نسیم دانش شماره 2
تعریف فکر
الفکر حرکه من المبادی الی المرادی «فکر حرکتی است از آغاز (ابتدا) به سوی مقصد»
فکر: ترتیب امور معلومه برای بدست آوردن نتایج مجهوله «کتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی (رض)»
تفکر عبارت از جستجو نمودن بصیرت قلب و چشم ملکوت مطلوب خود را برای ادراک آن «خواجه عبدالله انصاری»
بعضی گفتند: فکر کردن یعنی با مخاطب نامرئی سخن گفتن است.
چه کسانی از آیات الهی بهره می گیرند:
در آیات متعدد قرآن آمده است که در این امور نشانه های روشنی است برای «متفکران» «عالمان» «شنوایان» و «عاقلان».
جالب اینکه نخست سخن از «تفکر» به میان می آورد، سپس از «علم» چرا که تفکر پایه و زمینه ساز علم است بعد از آن سخن از «گوش شنوا» است چرا که در پرتو علم و اگاهی انسان آماده شنیدن و پذیرش حق می شود، همانطور که قرآن میگوید: فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه: به بندگانم بشارت ده آنانی که سخنان را می شنوند و از بهترین آنها پیروی می کنند.
و در آخرین مرحله سخن از «عقل» است چون آنها که گوش شنوا دارند سرانجام به مرحله عقل کامل خواهند رسید.
روح ذکر فکر است:
واذکروا الله کثیراً لعلّکم تفلحون (جمعه- 10) اصولاً «ذکر زیاد» سبب می شود که یاد خدا در اعماق جان انسان رسوخ کند و ریشه های غفلت و بی خبری را که عامل اصلی هرگونه گناه است بسوزاند و انسان را در مسیر فلاح و رستگاری قرار دهد و حقیقت (لعلکم تفلحون) حاصل می گردد و در سوره جمعه خداوند کسانی که پیغمبر (ص) را به هنگام نماز جمعه رها کردند و برای خرید از قافله تازه وارد به بازار شتافتند شدیداً مورد ملامت قرار داده می گوید هنگامی که تجارت یا لهوی را ببینند پراکنده می شوند و بسوی آن می روند و تو را ایستاده (در حالی که خطبه نماز جمعه می خوانی) رها می کنند ولی به آنها بگو اگر تفکر کنند آنچه نزد خدا هست از لهو و تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزی دهندگان است.
تعبیر به لهو اشاره به طبل و سایر آلات لهوی است که به هنگام ورود قافله تازه ای به مدینه می زدند که نوعی اخبار و اعلام بود و هم وسیله ای برای سرگرمی و تبلیغ کالا، همانگونه در دنیای امروز نیز در فروشگاههایی که به سبک غرب است نیز نمونه آن دیده می شود.
امام خمینی (رض) در کتاب چهل حدیث صفحه 249 می فرماید: «بدان که تذکر (به یاد خدا بودن) از نتایج تفکر است و لذا تفکر را مقدم از تذکر دانسته اند. جناب خواجه عبدالله انصاری می فرمایند: «التّذکّر فوق التّفکّر. فانّ التّفکّر طلبٌ و التّذکّر وجودٌ» یعنی تذکر فوق تفکر است، زیرا که این، طلبِ محبوب است و آن حصول مطلوب. چنانکه با وصول به مطلوب از تعب تحصیل فارغ آید و قوت و کمال تذکر، بسته به قوت و کمال تفکر است .... ». اما آنچه سبب می شود انسان از او و ذکر او غفلت کند و حضور دائمی او را احساس ننماید، چیزی جز «اشتغال انسان به خود» نیست، زیرا انسان که وجودش عین ربط و پیوند به بارگاه ربوبی است اگر به خود توجه کند وجود او حجابی بین او و ذات پاک خداوند می شود.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
دعوت آیات قرآن به تفکر، تعقل، تذکر:
قرآن می فرماید: ان فی ذلک لقوم یتفکرون و گاه می گوید: لعلهم یتفکرون و گاه همین جمله را بصورت رویارو مطرح ساخته می فرماید: کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون: اینگونه خداوند آیاتش را برای شما بیان می کند شاید اندیشه کنید.
در قرآن دعوت به «فقه» و «فهم» و «تدبر» و «تعقل» و «تفکر» می نماید و مدح آنها که عقل خود را بکار می گیرند، و مذمت شدید از آنها که فکر خود را بکار نمی اندازند که در 46 آیه از قرآن مجید وارد شده است. در آیات قرآن بعد از بیان نعمتهای الهی، مردم را دعوت به اندیشه کرده منتهی در یک مورد می گوید: در اینها نشانه هایی است برای قومی که تفکر می کنند، در مورد دیگر می گوید برای قومی که تعقل دارند، و در مورد سوم برای قومی که متذکر می شوند.
این اختلاف تعبیر مسلماً جنبه تفنن در عبارت ندارد، بلکه آنچه از روش قرآن می دانیم هر کدام اشاره به نکته ای است، و شاید نکته این تفاوت آن باشد که در مورد انواع نعمتهای موجود در زمین آنقدر مسأله روشن است که تنها تذکر و یادآوری کافی است، ولی در مورد زراعت زیتون و نخل و انگور و به طور کلی میوه ها کمی بیشتر اندیشه لازم است، تا به خواص غذای و درمانی آنها آشنا شویم، به همین جهت تعبیر به «تفکر» می کند.
اما در مورد تسخیر خورشید و ماه و ستارگان و اسرار شب و روز باز هم اندیشه بیشتری لازم است، لذا تعبیر به «تعقل» که گویای سطح بالاتری از اندیشه است فرموده:
در هر حال روی سخن قرآن همه جا با اندیشمندان و متفکران و صاحبان مغز و عقل است و با توجه به اینکه قرآن از محیطی برخاسته که در آنجا جز جهل حکومت نمی کرد، عظمت این تعبیرات آشکارتر می شود و هم پاسخی است دندانشکن به آنها که به خاطر بعضی از مذاهب خرافی خط سرخ روی همه مذاهب راستین کشیده اند.
یکی از مصداق های روشن فکر:
یاد مرگ شهوتهای سرکش را در درون آدمی می میراند، و ریشه های غفلت را از دل بر می کند، قلب را به وعده های الهی نیرو می بخشد، و به طبع آدمی نرمی و لطافت می دهد، نشانه های هوی پرستی را در هم می شکند، آتش حرص را خاموش می کند. و دنیا را در نظر انسان کوچک می کند، و این است معنی سخنی که پیغمبر (ص) فرموده: یک ساعت فکر کردن از یکسال عبادت بهتر است.
این یکی از مصداقهای روشن تفکر است نه اینکه موضوع تفکر منحصر به آن بوده باشد.
* حضرت آدم (ص) و بزرگترین انتخاب:
امام علی (ع) می فرماید جبرئیل بر حضرت آدم فرود آمد و گفت ای آدم به من فرمان رسیده است که از تو بخواهم تا یکی از سه چیز را برگزینی، حضرت آدم فرمود آن سه چیست؟ جبرئیل گفت: عقل، حیاء ، دین آدم فرمود من عقل را برگزیدم آنگاه جبرئیل رو به آن دو یعنی حیاء و دین می کند و می گوید شما بروید چون حضرت آدم شما را انتخاب نکرد آن دو به جبرئیل گفتند به ما امر شده است که هر جا عقل باشد ما هم با آن باشیم. بهمین منظور امام می فرماید «ملاک الامر العقل» ملاک هر چیزی به عقل و خرد است نتیجه ای که از این حدیث حاصل می شود این است که اگر عقل سلیم باشد قطعاً دین و حیاء همراه انسان هست و اگر عقل نباشد هیچکدام برای انسان نیست.
مواد اولیه فکر:
در آیه شریفه فبشّر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه اولئک هدیهم الله و اولئک هم اولوالالباب. چهار نکته اساسی وجود دارد که عمل به آنها بشارت خداوند را برای ما به ارمغان می آورد.
1- یستمعون القول: انسان باید به سخن های دیگران خوب گوش دهد به عبارتی مهارت خوب گوش کردن را در خود تقویت نماید که این برای انسان بسیار ارزشمند است. قل اذنٌ خیرٌ لکم و حتی این امر آن قدر ارزش دارد که به پیامبر لقب «گوش دادند» چون صبر و حوصله زیادی در گوش کردن است.
2- فیتبعون أحسنه: از بین سخن ها بهترین آنها را انتخاب نماید، سخن دیگران بعنوان یکی از مواد اولیه فکر انسان است که باید در کارخانه درونی انسان، عقل فطری یا عقل مطبوع مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا خوبی ها از بدی ها و درستی ها از نادرستی های آن مشخص شود.
3- هدیهم الله: خداوند این دسته از انسانها را که از عقل مسموع (عقلی که از طریق شنیده ها حاصل می شود) و عقل مطبوع (عقلی که براساس ذات، سرشت، طبیعت انسان حاصل می شود) خود بخوبی بهره برداری می نمایند (مرحله 1 و2) اینها را مورد لطف و هدایت خود قرار می دهد.
4- اولو الالباب: خداوند صاحبان اصلی عقل و خرد را کسانی می داند که از این برترین نعمت الهی در زندگی خود بخوبی استفاده نمایند.
امام علی (ع) فکر را برترین و بزرگترین نعمت الهی می داند که:
1- پیام آور حق 2- دوست انسان 3- بهترین ثروت 4- نزدیک کننده انسان به خدا
5- نجات دهنده ی انسان
تفکر در آیینه آیات:
«اگر در کتاب الهی تفحّص کامل کنید، خواهید دید شاید بیش از 300 آیه هست که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده، و همچنین استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی به پیامبر می آموزد...
خداوند در قرآن حتی در یک آیه نیز بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست، ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند؛ حتی قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل، ملاک های آن ها را درک نمی کند نیز به چیزهایی که در مجرای احتیاجات قرار دارد علت آورده است.
قرآن کریم، درک و فهم مهم ترین مسایل اعتقادی را به نیروی تفکر و اندیشه انسان واگذار کرده است. کتاب خدا در زمینه راه شناخت مبدأ و معاد می فرماید:
«اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیراً من الناس بلقاء ربهم لکافرون.(روم- 80)
«آیا آنان در درون خود اندیشه نکرده اند که خداوند آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز به حق و برای زمان معینی نیافریده، ولی بسیاری از مردم لقای پروردگارشان را منکرند».
1- قرآن در 17 مورد ماده «تفکر» را به کار برده و از کسانی که درباره طبیعت و موجودات می اندیشند، تعریف و تمجید نموده است. خداوند در توصیف خردمندان می فرماید:
«... و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ...» «آنان در خلقت آسمان ها و زمین می اندیشند» (آل عمران- 191)
«... اولم یتفکّروا فی انفسهم ...» «آیا در وجود خودتان نمی اندیشید»(روم- 8)
2- خداوند حکیم در 3 مورد به وسیله ماده «تدبّر» انسان را تشویق و تحریض به اندیشیدن کرده است.
«افلا یدبّر وا القول ...» «آیا در سخنی که برای سعادت آن ها گفته می شود، نمی اندیشید؟!»(مؤمنون-68)
3- آفریدگار مدبّر در قرآن کریم 48 مورد انسان را به تعقل تشویق و تحریک فرموده از عدم استفاده از قوه عاقله نکوهش کرده است.
«قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فی اصحاب السّعیر» «می گویند اگر ما گوش شنوا و عقل بیداری داشتیم، در میان دوزخیان نبودیم.» (ملک- 10)
4- قرآن در آیات بسیاری، نادانی و جهالت را از نتایج عدم اندیشه و تفکر دانسته و سخت آن را محکوم می کند.
«ام تحسب انّ اکثر هم یسمعون او یعقلون ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ سبیلاً»
«آیا می پنداری که اکثر این کافران حرفی می شنوند، یا فکر و تعقلی دارند؟ (حاشا) اینان در بی عقلی مانند چهارپایان اند-؛ بلکه نادان تر و گمراه ترند». (فرقان- 44)
5- خداوند خرد ستیزان عقل گریز را بدترین جانوران می داند.
«ان شرّ الدواب عندالله الصّم البکم الّذین لایعقلون» (انفال- 22)
تفکر در روایات اسلامی:
بجهت اهمیت تفکر است که در کتاب اصول کافی و بحارالانوار از متون روایتی شیعه از کتاب «العقل و الجهل» شروع شده است:
1- رسول خدا (ص) بر این باور است که، خداوند به وسیله چیزی بالاتر از تفقه در دین عبادت نشده است. «ما عندالله بشیء افضل من الفقه فی الدّین» (کنز العمال شماره 2875)
2- ایشان مسلمانی را که در هفته یک روز خود را به تفقه در دین و سؤال درباره آن اختصاص ندهد، به شدت سرزنش می کند. «افّ لکلّ مسلمٍ لا یجعل فی کلّ جمعه یوماً یتفقّه فیه امر دینه و یسئل عنه» (بحار الانوار، ج 1)
3- امام رضا (ع) عبادت واقعی را نه زیادی نماز و روزه، که تفکر در کار خداوند متعال و اسرار جهان آفرینش می دانند. «لیست العباده کثره الصّلوه و الصّوم. انّما العباده التفکّر فی امر الله ...» (بحار الانوار، ج 68)
4- بیشترین عبادت ابوذر، تفکر و اندیشه و عبرت آموزی از دیگران بود. «کان اکثر عباده ابی ذر رحمه الله علیه التفکر و الاعتبار» (بحار الانوار، ج 68/323، چاپ بیروت)
5- امام حسین (ع) تفکر و نقادی را تا بدان پایه ارج می نهند که آن را از نشانه ها و دلایل دانایی انسان می دانند. «و من دلائل العالم انتقاده لحدیثه» (تحف العقول، ص 248)
6- در نگاه امام علی (ع) ساعتی کوتاه اندیشیدن از عبادت طولانی بهتر است.
«فکُر ساعه قصیره خیر من عباده طویله» (غرر الحکم)
7- این امام همام تأکید می فرمایند که: خداوند پیامبران خود را برانگیخت و پی در پی آنان را فرستاد تا موانع سر راه اندیشه را بزدایند و گنجینه های خود را بر ایشان آشکار گردانند.
«فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه ... و یثیر و الهم دفائن العقول ...» (نهج البلاغه، خطبه 1)
8-انسان اندیشمند از هر پدیده ای و رویدادی، عبرتی می آموزد. امام علی (ع) این حقیقت مسلم را در عبارتی کوتاه بیان می فرمایند: «من کانت له فکره فله فی کل شی عبره»
9- امام موسی کاظم (ع) عقل و خرد را تا آنجا ارج می نهند که آن را همپایه نبوت و امامت قرار دهند. ایشان می فرمایند: «ان الله علی الناس حجّتین: حجه ظاهره و حجه باطنه. فامّا الظاهره فالرّسل و الانبیاء و الائمه علیهم السّلام و امّا الباطنه فالعقول»(الکافی، ص 25)
به راستی خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت نهان. اما حجت آشکار همان پیامبران و پیشوایان معصوم هستند و حجت نهان، عقل و خرد می باشد.
10- فلسفه بعثت پیامبران تلاش در راه تکامل عقلی و فکری مردم است. پیامبر اکرم (ص) بر این هدف بعثت تأکید می ورزند. «لابعث الله نبیّاً و لا رسولاً حتی یستکمل العقل و یکون عقله افضل من جمیع عقول امته». (اصول کافی، ج1، حدیث 11)
11- اگر عنصر تفکر و اندیشمندی از وجود انسان رخت بر بندد، دیگر نه در عبادت، نه در علم و دانش، و نه در قرائت قرآن، خیر و خاصیتی وجود ندارد. علی (ع) می فرمایند: «لا خیر فی عبادهٍ لیس فیها تفقه. و لا خیر فی علم لیس فیه تفکر. و لا خیر فی قرائهٍ لیس فیها تدبّر». (تحف العقول، ص 201)
12- امیر المؤمنان علی (ع) ژرف اندیشی را کلید درک و فهم می نامند. ایشان این گونه رهنمود می دهند. «اعقلو الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه فان رواه العلم کثیر و رعاته قلیل» (نهج البلاغه)
چون خبری را شنیدید، به آیین پاسداران فرهنگ- و نه روایتگران سطحی- ژرف و عمیق در آن بیندیشید؛ زیرا که روایتگران دانش بسیارند و رعایت کنندگان ژرف اندیش، اندک.
13- آن حضرت فهم اندیشمندانه یک حدیث را از حفظ و روایت هزار حدیث بدون تفکر بهتر می دانند. «حدیث تدریه خیر من الف حدیث ترویه»
14- امام حسن مجتبی (ع) عقل را سرمایه ای می دانند که در پرتو نور آن می توان سعادت دو دنیا را به دست آورد. «بالعقل ندرک الدّاران جمیعاً» (بحار الانوار)
15- در نگاه امام علی (ع) تدبیر و عاقبت اندیشی، اساس اصلاح زندگی است. «صلاح العیش التدبیر» (غرر الحکم)
16- زبان عاقل پشت قلب و قوه ادراک اوست و دل احمق پشت زبان اوست. «لسان العاقل وراء قبله و قلب الاحمق وراء لسانه» (نهج البلاغه)
17- این امام حکیم (ع) پرهیز از آلودگی به گناهان و عیب ها را از دیگر نشانه های خردمند می دانند. «العاقل من تورع عن الذّنوب و تنزّه من العیوب»
18- رسول اکرم (ص) درباره ثمرات عقل می فرماید: آبادانی آخرت به عقل است.
19- و نیز ایشان در همین باره معتقدند: اساس عقل پس از ایمان به خدا، حیا و نیک خویی است.
20- «حبّ الدّنیا یفسد العقل و یهمّ القلب عن سماع الحکمه و یوجب الیم العقاب. (غرر الحکم)
محبت دنیا عقل را تباه و دل را از شنیدن حکمت کر می کند و کیفر دردناکی را به دنبال دارد.
21- امام رضا (ع) مهربانی با مردم را نیمی از عقل می دانند:«نیمی از خرد به مهرورزی به مردم است».
22- امام صادق (ع) عقل را ابزار ایمان می دانند: «ایمان جز به عقل نیست»
23- این رهبر معصوم (ص) عقل را گرانبهاترین سرمایه انسان می دانند: «چیزی به انسان بهتر از عقل داده نشده است»
24- این بخش از مقال را ا سخن نغز و رهنمودی پر مغز از مولای متقیان و امیر المؤمنان علی (ع) به پایان می بریم:
تفکر در تاریخ، عامل عبرت است.
تفکر در ضعف ها، عامل توکل است.
تفکر در عاقبت گناه، عامل توبه است.
تفکر در نعمت ها، عامل حب خداست.
تفکر در عذاب الهی، عامل خوف از خداست.
تفکر در عواقب کار، عامل مصونیت از گناه است.
تفکر در سختی های دیگران، عامل استقامت است.
تفکر در احوال بزرگان، عامل مقایسه و رشد است.
تفکر در نیکی ها و مهربانی های پدر و مادر، عامل احسان به آنان است.