سبک زندگی اسلامی(2)
درشماره 34 نسیم دانش با چند سبک زندگی اسلامی آشنایی پیدا کردید، در این شماره به برخی دیگر از سبک زندگی اسلامی که برگرفته از آموزه های وحیانی(قرآن) و سیره عملی بزرگان دینی ما است اشاره می شود، امید است مورد نظر وتوجه خاص عزیزان قرارگیرد.
*بزرگترین وظایف مسلمانی، اداء دین است
ازسبک وروش زندگی بزرگان دین درسهای بزرگی آموخته می شود ازجمله از وظایف مهم هرمسلمان است که باید نسبت به آن فوق العاده حساس باشد، بحث ادا دین(توجه به حقوق ضایع شده خدا- خود- مردم) است که اصولا به سه دسته تقسیم می شود:
- الف : دین الهی (حق الله): اگر کوتاهی وقصوری در انجام وظایف طاعت وبندگی خداوند درطول زندگی رخ داده است سعی نماییم در زمان زندگی مان آنها را جبران نماییم مثل نماز،روزه،زکات ،خمس ،حج و... واگر چنانچه توفیق این کاررا نداشتیم در وصیت نامه خود قید نماییم که
- ورثه ها یمان بخشی از مالمان را صرف نماز،روزه و...نمایند.
ب : دین بر خود: منظور این است از استعدادها وسرمایه های درونی که خداوند در درون ما بعنوان عوامل رشد انسان قرار داده است خوب استفاده نکنیم مثل 1- سرشت خدا آشنا ، خدا گرا ، خداپرست 2– عقل 3-گرایش به نیکی ودوری از بدی ها 4– وجدان اخلاقی 5-استفاده درست از اراده واختیار 6– بهره مندی از کتاب الهی وپیامبران الهی و...در این صورت بخود ظلم وستم کرده ایم (امام علی (ع))در دعای کمیل میفرماید "ظلمت نفسی " من به نفسم ستم کرد م" که باید هرلحظه انسان از غفلت بیرون آید ومسیر درست وصحیح را در زندگی انتخاب کند
ج - دین انسانی(حق الناس): حقی است که خداوند از آن نمی گذردوباید به هرشکل ممکن ستمی را که برمردم شده است، در همین دنیا جبران گردد، حق الناس در حقیقت به دو بخش کلی تقسیم می شود:
حق الناس مادی: اگر چنانچه پول،زمین،ماشین،خانه،وسایل منزل،لوازم شخصی و...راازدیگری به ناحق گرفته شده است به او برگردانیم و رضایت اورا جلب نماییم
حق الناس معنوی: چنانچه با دروغ، غیبت، تهمت آبروی انسانی را ریخته ایم، اگر قلب پدرومادر رابر اثر بی حرمتی شکسته ایم ،اگربا توزیع ونشان دادن فیلم های بد ومبتذل یا کتاب های گمراه کننده، و نیزبا انجام دادن کارهای بد در زمان دوستی، فساد و تباهی را در جامعه گسترش دادیم و....در واقع حقوق معنوی از دیگران را ضایع کردیم وخود باید بکوشیم آن را جبران نمایم.
برای اهمیت این موضوع بهتر است با بینش ونگرش بزرگان دین وهمچنین شیوه ها وروش های عملی زندگی آنان آشنا شویم تا برای زندگی مان درس آموزی شود، به همین منظوربه سه مورد از سیره آن بزرگان اشاره می شود:
1- روزی امام حسین(ع) به دیدار اسامه بن زید رفت، اسامه بیمار بود واز اندوهی که داشت ناله می کرد.
اما م(ع) به اوفرمود: غم تو برای چیست برادر من؟ اسامه گقت: به خاطر بدهی که دارم وآن شصت هزار درهم است امام(ع) فرمود:بر عهده من که آن را ادا کنم اسامه گفت :می ترسم بمیرم واین دین بر گردن من بماند.امام (ع)فرمود نگران نباش قبل از اینکه بمیری آن را ادا می کنم ودین اورا قبل از مرگش ادا کردو با خیالی راحت دنیا را ترک کرد.(بحار الانوار ج44ص189)
2- معاویه بن وهب گفت:به امام صادق (ع) عرض کردم:به ما خبر رسیده است که مردی از انصار مرد، در حالی که دو دینار بدهکار بود.رسول خدا(ص) براو نماز نخواند و به اصحاب نیز فرمودند: بر او نماز نخوانند(نشا نگر این است که چقدر مساله مهم است) تا یکی از بستگانش ضمانت اداء دین او را کند امام صادق(ع) فرمودند: این مطلب حق ودرست است.آنگاه فرمود:رسول اکرم (ص) این عمل را از آن جهت انجام داد نا مسلمین پند گیرند وحقوق یکدیگر را اداء کنند و وام و قرض خودرا سبک نشمارند و در همین دنیا تسویه شود.(فروع کافی ج/5ص93)
3- شخصی به نام مطّرفی، چهار هزار درهم به حضرت رضا(ع) قرض داده بود.ناگاه شنید که آن حضرت از دنیا رفت، پیش خودش گفت: ای داد وبیداد که پولم از بین رفت و این موضوع را به کسی هم نگفت، در همین حالت که چنین فکر می کرد امام جواد(ع) برای او پیام فرستاد که: فردا نزد من بیا.
او می گوید: فردای آن روز، نزد امام جواد(ع) رفتم. به من فرمود: ابوالحسن (امام رضا(ع)) از دنیا رفت و تو چهار هزار درهم از او طلب داشتی؟
گفتم : آری چنین است.(بحار الانوار ج5ص54)
دیدم امام جواد(ع) جانمازی زیر پایش را بلند کرد.زیر آن، دینارهای بسیار بود. به من داد تا ُُُُمقدار طلب خود را از آن بردارم.
ای عزیزعمر بدست ما نیست، ممکن است هر لحظه مرگ به سراغ ما بیاید، پس بهتر است هر دینی که بر گردن ما است پاک نماییم.
*قرآن کریم ،دستورالعملی مطلوب برای زندگی
ای عزیز می دانی که، اساس سعادت و خوشبختی واقعی انسان ها برآن است که به قرآن کریم و پیامبراکرم (ص) واهل بیت (ع)ا تمسک پیدا نماییم، در این صورت است که به هیچ وجه درزندگی دنیا گمراه نمی شویم و سعادت آخرت برای خود رقم زده ایم .در این حدیث پیامبر اکرم (ص)خوب دقت نمایید
"انّی تارکُ فیکم الثَقَلین کتابَ الله وَعترتی اهل بیتی ما اِن تَمَسَّکتم بهما لن تضلوا ابداً انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض"
پیامبراکرم(ص) درروزهای آخرعمرخود بارها فرمود و همچنین وصیت کرد" من در میان شما دو امانت گرانبها را قرارمی دهم کتاب خدا وعترتم، اهل بیتم را، اگر به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نمی شوید و این دو هیچگاه ازهم جدا نمی شوند،تا کنار حوض کوثربرمن واردشوند.
از این حدیث استفاده می شود که قرآن و اهل بیت همواره با همدیگرند منظور این است اگرقرآن همیشگی است اهل بیت پیامبر(ص)هم همیشگی است و مسلمانان اگربهرکدام ازاین دو بخواهند مستقل چنگ بزنند گمراه می شوند و لازمه گمراه نشدن این است که به هردو چنگ زنند.
برای یک مسلمان برنامه اصلی زندگی اش با این حدیث مشخص شد پس باید زمینه بهره مندی از این دوامانت گرانبها را برای خودش فراهم نماید بهمین منظور به چند مورد از بیش ونگرش الهی وهمچنین از سیره وروش عملی بزرگان دین اشاره می شود تا بهتر برنامه مطلوب زندگی مان را از قرآن کسب نماییم، گامهای اساسی بهره مندی از قرآن دربرنامه روزانه زندگی مان عبارتنداز: 1- انس با قرآن 2- عادت با قرآن 3- معرفت قرآن 4- شاکله قرآن
دراین بخش به گفتارو رفتاریا سیره عملی بزرگان مراجعه تا دقیق تر به وظایف خودآشنا و مطمئن تر مسیر زندگی را طی نماییم.
1- در سیره وروش زندگی عملی امام رضا(ع) می خوانیم که ایشان در هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکردند ومی فرمودند:"اگر خواسته باشم که در کمتر از سه روز قرآن را ختم کنم، می توانم ولی هیچ آیه ای را نخواندم مگر این که در معنی آن اندیشیدم و درباره این که آن آیه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده، فکر کردم.از این رو هر سه روز،همه قرآن را تلاوت میکنم.(با دقت در این حدیث چهار مرحله بالا درک می شود)
2- پیامبر خدا(ص)چنان بود که نمی خوابید تا اینکه برخی از سوره های قرآن و اعمال مستحبی را قرائت می فرمود و انجام می داد و می گفت:در این سوره ها آیه ای وجود دارد که از هزار آیه برتر است.پرسیدند مستحبات چیست؟حضرت فرمود:سوره های حدید،حشر،صف،جمعه وتغابن.(سنن النبی ص309)
3- اسحاق بن عمَار گوید:به امام صادق(ع) گفتم:فدایت شوم، من قرآن را از بر دارم، آیا خواندن از حفظ نیکوتر است یا با نظر کردن در قرآن؟در پاسخ فرمودند:قرآن را درحالی بخوان که در مصحف می نگری(به آیات وصفحه ها نگاه کن) که بهتر است.آیا نمیدانی که نگاه کردن به مصحف عبادت است؟(در آموزه های دینی ما آمده است ، کسی که سواد خواندن و نوشتن ندارد قرآن را باز کند وصفحه به صفحه نگاه کند که قطعا برای او ثواب قرائت و عبادت نوشته می شود)وسایل الشیعه ج/4ص854
4- یعقوب ابن احمر گوید:به امام صادق(ع) عرض کردم:بدهکاری بسیاری دارم و اندوه و پریشانی آن قدر به دلم راه یافته که خواندن قرآن را از من ربوده و از یادم برده است.امام(ع) دوبار فرمودند:قرآن،قرآن.مسلماٌ که یک آیه از قرآن ویک سوره از قرآن در روز قیامت می آید و تا هزار درجه در بهشت بالا می رود او می گوید:اگر تو مرا با خود نگه داشته بودی ومقامم را محفوظ میکردی من تو را به این مقام می رسانیدم.(اصول کافی ج/2ص608)
از احادیث استفاده می شودتلاوت قرآن برای خود آدابی دارد،دیدگاه سه گروه برسی می شود
1- گروهی که اصرار برادای درست حروف از الفاظ وحروف از مخارج را دارند وکمترین اهمیتی به محتوای ،تاچه رسد به عمل راندارند
2- گروهی از الفاظ فراتر رفته ودر معانی دقت می کنند وبه ریز ه کاری یها ونکات قرآن می اندیشند .ولی از عمل خبری نیست .
2- گروه سوم مومنان راستینند ،قرآن را بعنوان یک کتاب عمل و برنامه زندگی پذیرفته اند،خواندن الفا ظ
3- واندیشه در معانی ودرک مفاهیم این کتاب بزرگ را مقدمه عمل می دانندبهمین خاطر هروقت قرآن می خوانندروح تازه ای پیدا می کنند
امام صادق (ع)می فرماید: آیات آن را با دقت بخوانید وحقایق آن را درک کنید وبه احکام آن عمل بنمایید،به وعده های آن امیدوار واز وعید های آن ترسان باشید،از داستانهای آن عبرت گیرید، به دستوراتش گردن نهید و نواهی آن را بپذیرید،به خدا سوگند منظور حفظ کردن صرف آیات وخواندن حروف وتلاوت سوره ها و یاد گرفتن اشعار و اخماس آن نیست (منظور از اعشار واخماس تقسیماتی است که در قران می شود مانند تقسیم به سی جزء وامثال آن است.)آنها حروف قرآن را حفظ کردند اما حدود آن را ضایع ساختند،منظور تنها این است که در آیات قرآن بیاندیشید وبه احکامش عمل کنید،چنانکه خداوند می فرماید:این کتابی است پربرکت که ما برتو نازل کردیم ودرآتاتش تدبیر کنید. " تفسیرنمونه ج/1ص431و432 "
پس ای عزیز " فاقرووا ما تیسر من القر آن " آنچه ازقرآن برای شما میسر است بخوانید بعضی مقدار آن را50آیه ،برخی 100آیه ،برخی 200آیه ولی هیچیک از این اعداد دلیل خاصی ندارد بلکه مفهوم این است بهر مقداری که انسان به زحمت نمی افتد از قرآن بخواند دلیل این تخفیف سه مورد است 1- بیماری جسمانی 2- مسافرت برای کسب وکار (جنبه مالی) 3- جهاد فی سبیل الله که جنبه دینی دارد وامامان (ع) تلاش برای تامین معاش برای خانواده را همردیف جهاد در راه خدا می دانند
نتیجه اینکه فضیلت تلاوت قرآن در زیاد خواندن آن نیست ،بلکه در خوب خواندن وتدبر واندیشیدن آن است
اما م رضا (ع) می فرماید : " آن مقدار از قرآن را بخوانید که خشوع قلب وصفای باطن ونشاط روحانی ومعنوی باشد " "تفسیر نمونه ج/25ص195تا200 باتلخیص"
*اصول اساسی مردم داری
از حساس ترین وظایف یک مسلمان توجه داشتن به مردم است ، درآموزه های دینی عبارا ت فراوانی برای این امربیان شده است که ازباب نمونه به چند مورد اشاره می شود:
الف- احترام به یک مومن درردیف احترام به پیامبرعظیم شان اسلام شمرده شده است و نیز از احترام به خانه خدا بزرگ تراست. "حرمه النبی والمومن اعظم من حرمه بیت االله "
ب- سرآمد دین الهی (اسلام) که همه پیامبران آورنده یک دین به نام اسلام بودند(تسلیم دربرابرخداوند)"اِن الدّین عندالله الاسلام"دوستی ومحبت به مردم است "راس الدین التودد الی الناس "
ج- سرآمد عقل ومنطق انسان، بواسطه اجتماعی بودن ، دوستی ومحبت با مردم است. " راس العقل بعد الدین التودد الی الناس "
درشیوه وسبک زندگی بزرگان دین هم در حوزه نظری وهم در حوزه عملی در این خصوص مسائل زیادی را ذکر شده است که به چند مورد آن اشاره می شود:
1- از معاذبن جبل روایت شده است که گفت:"رسول اکرم(ص) مرا برای تبلیغ دین به یمن فرستاد و به من فرمود:ای معاذ،هرگاه فصل زمستان فرا رسد،نماز صبح را در آغاز طلوع صبح به جا آور و قرائت را به اندازه طاقت وحوصله مردم طول بده وآنان را خسته مکن و در فصل تابستان،نماز صبح را در روشنایی فجر اقامه کن.چه این که شب کوتاه است و مردم نیاز به استراحت دارند.آنان را واگذار تا نیاز خود را برطرف نمایند. منظور پیامبر اکرم (ص) این است که آیین اسلام سهل وآسان است ودر آن سختگیری نکنید(اخلاق النبی ص75)
2- در حالی که پیامبر (ص) عازم جنگ بود عربی به محضر او رسید و رکاب شترش را گرفت وگفت یا رسول الله عملی را به من بیاموز که سبب رفتنم به بهشت گردد.حضرت فرمود: با مردم آن گونه رفتارکن که دوست داری با تو آنگونه رفتار کنندو از رفتار با آنها که خوشایند تو نیست پرهیز کن.(اصول کافی باب انصاف وعدل)
3- مردی خدمت امام حسن (ع) آمد وعرض کرد: یابن رسول الله!بهترین مردم کدام است؟ حضرت فرمودند:کسی که مردم را در زندگی اش شریک کند.(خیرش به دیگران زیاد می رسد)عرض کرد:بدترین مردم کیست؟فرمودند: کسی که در زندگی اش، کسی از اوبهره نمی برد(خیرش به کسی نمی رسد).
4- امام کاظم (ع) از علی بن یقطین(از یاران امام) خواست که به درد مردم رسیدگی کند.نفل می کنند فردی از شیعیان برای حاجتی نزد علی بن یقطین رفت و او به جهت کثرت اشتغال آن فرد را نپذیرفت.مرد شکایت خودرابه نزد امام برد وناراحتی خود را اعلام داشت.امام نیز علی بن یقطین را که جهت دیدارش به مدینه آمده بود تا سه روز نپذیرفت .فرمود:چاره ای نداری جزء اینکه او را که اینک در بصره است از خود راضی کنی.علی بن یقطین ،شبانه راهی بصره شد از آن مرد حلا لیت طلبید وحتی از وی خواست که پای بر صورتش گذارد تا کفاره گناهش باشد.سپس به مدینه برگشت و امام کاظم (ع) او را پذیرفتند.(بحار الانوار ج/48ص85)
5-علی بن شعیب ،یکی از شاگردان با استعداد و لایق امام رضا (ع) بود می گوید:روزی به دیدار امام رضا (ع) آمدم از من پرسید:یا علی چه کسی از نظر زندگی بهترین مردم است ؟جواب دادم ای سرووآقای من!شما به این مطلب داناترید.بعد از آن خود حضرت فرمودند: کسی که زندگی دیگران از ناحیه او نیکو می شود(دیگران از دست وزبان واعمال او در آرامش هستند )وسپس ادامه دادند : می دانی چه کسی از نظر زندگی از همه مردم بدتر است؟ وخودشان پاسخ فرمودند:کسی که با دیگران همکاری ندارد وآن ها از زندگی او بهره ای ندارند.(عیون اخبار الرضاج/2ص90)
*احساس مسئولیت همه جانبه(خدا – خود - مردم –طبیعت)
تبلوراصلی سعادت وخوشبختی انسان با احساس مسئولیت است ،در آموزه های وحیانی(قرآن) اصول مهمی برای انسان ترسیم شده است از جمله اینکه:
الف: هرکس مسئول اعمال (نیک یا بد) خویش است.(دیگران را نباید مقصر دانست)ب:هرانسانی مسئول گناهان خویش است
بهمین منظور وقتی بدکاران درروز قیامت می گویند این بزرگان وشیطان عامل اصلی گمراهی ما بودند، شیطان می گوید مرا مذمت نکنید ،من فقط شمارا دعوت کردم می خواستید دعوت مرا نپذیرید،پس خودتان را مذمت کنید.
ج : هر مصیبت وگرفتاری که به انسان می رسد بدست خودش است " وما من مصیبه الا انفسهم "
د: هرکس به اندازه سعی وتلاشش درزندگی بهره مند می گرددودرجه انسان بر اساس عملش می باشد (لیس للانسانَ الّا ماسعی– لکل درجات مما عملوا)
ه :خداوند به هرکس برابر عمل خوب یا بدش جزا یا کیفر می دهد وذره ای به کسی ظلم نخواهد شد. " فَمَن یَعمل مثقال ذرهٍ خیرًیره ومن یعمل مثقال ذره شره یره "
و : خداوندکه به انسان ابزار شناخت وآگاهی داد(گوش،چشم،قلب)و برای هر کدام از آنها نیز مسئولیتی قرار داده است.
" إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً"
نتیجه: انسان چون دارای دوویژگی برجسته ی " تفکر وتعقل" و " اراده واختیار " است مسئول است یعنی مورد سوال واقع می شوند وباید در روز قیامت مواخذه و حسابرسی شوند ودیگر موجودات که از این ویژگی بهره مند نیستند دارای مواخذه وحسابرسی نیستند.
پیامبراکرم (ص) در یک دستورالعمل کلی به همه مسلمانان ابلاغ فرموند "کلکم راعٍ وکلکم مسئول عن رعیته" ما همه نگهبانیم و در قبال نگهبانی خود مسئول هستیم.
حوزه ی مسئولیت انسان در آموزه های دینی در چهار مولفه اصلی مشخص شده است و باید در قبال آنها درروز قیامت پاسخگوباشیم :
1- در مقابل خدا: مسئولیت اساسی ما در مقابل خداوند این است که حق طاعت وبندگی اورا بجا آوریم ودر مقابل نعمت های فراوان الهی که به ما ارزانی داشته است احساس مسئولیت نماییم بدین معنا که:
الف: نعمتهای بی شماری را که خداوند به ما داده است که قابل شماش نیست ،خوب آن را حفظ ونگهداری نماییم وبه درستی از آنها استفاده نماییم مثل چشم،گوش،زبان،سلامتی،آب،نان،انواع غذاها هوا ،جنگل ،دریا ،که ودشت و....
ب: ازآن نعمت ها در جهت رشدوکمال خود،بهره برداری مناسب داشته باشیم.
ج: زمینه اسراف در نعمت ها را نداشته باشیم ،از تمامی نعمت ها ی داده شده تا حدی که قابل استفاده است بهره ببریم ،مثلا از وسایل شخصی ،وسایل منزل تا زمانی که قابلیت استفاده دارند از آنها استفاده نماییم ودچار چشموهم چشمی نشویم،که در این صورت اسراف شکل می گیرد.
2- درمقابل خود: مسئولیت در برابر خودمان این است که استعدادهایی که خداوند دردرونمان بعنوان سرمایه های رشد قرارداده است از آن به بخوبی استفاده نماییم که در غیر این صورت دچار ظلم به نفس می شویم(ظَلَمتُ نَفسی)
برای احساس مسئولیت در برابر اعمال خودبهتر است فرآیند نظارت وکنترل را برخود داشته باشیم ازاین جهت به اصول نظارت وکنترل اشاره می شود
1-مشارطه : با خود از ابتدا ی روز شرط می بندیم که خلاف فرمان خدا عمل نکنیم.(آنچه خداونددر دستور العمل زندگی (قرآن)آورده است عمل کنیم وبرای آن چون وچرا نداشته باشیم )
2- مراقبه: در طی روزمراقب ومواظب باشیم که آنچه را با خداشرط بستیم عمل کنیم وخلاف آن عمل نکنیم.
• مراقبه قبل از عمل : این است که نیّت خوب داشته باشیم،نیت خالص برای خدا باشد
• مراقبه حین عمل: این است که خوب عمل کنیم
• مراقبه بعد از عمل : این است که با ریا،منّت واذیت وآزار اعمالمان را خراب نکنیم.
3- محاسبه: هرشب موقع خواب از خود حساب بکشیم که در طی روز چه کردیم.(حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا رسول گرامی فرمود از خود حساب بکشید قبل از اینکه از شما حساب بکشند)
4- معاقبه: در موقع خواب ، عاقبت وسرانجام اعمالمان را بررسی کنیم اگر خوب بود خودرا تشویق نماییم و اگر بد بود خودمان را مذمت وسرزنش کنیم.
5- اگر خطا واشتباهی یا گناهی را در طی روزمرتکب شدیم زود زمینه توبه واستغفار را فراهم نماییم،چون توبه قلب را پاک و گناهان را شتشو می دهد(امام علی (ع): التوبه تطهر القلوب وتغسل الذنوب)
3- در مقابل دیگران : احساس مسئولیت در مقابل دیگران این است که با خشم وخشونت برخورد نکنیم بلکه در ظاهر وباطن انسانی نرم خو و ملایم باشیم همانند پیامبر اکرم (ص)که فظا (تند خو)وغلیظ القلب(سنگدل وقساوت قلب)نبود و بواسطه همین خصلت همه دور واطراف پیامبر جمع شدند وپایه گذار تمدن بزرگ اسلامی شدن ،زبان پاک و پاکیزه داشته باشیم وکلمات نیش دارنگوییم بلکه کلمات نوش دار بگوییم، (تطیب کلامک)موجبات صلح وآسایش وآرامش بین دیگران را فراهم نماییم، باعث کینه ،کدورت ،اختلاف و تفرقه بین دیگران نباشیم ،دیگران را تحقیر و سرزنش نکنیم،بدزبانی و فحش وناسزا نداشته باشیم و.....
4- در مقابل طبیعت: احساس مسئولیت در مقابل طبیعت این است که با طبیعت دوست وصمیمی وآشنا باشیم وبا طبیعت با قهر وخشم برخورد نکنیم بهمین منظور سعی نماییم بهر طریقی که از دستمان بر می آید از محیط زیستمان حفظ ونگهداری نماییم :
1- از زباله ها وزباله های صنعتی،بیمارستانی،خانگی و کلیه وسایل که فرسوده می شوند وبازیافت پذیر نیستند پرهیز شود.
2- با از بین رفتن پوشش گیاهی وهمچنین کم آبی، خشکسالی حاصل می شودوزمینه پیدایش بیابان شکل می گیرد به همین منظور باید از هدر رفتن آب وهمچنین پوشش گیاهی درهر کجاپرهیز کرد.
3- از صید بی رویه حیوانات دریایی وزمینی وهوایی بدون آنکه به چرخه حیات آنها توجه شود،پرهیز شود.
4- از استفاده بی رویه از منابع زیر زمینی به علت گرایش مردم به مصرف انبوهپرهیز شود.مانند نفت ،بنزین،گازوئیل،آب
5- از آلوده کردن هوا توسط اتومبیل ها، کارخانه ها، وسایل خانگی، هواپیما ها ، کشتی ها که موجب بیماری ونابودی انسان و موجودات دیگر است به هرمیزان که می توانیم جلوگیری نماییم.
6- از نابود کردن جنگل ها وتبدیل شدن آنها به زمین های کشاورزی وکاهش منابع اکسیژن( قطع درختان)جلوگیری گردد.
7- از آلودگی های صوتی از قبیل بوق زدن بی مورد، آژیرها، آهنگ ها، ایجاد ترافیک بی مورد و... پرهیز نماییم.
8- استفاده بی رویه از سموم شیمیایی برای گیاهان که موجب آلودگی ونابودی انسان ها،جانوران وگیاهان می شود.پرهیزنماییم وبجای آنها از سموم ار گانیک استفاده شود
مجموعه این خطرات ما رابرآن می دارد که به عنوان یک انسان تا آنجا که می توانیم از محیط زیست مان حفاظت ونگهداری نماییم و درپالایش آن بکوشیم.
*ماندگاری وجاودانی با صداقت وراستی در گفتار و رفتار
از سبک زندگی بزرگان وهادیان دین در بینش ونگرش وهمچنین سیره عملی آنها مستفاد می شود مهمترین محور زندگی شان صداقت و راستی بود وهمین امر توانست آنها منشاء اثر بزرگ در جامعه باشند و راز ماندگاری و جاودانگی را برای خود رقم بزنند
خط ومشی اصلی زندگی انسانها چه زنان وچه مردان درهمه کارها از آغاز تا پایان باید برمبنای صدق وراستی باشد.خداوند عظیم الشان می فرمایند:
"قُل ربّ اَدخِِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَاَخرِجنی مُخرَج صِدقٍ"بگو پروردگارامرادرهرکاری صادقانه وارد کن وصادقانه خارج کن
درطول تاریخ بزرگان دینی،علمی ، سیاسی اگر فکرشان، گفتارشان، اعمالشان از هرگونه تقلب، نیرنگ، فریب ودورویی ، بدور باشد و راه وروششان برمبنای صدق وراستی باشند اصولا منشا تحولات واثرات بزرگ درجامعه بوده اند که نمونه ها فوق العاده زیاد است که فقط به دو مورد اشاره می شود مانند پیامبراکرم (ص) که با روحیه صدق و صفا وهمچنین با عزت نفس عمومی (باور به توانمندی جامعه یا به عبارتی ما می توانیم) مبنای بزرگ تمدن اسلامی را پایه ریزی کردند،ویا در عصر حاضر حضرت امام خمینی (ره)که با روحیه اخلاص وصفا و یکرنگی مبنای یک تحول عظیم را فراهم آوردند وحاکمیت 2500 ساله شاهنشاهی را فروریختند ونظامی برپایه حاکمیت الهی را جایگزین کردند.(جاء الحق وزهق الباطل)
اگر مبنای حرکت بر صدق و راستی نباشد ریشه بسیاری از بدبختی ها است که دامنگیر افراد، اقوام وبه تبع آن ملت ها می شود وانحراف اصلی ازهمین اصل شکل می گیرد.
عامل اصلی شکست انسان ها درزندگی دروغ ونیرنگ است و بهمین خاطر دروغ را کلید همه ی بدی ها وشرور می دانند.
امام حسن عسکری (ع) می فرمایند: "همه پلیدی ها را در خانه ای نهاده اند وکلید آن دروغ است" میزان الحکمه حکمت 17410
"اَعظَم الخطایا اللسان الکذوب"سرآمد گناهان زبان، دروغ پردازی است.
در روایات آمده است" ازدروغگو بپرهیز که دروغگو چون سراب است ، دور را نزدیک ونزدیک را دور می نماید."
وعامل اصلی پیروزی انسان ها در زندگی ، صدق وراستی است که اساس نجات وفلاح انسان است.(فَانَّ الصدق یُنجی)
درطول تاریخ انسان ها دو دسته اند، یک دسته کذبان یا دروغگویانند،"قُل سیروا فی الارض فانظُروا کیف کان عاقبت المکذبین"(در زمین سیر کنید وعاقبت کار دروغگویان را نگاه کنید،که عاقبت آنها جزء حقارت،پستی،شکست وجهنم و.. چیزی نیست)
دسته ی دیگر که جزء صادقین هستند، که خداوند از ما خواسته "کونوا مع الصادقین"با صادقان باشیم چون صادقان برایشان فلاح ،رستگاری، پیروزی، پاداش عظیم وبهشت است.
صادقان از الگوهای برجسته ی انسانی هستند، بهمین منظور در هر شبانه روز در نماز می خوانیم "اِهدنا الصراط المستقیم،صراط الذین َ اَنعمت علیهم" مارابه راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای. نعمت داده ها در قرآن کریم چهار دسته اند:"انعم الله علیهم من النبینُ والصدیقین َوالشهداء و الصالحین وحَسُنَ اولئک رفیقاً"
1- انبیاء 2- صدیقین 3- شهدا 4- صالحان می باشند که آنها بهترین رفیقان هستند.
این خصلت برجسته صدیقین در هر کس تبلور پیدا کند در حد مقام انبیا الهی قرارمی گیرد به طوری که برای بهشت 8 درب است که یک درب مخصوص انبیا وصدیقین است.
صادق(راستگو) کیست؟ 1- کسی که دارای مقام ایمان به تمام مقدسات و به دنبال آن عمل در تمام زمینه ها را داشته باشد.
2-کسی است که همه تعهدات خود در برابر پروردگار انجام دهد وهیچ تردیدی درکارحق نداشنه باشد وعقب نشینی نمی کند"فلیتوکل علی الله فهو حسبه )
3-کسی که هیچ ترسی واندوهی ندارد و از انبوه مشکلات هیچ هراسی ندارد و با انواع فداکاری ها و ایثارگری ها ایمان خود را ثابت می کند.
این صفات مراتبی دارد که برخی درراس این قله هستند مانندپیامبران و امامان وبرخی در مراتب پایین تر هستند.
صدیقین کسانی هستند که صدق وراستی سراسر وجودشان را احاطه کرده است وصداقت در فکر،گفتار،کردارودرتمام زندگی شان منعکس شده است مانند حضرت ابراهیم (ع) که خداوند در مورد ایشان می فرماید: "انه کانَ صدیقا"وحضرت مریم (س)" وامه صدیقه "0
به طورکلی صدق یعنی راست ودرست بودن که مقابل آن دروغ است،صدیق به کسی می گویند که پیوسته راست گو باشد وبه سمت دروغ نرود،سه قول دررابطه با راستگویان وجود دارد:
1- کسی که اصلا دروغ نمی گوید.
2- آنکه دروغ از او به هیچ وجه سر نمی زندوبه صدق عادت دارد ،
3- شاکله اش(تمام وجودش) به صدق عادت کرده ودروغ گفتن برای او فوق العاده سخت است.
4- آنکه در گقتار وعقیده راست و راستی خودش را در عملش اثبات کرده(قول وفعلش همواره راست است) مانند یوسف پیامبر
*آثار ونتایج صداقت
1- باعث امیدواری: " اگر در انسان سه خصلت دیدی به او امیدوار باش: 1- الحیاء 2- والامانه 3- والصدق "
2- راستی باعث نیکوکاری وسرانجام نیکوکاری هم بهشت است. " ان الصدقیهدی الی البر وان البریهدی الی الخیر"
3- راستی باعث آرامش است ودروغگویی باعث تشویش ونگرانی " الصدقُ طمانیه والکذبُ "
4- قلبی پاک "ایمان هیچ بنده ای از بندگان خدا به راستی نمی گراید مگرآنکه قلبش مستقیم گردد وقلبش مستقیم نمی گردد مگر اینکه زبانش درست شود."
*سرمایه اجتماعی، وفای به عهد وپیمان
خداوند می فرماید "اوفوا بالعَهد اِنَّ العهدکان مسئولا"
وفای به عهد از اساسی ترین شرایط زندگی اجتماعی است وبدون آن، هیچگونه همکاری اجتماعی ممکن نیست.روابط اجتماعی،اقتصادی، سیاسی همگی بر محور عهد و پیمان دورمی زند، اگرتزلزل درعهد وپیما ن ها پیدا شود، سرمایه اعتماد اجتماعی ازبین می رود وبه زودی نظام اجتماع فرومی ریزد وهرج ومرج وحشتناکی برآن حاکم می شودکه بزرگترین بلای اجتماعی است.
عهد وپیمان معنی وسیعی دارد که الف : هم شامل عهد وپیمان های خصوصی است که در میان افراد جامعه رواج دارد از مسائل اقتصادی،کسب وکار،زناشویی و... را شامل می شود 2- وهم شامل عهد وپیمان هایی است که در میان ملت ها وحکومت ها برقراراست 3- واز آن بالاتر عهد وپیمان های الهی است که رهبران آسمانی(پیامبران) نسبت به امت ها وامت ها نسبت به آنها دارند.
الف : وفای به عهد نسبت به خداوند:"واوفوا بعهد الله اذاعاهدتم" به عهد الهی هنگامی که با او عهد بسته اید وفادار باشید
اصولا هرکسی که ایمان به خدا می آورد وبا پیامبر اوبیعت می کند این عهد وپیمان را با او بسته که از اسلام وقرآن تا حد جان دفاع کند.
منظور از عهد الله، عهد و پیمانهای فطری که خدا به مقتضای فطرت از انسانها گرفته است مثل خداوند عهد وپیمان گرفته است که او را پرستش کنیم و نسبت به طاغوت کافرشویم وآنچه پیامبراز مومنان در رابطه با اطاعت از فرمان خداوند وترک معصیت وگناه،پیمان گرفته است وهمچنین وفا به پیمان هایی است که انسان ها با یکدیگر می بندند.
در حقیقت تمام مفاسد عقیدتی وعلمی در سه جمله خلاصه می شود:
1- شکستن پیمان های الهی که شامل پیمانهای فطری وپیمان های عقلی و پیمانهای تشریحی می باشد.
2- قطع رابطه با خدا،رهبران الهی ،خلق خدا،خویشتن
3- فساد درروی زمین
امام علی (ع) می فرمایند در میان واجبات الهی هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان مورد اتفاق نیست به همین جهت بت پرستان زمان جاهلیت نیزپیمان ها را در میان خود محترم می شمردند زیرا عواقب دردناک پیمان شکنی را دریافته بودند.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:"لا دینَ لمَن لا عَهدَ لَه"آن کس که به عهد وپیمان خود وفا نمی کند، دین ندارد.
چند نمونه از دیگاه و سیره عملی بزرگان دینی که فوق العاده درس آموز است اشاره می شود:
1- حضرت محمد(ص) قبل از آنکه به مقام نبوت برسند مدتی چوپانی می کردند.عمار یاسر با حضرت قرار گذاشتند تا فردای آن روز گوسفندان خود را به بیابان فخّ که علف زار بود ببرند.پیامبر (ص) طبق قرارگوسفندان خود را به سوی بیابان فخّ روانه کرد ولی عمّار دیرترآمد.عمار می گوید:وقتی گوسفندانم را به بیابان فخّ رساندم،دیدم پیامبر جلو گوسفندان خود ایستاده وآن ها را از چریدن در آن علف زار باز می دارد.
گفتم: چرا آنها را از چریدن علف باز می داری؟ فرمود: من با تو وعده کردم که با هم گوسفندان را به این علف زار بیاوریم (وفای به عهد)،از این رو روا ندانستم که قبل از تو گوسفندانم در این علف زار بچرانم.
2- روزی رسول خدا(ص)همراه مردی بود،آن مرد خواست به جایی برود.رسول خدا (ص) کنار سنگی توقف کرد وبه او فرمود:من در همین جا هستم تاتو بیایی(بستن عهد).آن مرد رفت ومدتی نیامد.نورخورشید بالا آمد و به طور مستقیم بر پیامبر (ص) می تابید، اصحاب عرض کردند : ای رسول خدا! از این جا به سایه بروید.حضرت در پاسخ فرمودند:"قَد وَعدتُهُ اِلی ههُنا": من با او عهد وپیمان بسته ام که به همین جا بیاید نه جای دیگر.
3- هنگامی که صلح تحمیلی بین امام حسن(ع) ومعاویه برقرار شد، آن حضرت به این پیمان وقرارداد وفاداری کرد.امام حسین (ع)برادر امام حسن(ع) نیز تا معاویه زنده بود ، به پیمان نامه احترام گذاشت و بر خلاف آن رفتار نکرد واین در حالی بود که آن حضرت حدود ده سال بعد از امام حسن(ع) در عصر معاویه می زیست.امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع) مردم را به سوی امامت خود دعوت نمی کرد ودلیل آن به خاطر تقیّه و صلح با معاویه بود."وَ التزمَ الوَفاءَ بِها:"امام حسین (ع) برخود لازم می دانست که به آن پیمان صلح وفا کند.
امام صادق(ع) فرمو دند : سه چیز است که خداوند اجازه مخالفت را به هیچ کس نداده است:
1- ادای امانت در مورد هرکس ، خواه نیکوکار باشد خواه بدکار
2- وفای به عهد درباره هرکس ، خواه نیکوکار باشد خواه بدکار
3- نیکی به پدرومادر ،خواه نیکوکار باشد خواه بدکار
پیامبر اکرم (ص) فرمود : شش چیز را تعهد کنید،بهشت را برای شما تعهد می کنم:
1- وقتی یکی از شما سخن گوید،دروغ نگوید. 2- هنگامی که وعده می دهد،تخلف نکند.
3-وقتی امانت را به او بسپارید هیچ وقت خیانت نمی کند.4- چشم های خود را از نامحرم یپوشاند.
5--دست خود را از چیزهای حرام نگه دارد. 6- دامن خود را از گناه پاک نگه داشته باشد(پاکدامن)
*داشتن روحیه احسان ونیکوکاری
احسان که ازریشه کلمه حَسُنَ است به معنی نیکی کردن وصاحب جمال شدن است ودر معنای کلی نیکوکاری وبخشش است، محسن که القاب مشترک تمام پیامبران است بمعنی نیکی کننده وکسی که یکطرفه احسان می کند.
تمامی پیامبران و انبیاء بزرگ الهی وبزرگان دین یکی از مهمترین مسائلی که در سرلوحه زندگی شان بود داشتن روحیه احسان ونیکوکاری بود به همین منظور یک لقب مشترک برای تمامی پیامبران بودوآن "محسن" یعنی کسی که یکطرفه احسان ونیکی میکند و به هیچ وجه انتظار پاداش از کسی را ندارد در آموزه های قرآنی این مطلب به طور صریح اشاره شده است پیامبران بزرگ مثل نوح،ابراهیم،موسی،پیامبر اکرم(ص) می فرمودند ما در انجام رسالتمان از شما مردم هیچ اجر و مزدی نمی خواهیم بلکه اجر و مزد ما از جانب پروردگار عالمین است.احسان ونیکوکاری ممکن است به طرق مختلف انجام گیرد.گاهی با گفتار خوب زمینه راهنمایی و هدایت دیگران را فراهم می نمائیم،گاهی با اعمال و رفتارمان به گونه ای عمل کنیم که دیگران الگوی خوبی برای خودشان از زندگی می گیرند به عنوان مثال نقل می کنند که امام حسن(ع) در طول زندگی اش سه بار تمام وسائل زندگی اش را به دیگران بخشید و یا در شب به صورت پنهانی به افرادی که نیازمند بودند کمک های غذایی و مالی داشت به همین منظور ایشان به عنوان "کریم اهل بیت"مشهور است یا در سیره امامان معصوم آمده است(اکثریت امامان)که شبانه و در دل تاریکی شب بدون آنکه کسی آنها را ببیند غذا به دیگران که نیازمند بودند می دادندودر تمام مدت زندگی کسی این انفاق پنهانی را متوجه نمی شدند تا که بعد از شهادتشان مشخص می شد مثل داستان امیرالمومنین(ع) ودیگرا ما مان
ویژ گی محسنین
1- برتر از مجا هدین: "اِنَّ الله مع المُحسنین" محسنین از مجاهدین فراتر هستند چرا که آنها علاوه بر جهاد وتلاش درراه نجات خود ،دارای مقام ایثار واحسانند وبرای دیگران نیز تلاش می کنند.
2- مشمو ل هدایت الهی : "هدی ورحمه للمُحسنین " این کتاب حکیم مایه هدایت ورحمت برای نیکوکاران است.
3- اهل نماز وزکات ومعتقدبه قیامت : "الذّین یقیمون الصلوه ویوتون الزکاه وبالاخِرَه هُم یوقنون" طبق این آیه شریفه محسنین با سه وصف توصیف شده اند: الف: نماز را بر پا می دارند. ب: زکات را ادا می کنند. ج : به آخرت یقین دارند.
پیوند آنها با خالق از طریق نماز،با خلق خدا از طریق زکات برقراراست و یقین آنها به دادگاه قیامت انگیزه نیرومندی برای پرهیز از گناهان و انجام وظایف شان است
4- بهشت سرانجام محسنین: آنها بر طریق هدایت پروردگارشان هستند وآنها رستگارانند.«سوره لقمان آیه 2-5،تفسیر نمونه جلد 9 ص.1101»
"للذینَ اَحسنوا فی هذه الدنیا حَسَنة" برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند حسنه وپاداش نیکو وبزرگی(عالی ترین درجه بهشت ) است.
نیکوکاری در گفتار ،عمل ، طرز اندیشه وتفکر نسبت به بیگانگان نتیجه اش برخورداری از پاداش عظیم در هر دو جهان است که نیکی جزء نتیجه نیک نخواهد داشت.(هل جزاء الا حسان الا الاحسان ) تقوی یک عامل بازدارنده واحسان یک عامل حرکت آفرین است که مجموعاً "ترک گناه" و"انجام فرائض و مستحبات " را شامل می شود.
5- بدی را با خوبی پاسخ می دهند : "ادفَعُ بالّتی هی احسن السیئه" «بدی های آنها را با عفو و گذشت و نیکی دفع کن وسخنان نامطلوب آنها را با بهترین منطق پاسخگو باش »
یکی از موثرترین طرق مبارزه با دشمنان سرسخت ولجوج آن است که بدیها را بانیکی پاسخ دهیم ،اینجا است که شور وغوغایی از درون وجدان آنها بر می خیزد و شخص بدکار را تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار می ده
د ودر مقایسه او با طرف مقابل، حق را به طرف می دهد وهمین امر در بسیاری از موارد
در سیره وروش عملی پیامبر وامامان دیده شده، حتی افرادی که مرتکب جنایات شده اند به نیکی به آنها پاسخ گفته ومشمول لطف ومحبت خود ساخته اند وهمین سبب انقلاب و دگرگونی درونی و باز گشت آنها به طریق حق گردیده است.
6- سه پاداش نیکوکاران :
1. "لهم ما یشاؤن عند ربهم ذلک جزآء المحسنین"« که برایشان در نزدپروردگارشان هر چه بخواهند هست و این است جزای نیکوکاران » ،تمامی
مواهب معنوی و نعمت های مادی را شامل می شود آنچه که در تصور هم نمی گنجد.
2. آنها می خواهند خداوند بدترین اعمالی را که انجام داده اند بیامرزد و جبران کند آنها را بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش دهد.
"لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ"
«آنها چون به سراغ نیکی ها رفتند انتظار دارند تا خداوند لغزشهای آنها را ببخشد وبهترین پاداش ها را به آنها بدهد.»
آنها تقاضا دارند بدترین اعمالشان در سایه لطف الهی پوشانده و با آب توبه این لکه را از دامنشان پاک گردد واز سوی دیگر تقاضایشان این است که خداوند بهترین اعمالشان را معیار پاداش قرار دهد و همه اعمال آنها را به حساب آنها بپذیردو خداوند درخواست آنها را می پذیرد «تفسیر نمونه جلد 19 ص.453»
3. "أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْکَ" «همانگونه که خدا به تو نیکی کرده تو هم نیکی کن.»
این یک واقعیت است انسان همیشه چشم بر احسان خدا دوخته و از پیشگاه او هرگونه خیر ونیکی را تقاضا می کند و همه گونه انتظار از او دارند در چنین حالی چگونه می تواند تقاضای دیگران را نادیده بگیرد و بی تفاوت از کنار همه اینها بگذرد.(آنچه خدا به تو بخشیده است، به دیگران ببخش)
7- سه وصف نیکوکاران در سوره ذاریات آیات 16-19
1. " كانوا قَليلا مِن اليل ما يهجعون" «آنها اکثر شب را بیدار بودند وکمی از شب را می خوابیدندو به اصطلاح شب زنده دار بودند»
2."و بالاسحارهم يستغفرون" «آنها پیوسته در سحرگاهان استغفار می کردند» (منظور در نماز شب زمینه استغفار دارند)
امام صادق (ع) می فرماید:«نیکوکاران بهشتی در نماز وتر به هنگام سحر هفتاد مرتبه از خدا طلب آمرزش می کردند» مجمع البیان
3.در اموال آنها حقی برای سائل و محروم بود." و فى اموالهم حق للسائل و المحروم"
منظور این است که در راه خدا از اموال خویش به سائلان و محرومان انفاق می کنند. تفاوت نیکوکاران با دیگران این است که نیکوکاران مقید به عمل هستند ولی دیگران چنین نیستند.