نسیم دانش شماره 14
تشکیل، تحکیم، تعالی خانواده
* تعریف خانواده : سازمان ملل خانواده را چنین تعریف می کند: «خانواده یا خانوار به گروه دو یا چند نفره ای اطلاق می شود که با هم زندگی می کنند؛ درآمد مشترک برای غذا و دیگر ضروریات زندگی دارند و از طریق خون، فرزندخواندگی یا ازدواج، با هم نسبت دارند.» بنابراین خانواده:
الف- از عمومی ترین سازمانهای اجتماعی است که بر اساس ازدواج بین یک مرد و زن شکل می گیرد.
ب- در آن، مناسبات خونی یا اسناد یافته (پذیرش فرزند) به چشم می خورد.
ج- معمولاً دارای نوعی اشتراک مکانی است.
د- معمولاً کارکردهای گوناگون شخصی،جسمانی، اقتصادی، را بر عهده دارد.
* نکات اساسی در انتخاب همسر:
1- رضايت كامل زن و مرد براي ازدواج ضروري است و عقدی که به زور
باشد«با طل» است و مشروعيت ندارد .
2- باید با چشم باز عمل كرد و انتخابي شايسته و آگاهانه داشته باشیم.
3- علاقه و محبت احساسی چشم و گوش را مي بندد و عقل را به حاشيه مي برد و خير خواهي ها را نمي شنود. بطوریکه امام علي (ع ) می فرماید: علاقه شديد به چيزي ، آدمي را كور و كر مي كند. «حبُّ الشیء یعمی و یُصِم»
4- پدر و مادر بواسطه علاقه و محبت به فرزند و همچنین تجربه و پختگي، بهتر مي توانند خصوصيات افراد را مطرح و عاقبت ازدواج را پيش بيني كنند بنابراین مشورت با آنها ضرورت دارد ( البته پدر و مادر نظرات خود را بر فرزندانشان تحميل نكنند ).
*راه هاي شناخت همسر : اگر تحقيق بر مبناي هوس هاي زود گذر باشد چون احساسات حاكم است، اصولاً اين معاشرت ها به سستي و جدايي مي انجامد ولی تحقیق صحیح و درست که بقرار دیل است پایه اساسی شکل گیری مطلوب خانواده است.
1- تحقيق درباره خانواده همسر و موقعيت اعضاي خانواده در محل زندگي و كار
2-شناخت دوستان همسر و كساني كه با او معاشرت دارند
3 -تحقيق درباره روحيات و خُلقيات همسر در محيط كار يا محل تحصيل
4-معاشرت خانواده دو طرف ( زن و مرد ) و بهره بردن از تجارب پدر و مادر
5-مشورت با افراد قابل اعتماد و كاردان
6-گفت گو با يكديگر در جلسات حضوري و طرح ديدگاههای خود
* معیارهای تشکیل خانواده:
برای داشتن کانون گرم و موفق باید قدم اول را درست برداریم و آن انتخاب همسر با ملاک های صحیح است.
1- معیار بینش و بصیرت: ازدواج یک امر طبیعی است، در مواردی همه ی اهداف ازدواج در آن به چشم می خورد. یعنی صفا و صمیمیت، سازش و سازگاری، انس و الفت و فداکاری و گذشت میان اعضای خانواده ، و در پرتو همین ازدواج فرزندان برومندی در آن خانواده به رشد و تعالی می رسند در مواردی هم این پیوند مبارک طوری تنظیم می گردد که محصول آن یک عمر غم و غصه، یک عمر رنج و دشواری و جنگ و جدال است و سرانجام همه شاهد پاشیدگی کانون خانوادگی خواهند بود.
تفاوت این دو نوع ازدواج در آن است که یکی بر مبنای شنخت و آگاهی و بصیرت و دیگری بر مبنای هوی و هوس و احساسات و عواطف زودگذر است.
2- معیاراصالت و نجابت: یکی دیگر از معیارهای اصیل ازدواج، نجابت و اصالت خانوادگی است. کلمۀ اصالت از اصل گرفته شده که معنای آن ریشه دار بودن است. بنابراین اصیل به فردی اطلاق می گردد که از نظر خانوادگی دارای ریشه و تباری باشد. افراد اصیل در برخورد با دشواری ها و سختی ها با آبروداری و شکیبایی مشکلات را پشت سر می گذارد، در حالی که فرد غیر اصیل اگر هزاران نوع مهر و محبت به او شده باشد، در فرصتی همه را نادیده گرفته دریک لحظه بی شخصیتی و بی تباری خود را بروز خواهد داد.
فرد غیر اصیل علاوه بر اینکه زندگی را در کام همسرش تلخ و ناگوار می سازد، در ارتباط با تعلیم و تربیت فرزندان فاقد صلاحیت تربیتی است و به طور ناخودآگاه روحیات زشت و نازیبایی خود را به کودکان معصوم انتقال خواهد داد به عبارت دیگر فرد غیر اصیل و پست همانند درخت بدگوهری است که میوه اش نیز تلخ و زهرآگین است.
رسول خدا می فرماید: با زن زیبارویی که از اصالت خانوادگی محروم است ازدواج نکنید زیرا چنین زنانی همانند گل های زیبایی هستند که در کنار مزبله ها (لجنزارها) روییده اند.
باید به خاطر داشته باشیم که در متن زندگی خانوادگی آنچه که ضرورت دارد اصالت، نجابت و پاکدامنی است و متاسفانه افراد غیر اصیل با این گونه مفاهیم آشنایی ندارند در این قبیل خانواده ها به مرور زمان، کانون خانوادگی از درون متلاشی می گردد.
3- معیار کفویت : اگر دختر و پسری بر اساس معیارهای عقلی و در نظر گرفتن کفویت و همانندی در ابعاد فکری، روحی، اقتصادی، دینی ازدواج کنند به طور قطع چنین پیوندی مبارک و موفق خواهد شد ولی اگر در گزینش همه به اموری سست و واهی تکیه نمایند و معیارهای واقعی را در گزینش نادیده بگیرند، واضح است که چنین ازدواجی پس از گذشت مدت زمان کوتاهی دچار شکست خواهد شد.
معیارها باید بر محور اموری واقعی، حقیقی و ارزشمند دور بزند، نه اموری واهی و سست مثل زیبایی ظاهر و پولدار بودن اگر چه همه ی این ها در خوشبختی و تحکیم خانواده موثرند، اما به نظر ما عامل عمده و موفق بودن خانواده، نحوه گزینش و انتخاب همسر است.
باید توجه داشته باشیم که در پرتو ازدواج، به طور غیر مستقیم فردی را تا پایان زندگی انتخاب کرده، او را محرم اسرار داخلی شغلی و فامیلی خود قرار می دهیم و نیز فردی را برای مربی گری فرزندان خود بر می گزینیم.
از مقدمات ذکر شده به خوبی آشکار می گردد که دقت و بررسی در گزینش همسر یک امر لازم و ضروری است در ضمن بدانیم که خوشبختی و بدبختی افراد از همین گذرگاه رقم می خورد.
4- معیار ایمان: مطالعه ی آیات قرآن و روایات اسلامی این واقعیت را آشکار می سازدکه ایمان یک عامل بسیار قوی برای اجتناب از بدیها و زشتی هاست.فرد با ایمان خود به خود از بسیاری آلودگی ها و انحرافات برکنار است. فرد با ایمان دروغ نمی گوید، خیانت نمی کند، به مال و ناموس کسی چشم خیانت نمی دوزد و هرگز سر سوزنی از مسیر حق و حقیقت انحراف نمی یابد.
عوامل کنترل کننده بیرونی همانند قوانین و نظارت های اجتماعی در مقایسه با ایمان بسیار ضعیف و نارسا هستند، زیرا کاربرد این عوامل
(عوامل بیرونی) محدود به زمان و مکان خاصی است، در حالی که نیروی درونی ایمان، افراد با ایمان را در طول زندگی از کجروی ها و انحرافات باز می دارد.
* پیامبر اکرم (ص) می فرماید: بر توست که با زنان دیندار و مومن ازدواج کنی.
* رسول خدا فرمود: اگر شخص خوش خلق و پر تلاشی برای خواستگاری آمد، پیوند ازدواج را با او انجام دهید.
بدیهی است وقتی طرفین ازدواج هر دو متدین و با اخلاق باشند چنین پیوندی مبارک و میمون بوده، خیرات و برکات الهی بر خانوادۀ آن ها فرود خواهد آمد.
5- معیار بینش و عقل، نه عشق و دلدادگی
زن و مرد با تشکیل خانواده خوشبختی و یا بدبختی خود را رقم می زنند و پیوند ازدواج بر اساس دلدادگی و عشق فاقد استحکام و دوام است، زیرا دختر و پسر بر اساس عواطف سرشار و عشق دلدادگی نمی توانند معیارهای اصیل ازدواج را در نظر بگیرند. بدیهی است پس از گذشت مدت کوتاهی از ازدواج هر دو این واقعیت را لمس خواهند کرد که ازدواج آنان سست و لرزان بوده، فاقد هر نوع عوامل پیوندی است.
روی این اصل هر دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، باید توجه داشته باشند که بر اثر غرقه شدن در عشق و دلداگی توان و قدرت اندیشیدن و فکر کردن از آن ها سلب می گردد و دختر و پسر بدون اینکه معیارهای همانندی را در نظر بگیرند با یکدیگر پیمان ازدواج می بندند.
در این صورت بدیهی است در اولین فرصتی که عقل خفته بیدار گردد، هر دو خواهند فهمید که پایه های ازدواجشان سست و لرزان بوده است.
این چنین زوج هایی از دو راه یکی را باید انتخاب کنند. یا باید با دشواری ها و سختی ها سازش و تفاهم کنند و عمری را با حسرت و حرمان به پایان برسانند یا پیوند ازدواج را باز کرده، از یکدیگر جدا می شوند که باید اعتراف کنیم انجام هر یک از این دو کار صعب و دشوار است!
* هدف از تشکیل خانواده:
1. نياز جنسي : ابتدايي ترين زمينه شكل گيري خانواده نياز جنسي مرد و زن است كه اولين كشش و جاذبه را ميان زن و مرد فراهم مي كند .
2. آرامش رواني :نیاز برتر برای تشكيل خانواده رسيدن به آرامش رواني است: «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازوجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه» و از نشانههاي او اين است كه از [جنس] خودتان همسراني براي شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.(روم/21)
در نظام آفرينش، خانواده، كانون آرامش زندگي است: «لتسكنوا اليها». آفريدگار حكيم جهان، مرد و زن را به گونهاي آفريده كه مكمل يكديگرند و از اين رو، تا در كانون خانواده در كنار هم قرار نگيرند، آرامش پيدا نميكنند. علامة طباطبايي در اين باره ميفرمايد: «هريك از زن و مرد، به دستگاه خاصي مجهز شده است، به گونهاي كه در عمل، هريك، كار ديگري را تكميل ميكند و توليد نسل، برآيندي از مجموع آن دو است. پس هريك از زن و مرد، فينفسه ناقص و نيازمند ديگري است و از مجموع آن دو، يك واحد تام به وجود ميآيد كه ميتواند توليد نسل را موجب شود. به دليل همين نقص و نيازمندي است كه هريك از آن دو به سوي ديگري كشيده ميشود تا با پيوند با او آرامش يابد؛ زيرا هر ناقصي مشتاق كمال خويش است و هر نيازمندي به كسي يا چيزي مايل است كه نياز او را برطرف سازد»
تجربه هاي روان شناختي گوياي آن است كه توانايي زن نسبت به مرد در ايجاد سكونت و آرامش بيشتر است.
زن و مرد با آرامش دروني به تدريج رابطه اي مودت آميز كه سرشا ر از مهرباني است مي رسند خير و بركتشان به يكديگر بيشتر و پيوند مستحكم تر ميان آنها بوجود مي آيد .
كانون مودت و رحمت: آفريدگار حكيم، خانواده را كانون مودت و رحمت قرار داده است. مودت و رحمت، در واقع، جان ماية تحكيم پيوند خانوادگي است، هرچقدر اين جانمايه تقويت شود، نهاد خانواده مستحكمتر ميگردد و آرامش بيشتري بر زندگي حاكم ميشود.
خداوند متعال به طور طبيعي، پيمان ازدواج را عامل پيدايش مودت و رحمت قرار داده ، نقل شده كه مردي خدمت پيامبر(ع) رسيد و با شگفتي گفت: «چگونه است كه مردي با زني ازدواج ميكند كه هرگز پيش از آن، نه او آن زن را ديده و نه آن زن، او را اما همين كه ازدواج صورت ميگيرد و مرد بر زن وارد ميشود و همدم ميگردند، هيچ چيز براي آنها دوستداشتنيتر از ديگري نيست؟!» پيامبر خدا(ص) در پاسخ او، به قرائت اين آية (21 سورة روم) بسنده كردند و فرمود: «و جعل بينكم موده و رحمه: خداوند، ميان شما مودت و رحمت نهاد.»
بنابر اين، براي هرچه گرمتر شدن كانون خانواده و بهرهگيري بيشتر از بركات آن، ضروري است در جهت تقويت اين مودت و رحمت خدادادي، برنامهريزيهاي درازمدت و همه جانبهاي صورت گيرد. در تبيين فرق ميان «مودت» و «رحمت» كه از جهاتي با هم متفاوتاند، گفته شده است كه:
1. مودت، انگيزة ارتباط در آغاز كار است؛ اما در پايان كه يكي از دو همسر، ممكن است ضعيف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتي نباشد، رحمت، جاي آن را ميگيرد.
2. مودت، در بزرگترهاست كه ميتوانند به هم خدمت كنند؛ اما كودكان و فرزندان، در ساية رحمت، پرورش مييابند.
3. مودت، غالباً جنبة متقابل دارد؛ اما رحمت، يك جانبه و ايثارگرانه است
به گفتة علامة طباطبايي(ره): «خانواده، يكي از بارزترين جلوهگاههاي مودت و رحمت است كه از يك طرف، دو زوج را به يكديگر پيوند ميدهد و از طرف ديگر، باعث ميشود كه هر دو، به ويژه زن، بر فرزندان خردسال خود ـ كه در تأمين نيازهاي حياتي خويش عاجز و ضعيفاند ـ مهر بورزند و به پناه دادن، نگهداري، پوشش، تغذيه و تربيت آنها اقدام كنند و اگر اين مهرورزي نبود،نسل بشر منقرض ميشد و نوع انسان، هيچگاه امكان حيات نمييافت.»
3. رشد و پرورش فرزندان :
1- خانواده بستر رشد و بالندگي فرزندان است.
2-فرزند ثمره ي پيوند زن و مرد و تحكيم بخش وحدت روحي آنها است. 3- زن و مرد دوام وجود خود را در فرزند مي بينند و رشد و بالندگي او را پايدار ي وجود خود مي يابند .
4- مسئوليت سنگين با آمدن فرزند براي پدر و مادر این است که : آنها با خداوند پيمان بسته كه اين هديه الهي را شكوفا و به ثمر رسانند .
5- تمام فعاليت ها بايد زمينه رشد و بالندگي فرزندان را بوجود آورد و هر گونه بي تدبيري ، خود خواهي ها ، چشم و هم چشمي ها كه باعث سركوبي استعداد ها شود مجازات را در پي دارد .
6- بهداشت رواني و جسمي كودك و تعادل رفتاري و تعالي اخلاقي وي يك خواست الهي است كه از همان ابتداي ازدواج بايد مورد توجه قرار گيرد .
4. سازندگي معنوی و اخلاقي : «و هن لباس لكم و انتم لباس لهن: آنها (زنان) لباس شما هستند و شما (مردان) لباس آنهاييد.» (بقره، 187)
با تأمل در آیه به روشنی دریافت می شود كه تشكيل خانواده، يكي از بارزترين مصاديق لباس تقواست، و از اين رو، در حديث نبوي آمده است كه: «من تزوج احرز نصف دينه: هر كس ازدواج كند، نصف دينش را حفظ كرده است.» و در حديثي ديگر آمده است كه: «هيچ جواني نيست كه در نوجواني ازدواج كند، مگر شيطانش فرياد برميآورد: اي واي بر من! دو سوم دينش را از گزند من نگه داشت. بنابراين، بنده بايد در يك سوم ديگر [دينش] تقواي خدا پيشه كند.»
براي مبارزه اساسي با تهاجم سنگين فرهنگي اين دوران و پيشگيري از فسادهاي تربيتي و اجتماعي و كمك به نسل جوان در جهت سازندگي معنوی و اخلاقي، هيچ اقدامي موثرتر از فراهم آوردن لباس تقوا (يا همان تشكيل خانواده) براي آنان نيست.
5. سازندگي اجتماعي: تشكيل خانواده، نه تنها در تامين نیاز جنسی، آرامش رواني و سازندگي اخلاقي نسل جوان، فوقالعاده مهم و موثر است، بلكه در سازندگي جامعه انساني نيز نقش اساسي دارد. نقش تشكيل خانواده در تحكيم جامعه انساني تا جايي است كه بر پايه روايتي از امام رضا(ع) اگر هيچ دليل روشني از كتاب و سنت، به اهميت آن وجود نداشت، آثار و بركات گوناگون اجتماعي آن، براي تشويق و ترغيب انسانهاي خردمند به اين اقدام مهم اجتماعي كافي بود.
«اگر درباره ازدواج، آيهاي روشن از كتاب خدا و سنتي از پيامبر(ص) و احاديث فراوان نبود، بيگمان آثار و بركاتي چون: نيكي كردن به خويشاوند، و نزديك ساختن افراد دور به يكديگر، و الفت بخشيدن ميان دلها، و درهم تنيدن حقوق، و افزودن بر جمعيت، و اندوختن فرزند براي رويارويي با سختيهاي روزگار و پيشامدهاي زمانه كه خداوند در ازدواج قرار داده است، خود، كافي بود كه خردمند دانا، به اين كار، رغبت نمايد و انسان ره يافته درستانديش، به سوي آن بشتابد.»
* تأکید اساسي قرآن بر تشكيل خانواده
خداوند صرفاً حكمت خلقت همسر و تشكيل خانواده، بقاي نسل يا فرزند صالح يا پيشگيري از فساد يا سازندگي اخلاقي و اجتماعي و يا توسعه ارزشهاي اسلامينمی داند.؛ بلكه در قرآن به حكمتي اشاره ميفرمايد كه بدون آن، هيچ يك از اهداف خلقت انسان، قابل تحقق نيست و آن، عبارت است از: آرامش رواني. بدون آرامش رواني، نميتوان از جوان انتظار تقوا داشت. بدون آرامش رواني، نه نسل سالم و صالح پديد ميآيد، و نه سازندگي اخلاقي و اجتماعي اتفاق ميافتد و نه ارزشهاي ديني ، گسترش مييابد. كاوشهاي ميداني نشان ميدهند كه اضطراب رواني و عدم تعادل روحي، نقش عمدهاي در فسادهاي اخلاقي و اجتماعي دارد و بيشتر جنايات هولناك و خودكشيها در ميان مجردها و به دست آنها صورت ميگيرد؛ از اين رو تشكيل خانواده ميتواند سهمي اساسي در آرامش رواني و سازندگيهاي اخلاقي و اجتماعي ايفا نمايد و اين، رمز تاكيد قرآن و احاديث اسلامي بر تشكيل خانواده و تحكيم آن و پيشگيري از فروپاشي اين كانون مقدس است.
* جوان با تشكيل خانواده :
الف)از زمينه هاي فساد دور مي شود ب) مسئوليت پذيري را تجربه مي كند ج) مهر و عشق به همسر و فرزندان را در خود مي يابد د) ايثار و از خود گذشتگي را براي ديگري تمرين مي كند هـ) هدفدار و با انگيزه وارد
مي شود و) احساس استقلال و شخصيت مي كند ز) زندگي براي او معناي جدي تري مي يابد ح) باعث شادابي و نشاط و خوش رويي و خوش اخلاقي و همچنین رضايت دروني می شود ط) باعث كاهش فشار روحي و نیز تعادل در حالات و رفتار می شود ی)كاهش روابط نامشروع ک) كاهش آسيب هاي رواني و اجتماعي.
* منظور از تحکیم خانواده چیست؟ مقصود از تحکیم خانواده، فراگیری اصل اعتدال میان همگان، حاکمیت اخلاق و حفظ حقوق همه ی اعضاست. اگر هدف از برقراری زوجیت و تشکیل خانواده ، به تعبیر قرآن، «به سکونت و آرامش رسیدن اعضاست» لازم است که همه ی رفتارها و تعاملات در راستای تحقق این هدف باشد و منظور از تحکیم ، به کمال رساندن همین سکونت است که با کمترین ظلم، نامردی و تحقیر حتی یک عضو در خانواده، سازگار نیست.
* اصول اساسی در تحکیم بنیان خانواده
1. مهر بورزیم تا زندگی شیرین تر شود:
بررسی ها حاکی از آن است که در برخی از خانواده های جنگ و نزاع و نق زدن ها آنچنان فراوان و شایع شده است که به جای وصول به آرامش، اعصاب هر دو زن و مرد ضعیف می شود، هرلحظه در آستانه انفجار قرار می گیرند به عقیده ی ما اینگونه خانواده ها زندگی نمی کنند، بلکه ادای زندگی را در می آورند. برای رسیدن به آرامش، رعایت نکات زیر برای زن و مرد ضروری است:
1- زنان و مردان باید هر دو مرد متخلق به اخلاق اسلامی شوند و در برخورد با یکدیگر اصول انسانی و تکریم و احترام را رعایت کنند.
2- خویشتن را از زیاده طلبی و حرص و آزمندی بازدارند.
3- زن و شوهر تلاش کنند که روحیه قناعت و رضایتمندی را در چهارچوب زندگی فراهم آورند.
4- زن و شوهر سعی کنند در ارتباط با یکدیگر به جای تندی و تیزی و نق زدن ها، تبسم و گشاده رو باشند با گشاده رویی و خوش رویی می توان دل ها را بسوی خود جذب کرد.
5- روحیه تنوع طلبی را در خود سرکوب سازند و خویشتن را از اسارت آن نجات دهند.
6- علی (ع) یکی از نشانه های ایمان را نشاط و خرّمی در چهره ی شخص مومن می داند.
7- زنان و مردان حزن و غم های خود را در دل پنهان بدارند و در برخورد با هم از اخم و تلخی برکنار باشند.
در خاتمه برای پی بردن به آثار شوم بهانه جویی و نق زدن ها لازم می دانیم به جریان تاریخی اشاره ای داشته باشیم.
ناپلئون بناپارات با زنی به نام اوژنی ازدواج کرد و برایش عالی ترین امکانات را فراهم آورد ولی او به بیماری نق زدن مبتلا بود. سرانجام این نق زدن ها کار را به آنجا رسانید که ناپلئون قدرتمند نیمه شب ها با لباس غیر رسمی از در مخصوصی دزدانه از خانه خارج می شد و به خیابان های پاریس پناه می برد تا از نق زدن های همسرش نجات یابد.
2. اخلاق دژ استوار خانواده: اگر زن و شوهر مقید به اصول اخلاقی باشند به جای برخورد با سردی و بی تفاوتی، کماکان صفا و صمیمیت میان آن دوتا پایان عمر استمرار خواهد یافت.
علل و عوامل سردی ها در پیوند زناشویی:
1- در اغلب ازدواج ها با اینکه دختران و پسران تلاش می کنند اصل کفویت و همانندی را دربارۀ یکدیگر رعایت کنند، با این وجود پس از ازدواج در می یابند که اصلاً وجه اشتراکی بین آنها موجود نیست و یا به طور نسبی با یکدیگر مطابقت دارند. بدیهی است که برخورد با این واقعیت یک امر طبیعی است. به اعتقاد ما زن و شوهر عاقل و واقع گرا اگر متخلق به اصول اخلاقی باشند، با تحمل و شکیبایی و اغماض و چشم پوشی از خطاهای یکدیگر می توانند صفا و صمیمیت را کماکان حفظ نمایند.
2- نکته دیگری که رعایت اصول اخلاقی را در محیط خانوادگی ضروری می سازد این است که زندگی مشترک همانند مسافرت از نقطه ای به نقطه ی دیگر است و بدیهی است که همان گونه که در مسیر مسافرت سربالایی و سرازیری وجود دارد در زندگی خانوادگی نیز گاهی دشواری های گوناگونی از قبیل فقر و نداری، کسالت و بیماری های مستمر و طولانی و در برخی از مواقع فقدان اولاد و یا داشتن کودکان معلول جسمی و فکری و غیره پیش می آید که ارکان خانواده را دچار تزلزل می سازد.
البته باید اعتراف کرد که در چنین مواقعی حفظ صفا و صمیمیت بین زن و مرد کاری دشوار و صعب است و جز در پرتو اخلاق راستین نمی توان شادابی و نشاط خانوادگی را حفظ کرد.
3- عده ای از مردم گمان می کنند با تهیه بهترین منازل و عالی ترین تجهیزات زندگی اعم از وسایل رفاهی و نقلیه می توانند صفا و صمیمیت خانوادگی را افزایش دهند این عده به این واقعیت ایمان نیاورده اند که در پرتو مال و ثروت هرگز نمی توان دل های مردم را جذب کرد. تنها عاملی که می توان قلوب مردم را تسخیر کرد پایبندی به اصول انسانی و اخلاقی است.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلی: یعنی بهترین شما کسی است که رفتار او با خانواده اش نیکوتر باشد و من دربارۀ نیکی به خانواده ام بهترین شما هستم.
3. نقش محبت در زندگی خانوادگی:
* محبت های خالصانۀ زن و شوهر نسبت به یکدیگر:
انسان ها تشنه ی محبت هستند و کوچک و بزرگ، مرد و زن همه در انتظارند که دیگران با ابراز محبت عطش آنان را برطرف سازند محبت ها هر قدر خالصانه تر باشد، تاثیر و نفوذ آن ها در دل ها عمیق تر خواهد بود. اگر محبت ها بر محور خلوص جریان داشته باشد زن و مرد در طول زندگی تا پایان عمر از ابراز محبت نسبت به یکدیگر دریغ نخواهند کرد نکته بسیار دقیق و حساسی که نباید از آن غفلت کرد این است که همه باید بدانیم هر مقدار که به دیگران محبت کنیم، همان اندازه دیگران به ما محبت خواهند کرد. پس محبت کردن و محبت دیدن، دو طرف یک معادله هستند.
برخی از روانشناسان می گویند «درست است که ارضای جنسی و علاقه به بقای نسل در زندگی مشترک موثر است ولی نباید غفلت کرد که گاه فردی ازدواج می کند تا مهر و محبتی را جایگزین دیگری نماید این عده معتقدند که عطش مهر و محبت، انسان ها را به ازدواج وادار می سازد. بدیهی است که این مهر و محبت هر قدر خالصانه تر باشد، تجلیّات وحدت و یگانگی پرفروغتر و ملکوتی تر خواهد بود.
باید بدانیم که هیچ چیزی به اندازه محبت، انسان ها را دگرگون نمی سازند. بر این اساس معتقدیم در مواردی که بین زن و مرد اختلافاتی به وجود می آید، به جای قهر کردن ها و بی اعتنایی ها باید بکوشند به خاطر خدا و انسانیت برخوردی محبت آمیز داشته باشند.
4. اعتماد زن و شوهر به یکدیگر: اعتماد ازکلمه عمد و عماد اشتقاق یافته است و عماد در زبان عربی به ستون و تکیه گاه اطلاق می شود.
همان طور که ستون ها با یکدیگر پیوند و اتصال می یابند تا سقف و طاق خانه بر آن ها استوار گردد، ما نیز وقتی به کسی اعتماد می کنیم، یعنی به او تکیه کرده و او را تکیه گاه خود قرار دهیم بدیهی است که بر اساس اعتماد و اطمینان است که کاری را به کسی می سپاریم و هیچگونه تزلزل و دغدغۀ خاطری به خود راه نمی دهیم.
یکی از اصول اولیۀ زندگی اجتماعی، اعتماد داشتن افراد به یکدیگر است. اگر افراد جامعه ای نسبت به یکدیگر اعتماد و اطمینان نداشته باشند کار و تلاش در چنین جامعه ای دشوار خواهد بود.
یکی از نهاده های اصیل اجتماعی کانون گرم خانوادگی است یعنی زن و شوهر باید به هم اعتماد داشته باشند تا بتوانند زندگی مشترک خانوادگی را اداره کنند.
به طور کلی در هر محیطی که روح بدگمانی و سوء ظن راه یافته باشد، اضطراب و تشویش در آن حاکم خواهد بود در اینجا ذکر دو نکته اساسی ضروری است.
یکی اینکه زن و شوهر برای وصول به اعتماد و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر در درجه اول موظف هستند از انجام هر نوع رفتاری که موجب توهم و سوءظن می شود، اجتناب نمایند و هم چنین از ابراز کلمه و یا جمله ای که باعث شک در طرف مقابل می شود پرهیز نمایند چرا که هیچ موجودی مانند انسان حساس نیست.
نکتۀ دوم اینکه براساس حساسیت ها و ظرافت فوق العادۀ انسان ها، در دین اسلام به همۀ مسلمانان دستور داده شده است که در برخورد با امور مشکوک، بلافاصله آن ها را به طور صحیح و منطقی توجیه نمایند و از ظهور و بروز هر نوع وسوسه ای شدیداً جلوگیری بعمل آورند از امام جعفر(ص) نقل شده است:
هر گاه فردی رفتار مشکوکی را مشاهده نمود بلافاصله باید عمل انجام دهنده را به طور معقول و منطقی توجیه نماید و اگر از انجام چنین عملی عاجز است بداند که آلودگی های روحی او را توجیه و عمل به صحت باز داشته است لذا باید به حال خود بگرید.
هدف اساسی از ازدواج وصول به سکون و آرامش است، بدیهی است که این هدف وقتی تحقق می یابد که زن و شوهر به هم اعتماد داشته باشند.
زندگی خانوادگی یک نوع مشارکت است و اولین و اساسی ترین شرط در مشارکت ها، اطمینان و اعتماد شرکاء نسبت به یکدیگر می باشند. لذا پیشنهاد می شود که ضمن اعتماد و اطمینان به یکدیگر هوشیارانه، با دقت و زیرکی رفتار کرد تا چنین حوادثی روی ندهد.
* چگونه صفا و صمیمیت خانوادگی تحکیم می یابد؟
*تشکر و امتنان زن و شوهر از یکدیگر
در زندگی زناشویی بر اساس تقسیم کار، زن و مرد هر دو فعال هستند یکی از دستورهای استجابی اسلام این است که هر فرد موظف است از عملکرد دیگران تشکر و سپاسگذاری کند و پروردگار متعال این عمل را به نوعی تشکر از خود تلقی کرده است.
در این باره می گوییم که اگر چه هر کس باید وظیفه ی خود را انجام دهد و نیازی به تشکر نداشته باشد، ولی وظیفۀ دیگران این است که در برابر عملکرد افراد، از آنان قدردانی کنیم.
* احترام متقابل زن و مرد به یکدیگر:
رسول اکرم (ص) انسان ها را همانند معادنی ارزشمند معرفی کرده است هر فرد انسانی پایبند به شخصیت خود است همۀ انسان ها دشوارترین کارها را انجام می دهند تا مبادا به آبرو و حیثیت آنان لطمه و خلل وارد آید روی این اصل هر زن و مرد باید حرمت یکدیگر را حفظ کنند و با هوشیاری کامل از ابراز هر کلمه ای که با حرمت طرف مقابل مغایر است، جداً خودداری نمایند.
به طور کلی در پرتو حفظ حرمت و احترام، بسیاری از مناقشات و درگیری ها خود به خود منتفی شده، صفا و صمیمیت خانوادگی استحکام بیش تری
می یابد.
* شور و مشورت زن و مرد با یکدیگر: مشورت کردن یکی از شیوه های پسندیده قرآنی است. این عمل موجب می شود تا انسان از افکار دیگران استفاده نموده و از اندیشه ها و افکار جدیدی بهره گیرد.در شور و مشورت کردن دو بعد متمایز وجود دارد. اول اینکه وقتی با شخصی مشورت می کند به طور قطع و یقین از افکار و نظریات او بهره مند می شود و به نقاط ضعف و ناتوانی افکار خود پی می برد و دوم اینکه فرد مشورت کننده به طور غیر مستقیم شخصیت شخص مقابل را مورد تاکید قرار می دهد و عملاً به او می فهماند که تو مورد اعتماد و اطمینان من هستی. ناگفته نماند که هدف شور و مشورت زن و مرد با همدیگر این است که دو عضو اصلی خانواده از افکار و نظریات یکدیگر آگاهی بیابند و عملاً آنچه به عقل و منطق نزدیکتر است انجام شود کمترین فایدۀ این کار این است که موجودیت زن و شوهر محفوظ بماند.
* سلام کردن و خداحافظی زن و مرد از یکدیگر:
سلام با صدایی رسا، واضح، و با آهنگی جذاب موجب تقویت بنیان خانواده خواهد بود. سلام کردن به اعضای خانواده کینه را از بین می برد، روحیه ها را شکوفا می کند و دل ها را به هم مأنوس و نزدیک می گرداند و نوعی ابراز محبت و اظهار علاقه به طرف مقابل می باشد. خداوند متعال می فرماید « فاذا دخلتم بیوتاً فسلموا علی انفسکم تحیه من عندالله مبا رکه طیبه؛ هرگاه به خانه ای وارد می شوید اگر کسی هم در آنجا نباشد بر خودتان سلام کنید سلام خوش آمدی است مبارک و پاکیزه از جانب خداست » .
امام صادق(ع) می فرماید: وقتی که مردی از بیرون به خانه می رود به اعضای خانواده بویژه همسرش سلام کند.
بدون تردید سلام کننده با آغاز سلام بین خود و دیگران الفت و دوستی را توسعه می دهد و به همین نسبت زمینه های کدورت و دشمنی را برطرف می سازد،
تدوام سلام بین زن و مرد، در محیط خانوادگی و سبقت گرفتن هر یک در سلام، بدون تردید محبت ها را افزایش می دهد و راه کدورت و کینه توزی و قهر کردن را مسدود می سازد. یکی دیگر از عوامل صمیمیت بین زن و مرد استقبال از مرد در هنگام ورود و تودیع او در موقع رفتن از خانه است.
* حفظ شخصیت زن و مرد در محیط خانوادگی:
همه ی افراد انسانی اعم از کوچک و بزرگ، بی سواد و تحصیل کرده، فقیر و ثروتمند و زن و مرد دارای شخصیت هستند. زیرا هر کس بالفعل کمالاتی دارد و در عین حال می کوشد تا فضیلت های دیگر را بدست آورد.
بدون تردید انسان ها نیازمند حفظ شخصیت خویش هستند و همۀ افراد دوست دارند رفتار و کردارشان مورد تائید دیگران قرار گیرد چرا که تائید شدن از سوی دیگران به آدمی جان تازه ای می بخشد.
نکته ی بسیار ظریف و حساس دیگری که نوعاً از آن غفلت داریم، این است که اگر فردی از نظر شخصیت لطمه ببیند همۀ هستی خود را از دست می دهد و اگر چه از نظر ظاهری همانند دیگر افراد زنده راه می رود و سخن می گوید، ولی پویایی، تحرک در او مشاهده نخواهد شد، زیرا چنین انسانی موجودیت خود را از دست داده است.
بنابراین یکی از مسائل زیربنایی و بسیار حساس که رعایت آن در زندگی خانوادگی لازم و ضروری به نظر می رسد، حفظ شخصیت زن و مرد توسط یکدیگر است. زن و مرد به خاطر استحکام خانواده هر دو موظف هستند حرمت یکدیگر را حفظ کنند و هرگز رودر روی یکدیگر قرار نگیرند، زیرا دشواری های خانوادگی وقتی آغاز می گردد که زن و مرد در برابر یکدیگر ایستاده، پردۀ حرمت از میان آنان برداشته شود. بدیهی است که این کار بسیار ظریف و دقیق است و هنرمندی و هوشمندی لازم دارد.
در زندگی خانوادگی نیز ارتباط بین زن و مرد باید به گونه ای تنظیم شود که ضمن وجود صمیمیت و صفا، شخصیت طرفین حفظ گردد.
برای وصول به این هدف زن و مرد موظف هستند از انجام هر گونه رفتاری که آنان را رودررو قرار می دهد به طور جدی اجتناب نمایند در این زمینه توجه به نکات زیر مفید به نظر می رسد.
1-گاه زن و شوهر دربارۀ موضوع بسیار کوچکی ساعت ها بگو مگو می کنند، جدال زن و مرد با یکدیگر که کمترین ضرر و زیان این گونه برخوردها این است که صفا و صمیمیت خانوادگی لطمه می بیند و بذر دشمنی و کینه توزی در دل هر دوی آنان کاشته می شود لذا رسول خدا (ص) می فرمودند: اترک المراء و ان کنت محقاً. یعنی اگر حق هم با تو باشد از جدال پرهیز کن.
2- عامل دیگری که بذر کینه توزی را در دل ها می کارد، انتقادهای کوبنده و تحقیر کننده است در مواردی مرد همسرش را می کوبد و متقابلاً زن هم شوهرش را شدیداً مورد انتقاد قرار می دهد بدیهی است که در این گونه موارد در درجۀ اول حرمت و شخصیت طرفین از بین می رود و در درجۀ دوم روحیه لجبازی در زن و مرد به وجود می آید پس انتقاد زن و مرد باید طوری انجام بگیرد که شخصیت طرف مقابل پایمال نگردد. بدین ترتیب ارتباط زن و مرد در محیط خانوادگی نیز باید ضمن برخورداری از صفا و صمیمیت، توام با احترام و تکریم باشد زن و مرد باید نام یکدیگر را با احترام به زبان آورند و از به کار بردن کلماتی که دلالت بر توهین و اهانت می کند، جداً خودداری نمائید.
یکی از نویسندگان می گوید بخاطر داشته باشیم که نام یک شخص برای او شیرین ترین و مهمترین کلمه ها در کلیۀ زبان هاست.
5. نقش تغافل در استحکام خانواده:
یکی از واقعیت های زندگی خانوادگی که همه باید آن را پذیرا باشیم، ارتکاب اشتباه و خطا توسط زن یا مرد است.در چنین مواردی چگونه باید با یکدیگر برخورد کنند؟
در برخی از خانواده ها این گونه معمول و رایج است که مشکل و خطا زیر ذره بین قرار داده می شود و پس از بزرگ کردن آن، شخص خطا کار شدیداً تحقیر می گردد.
عده ای اعتقاد دارند که خطا و اشتباه باید از طریق انتقاد ریشه کن گردد زیرا در صورت سکوت و گذشت، بر طبق ضرب المثل معروف قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود تعداد اشتباهات افزایش می یابد و بتدریج روحیۀ خطاکاری در شخص تقویت می شود براساس این توهمات وقتی که در محیط خانوادگی یک اشتباه کوچک روی می دهد طرف مقابل آنرا بهانه می کند و شخص خطا کار به شدت مورد انتقاد قرار می گیرد. اگر چه تردیدی نداریم که هیچ کس به انجام اشتباه و یا تکرار آن راضی نیست، ولی نکتۀ جالب اینکه با شیوه های رایج هرگز نمی توان خطاها را از بین برد و یا آن ها را کاهش داد زیرا به اعتقاد ما وقتی روشی غیر منطقی و غلط باشد، نه تنها اشتباه و خطا کاهش پیدا نمی کند، بلکه افزایش و توسعه نیز می یابد.
علی (ع) می فرماید: «فصحک فی اعلاء تقریع» یعنی وقتی فردی را در برابر جمعی راهنمایی می کنی، کمترین اثری از تغییر رفتار در او مشاهده نخواهد شد، زیرا اینگونه راهنمایی ها به توبیخ و ملامت تبدیل می شود و شخصیت فرد لطمه می بیند.
از مقدمات ذکر شده به خوبی آشکار می شود که انتقادهای کوبنده در محیط خانوادگی نه تنها سازگار نیست بلکه دو زیان عمده بر آن مترتب است:
1- شخص خطاکار بر اساس روحیۀ انتقام جویی خود را آماده می سازد که در اولین فرصت انتقاد کننده را مورد انتقاد خود قرار دهد.
2- در این گونه خانواده ها محیط زندگی که باید سرشار از صفا و صمیمیت باشد، به میدان جنگ و نزاع تبدیل می گردد، منتها گاه زن و گاه مرد پیروز می شود.
بدیهی است که در محیطی که انتقاد کردن و کوبیدن رواج داشته باشد نام و نشانی از سکون و آرامش دیده نخواهد شد، بلکه ملامت و افسردگی بر آن حکمفرما خواهد.
فشرده ی سخن اینکه وقتی در محیط خانوادگی مرد یا زن دچار اشتباه شوند، در صورتی که انجام این خطاها ارتباطی با حدود الهی و حقوق مردم نداشته باشد، طرف مقابل باید بزرگداشت و تکریم فرد از روش تغافل بهره گرفته، از روش های تغافل بهره گرفته، از انتقادهای کوبنده خودداری کند تا در پرتو به کارگیری این روش، صفا و صمیمیت خانوادگی هم چنان محفوظ بماند و به استحکام خانواده صدمه ای وارد نشود.
* عوامل تحکیم خانواده در جلوه های رفتاری حضرت زهرا (س)
1ـ توجه به ظرايف روحيات همسر: يکي از عوامل استحکام بخش پيوندهاي مودّت ميان زن و شوهر اين است که طرفين بتوانند حالات و روحيات يکديگر را درک کنند. شايد هيچ عاملي به اندازهي درک متقابل روحيات در زندگي خانوادگي، نميتواند آرامشبخش و سازنده باشد. مهمترين عامل و سبب محبت و درک روحيه و شناخت ابعاد وجودي همسر، است.
فاطمه (س)، علي(ع) را خوب ميشناخت و بر روحيات او مشرف بود. در شرايطي که ديگران علي(ع) را درک نميکردند و از جلوههاي رفتاري وي سوء برداشت مينمودند ، اين همسر گرامي وي بود که او را ميشناخت و براي ديگران رفع ابهام ميکرد.
2ـ پرهيز از تقاضاي نامقدور: در زندگي مشترک، توجه به ظرايف روانشناختي که مربوط به روحيهي مردانه يا زنانه است، در رأس مهمترين عوامل مؤثر در استحکام خانواده قرار دارد.
در زندگي مشترک معمولاً اگر تقاضايي از سوي زني در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد ، نوع خاصي از احساس سرشکستگي را در خود خواهد يافت و اين واقعيت روح او را خواهد آزرد.
آنچه از زندگي خانوادگي حضرت فاطمه(س) به دست ما رسيده است، نشان دهندهي اين حقيقت است که فاطمه (س) به اين معني توجه وافر داشته و اين نکتهي ظريف را همواره رعايت ميفرموده است چنانکه در تاريخ زندگي معصومانهاش آمده است:
«در يکي از روزها، صبحگاهان امام علي(ع) فرمود: فاطمه جان آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم؟ آن بانو(س) فرمود: نه، سوگند به خدايي که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزيد، دو روز است که در منزل غذاي کافي نداريم؛ امام علي(ع) با تأسف فرمود: فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال غذا بروم؟ فاطمه (س) فرمود: ، «اي ابالحسن، من از پروردگار خود حيا ميکنم که چيزي را که تو بر آن توان و قدرت نداري از تو درخواست کنم.»
3 ـ سازگاري با همسر: يکي ديگر از عواملي که سبب تحکيم خانواده ميشود ، اين است که زوجين با يکديگر توافق و سازش اخلاقي داشته باشند. مسلم است که وقتي زن و شوهر در کنار يکديگر قرار ميگيرند و در جميع شئون زندگي، با يکديگر شريک ميشوند ، گاه اختلاف سليقههايي پيدا ميکنند. براي آنکه اين اختلافها، اساس زندگي مشترک را خدشهدار نسازد و قلب همسران را از هم نرنجاند ، بايد به فرآيندي جهت سازش و توافق توسل کرد. در طي اين فرآيند ، هر يک از زن و شوهر از بعضي اميال، خواستها و سليقههايشان براي احترام به نظر همسر خود، چشمپوشي ميکنند. البته اين امر، دربارهي وجود دو معصوم(س) با عامهي مردم متفاوت است. با اين وصف، علي(ع) در اين زمينه دربارهي همسرش فاطمه (س) ميفرمايد: «فاطمه(س) مرا به خشم نياورد و مخالفتي با امر من نکرد و هر وقت نگاهش ميکردم، تمام غمهايم زايل ميشد.»(اخطب خوارزم، 1374: ص256)،
4 ـ محبت و احترام نسبت به همسر : اگر خطاب به همسر، احترامآميز باشد، پژواکي از محبت و صميميت را درپيخواهد داشت.
وجود مبارک علي(ع) و فاطمه(س) در رعايت اين نکته نيز، الگو و سرمشق بودهاند. آن بانوي بزرگوار، نام همسر خود را با احترام ياد ميکرد. گاهي وي را با کنيه «ابالحسن» ميخواند و گاهي با ياد قرابت نسبي (يا ابن عم) وي را ندا ميداد و گاه با لقب شريف « يا اميرالمؤمنين» او را ميخواند و بعضي از موارد ديگر نيز از سر حکمت، وي را با نام مبارکش ميخواند و گاه نيز با ساير القاب شريفه از او ياد مينمود.
هرچند که در ميان انبوه ارتباطات وسيع و گستردهي زن و شوهر، خطاب نمودن همسر از سادهترين جلوههاي رفتاري و بسيطترين فرمولهاي ارتباطي است ولکن از اهميت ويژهاي برخوردار است. نحوه، نوع و لحن خطاب، تأثير عميقي در واکنشهاي عاطفي افراد بر جاي ميگذارد و زن و شوهر نيز جهت تحصيل خرسندي و رضايتمندي خاطر از يکديگر ، بيش از هر چيز به کنشها و واکنشهاي عاطفي مثبت و مناسب نيازمندند؛ لذا بايد به همين مسائل به ظاهر ساده ، ولي مهم نيز توجه نمايند.
* بررسى راههاى تعالی خانواده
1- ایجاد فضای عاطفی : آدمی از سویی ذاتاً شخصیت خود را دوست دارد و پیوسته تلاش می کند که بسوی اعتلا و ترقی شخصیت خویشتن گام بردارد و از سوی دیگر انسان که از ماده انس اشتقاق یافته است به موانست و الفت شدیداً نیازمند است. او دوست دارد بیشتر به سوی افرادی که عزت نفس و شخصیتش را مورد توجه قرار می دهند جذب شده و با آنان مانوس گردد.
الف - خطاب زیبا : نام هر کس برای او عزیز و دوست داشتنی است و در ایجاد انس و الفت و تقویت ارتباط نقشی بسزا دارد.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: « همدیگر را با نام نیک وخطاب مهرانگیز صدا کنند و از کلمات زشت و مستهجن و اهانت آمیز در روابط فیمابین استفاده نکنند . ای مومنان! یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را خطاب نکنید »
براساس این راهکار قرآنی، زن و شوهر و سایر اعضای خانواده برای تقویت ارتباط خود، باید از بهترین و دوست داشتنی ترین القاب و اسامی بهره گیرند و صفا و صمیمیت را در فضای خانواده حاکم سازند.
حضرت محمد (ص) می فرماید: سه چیز دوستی و محبت را افزایش میدهد.
1- هنگام ملاقات با خوشرویی و چهره ای گشاده برخورد کند.2- برای برادر مسلمان خود جا باز کند و برای نشستن او جایی شایسته نشان دهد.
3- به بهترین نامی که دوست دارد او را صدا بزند. رسول اکرم (ص) هنگامی که همسران خود را مورد خطاب قرار می داد از بهترین نام ها و دوست داشتنی ترین اسامی بهره می گرفت.
ب - گفتگوهای مهرآمیز : ارتباط کلامی با عبارات عاطفی و دلنشین مثل علی جانم ، فاطمه جانم و ... می تواند روابط زوجین را تقویت نموده و موجب پایداری بنیان خانواده گردد. این شیوه کارآمد تربیتی نه تنها برای استحکام روابط خانوادگی و ایجاد فضای عاطفی مناسب است بلکه در تربیت فرزندان نیز تاثیر دارد. امام علی(ع) در این رابطه می فرماید: « زیبا و دلنشین سخن بگوئید تا پاسخ های زیبا و دلنشین بشنوید.» اصولاً خطاب های دلنشین و گفتگوهای ملاطفت آمیز و دلربا، روح و جسم انسان را نوازش داده و مخاطب را تحت تأثیر شدید عاطفی قرار می دهد. بعضی از عبارات چنان جذاب و دوست داشتنی است که هرگز تا آخر عمر فراموش نمی شود.
رسول گرامی اسلام این حقیقت را این گونه بیان فرمود: مردی که به همسرش بگوید من تو را دوست دارم این سخن هرگز از دل آن زن بیرون نمی رود.
چه زیباست زن و شوهری که می خواهند سالها با همدیگر زندگی مشترک داشته باشند گفتگوهای خود را براساس عشق و علاقه و محبت تنظیم کنند، زبان خود را به نیکو سخن گفتن عادت دهند، اندیشه های زیباگویی را در اذهان خود بپرورند، رعایت ادب، عفت کلام، اجتناب از کلمات اهانت آمیز و همراه با مسخره و تحقیر، موجب افزایش مهر و محبت در فضای خانواده خواهدشد. حضرت علی(ع) می فرماید: زبان خود را به سخنان ملایم، لطیف، دلنشین و سلام کردن به دیگران عادت بده تا دوستانت فراوان و دشمنانت اندک گردند.
بنابراین کلمات و عباراتی که روزانه در میان زوجین مطرح می شود ممکن است تأثیر بسزایی در تقویت و استحکام روابط مشترک آنان داشته باشد و یا خدای ناکرده به فروپاشی ارکان یک خانواده بینجامد.
ج- سلام کردن و مشورت : در تعالی فضای عاطفی خانواده مؤثر است (صفحه 15 و 16 توضیح داده شد) خداوند متعال در قرآن می فرماید: «و شاورهم فی الامر؛ در کارهای خود با آنان مشورت کن!» امور خانه و خانواده مشورت با همسر در حوزه خانواده از امور پسندیده و عقلانی بشمار می آید. در روایتی آمده است که پیامبر(ص) فرمود: با زنانتان در امور مربوط به دخترانتان مشورت کنید. رایزنی