شورای برنامه ریزی دوماهانه نسل ماندگار پس از گذشت 40 نشست، این محفل را به شکل محله محور برگزار کرد. چهل و یکمین نشست که عصر روز دوشنبه 17 اردیبهشت ماه به میزبانی رزمندگان روستای نصرآباد برگزار شد
عزت قربانی، سیدجلال (مهدی) میرحسینی، رضا تاجدار، یحیی فلاح، رمضان رضایی فرد و عبدالرسول ولی یی رزمندگانی بودند که به نمایندگی از ایثارگران روستای نصرآباد به روی سن رفتند تا مروری داشته باشند به خاطرات شان در هشت سال دفاع مقدس در ابتدای این نشست یحیی فلاح و رمضان رضایی فرد به خاطرات شان از اعزام اولین گروه رزمندگان گرگانی به جبهه جنگ اشاره کردند. آنها گفتند که 113 رزمنده از گرگان  اعزام شدند که از این تعداد 10 نفر از جمله شهید حجت الله قربانی نصرآبادی بودند.
آنها در بخش دیگری از این محفل از خاطرات منطقه شلمچه در سال 1367 گفتند  رسول ولی یی که مجری کارشناس برنامه هم بود گفت: در شلمچه از زیر زمین تونل می کندیم تا به عراقی ها نزدیک تر شویم. فاصله طولی ما 70 تا 80 متر بود و صداهای همدیگر را می شنیدیم و همدیگر را می دیدیم. یک روز حاج تقی ایزد دستور داد 3 نفر از بچه های نصرآباد به خط دوم بروند. به ذهن مان رسید که احتمالا یکی از بچه های نصرآباد شهید شده. وقتی به عقبه رسیدیم دیدیم سیدجلال، حاج صفر تاجدار و پدرم کربلایی ولی ولی یی هدایای مردمی مثل تان و میوه آوردند.
عزت قربانی و سیدجلال میرحسینی که هر دو برادر شهید هستند این خاطره را تکمیل کردند و درباره تدارکات و پشتیبانی جنگ و یاری زنان نصرآباد در جنگ و کمک های آنان اشاره کردند. میرحسینی گفت: با وانت زرد رنگی که با آن کمک های مردم روستا را آورده بودم با ماشین هایی که به خط می رفتند همراه شدیم. هوا به شدت گرم بود و آنجا متوجه شدیم که بچه های رزمنده چه سختی و زحمتی در آن هوا و با آن امکانات کم و مزاحمت های مگس و پشه ها می کشند. دو سه روز بعد از رسیدن ما به گرگان خبر سقوط شلمچه و شهادت سیداحمد حسینی و عباس سلامتی که آن روز در چادرشان مهمان بودیم به ما رسید.
در بخش دیگری از این نشست علیرضا تاجدار چند خاطره کوتاه و شیرین از حضورش در گیلانغرب، اسلام آباد و کرمانشاه بیان کرد و گفت: در برآفتاب وضعیت بهداشت خوب نبود و ضعیف و مریض شدم. شهید حجت قربانی هم عینکش را همراه نیاورده بود با ایشان پیاده رفتیم اسلام آباد. آنجا به ما گفتند که امکانات نداریم و باید به کرمانشاه بروید. سوار اتوبوس شدیم راننده که مازندرانی بود گفت برید عقب استراحت کنید. او زمانی ما را بیدار  کرد که تهران رسیده بودیم. تعجب کردیم پیاده شدیم و با آن سر و وضع و لباس، به نشانی که از یکی از بستگان داشتیم رفتیم. تاجدار خاطراتش را از مداوایش در بیمارستان و آمدن به گرگان و برگشت به منطقه به پایان رسانید.

از دیگر قسمت های نشست چهل و یکم نسل ماندگار که با حضور پرشور رزمندگان و خانواده های آنان روبرو بود، شعرخوانی شاعر جوان محمدرضا محمدی و اهدای تندیس به رزمندگان خاطره گو بود.
گفتنی است سلسله نشست های نسل ماندگار با هدف تبیین تاریخ شفاهی دفاع مقدس از سال 1394 در موسسه فرهنگی میرداماد برگزار شد. اتاق فکر این سلسله نشست توسط گروهی از رزمندگان اداره می شود که در آن چگونگی برگزاری هر نشست، انتخاب خاطره گوها و راویان، برنامه های فرهنگی و همچنین پس از برگزار نقد و بررسی نشست برگزار شده از فعالیت های شورای برنامه ریزی است.