نسیم دانش شماره 4
«شكر»
تعریف شکر
راغب در مفردات می گوید: «شکر» همان تصور نعمت و اظهار آن است و نقطه مقابل آن کفر است که فراموشی نعمت و پوشاندن آن می باشد. در حدیثی از امام صادق(ع) میخوانیم :« کسی پرسید آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن برسد، شاکر محسوب می شود؟ فرمود: آری. پرسید: چگونه؟ فرمود: خدا را بر تمام نعمتهایش شکر کن، چه نعمتهایی که در خانواده و در اموال است، حمد و ستایش کن و اگر در اموالی که او داده، حقی باشد، ادا بنما.»
اقسام شکر
بعضی از بزرگان برای شکر 3 مرحله قائل شده اند: الف) شکر با قلب که همان اندیشه و تصور نعمت و رضایت و خشنودی نسبت به آن است. ب) شکر با زبان که ثنا گفتن نعمت دهنده است. ج) شکر سایر اعضا که همان تکرار شکر و تداوم آن با قلب و زبان و اعضا است و آن، هماهنگ ساختن اعمال با آن نعمت است و به عبارتی، قدردانی و پاسخگویی در برابر نعمت است.
«شکور» که صیغه مبالغه است، به منظور فزونی نعمت شکرگزاری است. منظور از شکرگزاری خداوند آن است که به مقداری که بندگان در مسیر اطاعت او گام بر می دارند، آنها را مشمول مواهب و الطاف خویش می سازد و از فضل خود بیش از آنچه استحقاق دارند بر آنها می افزاید.
شکر بیشتر از مقوله عمل است و باید آن را در لا به لای اعمال انسان ارائه داد. به همین دلیل، قرآن تعداد شکرگزاران واقعي را اندک شمرده است. نعمتهای خدا که سرتاپای انسان را احاطه کرده آنقدر زیاد است که قابل شمارش و حساب نیست: « و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها » فقط از باب نمونه بيان مي كنيم كه حدود 1100 نعمت در قرآن یادآوری شده است كه بيشترين آن در سوره هاي الرحمن، انعام، نمل و روم است.
شکر مطلق این است که انسان همواره به یاد خدا باشد، بدون هیچگونه فراموشی و در راه او گام بردارد؛ بدون هیچگونه معصیت ، فرمان او را اطاعت کند؛ خالی از هرگونه سرپیچی.
ادای حق شکر پروردگار از یک نظر بسیار مشکل است، زیرا همین که انسان در مقام شکر بر می آید و این توفیق نصیبش میگردد و وسائل شکرگزاری در اختیارش قرار می گیرد، خود نعمت تازه ای است که نیاز به شکر مجدد دارد و این موضوع ادامه مييابد.
درآیه 23 سوره مبارکه «ملک»، بعد از آن که نعمتهای بزرگی همچون آفرینش گوش، چشم و دل را بر می شمرد، اضافه میکند: «کمتر شکر مرا به جا می آورند.» و در آیه 73 سوره نمل آمده است: «بیشتر آنان شکرگزاری نمی کنند.»
شاکر کیست ؟
«شاکر» یعنی کسی که خدا را به دلیل نعمتهای بی کرانش شکر می کند و با زبان حال فریاد می زند (با شکر کردن خود فریاد می زند) که: خداوندا! من لایق نعمتهای تو هستم، پس نعمتهایت را بر من بیشتر کن.
شکر الهی
با توجه به نعمتهای مختلف که خداوند به ما عطا فرموده است، قرآن می فرماید: «جا دارد که شکر این نعمتهای بزرگ را به جا آورید و با بهره گیری صحیح از این نعمتها، حق شکر آن را ادا کنید و مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر مرا به جا آورید و کفران نکنید.»
روشن است که معنی جمله «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» اشاره به یک اصل تربیتی و تکوینی است. یعنی به یاد من باشید، به یاد سرچشمه تمام خوبیها باشيد(خدا) و به این وسیله روح خود را پاک سازید و خود را برای پذیرش رحمت پروردگار آماده سازید. منظور از شکر الهی آن است که هر نعمتی را درست و در جای خود مصرف کنید و در راه همان هدفی که برای آن آفریده شده به کار گیرید تا مایه فزونی رحمت و نعمت خدا گردد.
حس شکرگزاری، انسان را به خضوع در برابر خداوند وا می دارد
بعضی از آیات قرآن پس از ذکر نعمتهای پروردگار، مردم را به شکرگزاری دعوت می کند و ناسپاسی آنها را نکوهش می نماید. بدیهی است زنده کردن حس شکرگزاری و قدردانی در مردم در برابر نعمتهای خدا، تنها برای این است که طبق فرمان فطرت در برابر مُنعم (نعمت دهنده) خضوع کنند، او را بشناسند و فرمانش را به جان دل بپذیرند و به این وسیله هدایت و تربیت شوند. البته به اين معنا نيست كه شکرگزاری کمترین اثری در مقام با عظمت پروردگار داشته باشد، بلکه اثر آن همانند آثار همه عبادات و فرمانهای او عاید خود انسان می شود.
شکر، مایه فزونی نعمت و کفر، موجب فنای نعمت است
خداوند به انسان نعمتهای زیادی داده است، مثل آب، هوا، بينايي، شنوايي، فكر، اراده و اختيار، قدرت بيان و تمامي نعمتهاي موجود در آسمان و زمين را براي انسان قرار داد و در مقابل آنان چیزی از انسان نگرفته و طلب نکرده و به شکر انسانها هم نیازی ندارد. حقیقت شکر فقط به زبان آوردن نیست، بلکه شکر واقعی دارای سه مرحله است:
1- به دقت بیندیشیم که بخشنده نعمت کیست؟ این توجه و ایمان، پایه اول شکر است.
2- شکر واقعی آن است که درست بیندیشیم که هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده و آن را در جایگاه خودش مصرف کنیم، در غیر این صورت، کفران نعمت کرده ایم.
3- شکر زبانی از پروردگار است.
شكر نعمت، نعمتت افزون كند
كفر نعمت، از كفت بيرون كند
از دست و زبان كه بر آيد
كز عهده شكرش به در آيد
بنده همان به كه ز تقصير خويش
عذر به درگاه خدا آورد
چند نکته در زمینه شکر
1- امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند: «هنگامی که مقدمات نعمتهای خدا به شما می رسد، سعی کنید با شکرگزاری، بقیه آن را به سوی خود جلب کنید، نه آن که با کمی شکرگزاری، آن را از خود برانید.»
2- شکرگزاری در برابر نعمتهای او، شکر خدا به تنهایی کافی نیست، بلکه باید از کسانی که وسیله رسیدن به آن موهبت بوده اند نیز سپاسگزاری کرد تا از این راه بتوان آنان را به ادامه خدمتشان تشویق نمود. در حدیثی از امام سجاد(ع) میخوانیم: «خداوند در آن روز از انسانها می پرسد، آیا از فلان شخص سپاسگزاری کردید؟ می گویند: پروردگارا! من شکر تو را به جا آوردم. می فرمایند: چون شکر او را به جا نیاورید، شکر مرا هم ادا نکردید.» « من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق» سپس امام فرمود: شکرگزارترین شما برای خدا آنهایی هستند که از همه بیشتر شکر مردم را به جا می آورند.
3- منظور از افزایش نعمت خداوند، افزایش نعمتهای مادی نیست، بلکه نفس شکرگزاری که توأم با توجه مخصوص به خدا و عشق تازه ای نسبت به ساحت مقدس اوست، خود یک نعمت بزرگ روحانی است که در تربیت نفوس انسانها و دعوت آنان به اطاعت فرمانهای الهی فوق العاده مؤثر است. شکر ذاتاً راهی برای شناخت هر چه بیشتر خداوند است.
4- احیای روح شکرگزاری در جامعه و ارج نهادن و تقدیر و سپاس از کسانی که با علم و دانش و یا با فداکاری و شهامت خود در جهت پیش بردن اهداف اجتماعی خدمت کرده اند، عامل مهم حرکت و پویایی در جامعه است. در جامعه ای که تشکر و قدردانی مرده باشد، کمتر کسی به خدمت كردن علاقه پیدا می کند و برعکس. برای مثال، بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی، ما در هر زمان ممکن یاد شهیدان را زنده نگه داشتيم و این امر سبب بالا بردن سطح فداکاری و ایثار و گذشت در مردم می شود و به تعبیر قرآن، شکر نعمت موجب فزونی نعمت می شود (لئن شکرتم لازیدنّکم).
حقیقت شکر
خداوند در قرآن را از زبان داود و سلیمان چنین نقل می کند: « و آنها گفتند حمد و ستایش از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.» (الحمد لله الّذی فضّلنا علی کثیر مِن عباده المؤمنین). در قرآن بعد از کلمه علم، سخن از شکر آورده شده تا مشخص شود براي هر نعمتی، شکری لازم است و حقیقت شکر آن است که نعمت در راهی که برای آن آفریده شده استفاده شود، اگر در راههای دیگری استفاده شود، به معنی کفران نعمت است.
این دو پیامبر (داود و سلیمان) به وسیله علم خود توانستند حکومتی الهی به وجود آورند و به خاطر حکومت کردن بر یک ملت با ایمان، خدا را شکر می کنند و این همان حقیقت شکر است.
شکر تکوینی و شکر تشریعی
شکر تکوینی آن است که یک موجود از مواهبی که در اختیار دارد، برای پیشرفت و رشد خود استفاده کند و کسی که خداوند را شکر کند، با زبان حال فریاد می زند که: ما شایسته ایم، نعمتت را بر ما افزون کن. خداوند نيز به این ندا پاسخ مثبت می دهد. ولی کسی که نعمتهای خدا را وسیله ظلم و ستم قرار می دهد، باطناً فریاد می زند که: خداوندا! لایق این نعمت نیستم. این واقعیت قابل تردید نیست که ما هر وقت در مقام شکر الهی چه با فکر، چه با زبان و چه با عمل بر می آيیم، این توانايی بر شکر در هر مرحله موهبت تازه ای است و به این ترتیب، اقدام بر شکر، ما را مدیون نعمتهای تازه او می سازد و هرگز قادر نیستیم که حق شکر او را ادا کنیم. بنابراین برترین مرحله شکری که از انسان ساخته است، این است که از شکر نعمتهای او اظهار عجز و ناتواني بکند.
توفیق شکرگزاری ، شکرآور است
در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده که خداوند بندگان خود را آزمایش می کند تا مؤمنان واقعی از بقیه جدا شوند و معمولاً عده کمی از بندگان خداوند از آزمایش الهی سر بلند بیرون می آیند (مانند لشکر طالوت که 313 نفر از آزمایش الهی سربلند بیرون آمدند). ولی همین عده اندک به دلیل سربلند بیرون آمدنشان از آزمایش الهی، خدا را شکر می کنند و این شکرکردن موجب زیاد شدن حس شکرگزاری در آنان می شود و باعث می شود تا ایمان آنان روز به روز قویتر گردد که این امر به دلیل تکرار شکر است و تکرار شکر و تداوم آن با قلب و زبان و اعضا است.
شکر در روایات اسلامی
امام صادق(ع) می فرمایند: «کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانی، بی آن که قلب تو مشغول آن نعمت شود و خدا را فراموش کنی و همچنین راضی بودن به نعمت او و این که نعمت خدا را وسیله عصیان او قرار ندهی و اوامر و نواهی او را با استفاده از نعمت هایش زیر پا نگذاری.» و در جایی دیگر می فرمایند: «شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود.»
از اینجا نیز رابطه میان شکر و فزونی نعمت روشن می شود، چرا که هرگاه انسان نعمت های خدا را درست در همان هدفهای واقعی نعمت صرف کرده باشد، عملاً ثابت کرده که شایسته فیض بیشتری است. امام سجاد(ع) در حديثي ميفرمايند:
« پروردگارا! چگونه می توانم حق شکر تو را به جا آورم، در حالی که همین شکر من نیاز به شکری دیگر دارد و هر زمان که میگویم «لک الحمد» بر من لازم است که به خاطر همین توفیق، شکر بگویم.»
بنابراین برترین مرحله شکر انسان، اظهار عجز و ناتوانی است در مقابل شکر نعمتهای او. همانگونه که در حدیثی از امام صادق(ع) میخوانیم: خداوند به موسی (ع) وحی فرستاد که حق شکر مرا ادا کن. عرض کرد: پروردگارا! چگونه حق شکر تو را ادا کنم در حالی که هر زمان كه شکر تو را به جا آوردم، این توفیق شکر، خود نعمت تازه ای برای من خواهد بود. خداوند فرمود: ای موسی! تو هم اکنون حق شکر مرا ادا کردی، چون می دانی حتی این توفیق از ناحیه من است.
گاه گفته می شود ادای حق شکر پروردگار از یک نظر بسیار مشکل است. زیرا همین که انسان در مقام شکر بر می آید و این توفیق نصیبش می گردد و وسايل شکرگزاری در اختیارش قرار می گیرد، خود نعمت تازه ای است که نیاز به شکر مجدد دارد و این موضوع به صورت تسلسل ادامه می یابد و هر چه انسان تلاش بیشتري در طریق شکر او می کند، مشمول نعمت افزونتر میگردد که قادر به شکر آن نیست. همانطور که در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «شکر نعمت، پرهیز از گناه است.» و امام سجاد (ع) می فرمایند: از همه شما شکرگزارتر در پیشگاه خداوند کسی است که بیشتر از نعمتها و زحمات مردم قدردانی و شکرگزاری کند.»
شکر وسیله بندگی
شکر، ابزار شناخت برترین نعمتی است که به انسان داده شده است، چرا که نه تنها با چشم و گوش آثار خدا را در پهنه هستی می نگرد و سخنان رهبران الهی را می شنود و با دل، درک و تجزیه و تحلیل می کند، بلکه در زندگی مادی نیز هرگونه پیشرفت و ترقی و تکامل او مرهون این 3 وسیله است و لذا بلافاصله بعد از آن جمله «لعلّکم تشکرون» ميآيد كه اهمیت این موضوع را یادآور می شود. یعنی این وسايل را به شما داد تا عالِم و آگاه شوید و سپس شکر این همه آگاهی و علم و دانش - که بزرگترین امتیاز شما از حیوانات است- به جای آورید و بدون شک هیچ انسانی قادر بر ادای شکر این 3 نعمت بزرگ نیست، جز این که عذر تقصیر به درگاه خدا آورد.
چگونه می توانیم حق شکر او را ادا کنیم؟
این سؤال در قرآن کریم اینگونه پاسخ گفته شده که: «خداوند، رحیم و غفور است.» آری، خداوند بهتر و مهربانتر و بزرگوارتر از آن است که شما را به دلیل عدم توانایی بر شکر نعمتهایش مؤاخذه کند. همین قدر که بدانید سر تا پای شما غرق نعمت اوست و از ادای حق شکرش عاجزید و عذر تقصیر به پیشگاهش برید، نهایت شکر او را انجام داده اید.
مؤمنین راستین، شکرگزار نعمتها و صبور در برابر مصائباند
خداوند در آیه ای می فرماید: « و اگر ما بادی بفرستیم و به دنبال آن زراعت و باغ را زرد و پژمرده ببینند، راه کفران را پیش می گیرند و به این راه همچنان ادامه می دهند.» آنها افراد کم ظرفیت و ضعیفی هستند که قبل از آمدن باران مأیوس و بعد از آمدن آن بسیار شادند و اگر روزی باد سهمگين بوزد و زندگی آنان موقتاً گرفتار مشکلاتی گردد، فریادشان بلند می شود و زبان به کفر می گشایند. اما مؤمنان راستین در برابر نعمت های خدا شادند و شکرگزار و در مقابل مصائب و مشکلات صبورند و شکیبا. دگرگونیهای زندگی مادی هرگز در ایمان آنان کمترین خللی وارد نمی کند و همچون کوردلان ضعیف الایمان با وزش یک باد، کافر نمی شوند.
ایستادگی در برابر مشکلات و شکرگزاری در برابر نعمتها مجموعه وظیفه انسانها را تشکیل می دهد. لذا در حدیثی که بسیاری از مفسران از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل کرده اند، آمده است: «ایمان دو نیمه است.نیمه ای صبر و نیمه ای شکر.» و یا اشاره به این است که برای درک آیات با عظمت الهی در پهنه آفرینش، انگیزه لازم است. همچون شکر منعم (نعمت دهنده) توأم با صبر و شکیبایی برای دقت و کنجکاوی هر چه بیشتر است.
شکر نعمت به سوی خود انسان باز می گردد و کفران نعمت نیز به زیان خود انسان است، چرا که خداوند از همگان بی نیاز است. اگر همه موجودات شکر او را به جا آورند، چیزی بر عظمتش افزوده نمی شود و اگر همه موجودات کافر شوند، گردی بر روی دامن کبریایی اش نمی نشیند. بنابراین سود شکرگزاری که همان دوام نعمت و افزایش آن به علاوه ثواب آخرت است، عاید خود انسان می شود. کفران حتی برای یکبار هم ممکن است عواقب دردناکی را به دنبال داشته باشد. اما شکرگزاری لازم است مستمر و مداوم باشد تا انسان سیر تکاملی خود را طی کند.
نعمت چهارپایان برای انسان
1- از میان نعمتهای مختلف، خداوند به چهارپایان اشاره نموده، چرا که آنها در زندگی انسان دخالت دارند که اگر آنها نباشند، زندگی مختل می شود.
2- خداوند چهارپایان را آفریده و مالکیت آنها را به دست انسان سپرده و این نشانه نهایت لطف پروردگار است.
3- خداوند چهارپایان را آفریده و آنها را برای انسان رام کرده، بسیار عجیب است انسانی که نمی تواند یک مگس بیافریند و یا آن را رام کند، چگونه این حیوانات بسیار خطرناک و نیرومند، رام او می شوند.
شکر و کفران نعمتهای الهی و نتایج آن
گفتیم که خداوند نیازی به شکرکردن بندگانش ندارد و همین بی نیازی، مانع از آن نیست که شما را مکلف به شکر و ممنوع از کفران سازد. چرا که تکلیف، خود لطف و نعمت دیگری است. او هرگز کفران را بر بندگان خود نمی پذیرد، چون هرکس در برابر اعمال خود مسوول است و خود باید پاسخ کارهای خود را بدهد. بنابراین هیچ کس بار کفران دیگری را بر دوش نمی کشد.
بندگان باید خدا را به خاطر نعمتهایش ستایش کنند خداوند در آیه ای از قرآن کریم می فرماید: «حمد و ستایش (سپاس) مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. » این جمله در حقیقت تعلیمی است برای بندگان که خدا را به خاطر نعمتهای فراوانی که به ما عطا فرمود( نعمتهایی که وجود انسان را فرا گرفته، مخصوصاً نعمت حیات و زندگی) حمد و ستایش کنند .
نعمتها، انسان را به شکر مُنعم وا می دارد
امور چهارگانه ای که در آیات 17 تا 26 سوره غاشیه آمده، زیربنای زندگی انسان را تشکیل می دهد:
1- آسمان، کانون نور
2- زمین، مرکز پرورش انواع مواد غذايي
3- کوهها، رمز آرامش و ذخیره آب و مواد معدنی
4- شتر، نمونه روشنی از چهارپایان اهلی که در اختیار بشر قرار دارد.
به این ترتیب، هم مسائل کشاورزی، هم مسائل دامداری و هم صنعتی در امور چهارگانه نهفته شده است و اندیشه در این نعمتهای گوناگون خواه ناخواه انسان را به شکر مُنعم (نعمت دهنده) وا می دارد و او را به معرفت الله و شناخت خالق نعمت دعوت می کند.
شکر نعمتهای خدا
بیان نعمت، گاهی با زبان است، پس تعبیراتی که حاکی از نهایت شکر باشند نه غرور، باید ادا شود. گاه با عمل است. مانند انفاق در راه خدا که نشان می دهد که خداوند نعمت فراوانی به او عطا کرده است. این خصلت افراد سخاوتمند است که هرگاه نعمتی به آنها روی می کند، با انفاق شان شکر خدا را به جا می آورند و برعکس، بخیلان هرگاه نعمتی به آنها روی می کند، همچنان میگویند چیزی نداریم.
حدیثی از پیامبر اکرم (ص) است که می فرمایند: «هرگاه خداوند به بنده ای نعمت می بخشد، دوست دارد که آثار نعمت او را ببیند.» بعضی از مفسران منظور از نعمت را نعمت های مادی می دانند و برخی، هم مادی و هم معنوی می دانند.
امام صادق(ع) در جایی می فرمایند: «آنچه را که خدا به تو بخشیده و برتری داده و روزی عطا فرموده و نیکی به تو کرده و تو را هدایت نموده، همه را بازگو کن.»
حضرت علی(ع) نيز می فرمایند: « خداوند زیباست و زیبايي ها را دوست دارد و همچنین دوست دارد آثار نعمت را بر بنده خود ببیند.»