نسیم دانش شماره 24
درمان های ضروری امراض روحی در زندگی(2)
در شماره 23نسیم دانش بابرخی از امراض روحی در زندگی وراهای بر خوردباآن چون اضطراب، منفی گرایی، بخل ،خشم و غضب ،لجبازی ،افسردگی، بدبینی و پوچ گرایی، تکبّر آشنایی پیدا کردهاید، اینک در این شماره به چند مورد دیگر از امراض روحی وروانی وراه های برخورد باآن آشنا می شوید امید است با آگاهی وشناخت و عزم واراده قوی ونیز تمرین وتکرار ،این خصلت های نا پسند را از خود دور وصفات پسندیده را در خود حاکم نماییم واین شایستگی را پیدا کنیم که اخلاق خداوندی را کسب نماییم( تَخَلَقّوا بِالاَخلاقِ الله)
حسد و راه برخورد با آن:
آیا خصلت حسد در ما وجود دارد؟ منظور با دیدن نعمت در دیگران مثل علم ،مقام وموقعیت معنوی ،زیبایی، عزت واحترام و... اذیت وآزار می شویم و خواهان نا بودی آن نعمت در دیگران هستیم ،اگر چنین باشد دچار خصلت حسادت هستیم دراین صورت جای نگرانی نیست، این رفتار با راه حل های منطقی قابل درمان می باشد . اما اگر با دیدن نعمت در دیگران زمینه ای در ما بوجود آید تا با تلاش وکوشش به آن نعمت دست یاییم بسیار ارزشمند است که به آن " غبطه " می نامند
در آموزه های دینی این خصلت بسیار نکوهش شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
الف – مِن شَرِ حا سِد اِذا حَسَد (سوره فلق آیه 5 ) پناه می برم از شر هر حسودی،درهنگامی که حسد می ورزد
ب- حدیث قدسی:آدم حسود دشمن نعمت من است، وخشمناک از برای قضای من است، وراضی به سهمی که در میان بندگانم قسمت کرده ام نیست
ج - پیامبر اکرم(ص) می فرماید:حسد اعمال حسنه(نیک) رامی خوردهمچنان که آتش هیزم را می خورد.
د –امام علی(ع) می فرماید: الحَسَودُ لا یَسود- الحَسُودُمَغموم انسان حسودهیچگاه آسایش وآرامش ندارد- حسد انسان رابه غم واندوه دچار می سازد.
ه- امام صادق (ع) آفت دین حسد وخود پسندی وفخر است .
چیز های که باعث حسادت می شود
1-به واسطه پلیدی نفس وبخل ذاتی به بندگان خدااست که نابودی نعمت راازدیگران می خواهد 2- عداوت ودشمنی نسبت به کسی ،که این از بزرگترین اسباب حسادت است 3- دوست داشتن نام وآوازه وشهرت در دنیا، که اگر چنین کسی در دنیا باشد نسبت به او حساد ت می کند 4-ترسیدن از بازماندن از مقصود ومطلوب خود(هدف) واین مخصوص دو نفر است که هر دو طالب یک چیز باشندمثل رسیدن به یک مقام 5- داشتن روحیه تکبروخود بزرگ بینی 6 - تعجب وبعید دانستن یعنی مورد حسودواقع شده(محسود) در نظر آدم حسودحقیر وپست ونعمت در نزد اوعظیم باشدپس تعجب کندکه مثل آن شخصی چنین نعمتی داردوبه این خاطر حسد می ورزد(برای مطالعه بیشتر به کتاب معراج السعاده ملا احمد نراقی مراجعه شود)
برای درمان حسد باید به دوركن اساسى توجه شود : ركن اول شناخت حسد و ابعاد و نتايج آن در دنيا و آخرت ،و ركن دوم عمل و اقدام است.
دررکن اول سه مقو له بایدمورد توجه قرار گیرد : اولا- حسد نه تنها زيانى براى محسود (مورد حسد واقع شده) ندارد بلكه به نفع اوست زيرا حسادت ديگران موجب غيبت يا تهمت به او مىشود. و اين كار موجب از بين رفتن گناهان او و به دوش كشيده شدن گناه توسط حسادت كننده مىشود. انسان خردمند هيچ گاه ضرر خود را نمىخواهد و چه ضررى با لا تر از حسادت . امام صادق (ع)می فرمایدآدم حسود ضرربه نفس خود می رساندپیش از آنکه ضرری بمحسود(فردی که مورد حسادت واقع می شود) برسدمانندابلیس که بواسطه حسد برای خودش لعنت رابدست آورد و برای آدم(ع)بر گزیدگی و هدایت را.
ثانیا- خداوند نظام جهان را با حكمت بالغه خود به گونهاى قرار داده كه انسانها از هر نظر با يكديگر متفاوت باشند. از نظر استعداد، قيافه، مال، خانواده و... و اين به جهت امتحان و ابتلايى است كه بايد برقرار باشد. اگر آدمى حقيقت اين مطلب را براى خود تصور نمايد و به عمق آن دست يابد آن گاه بر موقعيت ديگران رشك نخواهد برد چرا كه همه اين مواهب و تفاوتها را به جهت جريان حركت زندگى و فلسفهاى كه در وراى آن است مىداند.
ثالثا- توجه به معاد و نعمتها و درجات والایى كه برای پرهيزكاران در قيامت است آدمى را از چشم دوختن به متاع دنيا باز مىدارد. خداوند می فرماید " چشم از اين متاع ناقابل دنيوى كه به برخى دادهايم (براى امتحان) بازگير و بر اينان اندوه مخور" ( حجر / 88)
رکن دوم عمل: از نظر عملى راههايی برای کاهش حسد وجود دارد از جمله:
1- دعا در حق محسود ( از صميم قلب از خداوند بخواهيد آن نعمت را براى آن شخص زيادتر بگرداند).
2- هرگاه نعمت داشتن شخصى ، شما را آزارمی دهد از نعمتهائى را كه خداوند به شما داده یاد کنید ،چون خداوند هيچ فردى را محروم از همه خوبىها نگرده است.
3- به جاى رفتارهاى حسودانه رفتارهاى مخالف آن كه برخواسته از تواضع و قبول خوبي هاى ديگران است انجام دهيد مثلاً به جاى بدگوئى، تحسين كنید، بجاى اشكال تراشى از عملكرد ديگران ، از آنها و عملكرد آنها تعريف كنيد و بجاى كم ارزش تلقى كردن ديگران، كار آنها را بى نظير و با ارزش معرفى كنيد و بجاى تكبّر ورزيدن، تواضع كنيد.
4- با شخص مورد حسادت رابطه عاطفى بر قر ارکنیدونسبت به او ابراز علاقه كنيد.
5- اگر كسى به شما حسادت ورزيد، شما در برخورد با وى رفتارى ملايم داشته باشید
6- هرگاه شخصى مورد طعن و ريشخند افكار و اعمال شما قرار گرفت سريع اين رفتارها را ترك کنیدو باجملا ت مثبت و تلقین به خود بگوئید فلانى آدم خوبى است. فلانى شخص با ادبى است و...
7-از شركت در محافلى كه باعث تحريك روحيه حسادت می شود پرهيز كنيد و از همنشینی با افردی که هميشه در صدد اشكال تراشى وایراد گیری از دیگران و عملكرد آنها هستند پرهیز كنيد.
8- داستانها و حكايتهايى كه سرانجام تلخ افراد حسود را بیان کرده مطالعه كنيد و آن را با آب و تاب براى ديگران نقل كنيد.
9- روايات و آياتى كه در نکوهش اين خصلت زشت بيان شده است، رازياد بخوانيد .
روحیه عدم اعتماد به نفس وراه بر خورد با آن
آیا رو حیه عدم اعتمادبه نفس در ما وجود دارد؟یعنی اینکه در انجام کارها اطمینان لازم را به خودمان نداشته باشیم ویا شديدا به خودمان مشكوك باشیم و كارهاى خودرا با انگيزه و نيت هاى بد بدانیم.وبه عبارتی براى خودمان هيچ گونه ارزشى قائل نباشیم و هميشه ديگران را بر حق بدانیم.این دسته افراد دائم خود را سرزنش مىكنند و در برابر هر پيشامدى خودشان را مقصر و مسؤول مىدانند.باید اشاره کرد که جای هیچ گونه نگرانی نیست چون این رفتار ها قابل تغییراست.
در آموزه های دینی به عزت واعتماد نفس تاکید شده است، خداوند انسان را عزیز آفریده وبر سایر موجودات کرامت بخشید(اسرا 70)ونیز می فرمایدای فرزند آدم اشیاءرا برای تو وتو را برای خودم آفریدم "تورا برای خودم برگزیدم وپروردم (طه 41) بنابراین ارزش وبهای انسان خداست پس نباید خود را کوچک وپست بدانیم وزمینه های حقارت خودرا فراهم کنیم امام علی (ع)می فرماید: ای انسان تو فکر می کنی همین جثه کوچک هستی در صورتی که از این جهان بزرگ تر هستی(اتز عم اَنَّکَ جِرمٌ صَغیر وَفیکَ انطوی العا لَمُ الاکبَر)
انسان باید خود را عزیز وبزرگ وبا صلابت وعظمت بداندچون خداوند سرچشمه عزّت وکرامت است "هر کسی عزّت وسر بلندی را بخواهدپس همه عزّت ها از خداست (فاطر 10)در آیه دیگر عزت را از آن خدا ،رسول خدا ومومنین می داند(منافقون8)
راه درمان اين حالت روانى تقويت اعتماد نفس مىباشد،علا وه برتا کید آموزه های دینی براى اين كارراه حل های زیرتوصیه می شود
1- از انتقاد زياد نسبت به خود دست برداريد و بى جهت خودتان را سرزنش نكنيد زيرا احساس بىارزشى شما مبتنى بر واقعيت نيست بلكه ناشى از افسردگى است.
2- سعى كنيد در مقابل ديگران ابراز وجود مثبت نماييدمثلا شرگت فعال در فعالیت های مختلف، نشان دادن استعدادهای ورزشی ،هنری ،علمی و... و جسارت « نه » گفتن به درخواست هاى نامعقول ديگران را در خود ايجاد كنيد و از عدم تأييد و رضايت ديگران نهراسيد. لازم نيست همه انسانها از ما راضى باشند و ما را تأييد نمايند. براى اين كار بايد: اولاً: خودتان را دست كم نگيريد. ثانياً: به خود تلقين كنيد كه تأييد و رضايت ديگران خوب است اما براى محترم بودن و ارزش داشتن نيازى به تاييد ديگران نيست.
3- دلسوزی و ابراز مهر ومحبت نسبت به دیگران و بر شمردن ویژگی ها ی خوب آنان وهمچنین تشویق وتمجیداز رفتار های مثبت خود ودیگران از زمینه های اعتماد به نفس است.
4- ورزش و ساير تفريحات سالم خصوصا كوه نوردى و شنا بسيار مفيد است. سعى كنيد قسمتى از برنامههاى روزانه و هفتگىتان را به ورزش اختصاص دهيد و آن را به هيچ وجه ترک نكنيد.
5-- سعى كنيد به توانايىهاى خود بيشتر فكر كنيد و نكتهى مثبت خود را همیشه یا دآوری کنید.
6- روابط اجتماعى خود را با روشهاى زير تقويت كنيد: 1لف- در سلام كردن، پيشقدم باشيد، حتى به افراد كوچكتر از خود. ب- با افرادى كه با شما آشنا يا خويشاوندهستند، بعد از سلام، احوالپرسى گرم كنيد.
ج- درفعالیت های ا جتماعی و فرهنگى مسؤوليتى هر چندكوچك را بپذيريد و سعى كنيد آن را خوب انجام دهيد.
7- دائماً به خود تلقين كنيد كه مىتوانى در كارها موفق شوید»، «می توانی از عهدهى كارها برآيید»
8- كمتر در خلوت و تنهايى باشيد و سعى كنيد تا آنجا كه امكان دارد، تنها نباشيد، مگردر موقع لازم .
9- اگر گناهى مرتكب شدهايد، توبه كنيد و مطمئن باشيد كه خداوند توبه ای که از عمق وجود باشدمی پذیردو شما را می بخشد.
10- هرگز از لطف و مغفرت خداوند مأيوس نباشيد و همواره با اميد زندگى كنيد.
11- داستانها و لطيفههاى جالب را از ديگران يا كتابها يادبگيريد و آنها را در جمع دوستان بیان كنيدکه این کار اعتماد به نفس را بالا می برد.
خود بینی وخود خواهی وراه های برخورد باآن
در آموزه های دینی از خود بینی وخودخواهی بسیار نکوهش شده است که بعنوان مثال به چند مورد اشاره می شود
*رسول خدا (ص) :سه چیز باعث نابودی انسان است1- حرص دائمی 2- خواهش های نفسانی 3- خودبینی
*امام صادق (ع) : خدای متعال می داند که گناه شخص مومن بهتر از خودبینی اوست،واگر خود بینی در میان نبود شخص مومن برای همیشه مرتکب گناه نمی شد
*رسول خدا(ص) :موسی(ع) از شیطان پرسیدکدام گناه است که هر گاه فرزند آدم مرتکب آن شودتو بر آن چیره می شوی ،گفت هر گاه بخود ببالد وعملش در نظر او بسیار وگناها نش در مقابل او ناچیز باشد
*خدای متعال به داود فرمود گناه کاران را مژده بده ودرستکاران را بترسان ،داود (ع)فرمودچگونه ،فرمودگناه کاران را مژده که من توبه شان را می پذیرم واز گنا هشان درمی گذرم ودرستکاران را بیم ده تا به کارهایشان نبالند
خودبینی گیاهی است که دانه اش کفر ،سرزمینش نفاق،آبش ستمگری ،شاخه هایش نادانی ،برگش گمراهی ،میوه اش لعنت خداوجاودانه بودن در آتش جهنم ،پس کسی که خودبینی را بر گزیند تخم کفر را در سر زمین دل خود کاشته وگندم نفاق از آن درو می کند هر انسانی در ابتدا خصلتِ خود بینی وخودمحورىرا دارد یعنی همه چيز را براى خودش می خواهد.
خودمحورى و خودبينى چند قِسم است:
1- تمام تلاش و كوشش انسان براى خود و شكم و زندگى و فرزندان است،. این تا اندازهاى خوب است، زيرا انسان بايد به فكر خود و زندگى زن و بچه باشد. اين از دستورهاى اسلامى است. "الكاد لعيا له كا لمجاهد فى سبيله" تلاش براى زن و فرزند همانند جهاد در راه خدا است
2- انسان همه چيز را براى خودش می خواهد و قانع نیست و بيش از اندازه جمعآورى می كند، با اين كه مىبيند ديگران ندارند و گرسنهاند، ولى اعتنايى به دیگران ندارد. اين خصلت را آز و حرص مىگويند كه سرانجام آن بخل است. اين صفت پستتر از صفت حيوانى است.
3- انسان نمىخواهد ديگران چيزى داشته باشند(نعمتی که دیگران دارند نمی تواند ببیند) و دائم نقشه مىكشد ديگران را بيچاره و تهىدست كند ولو اين كه به خودش هم ضرر برسد. اين خصلت حسد است كه چنين شخصی را از درون نابود مىكند و انسانيت را همانند خوره از بين می برد.
پس اگردرخودخواهى افراط شود،محصو لش تكبر و حرص و حسد است واگر تفريط شود، محصولش ذلت و خوارى است و اگر اعتدال رعايت شود، محصولش تواضع مىشود كه بسیار مطلوب است(این مبحث از کتاب حقایق در سیر وسلوک ملا فیض کاشانی ص.195تا217 مطالعه شود)
خداوند می فرماید با نفسی که انسان را بسوی زشتی ها وپلیدی هاامر می کندهمان نفس «اماره بالسوء» بايد مبارزه كرد . که این جهاد اكبر است. اما نفسى كه موجب كرامت و عزّت انسان است و او را از بدىها باز مىدارد به سوی خوبىها مىكشاند، نفس لوامه و نفس مطمئنه ، که بسيار خوب است و بايد آن را بزرگ شمرد. قرآن مىفرمايد: وَ لِلَّهِ اَلْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ عزّت و بزرگوارى مخصوص خدا و پيامبر و مؤمنان است». به خاطر عزّت نفس است كه امام حسين (ع) مىفرمايد: موت فى عزّ خير من حياة فى ذلّ مردن با عزّت بهتر از زندگى با ذلت است.
اسلام به ما اجازه نداده است براى مبارزه با نفس و انا نيت از حد اعتدال خارج شويم، به طورى كه مانند مرتاضهاى هندى به خود فشار آوريم و به اندك خوراك و خواب اكتفا نماييم و از لذتهاى دنيا یی كنارهگيري نماییم و يا مانند «ملامتيه» كه براى مبارزه با نفس، خودشان را پَست مىپندارند و يا در انظار كارهاى پَستى انجام مىدهند، تا مردم خيال كنند اينها انسانهاى بدى هستند و يا مانند ضعفگراها كه آنقدر قدرت خود را تضعيف مىكنند كه گويا كمال انسان را در ضعف می دانند.
پس بايد از شيوههاى صحيح جهت کاهش صفت خودخواهى وخود بینی استفاده نمود كه عبارتند از:
1- خداوند انسان ها راعزیز وگرامی آفریدو برسایر موجودات برتری داد وانسان ها باید این عزت و كرامت راحفظ نمایند.
2- ديگران را دوست بداریم و به آنها محبت كنيم، اگر انسان نسبت به بندگان خدا خوشگمان باشد و با ديد مثبت به آنها نگاه کند و جنبههاى خوب آنها را لحاظ كند، اندك اندك نسبت به آنها محبت بیشتری پيدا مىكند ، دوست داشتن ديگران موجب مىشود انسان فقط خود را نبيند واین حالت خودخواهی اورا كاهش می دهد.
3- واقعبينانه و به دور از افراط و تفريط به كاستىها و ضعفها و جهلهاى خود فكر كنيم.
4- باور داشته باشیم كه هرگونه عزّت و ترقّى مادى و معنوى ضمن اين كه به تلاش وپشتکار ما در زندگی بستگى دارد ، به اراده و خواست خداوند نیز وابسته است و انجام اعمال خودخواها نه نه تنها به ترقّى انسان كمك نمىكند، بلكه می تواند در برانگيختن خشم خداوند و موجبات ذلت وخواری ونیز عدم موفقيت انسان ها در كا رها مو ثر باشد.
5- به سنّت مقابله به مثل كه توسط خداوند در عالم اجرا مىشود توجه كنيم و بدانيم اگر ما روحیه خودخواهی را داشته باشیم و به فكر ديگران نباشيم، ناخودآگاه برخورد ديگران با ما چنين خواهد شد كه مسلماً منجر به تلخى زندگى و درماندگى در بسيارى از امور می گردد.
6- عمل خودخواهان را بنگريم و ببينيم تا چه اندازه موجب انزجار و ناراحتى اطرافيان نسبت به آنها مىشود و از آن درس گيريم
7- براى رفع اين صفت بسياربد دعا و تضرع نماییم و از خداوند مهربان بخواهيم تا در خودسازى كمك مان نماید كه چه بسيار بيمارىهاى جسمى و روحى با دعا و توسل علاج گشته اند.
غفلت وراه برخورد با آن
بیماری فراموشی وغفلت از خدا،یک بیماری کشنده قلبی است که اکثر ما دچار آن هستیم وخود ما هم نمی دانیم ،اگر اندکی تامل کنیم وگردو غباررا از قلب خود پاک کنیم خواهیم دیدچهره پول ،خانه،ماشین ،مغازه ،مقام ومنصب ،و...در آن پر رنک وآنچه دیده نمی شودویا اگر دیده شود بسیار کم رنگ وتیره تار است چهره خداوند هستی بخش وروزی دهنده است در این صورت با ید دو دستی بر سر خود بکوبیم که وای برمن آنچه باید دل به آن بدهم ودر صفحه قلبم باشد وهمیشه با او باشم فراموشش کرده ام واز دست داده ام و آنچه به آن دل داده ام وخود را به آن چسباند ه ا م مشتی جمادات واشیای مرده وبیجان است که به همین زودی از من جدا می شوند.در این حا لت ازعمق جان فریاد بر می آورم
یا حَسرَتی عَلی مافَرَّطتُ فی جَنبِ اللهِ وَاِن کُنتُ لَمِنَ السّاخِرینَ (زمر /56) ای حسرت وافسوس برآن عمر گرانمایه که در کنار خدابه بطالت وغفلت گذراندم وهمه چیز را به مسخره گرفتم
افسوس بر آن عمر گرانمایه که گذشت ما از سر تقصیروخطا در نگذشتیم
به راستی ما نسبت به سرمایه فو ق العاده گرانبهای عمرخودچقدر دست ودل بازیم و آ ن را رایگان از دست می دهیم، عمری که با هر لحظه وثانیه اش می توانیم درجات بهشت را بدست آوریم،اما ماه ها وسال ها از آن رابه تبا هی می کشیم و با آن جهنم را می خریم
اما علی (ع)می فرماید: ومن الخسران صرف الزمان فی المباح و ان قل این زیان وخسران است که انسان قسمتی از عمر خودراصرف انجام کار مباحی کند اگر چه آن زمان، اندک و مدت کوتاهی با شد
کار مباح از نظر دین ،انجام دادنش وانجام ندادنش یکسان است،نه انجام دادنش ثواب وعقاب دارد ونه ترکش،به عبارتی نه واجب ،نه حرام ،نه مستحب ،نه مکروه بلکه مباح است امام علی (ع)می گویدمن نه تنها مرتکب کار حرام ومکروه نمی شوم بلکه حاضر نیستم لحظه ای از عمرم را صرف کار مباح نمایم بلکه می کوشم تمام کا رهایم از نظرشرع مقدس،واجب ومستحب باشد تارضای خداو سعادت اخروی تا مین گردد. اهل جهنم مبتلایان به بیماری غفلت از خدا می باشند چون...اینان،همان غفلت زدگا نند نه قلبی آگاه ودرک کننده دارند ونه چشمی بینا ونه گوشی شنوا،همانندچهار پایانند وبلکه از آنها گمراه ترند(اعراف /179) غفلت از خداسبب مرگ قلب می شود،قدرت درک عالم را نداردواز این رو جزء بدترین جنبندگان است اِنَّ شَرَّ الدَّواب عِندِالله الصُمٌ البُکمٌ الذین لا یعقلون(انفال /22)درحقیقت بد ترین جنبندگان در نزد خدا کران وگنگانی هستند که عقل خود را بکار نمی گیرند.
اولين مرحله در درمان غفلت به تعبير اصحاب سيرو سلوك " يقظه "است یعنی بيدارى وهوشیاری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خويش، و پس از آن ، انسان بایدعزم خود را جزم كند و تصميم قاطع بگيرد كه هميشه تابع خواست خداوند باشد و همواره در صدد انجام تكاليف الهى باشد، هر قدمى ، سخنى و برنامهاى كه دارد ببيند آيا رضاى خداوند در آن مىباشد يا نه والا از آن صرف نظر نمايد. معصوم می فرماید: «كمال در اين است كه انسان خواستههايش را در مسير الهى قرار دهد و نيرويش را در جهت رضايت حضرتش صرف كند».
انسان برای کسب رضایت خداوند در مرحله اول بايد خود را مقيد به انجام واجبات و ترك محرمات نمايد و پس از مدتى كه اين كارمثبت را انجام دادو به صورت عادت در آمد و انجام آن برايش آسان شد خود را مقيد به انجام مستحباب و ترك مكروهات نمايد
خداوند در قرآن كريم می فرماید: وَ اَلَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا كسانى كه در راه ما تلاش نمايند ما ايشان را به راههاى خويش هدايت مىكنيم. براى تقويت اين حركت و رشد آن توجه به چند نكته لازم است:
1- پرهيز از همنشينى با اهل دنيا و کسانی که از معنويت دورند. رسول اكرم (ص) می فرماید: « به خاطر برخورد با اهل دنيا قلبم زنگار گرفته و مكدر مىشود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مىكنم».
خداوند مىفرمايد: فَأَ عْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ اَلْحَياةَ اَلدُّنْيا پس از كسانى كه از ياد ما روى گرداندند و جز زندگى دنيا را نخواستند اعراض كن و روى بگردان. « نجم /29 »
2- محاسبه نفس: هر شب يا هر هفته و يا لااقل هر ماه، گذشته خود را بررسى نمايید و به تعبيرى به خود نمره بدهید. اگر كار شايستهاى انجام داده اید سپاسگزار باشید و از خداوند ادامه توفيق را در زندگی بخواهید و اگر مرتكب خلافى شده اید استغفار نمایید و تصميم بر ترك آن بگيرید.
امام موسی کاظم (ع)می فرماید: مسلمان نیست کسی که هر روزمحاسبه خود را نکتدپس اگر عمل نیک از اوسر زده باشد از خدا طلب زیادتی کند واگر عمل بدی سر زده باشد توبه واستغفار کند
3- مراقبه از نفس: در تمام شبانه روز متوجه نفس خود باشدوهر کاری که می خواهد بکندمراقب اعمال باشد.حا لات انسان از سه حالت خارج نیست
الف – مشغول طاعت که بایدمراقب باشدنیت فاسد نشود ومیل به ریا پیدا نکند وحضور قلب را از دست ندهدوادب پروردگار را داشته باشد
ب – حال معصیت،مراقب باشد مر تکب گناه نشود وآن را ترک کندواگر از او گناهی سر زده با توبه وانابه آن را شستشو دهد
ج – مشغول امر مباح ،مراقب باشد اعمال شرعیه را بجا آوردمثلا شتن دست ها قبل از خوردن غذا ،بسم الله گفتن موقع غذا،
4- بهره گيرى از معارف وحقایق عظیم قرآن كريم و انس با آن. تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانيت می بخشد و همچنین آشنايى با معارف قرآن موجبات رشد روحی وروانی (معنوی) را فرا هم می سازد. زيرا قرآن و آياتش نسخهايى شفا بخش براى درمان دردها و مشكلات است. .
5- بهرهگيرى از ائمه (ع) و توسل به ايشان: توسل به حضرات معصومين (ع) هم توجه به حق تعالى است و هم زمينه ساز بهرهگيرى بيشتر از فيض خدایی و كسب توفيقات بيشتراست. بنابراين نباید چنين پنداشت كه به ائمه (ع) توسل داشتهايم ولى جوابى نگرفتهايم. زيرا همان توفيق توسل خود توجه به حق بوده است و مايه دورى از غفلت است.
6- برنامه اى منظم برای خودسازى داشته باشیيد. سعى كنيد هر روز مقدارى قرآن بخوانيد و انس باقرآن را فراموش نكنيد.روزه گرفتن در بعضی از روز های هفته، ذكر و ياد خدا و توجه به راه هاى ارتباطى با خدا از جمله نماز شب، دعاهاى ايام هفته، دعاىكميل و... در اين زمينه بسيار موءثر است
بی حوصلگی در زندگی وراه بر خورد با آن
چرا انسان گاهی بىاحساس و شوق تلاش و كوشش او خيلى كم می شود وبه عبارت دیگربی حوصله می شود این بی حوصلگی ناشی از چیست ؟
اين حالت اگر در زندگی موقتى باشد جاى نگرانى نيست معمولاً بيشتر افراد گاهى بىنشاط و احساس خستگى و غم و اندوه مىكنند. اما اگر اين حالتها استمرار داشته باشد علامت و نشانه مشكلات روحی وروانی است كه البته اين مشكلات هم جاى نگرانى ندارد و مىتوان با برخوردهای منطقى و علمى و استفاده از مشاورين با تجربه آن مشكلات را بر طرف کرد. يكى از علل خستگى يكنواختى درزندگی است، مثل اینکه در زندگی همیشه به كارتوجه کنیم و به تفريح و تنوع در نوع فعاليتهاى روزمره که از ضروریات زندگی است توجه نداشته باشیم، برای رفع خستگی بايد هر از چند گاهى يك تغيير و تحول در زندگى خود ايجاد كنیم مثلاً در صورت امكان، گهگاهى به مسافرتهاى كوتاه مدت كه جنبه تفريحى داشته باشد برویم و با افراد خوشمشرب طرح دوستى ببندیم ویا به صورت هفتگى گفتگوی دوستا نه با جمع دوستان داشته باشییم تا موجبات نشاط درونی فراهم گرددویا ورزش كنیم و بالاخره تغييرى در زندگى خود ايجاد كنيم تا از حالت يكنواختى بيرون بياييم و از عوارض آن كه خستگى فكرى و كاهش كارآمدى توانايىهاى ذهنى است نجات پيدا كنيم.
نكته ديگر كه مىتواند در بهبود وضعيت مؤثر باشد داشتن يك برنامه منظم براى اوقات شبانه روزى می باشد، سعى كنيد برنامه اى را تنظيم كنيد و با برنامه زندگى كنيد، به اندازه توان كار فكرى و مطالعاتى داشته باشيد، اما بعد ازهر 45 دقيقه مطالعه، حدود 10 الى 15 دقيقه استراحت كنيد و در اين فرصت يك نوشيدنى يا ميوهاى تناول كنيدوهر وقت احساس خستگى كرديد مطالعه را رها كنيد و كتاب را براى لحظاتى كنار بگذاريد و چشمان خود را چند دقيقهاى ببنديد.ویا به كار ديگرى بپردازيد.
علاوه بر نكات فوق به توصیه های دیگر برای در مان بی حوصلگی توجه شود .
1- سعى كنيد روزانه حداقل نيم ساعت ورزش كنيد (ترجيحاً صبحها)
2- هنگامى كه خيلى احساس كسالت مىكنید در صورت امكان به استخر برای شنا برویدو یا يك دوش آب ولرم بگيريد.
3- حتماً از مواد غذايى قنددار مانند خرما، كشمش به ويژه در دوران امتحانات استفاده كنيد.
* توجه به اين نكته ضرورى است كه حالات روحى انسان همواره يكسان نيست. گاهى اوقات انسان با نشاط و شاداب است و گاهى نيز غم و اندوه را تجربه مىكند، از اين حالات نگران نباشيد. البته اگر حالت غم و اندوه و خستگى و بی حوصلگى شمازیاد باشد یعنی حدود شش ماه ادامه پيدا كند حتماً به روانشناس يا روانپزشك مراجعه كنيد. كتاب «رمزپيروزى مردان بزرگ» نوشته جعفر سبحانى را حتماً مطالعه كنيد.
اینکه سراسر وجودمان كار و تلاش و مطالعه شود اگرچه خواسته خو بى است اما بايد مواظب بود كه اولاً : انتظار ما از خودمان بايد متناسب با توانايىهاى ما باشد ثانياً : افراط و تفريط در هر كارى موجب مشكلاتى براى انسان مىشود،
لذا توجه به نكات زير ضروى است: 1- ساعات شبانهوروززندگی خود را در چهار قسمت برنامه ریزى کنید.(خواب - كار وتلاش برای تامین هزینه های زندگی - تفريح - عبادت ومطالعه و...).
2- به گونه ای تنظيم كنید که حداقل 7 الى 8 ساعت بخوابید،که از این سا عت حدود 85درصد منحصراً در شب باشد
3- حتماً با ديگران معاشرت داشته باشید البته دوستان خوب و مناسب.
4- نمازهايتان سر وقت و حتىالامكان با جماعت اقامه كنید.
5- تلاوت قرآن را جزء برنامههاى زندگيت قرار بدهید و هر روز چند آيه را با توجه به معنا ومفاهیم آن تلاوت كنید.
6- به اصل تدريجى بودن رشد علمى و روحى توجه داشته باشیدو انسان به تدريج كمال پيدامی كند پس انتظار نداشته باشید خيلى زود به همه كمالات دستيابید.
7- توكل بر خداوند و اميدوار به رحمت و مغفرت خداوند باشید و بدان كه او هيچگاه ما را تنها نخواهد گذاشت و همواره ما را مورد لطف و رحمت خود قرار می دهد.
شک و تردیددر زندگی وراه برخورد با آن
وسوسه، شك، ترديد و تزلزل از خطرات و تلقین های شيطانى است، چنان كه طمأ نينه وآرامش، يقين، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانى و ملكوتى است. يعنى شيطان براى بيرون راندن بندگان خدا از راه مستقيم ، از وسا ئل و حيلههاى متفاوتى استفاده مىكند . شيطان، انسان بىمبالات و كماهميت به مسائل شرعى را نسبت به آنها حسّاس و مقيّد نمىكند، بلكه براى دورتر كردن او از وظايف شرعى و تكاليف الهى، راهى را برمىگزيند كه مناسب با حالات و تمايلات درونى او باشد.
بدانيد شيطان ضعيف است و كيد و مكر او به انسانهاى عا قل و انسانهاى خداجو و حقيقتطلب و آنان كه با ياد خدا زندگى مىكنند و تنها از او فرمان مىبرند، كارگر نيست.
راه مبارزه با شيطان هم چند چيز است: چون ريشه شك و ترديد در جهل و نادانی انسان است. پس بايد پایه شخصیتی مان را در زندگی محکم کنیم به همين منظور اصولی را باید بدانیم ونسبت به آن شناخت پیدا کنیم. اولین قدم براي اين امر، برپاسازى نمودار عقيدتى بر مبانى اصولى و صحيح است. عقايد كلى انسان درباره خدا، جهان، انسان، فلسفه آفرينش، مرگ و حيات، معاد و نبوت، اصولى هستند كه با معرفت درست نسبت به آنها، آرامش حاصل مىشود و شك و ترديدها مرتفع ميگردد. «أَلا بِذِكْرِ اَللَّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ» با ياد خدا [كه محصول معرفت نسبت به او است] دلها آرام مىگيرد. براى دستیابی به این امر بايد يكسرى مطالعات منظم را طراحى كنید و يكايك اصول و مبانى فكرى خود را بررسى و از آن عبور دهید( توصیه می شود سلسله مباحث جهان بینی شهید مطهری ودیگر کتب ارزشمند این فیلسوف بزرگ را مبنای طراحی فکری خود قرار دهید. )
دوم؛ آنكه به وسوسهها و تلقین های او بىاعتنايى كنيد. وقتى شما را به پندارهاى بد و باطل وا مىدارد، فكر خود را به مسائل ديگر مشغول كنيد. در روايتى معصوم مىفرمايد: «جز اين نيست كه آن خبيث (شيطان) مىخواهد اطاعت شود، پس وقتى كه سرپيچى شود، به سوى هيچ يك از شما باز نمىگردد» [فروع كافى، ج 3، ص 358]
سومين راه مبارزه با شيطان آنكه ما در همه امور زندگى، و در هر كارى كه مىخواهيم انجام دهيم، و هنگام مواجهه با هر مشكلى، از خداوند و از وسا ئط فيض و رحمت او كمك گيريم، بايد با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه توجه خداوند را به خويش جلب كنيم. خداوند متعال می فرماید: قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم اعتنايى به شما نمىكند»(مجادله/19)
بعد از خداوند متعال بايد از ائمه معصومین(ع) درخواست نمود تا ما را از وسوسه هاى شيطانى نجات دهند و حالت بيدارى را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شيطان با وسوسههاى خود بر ما مسلط نشوند.
تلاوت و يا شنيدن آيات قرآنى و تدبّر در آنها، تفكر در نشا نه های خلقت و نظاير اينها نيز، همه در وجود انسان ايجاد آمادگى می كند تا نور بیداری وهشیاری و جذب الهى به سراغ انسان بیا ید و وى را از غفلت، اوهام و وسوسههاى شيطانی نجات دهد و به خود آورد. چهارمين راه آن است كه در همه احوال از « غفلت » اجتناب ورزيد و در همه احوال به « ياد » حضرت حق باشيد. چرا كه شيطان همواره مىكوشد انسان را به غفلت كشانده و از اين راه آدمى را دچار تزلزل، شك و ترديد سازد. از اين رو بايد تصميم بگيريد كه مراقب حال خود باشيد و هر وقت و به هر بهانه اى به « غفلت » كشيده شديد، فوراً متذكر شويد و استعاذه و استغفار كنيد و به حالت ذكر و ياد خدا برگرديد. آيات 200 و 201 سوره اعراف به اين حقيقت اشاره دارد: « و هرگاه وسوسهاى از جانب شيطان بر تو راه يافت، پس به خداى متعال پناه ببر، كه او سميع و عليم است، پرهيزگاران هنگامی که گرفتارر وسوسه های شيطان شوند به یاد خدا وپاداش وکیفر او می افتند، فوراً به خود آيند، و به حقيقت حال خود آگاه شوند.» اگر حقيقتش را بخواهيد، اين غفلت است كه آدمى را در دام شيطان و وسوسههاى او قرار مىدهد و يكى از تبعات آن، همان ترديد، اضطراب و شك و تزلزل است. چنانكه امام صادق (ع) : " غفلت صيدگاه شيطان، ريشه هر بلا و بدبختى و سبب همه حجابها است».
همنشین دل و نزدیک به آدمى به هنگام غفلت جز شيطان نيست چنان كه خود غفلت هم از ناحيه شيطان است و اوست كه انسان را به غفلت
مىكشا ند و از يا خدا غا فل مىگرداند اِسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ اَلشَّيْطانُ فَأ َنْساهُمْ ذِكْرَ اَللَّه شيطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از ياد خدا غافل كرد.
با تدبردراین آیه نتیجه می گیریم که هر كس از ذكر خداى رحمان روى گرداند، شيطانى را بر او مىگماريم كه دوست و مصاحب او مىگردد. و اين شياطين مسلماً آنان را از راه مستقیم باز مىدارند » (زخرف36و37) اميدواريم كه با دقت در مطالب گفته شده و به كارگيرى آنها، شك و ترديد شما به آرامش و طما نینه و ثبات مبدل گردد