قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
علل عقب افتادگي ملل شرق به طور عام و مسلمانان از جمله ايران به طور خاص را مي توان در بيرون و درون اين جوامع جستجو كرد . از علل بيروني كه مي توان به آنها اشاره كرد عبارتند : 1) عدم برخورداري يكسان دولتهاي توسعه يافته و جهان سوم از قوانين موضوعه بين المللي 2) عقب افتادگي كشورهاي مسلمان از قافله علم و تمدن بشري 3) عدم پذيرش حقوق يكسان از طرف كشورهاي توسعه يافته با كشورهاي جهان سوم 4) جذب نخبگان كشورهاي جهان سوم توسط كشورهاي صنعتي 5) نگاه سلطه جويانه برخي از كشورها ( در حوزه فرهنگ ، سياست ، علم ) اما علل دروني عقب افتادگي عبارتند از : 1) عدم تعريف روشن از انسان معاصر ، جامعه ، دمكراسي ، حقوق بشر ، فرهنگ ، سياست 2) فقدان برنامه هاي بلند مدت در جهت توسعه اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي 3) حاكميت نظامهاي سياسي غير دمكراتيك 4) گسترش فقر ، بيكاري 5) عدم پاسخ گوئي حاكمان به اعمال خود به نظر مي آيد هر يك از اين دلائل به تنهائي مي توانند در تثبيت وضع موجود نقش مؤثري داشته باشد و تنها راه برون رفت از اين حالت . تغيير نگرش انديشمندان مسلمان و ارائه تعريف روشن از انسان ، جامعه و نيز پاسخ مناسب به نيازها مي باشد . نكته أي كه از ديدگاه امام (ره) بسيار مهم و ليكن از ديد بسياري از انديشمندان گذشته ما مغفول مانده بود توجه به عنصر زمان و مكان در استنباطات است . گرچه امام (ره) اين مسئله را در باب اجتهاد و فقه پويا مطرح كردند ولي در يك نگاه جامع نگر مي توان اين دو مسئله را در حوزه فرهنگ ، سياست ، اقتصاد نيز سرايت داد. براي آگاهي از علل و زمينه هاي عقب افتادگي و راه برون رفت از وضع موجود ، مطالعه دو كتاب ارزشمند نظريه انحطاط نوشته دكتر سيد جواد طباطبائي و ما چگونه ما شديم نوشته دكتر صادق زيبا كلام سفارش مي شود .
پرچم در لغت به معناي بيرق ، علم ، درفش ، تكه پارچه كه معمولاً داراي نقش مخصوص است ، علامت يك كشور ، يا يك قسمت از ارتش و يا يك دسته از مردم است و در اصل منگوله اي بوده كه بر سر نيزه و يا علم آويزان مي كرده اند (1) ، اما تاريخ و چگونه أي شكل گيري پرچم ، بستگي مستقيم به پيشينه تاريخي آن قوم يا قبيله و يا كشور و نيز استقلال و هويت مستقل آن دارد و با توجه به اينكه پرچم نماد يك نظام سياسي و اجتماعي و يا قبيله ، سازمان ، دسته و گروه سياسي و يا فرهنگي مي باشد ، متأثر از خواستگاه و هويت فرهنگي ، اقليمي ، سياسي و اجتماعي آن است ، حتي شكل پرچم و رنگ آن متأثر از ديدگاه هاي مذهبي يك جامعه مي تواند باشد . لازم است براي دستيابي دقيق به كيفيت شكل گيري پرچم در كشورهاي مختلف مطالعه تاريخي ، اجتماعي ، سياسي ، طبيعي ، اقليمي و فرهنگي آنها مد نظر قرار گيرد و پاسخگوئي به نحوه تشكيل آن در تمامي كشورها در اين مختصر نمي گنجد .
اركان تمدن و مدنيت بشر متشكل از اخلاق ، سياست ، معنويت و علم است و پيامبران با ارائه دستوراتي كه در متون مقدس ديني آمده و نيز به صورت عملي و عيني در زندگي آنها تحقق پيدا كرده است در ايجاد تمدن هاي ديگر تأثير گذار بوده اند كه ذيلاً به توضيح هر يك مي پردازيم : معنويت : دين ، زندگي انسان را هدفمند نموده و به آن معنا مي دهد ، آن را از بي هدفي و پوچ بودن رهايي مي بخشد و دنيا را به عنوان مقدمه اي براي رسيدن به زندگي جاويد معرفي مي كند . دين ، براي زندگي مردم دستوراتي دارد و انسان را به تلاش و كوشش در جهت رسيدن به هدف خاص دعوت مي كند او را از سستي و كسالت منع مي كند و انسان را با تمام جهات مختلف حيواني ، انساني ، فردي و اجتماعي او ، مي بيند و با توجه به اين ابعاد مختلف او را به سمت خاصي كه همانا بندگي در مقابل خداست هدايت مي كند . انسان كامل شدن با همه زواياي وجودي انسان معنا پيدا مي كند . اما تأثير انبياء در رشد علمي جوامع روشن است ، زيرا زندگي پيامبران و اولياء ، بهترين الگو براي انسان ها بوده است ، پيامبران علاوه بر دعوت به خداپرستي و توحيد خود در ميان مردم بوده و در جامعه به فعاليت و زندگي مي پرداختند و آنها را تشويق به كسب علم و دانش مي كردند زندگي پيامبر اسلام (ص) نمونه عيني است . ايشان قبل از رسالت به چوپاني و تجارت مشغول بود و بعد از رسالت تا زماني كه در مكه بودند ، همانطور عمل مي كرده و در مدينه هم به امور اجتماعي مردم از قبيل قضاوت ، سرپرستي مسلمين ، شركت در اكثر جنگ ها مي پرداختند تمدن اسلامي كه با بعثت پيامبر (ص) شروع گرديد يكي از تأثير گذارترين حركت هاي فرهنگي در ايجاد تمدن نوين بشري بوده و اكثريت كساني كه به تاريخ آشنائي دارند بر اين مطلب صحه مي گذارند. در زمينه اخلاق نيز مشاهده مي كنيم كه بخش وسيعي از منابع و متون دين متوجه مسائل اخلاقي است . كارهاي خوب و بد را به ما معرفي مي كند و نيز عاقبت و نتيجه اعمال را به ما نشان مي دهد و به طور عيني نيز زندگي پيامبران (ع) و بزرگان ديني بهترين الگو و شيوه عملي براي مردم است كه چه كاري باعث سعادتمندي و يا نگون بختي جوامع مي گردد. تأثير دين بر سياست نيز روشن است . سياست بر عدالت ، آزادي و مردم استوار است نقش پيامبران در جهت آزادي مردم ، مبارزه با شرك و ظلم و رسيدن به توحيد واقعي غير قابل كتمان بوده و شايد بيشترين تلاش آنها در همين زمينه بوده است به نحوي كه گاهي در اين مسير فدا مي شدند، حتي بعضي از پيامبران (ع) حكومت تشكيل مي دادند و به زمامداري مي پرداختند ، تاريخ شكل حكومت و كيفيت آن را ، خصوصاً پياكبر (ص) را ثبت كرده است در زمينه علمي مشاهده مي كنيم كه چگونه علم و دانشمندان مورد لطف بزرگان دين بوده و چه مقداري به آموختن و دانايي تشويق مي نمودند و از طرف ديگر با جهل و خرافه پرستي مبارزه مي كردنند . علاوه بر اين مشاهده مي كنيم زمينه بسياري از اصول علمي در منابع ديني خصوصاً قرآن بچشم مي خورد . مباحثي كه در مورد خلقت جهان ، خلقت انسان ، وضعيت ستارگان و حركت سيارات مطرح شده كه نه تنها بااصول علمي تعارض ندارد كه مي تواند كمك عقل و علم بشري باشد چه بسا دانشمندان به مطلبي در مدت طولاني و با آزمايشات فراواني نائل شوند ولي با دقت در منابع ديني و به اصول اوليه آن برسند و از آن بهره گيرند . در گذشته علوم اعم از طبيعي و ماوراء طبيعي با هم مورد مطالعه دانشمندان قرار مي گرفت و بعدها رفته رفته از هم جدا شد و مباحثي بنام تعارض علم و دين بوجود آمد در حالي كه در تعارض علم و دين تعارض بين اكتشافات و آراء علمي با متون تحريف شده بوسيله بشر و يا متون تفسير شده بوسيله بشر ، مشاهده مي شود و يا تعارض بين يك اصل علمي غير مسلم و غير قطعي با يك آموزه ديني است و لذا بين علم قطعي و دين اصيل تعارض تحقق پيدا نمي كند ، آنچه كه گفته شد ، اجمالي از تاريخ نهضت علمي ، اجتماعي ، فرهنگي پيامبران (ع) است ، براي آگاهي تفصيلي از مسئله ، شما را به مطالعه كتب ذيل دعوت مي كنيم . 1- مقدمه أي بر جهان بيني اسلامي ( وحي و نبوت ) ، شهيد مطهري 2- نبوت ( اعجاز علمي فكري قرآن ) ، شهيد مطهري 3- احياي فكر ديني در اسلام ، اقبال لاهوري 4- جوان مسلمان و دنياي متجدد ، سيد حسين نصر ( مترجم مرتضي اسعدي ) 5- باد و باران ، مهندس مهدي بازرگان 6- ستارگان در قرآن ، محمد صادقي تهراني
سفياني شخصي است كه در منطقه عراق، سوريه، فلسطين، عربستان، شهرهاي زيادي را متصرف مي شود و در آن زمان افراد زيادي را مي كشد و از نسل بني اميه و يزيد است و در شهر بيت المقدس كشته شده و لشكر او در بين مدينه و مكه مكاني به نام بيداء گرفتار مي شوند و در آن فرو مي روند. دربارة سفياني، تحليل ها و مطالبي است كه شما را به مطالعه كتاب عصر ظهور اثرآقاي علي كوراني با ترجمه عباس جلالي دعوت مي كنيم
يكي از اشكالات مستشرقين به اسلام ، امضاء برده داري و وجود احكام آن در اسلام است و اين امر را گواه بر قوانين غير انساني و غير اخلاقي و نيز پايمال نمودن حقوق انسان ها در اسلام مي دانند . ما ضمن استناد به آيات قرآن و برخي احاديث اهل بيت (ع) اين شبه را رد كرده و جايگاه انسان در مباني حقوقي اسلام را بيان مي كنيم . گر چه در قرآن مجيد مسأله استرقاق ( برده گيري و برده داري ) به عنوان يك دستور حتمي در مورد اسيران جنگي نيامده است ولي انكار نمي توان كرد كه احكامي در قرآن براي بردگان ذكر شده است ، كه اصل وجود بردگي را حتي در زمان پيامبر (ص) و صدر اسلام اثبات مي كند . مانند احكامي كه در مورد ازدواج با بردگان يا احكام محرميت يا مسأله مكاتبه ( قرار داد براي ) آزادي بردگان كه در آيات متعددي از قرآن در سوره نساء ، نحل ، مؤمنون ، نور ، روم و احزاب آمده است و بر اين اساس گروهي بر اسلام خرده مي گيرند كه چرا اين آئين الهي با آن همه محتوا مسأله بردگي را الغاء نكرده است. در پاسخ به اين ايراد ، جواب مي دهيم كه اسلام برنامه دقيق و زمان بندي شده براي آزادي بردگان دارد كه در نتيجه همه آن ها تدريجاً آزاد مي شوند ، ولي قبل از توضيح اين طرح ذكر چند نكته را مقدمتاً لازم مي دانيم : 1- اسلام هرگز ابداع كننده بردگي نبوده است ، بلكه در حالي ظهور كرد كه بردگي سراسر جهان را گرفته بود حتي بعد از اسلام نيز در تمام جوامع مسأله بردگي ادامه يافت ، تا حدود يكصد سال قبل كه نهضت آزادي بردگان شروع شد ، چرا كه به خاطر دگرگون شدن زندگي بشر مسأله بردگان به شكل قديمي ديگر قابل قبول نبود . الغاي بردگي نخست از اروپا شروع ، سپس در ساير كشورها از جمله آمريكا و اسيا گسترش يافت . در انگلستان تا سال 1840 ميلادي و در فرانسه تا سال 1848 و در هلند تا سال 1863 و در آمريكا تا سال 1865 بردگي ادامه داشت و سپس كنگره بروكسل ، ضمن اعلاميه اي تصميم به لغو بردگي در سراسر جهان گرفت و اين در سال 1890 بود. 2- تغيير شكل بردگي در دنياي امروز : درست است كه غربي ها پيشقدم در الغاي بردگي بودند ، اما وقتي دقيقاً مسأله را بررسي مي كنيم ، بردگي به شكل كامل ريشه كن نشده بلكه به صورت ديگري يعني در شكل استعمار ملت ها ، دست يافتن بر منابع طبيعي ، مسئله اقتصادي و فرهنگي بروز كرده است . 3- بردگان در طول تاريخ ، سرنوشت بسيار دردناكي داشته اند ، به عنوان نمونه بردگان اسپارت ها را كه به اصطلاح قومي متمدن بودند در نظر مي گيريم به قول نويسنده روح القوانين ، غلامان اسپارتي به قدري بدبخت بودند كه تنها غلام يك نفر نبودند ، بلكه غلام تمام جامعه محسوب مي شدند و هر كس بدون ترس از قانون مي توانست هر قدر بخواهد غلام خود يا ديگري را آزار و شكنجه دهد و در حقيقت زند گاني آن ها از حيوانات نيز بدتر بود . با روشن شدن اين چند نكته به طرح اسلام در زمينه ازادي تدريجي بردگان باز مي گرديم . آن چه غالباً مورد توجه قرار مي گيرد اين است كه اگر نظام غلطي در بافت جامعه اي وارد شود ريشه كن كردن آن احتياج به زمان دارد و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسي خواهد داشت ، درست همانند انساني كه به يك بيماري خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملاً پيشرفت نموده است ، دراين گونه موارد بايد از برنامه هاي زمان بندي شده استفاده كرد برخي از مواد اين برنامه عبارتند : 1) بستن سرچشمه هاي بردگي ، اسلام تمام عوامل برده گيري را ملغي كرد و تنها در يك مورد اجازه داد و آن در مورد 2) اسيران جنگي بود و تازه آن نيز جنبه الزامي نداشت و به طوري كه در تفسير آمده اجازه مي دهد طبق مصالح اسيران را بي قيد و شرط يا پس از پرداخت فديه آزاد كنند در آن روز زندان هايي نبود كه به توان اسيران جنگي را تا روشن شدن وضع شان در زندان نگهداشت و راهي جز تقسيم كردن آن ها در ميان خانواده ها و نگهداري به صورت برده نداشت ، بديهي است هنگامي چنين شرايطي تغيير يابد ، هيچ دليلي ندارد كه امام مسلمين حكم بردگي را درباره اسيران بپذيرد مي تواند آنها را از طريق فداء و .... آزاد سازد زيرا اسلام پيشواي مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام كند و به اين ترتيب تقريباً سرچشمه هاي بردگي جديد در اسلام بسته شده است . 2) اسلام برنامه وسيعي براي آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مي كردند در مدتي نه چندان زياد همه بردگان تدريجاً آزاد و جذب جامعه اسلامي مي شدند . رؤس اين برنامه چنين است : 1-2 – يكي از مصارف هشت گانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است و به اين ترتيب بك بودجه دائمي و مستمر براي اين امر در بيت المال اسلامي در نظر گرفته شده كه تا ازدي كامل بردگان ادامه خواهد داشت . 2-2- براي تكميل اين منظور مقرراتي در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قراردادي كه با مالك خود مي بندند بتوانند از دست رنج خود آزاد شوند ( در فقه اسلامي فصلي در اين زمينه تحت عنوان « مكاتبه » آمده است . 3-2 – آزاد كردن بردگان يكي از مهم ترين عبادات و اعمال خير در اسلام است و پيشوايان اسلام در اين مسأله پيش قدم بودند تا آن جا كه در حالات امام علي (ع) نوشته اند ، هزار برده را از دست رنج خود آزاد كردند . 4-2 – پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه اي آزاد مي كردند تا سرمشقي براي ديگران باشد ، تا آن جا كه يكي از بردگان امام باقر (ع) كار نيكي انجام داد امام (ع) فرمود : برو تو ازادي كه من خوش ندارم مردي از اهل بهشت را به خدمت خود در آورم . 5-2 – در بعضي از روايات اسلامي آمده است بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مي شوند ، چنان كه از امام صادق (ع) مي خوانيم : كسي كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مي شود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسي كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نيست . 6-2 – كسي كه برده مشركي را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند . 7-2 - هر گاه كسي پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دايي يا خاله يا برادر و يا خواهر و يا برادر زاده و يا خواهر زاده خود را مالك شود فوراً آزاد مي شوند . 8-2 – هر گاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندي شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود . 9-2– كفاره بسياري از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده ( كفاره قتل خطا – كفاره ترك عمدي روزه – كفاره فسم ) 10-2 – پاره اي از مجازات هاي سخت است كه اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجام دهد خود به خود آزاد ميشود . 3) احياي شخصيت بردگان در دوران برزخي كه بردگان مسير خود را طبق برننامه حساب شده اسلام به سوي آزادي مي پيمايند اسلام براي احياي حقوق آنها اقدامات وسيعي كرده است و شخصيت انساني آن را احياء نموده تا آن جا كه از نظر شخصيت انساني هيچ تفاوتي ميان بردگان و افراد آزاد نمي گذارد و معيار ارزش را همان تقوي قرار مي دهد ، لذا به بردگان اجازه مي دهد همه گونه پست هاي مهم اجتماعي را عهده دار شوند تا آن جا كه بتوانند مقام مهم قضاوت را عهده دار شوند . در عصر پامبر اسلام (ص) نيز مقامات برجسته اي از فرماندهي لشكر گرفته تا پست هاي حساس به بردگان يا بردگان آزاد شده سپرده شد . سلمان ، بلال ، عمار ياسر و قنبر از اين دسته اند . 4) رفتار انساني با بردگان در اسلام دستورات زيادي درباره رفق و مدارا با بردگان وارد شده كه آن ها را در زندگي صاحبان خود شريك و سهيم كرده است . پيامبر اسلام (ص) مي فرمود : كسي كه برادرش زير دست او است از آن چه مي خورد به او بخوراند و از آن چه مي پوشد به او بپوشاند و زياد از توانائي، به او تكليف نكند امام صادق (ع) مي فرمايد : هنگامي كه پدرم به غلامي دستور كاري مي داد ملاحظه مي كرد اگر كار سنگيني بود بسم الله مي گفت و وارد عمل مي شد و به آن ها كمك مي كرد قرآن نيز درباره بردگان سفارش جالبي كرده و مي گويد : خدا را بپرستيد ، براي او شريك مگيريد ، با پدر و مادر و خويشان و يتيمان و بينوايان ، همسايگان نزديك و دوستان و آوارگان و بردگان جز نيكوكاري رفتاري نداشته باشيد ، خداوند از خودپسندي بيزار است . 5- بدترين كار انسان فروشي است در حديثي از پيامبر اسلام فرموده است : بدترين مردم كسي است كه انسان ها را بفروشد همين تعبير كافي است كه نظر نهايي اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهت گيري برنامه هاي اسلامي به كدام سو است . در حديثي ديگر از پيامبر گرامي اسلام (ص) آمده : خداوند هر گناهي را مي بخشد جز سه گناه كسي كه مهر همسرش را انكار مي كند يا حق كارگري را غصب نمايد و يا انسان آزادي را بفروشد . از مجموع آن چه گفته شد نتيجه مي گيريم اسلام هيچ گاه موافق نظام برده داري نبوده و نيست و تنها در يك مورد اجازه مي دهد و آن در مورد اسيران جنگي است آن هم هر گز جنبه الزامي ندارد . اسلام به عنوان يك برنامع جامع و كلي نگر به سعادت بشري به انحاء گوناگون ، انسان را دعوت به آزادي از قيود طاغوت ها و ظالمين مي كند و در برخي از آيات كه عده اي براي تبرئه خود ، از دست ظالمين شكايت مي كنند آنها را مورد نكوهش قرار داده كه چرا حركتي براي تغيير وضع موجود نكرده ايد . اميدواريم خداوند به ما توفيق زيارت خورشيد انسانيت ، مهدي منتظر (عج) و زندگي در عصر ظهور را بدهد كه انسان ها از هر گونه ظلم و طاغوت رهانيده و در كمال امنيت و آرامش زندگي مي كند .
تاريخ تولد و وفات خلفاء صدر اسلام و نيز خلفاي بني اميه و بني العباس در كتب تاريخي و سيره وارد و مشخص شده است و اهل مطالعه با مراجعه به آنها مي توانند از زمان دقيق تولد ، زندگي و مرگ ، آنها ، اطلاع پيدا نمايند . البته از آنجائي كه در كشورهاي عربي كه اكثراً تابع مذاهب اهل سنت مي باشند توجه زيادي به اين مسائل نكرده و تنها به نقل احاديث حضرت رسول اكرم (ص) از صحابه اقدام مي كنند فلذا تاريخ تولد و مرگ آنها براي عموم نا معلوم است . بر خلاف اين روش در كشور ما به علت آن كه امامان شيعه جايگاه ويژه اي در ، تفسير و تبيين دين داشته و بنابر احاديث بسياري از ، اطاعت آنها بر ما واجب شده و به علت آنكه زندگي و مرگ آنها براي ما الگو و از درجه بالائي از اهميت است تاريخ تولد ، شهادت ، سيره عملي و سخنان آنها براي ما مهم است و تجليل و تكريم امامان در ايام ولادت و شهادت را از باب : و من يعظم شعائر ال... فانها من تقوي القلوب « كسي كه شعائر الهي را بزرگ مي دارد ، نشانه تقوي قلوب است » مي دانند .
بهائيت نام آيين و مذهبي منسوب به بهاء است و بهائي را پيرو آيين بهاء گويند . بهائيه يا بهائيان ، پيروان ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاء الله هستند كه بعد از باب كارهاي او را دنبال كرد و كتب و لوايح بسيار نوشت كه مهمترين آنها كتاب اقدس است . ميرزا حسينعلي نوري متولد 1310 هجري قمري است وي بعد از سوء قصد بابيه نسبت به ناصرالدين شاه به زندان افتاد و پس از مدتي همراه برادرش ميرزا يحيي معروف به صبح ازل و پيروانش به عراق و فلسطين تبعيد شدند . وي ادعا كرد كه موعود باب ( علي محمد شيرازي و صاحب كتاب البيان كه به شرح عقايدش پرداخته است ) مي باشد . ميرزا حسينعلي نوري بر اين باور بود كه باب ، ظهور او را پيشگويي كرده بود .البته بعدها بين حسينعلي نوري و برادرش يحيي اختلاف افتاد . مهمترين مباني فكري و آثار بهائيت عبارتند : چنان كه اشاره شد پيروان ميرزا حسينعلي نوري به بهائي شهرت پيدا كردند و اين اسم منسوب به بهاء الله يعني درخشش خداوند لقبي كه طاهره ( قره العين ) و ملا محمد علي مازندراني به ميرزا حسينعلي داده بودند . وي در سال چهارم اقامتش در لادرنه واقع در سرزمين عثماني اداعا كرد كه او همان شخص موعود باب مي باشد ، سپس ادعاي نبوت و سرانجام پا را فراتر نهاد و دعوي الوهيت نمود چنان كه عبدالبهاء عباس افندي فرزند و جانشين وي خود را فرزند خدا مي دانست . انديشه بهائي گري كه خود به دنبال بابيگري شكل گرفت آميخته اي است از انديشه هاي يهودي ، زردشتي و اسلام و ... . بهائي گري به پيروان خود چنان وانمود مي كند كه اين دين برترين دينها است و به زودي آيين بهائي سرتاسر جهان را فرا خواهد گرفت . چنان كه ميرزا حسينعلي بهاء در آغاز كار خود با يك شيوه نمايشي به پادشاهان جهان مثل ويكتوريا در انگليس ، ناپلئون سوم در فرانسه و پاپ نهم در واتيكان هشدار داد كه در زير پرچم او گرد آيند . كيش بهائي از همان آغاز پيدايش تاكنون در راه تبليغ و گسترش خود فعاليت هاي زيادي انجام داده است در عين حال طبق آمار رسمي كمابيش سه مسليون بهائي در روي زمين بيشتر وجود ندارد كه در هندوستان و آفريقاي سياه و آمريكاي جنوبي زندگي مي كنند . مركز ديني بهائيان در بندر حيفاء در دامنه ي كوه كرمل در سرزمين فلسطين است يعني آخرين محل اقامت ميرزا حسينعلي بهاء كه آن را دادخانه جهاني مي نامند . علاوه بر آن شش معبد بزرگ ديگر ( حضيره القدس ) در جهان دارند . يكي در نزديكي شيكاگو ، ديگري در اوگاندا و ديگر در استراليا ، چهارمين در فرانكفورت آلمان ، پنجمين در پاناما و آخرين آنها در دهلي است . بهائيان مدعي هستند كه مي بايد چندگونگي ديني و نژادي از ميان برخيزد تا بشريت به صلح جهاني دست يابد . آنها از يك دادگاه جهاني و نيز يكي شدن خط و زبان همه مردم جهان نيز سخن مي گويند و از اين جهت است كه از زبان « اسپرانتو » طرفداري مي كنند . سازمان ديني بهائيان در هركجا كه شمار پيروان آن از 9 نفر بيشتر شود شكل مي گيرد . در شوراي روحاني يا محفل ، سخنان باب و بهاء الله را مي خوانند و به امور پيروان بهائي رسيدگي مي كنند و معيار و ميزان قوانين اجتماعي و اخلاقي آنها « كتاب اقدس » مي باشد . در ميان بهائيان نماز و روزه هم وجود دارد ، ماه روزه براي آنها آخرين ماه از سال بهائي است كه نوزدهمين ماه سال مي باشد و مطابق است از هفته دوم اسفند به بعد ، روزه گرفتن بهائيان شبيه به روزه ي ماه مبارك مسلمانان است . نماز هم سه بار در روز صبح و ظهر و شب برگزار مي كنند . نماز جماعت واجب نيست مگر براي به خاك سپردن ميت . ديگر مراسم بهائيان همان است كه در تعليمات بابيه گفته شد . كيش بهائي گري ( منشعب از فرقه بابيه علي محمد باب است و بعد از كشته شدن باب توسط ناصرالدين شاه و مرگ ميرزا يحيي نوري جانشين باب و برادر حسينعلي نوري معروف به بهاء الله به تبليغات خود ادامه داد ) از يك طرف با انديشه بلند پروازي خود ادعا مي كند كه مي خواهد همه ي دين هاي جهان را يكي كند و از طرفي هم تركيبي از افكار و رفتار ساير دين ها ، خصوصاً زردشتي و اسلام هم جشن نوروز برقرارمي كند و هم مراسمي همانند ماه رمضان دارد . اين دين بر اين باور است كه خداوند در طول سده هايي در تاريخ بشريت خود را براي مردم نمايانده و ظهور كرده است كه بهائي گري سرانجام همه آن ظهورهاست. منابع ذيل براي مطالعه بيشتر به شما معرفي مي شود : انسان و اديان ، پژوهشي درباره طوايف غُلات - از احساء تا كرمان - تاريخ فرهنگ فرق اسلامي - لغت نامه دهخدا دايره المعارف اسلاميه
ر منابع قديم و دست اول تاريخ در اين باره مطلبي مشاهده نشده ولي در بعضي از كتب متاخر مثل معالي السبطين و كبريت الاحمر سخني از امام (ع) نقل شده است كه از آن استفاده مي شود كه امام از آنها براي علي اصغر درخواست آب نمود. و آن عبارت اين است: يا قوم ان لم ترحموني فارحموا هذا الطفل اما ترونه كيف يتلظي عطشاً. اي مردم اگر به من رحم نمي كنيد به اين كودك رحم كنيد، آيا او را نمي بينيد كه چگونه از شدت تشنگي دهان را باز و بسته مي كند.
بله، پذیرش اسلام و ایمان به آن مهمترین ضمانت اجرایی معروفها و دستورات اجتماعی اسلام است بنابراین اگر جایی اجرا نمی شود نشان دهنده نبود یا نقص ایمان است. ایمان درجات و مراتبی دارد، افراد و مسئولین اجرایی به تناسب ایمانشان در عمل به احکام و اجرای دستورات دینی متفاوت هستند. البته حکومت دینی برای اجرای احکام دینی نباید صرفا به این شیوه بسنده کند، بلکه باید راهکارهایی قانونی و روشن و معیارهایی برای این کار پیش بینی و تصویب و به اجرا بگذارد و با میزان ها و معیارهایی روشن کیفیت و درصدد اجرایی شدن احکام و دستورات دینی را بررسی و سنجش کند و در صورت مشاهده تخلف برخورد لازم صورت گیرد.
شبيه سازي در تمام اموري که منشأ اثر بوده باعث پيشرفت علمي ودرمان برخي بيماريها از جمله تالاسمي وهموفيلي مي گردد. بلااشکال ومباح است.
به تصريح قرآن کريم اولين انسان ، حضرت آدمّ وهمسر ايشان بوده است و ساير انسان ها از نسل آن دو مي باشند ودر بسياري از آيات درباره زندگي وتعليم آدم ونيز سفارشات خداوند به وي وفرزندان او اشاره شده است. از مجموع آيات فوق الذکر بدست مي آيد که آدم اولين مومن بلکه اولين پيامبر نيز بو ده است و دايره نبوت خانواده وانسانهاي ديگر تاعصر پيامبر بعدي بوده است.
نياز به جنس مخالف مثل ساير خواسته هاي انسان (گرسنگي – تشنگي) امر طبيعي است بلکه براي ادامه حيات وتکثير نسل ضروري مي باشد .اما اين نياز وبرآورده کردن آن بايد در چارجوب شريعت تعريف شود. ازدواج راهي است که مي توان با آن به اين خواسته طبيعي پاسخ داد اما قبل از ازدواج که دوران بسيار حساس خصوصاً براي نوجوانان وجوانان است. احتياج به کنترل غرايزه جنسي از طريق عمل به دستورات شرعي از جمله انجام فرائض ديني وترک محرمات دارد وديگر آن که از حضور در جلسات گناه (مجالس مختلط زن ومرد) وگوش سپردن به آهنگ هاي هيجان انگيز ونگاه به تصوير تحريک کننده اجتناب کرد، در برخي از دستورالعملهاي اخلاقي در باب کنترل شهوت آمده است که روزه داري باعث ضعيف شدن قواي جنسي وشهوات مي گردد ، در روايات وارد شده است که روزة اول ماه ، آخرماه دوشنبه ها وپنجشنبه ها از ثواب بالائي برخوردار است.
پاسخ به اينکه ظرفيت روح براي دانستن چه ميزان است متوقف برشناخت حقيقت روح ، ابزار ومنابع شناخت است. روح چيست؟ آيا مادي است يا از سنخ مجردات وآيا روح انسان مجرد تام است يا ناقص؟ قرآن درباره روح مي فرمايد : ويسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربي وما اوتيتم من العلم الاقليلا(1) يا پيامبر از تو درباره روح مي پرسند بگو روح از (عالم) امر خداست آنچه از علم به شما داده شده اندک است. همانگونه که از آيه شريفه فوق بدست مي آيد روح يک امر قدسي واز نشئه وعالم ديگري است که به انسان افاضه مي شود وخصوصيات موجودات مادي که منحصر در ابعاد مادي هستند را ندارد وبه اصطلاح قابل اندازه گيري نيست وآنچه که خصوصيت ماده را ندارد تعريف ماده براو صدق نمي کند. درجاي خود ثابت شده که موجودات مجرد(تام) از خصوصيات زمان ومکان مبري هستند وبه اصطلاح در زمان ومکان نمي گنجند وفراتر از آن دو هستند. اين سوال اساسي است که آيا روح انسان که از سنخ موجودات مجرد است ، آيا مجرد تام است يعني هيچ احتياجي به ابزار مادي حتي در اجرا ويا فهم مسائل ندارد(مثل اعضا وجوارح) يا آنکه تجرد روح نيمه مجرد است وتنها بعد از مفارقت از عالم دنيا به تجرد کامل دست مي يابد پاسخ به اين سوال منوط به اثبات کيفيت و فرايند شکل گيري روح در انسان است، برخي بر اين نظر هستند که روح انسان قبل از تعلق به بدن (در دنيا) در عالم قبل از دنيا بوده وبعد از خلق انسان به روح او دميده شده است(نظريه افلاطوني) وبرخي ديگر با ادله فراوان ثابت مي کنند که روح انساني براثر حرکت جوهري بدن عنصري وخاکي در درون انسان به اذن الهي بوجود مي آيد( نظريه ملاصدرا) به نظر مي رسد با توجه به اشکالات متعددي که بر نظريه افلاطوني وارد آمده ونيز قرائن وشواهد قرآني(2) بر تأييد نظريه صدرائي، اين ديدگاه مورد قبول اکثريت فلاسفه مسلمان واقع شده است. حرکت جوهري مورد تأييد ملاصدرا گرچه بر تجرد روح تأکيد دارد اما معتقد است که روح براي کسب معارف ودانش به ابزاري همچون ، گوش ، چشم، قواي حافظه وخيال محتاج است وبا آسيب رسيدن به هر يک از اين قوي، عقل که قوه درک کننده است آسيب مي بيند. قرآن در اين باره که گوش وچشم از جمله ابزار شناخت هستند در آيات 78/ نحل ،36/ اسراء / 78 مومنون / 9 سجده /23 ملک /26 احقاف به دفعات تذکر داده وکساني را که از آنها بخوبي استفاده نمي کند مورد ملامت قرار مي دهد. دلائل تجرد روح برخي از دلائل تجرد روح که در کتاب هاي فلسفي اشاره رفته عبارتند: 1- علم به ذات ، يعني با قطع نظر از هر گونه ابزار و وسايل مادي با علم حضوري در مي يابيم که ذات ماپيش ما حاضر در حالي که اگر روح وذات مادي بود درک همه جانبه آن در يک لحظه غير ممکن بود. 2- درک قضاياي مختلف در يک لحظه بخوبي نشان مي دهد که عامل اصلي آن که همان روح است غير مادي است مثلاً چشم مي بيند ولامسه حس مي کند وگوش مي شنود وذائقه احساس مي کند، ديدن، حس کردن، شنيدن در يک لحظه با ماديت روح سازگاري ندارد بلکه بايد مجرد باشد تا در يک لحظه هر سه علم را داشته باشد. 3- وجدان، وجدان يکي از ادله محکم بر تجرد نفس است، من شنيدم ، من خوردم ، من رفتم، من خيال کردم، من فکر کردم، من خواستم، تمام اعمال فوق ومشابه آنها به من است وحقيقت من مجرد است نه مادي . بعد از اثبات تجرد روح به اين مسئله مي پردازيم که ابزار شناخت کداميند؟ شناخت در سه راه خلاصه مي شوند: 1- شناخت حسي (حس) 2- شناخت عقلي(عقل) 3- شناخت عرفاني(شهودي) حس که منشأ آن باز هم عقل است به درک جزئيات وعقل به درک کليات ودل به امور فراتر از ابزار حس وعقل مربوط است، البته برخي شناخت از راه اعجاز و وحي را نيز به راه هاي فوق اضافه کرده اند که صحت آن قابل ترديد نيست. بلکه بالاترين راه شناخت براي انسان که قادر به درک مسائل پيچيده غيبي نيست. راه اعجاز واخبار غيبي است اين راه تنها براي پيامبران بازبوده وبشريت بواسطه انبياء بر مسائل غيبي دست پيداکرده اند. حال با توجه به راه هاي شناخت ، محدوديت وتوسعه علم انسان نيز روشن ميشود، شناخت حسي، انسان را منحصر در فهم مسائل جزئي مي کند واز درک واقعيت هاي کلي باز مي دارد، شناخت عقلي گرچه وسيع ودايره آن از علم حسي گستردتر است ولي به اندازه درک شهودي وعرفاني که از ابزار عقلي بهره نمي برد، نيست. اما شناخت عرفاني که با تمام وجود به درک حقايق نشسته (که گاهاً قابل توصيف وبيان نيست) قابل ترديد ونقد نمي باشد، بسيارگسترده است اما حد وشناخت از طريق وحي واخبار غيبي غير قابل وصف است وبه ميزان افاضه آن به بندگان خاص است. در نتيجه توسعه وضيق علم انساني که مربوط به روح است وابستگي کامل به راه هاي شناخت انسان دارد. علم حسي محدود، علم عقلي گسترده وعلم شهودي گسترده تر از علوم عقلي وعلم انبيا که علم از طريق وحي است فراتر از شهود است. پي نوشت: 1- اسراء / 85 2- اسراء / 85
شمع روشن كردن اگر به قصد احياء سنتهاي باطل (احترام به آتش) نباشد، بلكه فقط به عنوان ابراز همدردي (تاريكي نوعاً قرين تنهايي، درد و رنج اسارت و زنداني بودن است) و يا روشن كردن محيط باشد، خلاف شرع نيست.
حضور ائمه(ع) غير از امام رضا(ع) مستند تاريخي ندارد در مورد امام حسن مجتبي(ع) كه اصولا مطلبي در اين زمينه وارد نشده است گرچه در مورد امام حسين(ع) در بعضي از كتب غير معتبر (1) چنين موضوعي مطرح شده است و اما در مورد امام حسن عسكري(ع) با توجه به اين كه قبل از تولد امام عسكري، پدرشان امام هادي در سامرا تبعيد بوده و آن حضرت از بدو تولد تا رحلت در آنجا در يك مقر نظامي محصور بوده اند بنابر اين نمي تواند به حسب ظاهر به اين مناطق سفر كرده باشند كما اينكه به صورت عادي سفر حج نداشته اند گرچه از بعضي مطالب استفاده مي شود به صورت غير عادي به برخي از شهرها مثل جرجان حضور پيدا كرده اند.(2) پي نوشت: 1- تاريخ جرجان 46 باب من دخل جرجان من اصحاب النبي(ص) 2- بحار ج5 ص246