بهار زندگی
جوانى بهار زندگى است، بهارى ارزشمند اما زودگذر. حال باید دید كه چگونه از بهار زندگی كاملا بهره ببریم و از این سرمایه عظیم پاسدارى و حراست نماییم؟ جوانى، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعيين كننده ى شخصيت است. در اين دوران غرور، هيجان، احساسات، شهوت، ناپختگى عقلى و... بر شخص سايه مى افكند. جوانى در حقیقت بهترين و حساس ترين دوره ى عمر انسان به حساب مى آيد. در همين دوره است كه انسان مى تواند سرنوشت خويش را رقم بزند و افق آينده ى خود را روشن و درخشان و يا آن را تيره و تار سازد. قالب وجودى يك انسان در دوره ى جوانى شكل مى گيرد و آينده ى او هم بر اين اساس رقم مى خورد. از این جهت روانشناسان اين دوره (جوانی)را حيات مجدد انسان ناميده اند
جواني گل عمر انسان است اگر عمر انسان را به يك تپه تشبيه كنيم سه مرحله دارد:
الف- طفوليت و نوجواني تا 15 سالگي (دوران ضعف- دوران رجزخواني)
ب - جواني از 15 تا 45 سالگي (دوران اوج توانمندي ها و استعدادها و احتمالاً اوج غفلت ها)
ج - ميانسالي و پيري از 45 سالگي به بعد (دوران ضعف و افسوس و حسرت)
*چند توصیه کلیدی حضرت لقمان به فرزند جوانش
1ـ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ... ای پسرم چيزى را همتاى خدا قرار نده كه شرك، ظلم بزرگى است.
و به اين ترتيب حضرت لقمان اساسى ترين ركن ايمان و دين دارى (توحيد) را به فرزند جوانش يادآورى مى كند.
2ـ يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ); پسرم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصايبى كه به تو مى رسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم استپ
3ـ يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَكُنْ فِي ...); پسرم اگر به اندازه ى سنگينى دانه ى خردلى (عمل خوب يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشه اى از آسمان ها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براى حساب) مى آورد; خداوند دقيق و آگاه است.
4ـ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى ...); ... و به پدر و مادر نيكى كنيد; هم چنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديك و....
نتیجه :رفيق شدن با جوان و برقرارى ارتباط عاطفى با او، از اهميت خاصى برخوردار است. لقمان حكيم با تعبير لطيف «يا بُنَىَّ» اى پسرجانم، با كمال محبت با فرزندش سخن مىگويد. و در حقیقت حضرت لقمان به دو رکن اصلی تحول شخصیت 1- خدا محوری 2- قیامت محوری اشاره دارد و راه دستیابی به آن را از طریق نماز– امر به معروف و نهی از منکر- صبر می داند
*توصیه های کلیدی پیامبر اکرم(ص) در باره جوانان
پیامبر به والدين و مربيان در برخورد با جوانان می فرمايد: اوصيكم بالشّبان خيراً فانّهم اَرَقُّ افئِدةً انّ الله بعثنى بشيراً ونذيراً فحالفنى الشُّبّانُ وخالفنى الشيوخُ ثُمَّ قَرَاَ فطال عليهم الأمَدُ فقستْ قلوبُهُم.
«به شماها درباره جوانان به نيكى سفارش مى كنم كه آنها دلى رقيقتر و قلبى فضيلت پذيرتر دارند. خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنان مرا پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند ولى پيران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس به آيه اى از قرآن اشاره كرد و درباره مردم كهن سال و پير كه مدت زندگى آنان به درازا كشيده و دچار قساوت قلب شده اند سخن گفت؛ بنابراين از نگاه علم و دين، در تمام عمر و طول حيات انسانى هيچ برهه اى مهمتر از دوره جوانى نيست.
عمرو بن حمق خزاغی هنگام جوانى براى پیامبر (ص) آب برد، پیامبر پس از آشامیدن، در حق او دعا كرد «اللهم امتعه بشبابه؛ خدایا او را از جوانى بهره مند ساز».تأثیر این دعاى مستجاب فقط براى این نبود كه وى از نظر ظاهرى و شكل و قیافه جوان بماند؛ بلکه فكر و اندیشه عمر و مانند یك جوان، و سلامت جسمى او، سلامت یك جوان، و حال عبادت او، همانند حال عبادت یك جوان بانشاط و سالم همچنان باقى بماند در نتیجه، او با این كه هشتاد سال از عمر با بركت خود را پشت سر گذرانده بود اما همچنان قوى و نیرومند، در كنار امیرمؤمنان (ع) در صحنه هاى نبرد می غرید و می خروشید؛ گویى فراموش كرده بود كه هشتاد سال از عمر شریفش می گذرد.
در نظر پیامبر (ص)، این دوران آنچنان مهم و ارزشمند است كه به ابوذر غفارى دستور می دهد تا این فرصت طلایى را به عنوان غنیمت تلقى كرده و از آن كاملا بهره بردارى كند و می فرماید: یا أباذر اغتنم شبابك قبل هرمك.(نهج الفصاحه، حديث 372) اى ابوذر از جوانى خود پیش از فرا رسیدن دوران پیرى كاملا استفاده كن
پیرى دوران استفاده از ذخیره هاست نه ذخیره سازى. بدین جهت پیامبر از ابوذر می خواهد تا قدر جوانى خویش را شناخته و آینده را پیشاپیش بیمه كند.
ارزش عبادت و بندگى جوان
1ـ جوانان به سبب فطرت پاك و استعداد براى پذيرش حقايق به ملكوت اعلى نزديك ترند و مى توانند سريع تر از ديگران به خدا برسند. پيامبر اسلام(ص) فرمودند: ان الله يحب الشاب الذى شبابه فى طاعة الله; خداوند جوانى را دوست مى دارد كه جوانى اش را در اطاعت خدا مصرف نمايد. و خداوند نيز يكى از اهداف خلقت بشر را عبوديت و بندگى معرفى كرده است: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ); من جن و انس را خلق نكردم، مگر براى عبادت.
2ـ خداوند عبادت جوان را بالاترين عبادت ها مى داند. پيامبر اسلام(ص) در همين زمينه مى فرمايند: ‹‹ خداوند به وجود جوانان اهل عبادت، بر فرشتگان افتخار و مباهات می کند و می فرماید بنده مرا ببینید که به خاطر من چگونه از لذت های جسمانی خویش گذشته است» .
همچنین فرمودند :‹‹ برتری فردی که در جوانی خدا را عبادت می کند بر پیری که پس از پیر شدن به عبادت می پردازد مانند برتری پیامبران الهی نسبت به سایر مردم است» نهج الفصاحه، حديث 2050.
3ـ خداوند هفت گروه را در سايه ى رحمت خود جاى مى دهد در روزى كه سايه اى جز سايه اش نيست: اول، زمامدار عادل و دادگر; دوم، جوانى كه در عبادت خدا پرورش يابد...
پيامبر گرامي اسلام(ص) براي انجام برخي از مسؤوليت هاي مهم، جوانان شايسته اي را انتخاب مي فرمود. بعنوان مثال برای نشر مفاهيم عالي اسلام در مدينه که مرکز بسيار حساسي بود، جواني به نام «مصعب ابن عمير» را به رغم مخالفت افراد پیر جامعه انتخاب فرمود که اين جوان توانست در مدينه تحولي ايجاد کند و زمينه هجرت رسول خدا(ص) را فراهم سازد. يا در جنگ با روميان که از حساسيت خاصي برخوردار بود، فرماندهي نظامي را به جواني هجده ساله به نام «اسامه بن زيد» سپرد.
رسول اكرم ( ص) براى كارهاى حساس مملكتى از نسل جوان بهره مى جستهاند. هرچند كه اين امر خوشايند بسيارى از مردم آن زمان نبوده. به طور مثال، زمانى كه جنگ «حنين»پيش آمد، آن حضرت از بين تمام مسلمانان، جوان بيست سالهاى به نام «عتّاب بناَسيد» را والى مكه قرار داد و او اولين اميرى بود كه پس از فتح مكه در آنجا اقامه نماز جماعت كرد. حضرت دليل اين انتصاب را شايستگى و لياقت آن جوان ذكر كرد و سخنان گلهآميز مردم را چنين پاسخ داد: هيچ يك از شما جوانى عتّاب را اساس اعتراض قرار ندهد، زيرا ملاك فضيلت انسان كِبر سن و بزرگى نيست، بلكه برعكس ميزان بزرگى انسان، فضيلت و كمال معنوى است.
پیامبر اکرم(ص) با این توصیه زنگ هشدار را برای همه ما به صدا در می آورد
روشن است كه نعمتهاى خداوندى هر چه ارزشمندتر باشد، در روز واپسین حساب دشوارترى را در پى خواهد داشت. جوانى یكى از همان نعمت هاى ارزشمندى است كه انسان باید در دادگاه عدل الهى پاسخ گوى برخورداری این نعمت باشد.
پیامبر(ص) میفرماید: «بندگان در روز قیامت هیچ گامى بر نمی دارند مگر اینكه باید به چهار چیز پاسخ دهند: نخست از عمر، كه در چه كارى آن را به پایان رسانده ای؛ دوم از جوانى كه در كجا به كار برده شده است؛ سوم از علم و دانششان كه چگونه از آن بهره جستهاند؛ و چهارم از دارایى و ثروتشان كه از كجا آورده و در كجا به مصرف رسانده اند».
در جوانى چه رازى نهفته است كه از یك سو پیامبر سفارش فرموده و از سوى دیگر، در قیامت از آن سوال میشود؟
چون جوانى دوران نشاط و سلامتى است؛ فكر جوان همانند خود جوان بسیار مستعد است؛ قلب جوان بسیار رقیق و مهربان است و تیرگى قلب بسیارى از بزرگسالان را ندارد.
بى جهت نیست كه خداوند به جوانان نظر دیگرى دارد و از باب لطف و مرحمت برخى گناهان جوانان را نادیده می گیرد؛ اما زمانى كه از سن جوانى بگذرد و به چهل وپنج سالگى برسند، دستور می آید تا هر گناه بزرگ و كوچك را بر همگان بنویسند و هرگز در این جهت كوتاهى نكنند.
*توصیه های امیرمؤمنان به جوانان
امیرمؤمنان(ع) در نامه اى به فرزندش امام حسن مجتبى (ع) می نویسد،
«...پسرم هنگامى كه دیدم سالیانى از من گذشت و توانایى من رو به كاستى رفت به نوشتن وصیت براى تو شتاب كردم و ارزش هاى اخلاقى را برای تو شمردم پیش از آن كه اجل فرا رسد...«انما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخالية ما اُلقَى فيها مِن شَىءٍ قَبلَتهُ فَبادَرُتكَ بِالاَدَبِ قَبلَ أن يَقسُوَ قَلبُكَ و يَشتَغِلُ لُبُّكَ» دل جوان مانند زمينى است كه خالى از هر گياهى است و هر بذرى كه در آن افشانده شود مى پذيرد. پس به ادب آموختنت پرداختم، پيش از آن كه دلت سخت شود و عقلت را مسايل مختلفى اشغال نمايد.
پس در تربیت تو شتاب كردم پیش از آن كه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد تا به استقبال كارهایى بروى كه صاحبان تجربه زحمت آزمودن آن را كشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بى نیاز ساخته اند پس در آغاز تربیت تصمیم گرفتم تا كتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام به تو تعلیم دهم و به چیز دیگرى نپردازم .
امیرمؤمنان در این نامه بر قلب و عقل جوان تكیه كرده كه بزرگترین سرمایه ى یك جوان است. ایشان قلب نوجوان را مانند زمین كاشته نشده ولى آماده بذر پاشى می داند كه اگر آن چه را كه باعث سعادت و كامیابى یك جوان است، بذر افشانى نكنیم، خواه ناخواه دیگران بذرافشانى خواهند كرد.
سرمایه دوم عقل است كه در این مورد باید كنترل شود، تا دیگران فكر جوان را آلوده و منحرف نكنند و وجود این دو سرمایه بزرگ در یك جوان راه را براى استفاده صحیح از جوانى باز خواهد كرد.
دوران جوانى فرصتى بسيار ارزشمند است. حضرت على(ع) مى فرمايند: بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك; جوانى را قبل از پيرى، و سلامتى را قبل از مريضى درياب.
امام على(ع): به جوانان تو صیه طلایی می کند «الله الله فى الصّلوة فإنّها عمود دينكم»: «خدا را، خدا را درنظر گيريد در توجه به نماز، كه پايدارى دينتان به نماز باشد». گر چه هر يك از احكام و فرائض دينى به جاى خود از اهميت و ارزش خاصى برخوردار است، امّا در اين ميان بعد از معرفت الهى هيچ فريضه اى به والايى مرتبه نماز نمی رسد. چرا كه نماز1- معراج مؤمن و عامل تقرب انسان وارسته به خدا 2- معيار پذيرش همه واجبات 3- استوانه استوار دين( ستون دين) 4- پرسش نخستين روز رستاخيز 5- روشنى ديده و چراغ راه پويندگان كوى دوست 6- هيچ عملى مثل نماز بينى شيطان را به خاك مذلّت نمی ساید7- روشنگر چهره مسلمين8- مقرِّب متقين9- مكمّل اخلاص مخلصين10 - مسوِّد چهره شياطين11- و تميز دهنده مؤمنين از كافرين، پس نمازى كه فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد ارزشى ندارد . از رسول گرامى اسلام(ص) روايت شده كه فرمودند: «خداوند متعال نظر نمی افكند به نمازى كه آدمى دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند». هم كسانى كه به ظاهر نماز توجه دارند و از روح آن بی خبرند از حقيقت نماز غافلند و هم آنان كه نماز نمی خوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و حقيقت آن پی نبردیم منبعwww.al-shia.com:
علي(ع) نيز در سخنان گرانقدرش، نعمت جواني را در کنار يکي از با ارزشترين نعمت هاي الهي، يعني سلامت قرار داده و مي فرمايد:«دوچيز است که قدر و قيمت شان را نمي شناسد، مگر کسي که آن دو را از دست داده باشد: يکي جواني و ديگري تندرستي و عافيت».
شیوه وروش صحیح بر خورد با فرزندان از نگاه اميرالمؤمنين(ع )
«ولدك رَيحانَتُكَ سَبعاً و خادِمُكَ سَبعاً ثُمَّ هُوَ عَدُوُّكَ أوصَديقُكَ»فرزندت در هفت سال اول(0- 7سالگی ) برگ خوش بويى بر ساقه درخت وجود شماست و در هفت سال دوم(7- 14سالگی)خدمتگزار مطيع و فرمان بردار شماست و در هفت سال سوم (14 – 21سالگی )ممكن است دشمن يا دوست تو باشد.
روش تربيت در اين دوره، هم انديشى و همراهى و ملازمت است نه امر و نهی کردن. جوان انتظار هم رأيى و حرمت گذارى دارد. پيامبر اكرم(ص) اين مرحله را زمان وزارت و مشاورت دانسته و مى فرمايد: الوَلَدُ سَيّدٌ سَبعَ سَنينَ و عَبدٌ سَبعَ سِنينَ و وَزيرٌ سَبعَ سنين»فرزند در هفت سال اول امير و فرمانروا و در هفت سال دوم اسير و فرمانبردار و درهفت سال سوم وزير و مشاور است.
حضرت با به كاربردن كلمه وزير، از طرفى تشخصطلبى و استقلال جويى جوان را مورد توجه قرار داده و او را در كشور كوچك خانواده وزير و مسئول شناخته است و از طرف ديگر، به پدر و مادر فهمانده است كه با جوان امروز همانند بچه ديروز رفتار نكنند. بچه ديروز، بنده و مطيع شما بوده و جوان امروز، وزير و مشاور شما است.
*توصیه های امام صادق (ع)در باره جوانان
شخصى به نام ابى جعفر احول، از دوستان امام صادق(ع) براى تبليغ مذهب تشيع به بصره رفت. امام(ع) از او سؤال كرد: مردم بصره را درقبول روش اهل بيت و سرعت پذيرش آيين تشيع چگونه يافتى؟ عرض كرد: افراد كمى تعاليم اهل بيت را پذيرفتهاند. حضرت فرمود:«عَلَيكَ بِالأحداثِ فَانَّهُم اَسرَعُ الى كُلِّ خَيرٍ»توجه خود را به نسل جوان معطوف دار، زيرا آنان در انجام امور خير از ديگران پيش قدمترند. والدين بايد از اين فرصت استفاده كرده و شعائر دينى را با منطق واستدلال به فرزندان جوان خود ارايه دهند و از اكراه و تحميل اعتقادات خود بر آنان بپرهيزند. امام صادق (ع) مى فرمايد:
«بادِروا أحداثَكُم بِالحَديثِ قَبلَ أن يَسبِقَكُم الَيهِم المُرجئَةُ»احاديث اسلامى را به نوجوانان و جوانان خود بياموزيد و در انجام آن تسريع كنيد پيشاز آنكه مخالفان گمراه بر شما پيشى گيرند.
البته بر جوانان است كه از تجارب نسل پيشين خود - به ويژه پدر و مادر - استفاده كنند بدانند بسيارى از مراحلى كه جوانان در پيش روى دارند آنان ديده و آزموده اند:
آن چه در آيينه مى بيند جوان پير اندر خشت بيند بيش از آن
والدين بايد از اين فرصت استفاده كرده و راه و روش صحيح زندگى را به فرزندان جوان خود بياموزند.
هم چنين مى فرمايند: چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته گردد و خداوند متعال او را در زمره ى پيامبران والامقام نزد خود قرار مى دهد و خداوند خود در قيامت مدافع وى می باشد.
امام صادق(ع) می فرماید: ‹‹ شما جوانان از حالا باید شروع کنید به جهاد اکبر و نگذارید که قوای جسمانی از دستتان برود، هر چه قوای جوانی از دست برود ، ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و جهاد مشکل تر، جوان زودتر می تواند در این جهاد پیروز شود نگذارید در اصلاح خودتان زمان جوانی به زمان پیری بیفتد، انسان تا قوای جوانیش هست، تا روح لطیف جوانی هست، تا ریشه های فساد در او کم است، می تواند خودش را اصلاح کند ››
امام صادق(ع) تحصيل علم را مايه تقويت و تأييد عقل آدمي ميداند و مي فرمايد:«مطالعه بسيار و پيگير در مسائل علمي، باعث شکفتگي عقل و تقويت نيروي فکر و فهم است».
*توصیه امام خميني(ره)به جوانان
1ـ :«ما هميشه محتاج به شما جوانها هستيم. ما بعدها براي کشورمان احتياج به فعاليت شما جوان هاي برومند داريم ». امام خمينى(رحمه الله) در نامه اى به فرزند خود مى نويسد: تا عمر و جوانى و قوت و اختيار باقى است اصلاح نفس كن و در عمل كوشش كن. اگر قيد و بندهاى شيطانى در جوانى از آن ها غفلت شود، هر روز از عمر تو بگذرد ريشه دارتر و قوى تر مى شود.
*توصیه مقام معظم رهبر(ره )به جوانان
«دل هاي جوانان نوراني است و فطرت هاي آنان سالم و دست نخورده است. آلودگي آنان به زخارف و آلودگي هاي دنيا، به بندهاي گراني که پول دوستي و مال دوستي و جاه طلبي و قدرت طلبي و اين چيزها بر پاي انسان مي زند، براي آن ها خيلي کمتر است. جوانان بايد درمقابل شهوات و هوس هايشان و درمقابل همه آن انگيزه هايي که آنان را به چنين رذايلي فرا مي خواند، مقاومت کنند.
*جوان از دیدگاه اریکسون
اریک اریکسون دوره جوانی را دوره صمیمیت و تعلق میداند و معتقد است که با شکل گیری هویت، فرد آماده میشود تا به مرحله رشد روانی اجتماعی پا بگذارد. در این محله فرد میتواند بر اساس عشق، صمیمیت، دوستداشتن و تعهد رابطه برقرار کند. بر عکس اجتناب از برقراری رابطه با دیگران، فرورفتن در خود است که منجر میشود فرد به گوشهگیری و انزوا پناه ببرد. نیاز به تعلق و صمیمیتی که در این دوران در فرد وجود دارد، منتج به مساله مهم ازدواج می شود. در واقع این دوران رادوران ازدواج نیز نامیده اند.
*جوان و دینداری
دین و دین داری چه تأثیراتی بر سلامت روان نوجوان وجوان دارد.
1ـ دینداری و خودکشی: افراد مذهبی به دلیل بالا بودن عزت نفس آنان و احساس مسؤولیت، دست به خودکشی نمی زنند، رابطه معکوس وجود دارد در حالی که این ویژگی ها در افراد غیر مذهبی دیده نمی شود.
2ـ بزهکاری و دین داری : بررسی ها نشان می دهد که رفتارهای بزهکارانه در افراد مذهبی کمتر از افراد غیر مذهبی است.
3ـ دینداری و استفاده از مواد مخدر: در یازده پژوهش از دوازده پژوهشی که توسط گارتنر(1991) بررسی شده است این نتیجه به دست آمد که داشتن اعتقادات مذهبی سبب کاهش استفاده از مواد مخدر می شود. لوچ9)و هوگز(20) (1985) نیز بعد از بررسی نظرات 14000 جوان به این نتیجه رسیدند که بیشترین افرادی که از مواد مخدر استفاده می کنند افراد غیر مذهبی اند از دیگر یافته های این پژوهش آن بود که هر اندازه اعتقادات مذهبی فرد قوی تر باشد به همان اندازه احتمال استفاده از مواد مخدر در او کمتر است.
4ـ رضایت مندی از ازدواج و دین داریجریگان(24)و ناک(25)بعد از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که مذهب مهم ترین عامل ثبات و پایداری در ازدواج است. می دانیم که پایدار بودن کانون خانواده و کاهش یافتن احتمال طلاق، خود عامل بسیار مهمی در بهداشت روانی خانواده ها به شمار می رود. تحقیقات نشان داده است، مردانی که همسران شان را طلاق داده و یا از آن ها جدا شده اند، ده بار بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماری های روانی هستند. هم چنین زنانی که طلاق گرفته اند و یا از همسرانشان جدا شده اند، خطر دچار شدن به بیماری های روانی در آنان پنج برابر بیشتر از زنانی است که طلاق نگرفته اند.
5ـ رابطه دین داری و افسردگی : نتایج نشان داد بیمارانی که باورهای مذهبی قوی تری داشتند و اعمال مذهبی را انجام می دادند نسبت به گروه دیگر کمتر افسردگی داشتند .
6ـ رابطه دین داری با تحمل فشارهای روانی: بررسی نشان داد که افراد معتقد و پای بند به اصول مذهب، اضطراب و ناراحتی های روانی کمتری دارند
7ـ رابطه بین دین داری و خلق و خوی مذهبی: تحقیقاتی نیز در ارتباط با اخلاقیات مذهبی در افراد (اخلاق عملی) با شاخص های سلامتی صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که والدین هرچه مذهبی تر باشند میزان عفو و گذشت آنان نیز بیشتر است. این یافته ها بسیار مهم تلقی می شود، چون از یک طرف ارتباط بین مذهبی بودن و میزان عفو و گذشت را در والدین نشان می دهد و دلالت بر این دارد که افراد مذهبی بیشتر از افراد دیگر خطای دیگران را می بخشند و از طرف دیگر نشان می دهد که بین سلامت روان و داشتن اخلاق اسلامی ارتباط وجود دارد؛ یعنی افرادی که دارای اخلاق حسنه مذهبی هستند و به جای انتقام یا کینه جویی و قهر، از گناهان دیگران می گذرند، اضطراب آن ها از دیگران کمتر است و از سلامت روان بیشتری برخوردار هستند..
1ـ رابطه بین توکل به خدا و اضطراب
در پژوهش بین 513 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی از دانشکده های مختلف این نتیجه حاصل شد.. یعنی دانشجویانی که میزان توکل آن ها بالاتر بود از میزان اضطراب پایین تری برخوردار بودند و بر عکس دانشجویانی که میزان توکل آن ها پایین تر بود از میزان اضطراب بالاتری برخوردار بودند.
دین یکی از کارکردهایش دادن معنا به زندگی و آشتی دادن انسان با زندگی است .انسان دیندار به زور و تکلف دست به رضا و تسلیم نمی زند. او چون جهان را معنادار می بیند، تسلیم و رضا و توکل به صورت طبیعی به او دست می دهد، و مثل سعدی می گوید:
عاشقم بر همه عالم که همه عالام از اوست به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
او جهان را دارای صاحب می بیند که به دعوت او و برای هدفی به این جهان پا گذاشته است و در این جهان میهمانِ صاحب خانه (خدا) است. و این فکر او را نه تنها برای تحمل تمام سختی ها آماده می کند، بلکه ناگواری ها را برای او شیرین و گوارا می سازد.
منبع: مجله حوزه و دانشگاه، شماره 29، غباری بناب، باقر
یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت را می توان در مسئولیت مدنی احترام به کشور خویش و انجام خدمتی شایسته در حق آن خلاصه کرد. که این را هویت ملی می نامند. دل بستگی به هویت ملی، از شناخت ویژگی ها و ارزش های ملی سرچشمه می گیرد. و همین موجب یگانگی با آن می شود و در مقابل، نشناختن به بیگانگی می انجامد.
الف- ريشه هاي هويت جوان ايراني :1- مليت : ايران 2- تاريخ : تاريخ ايران، اسلام، تشيع، انقلاب، دفاع مقدس
3- اعتقادات : آيين باستان، زرتشت، اسلام، تشيع
در تحقیقاتی بین جوانان در صدهای بعمل آمده بیانگر هویت ملی و دینی بالای جوانان است
الف- 85 درصد به ایرانی بودن خود افتخار میکنند ب-70 درصد زندگی در داخل کشور را به زندگی در هر کشوری ترجیح میدهند ج- 88 درصد معتقدند که خود وفرهنگ ایرانی در مقایسه با سایر تمدنها حرف های مهمی برای گفتن داردد- 90 درصد جشن ملی نوروز را بسیار دوست دارند
هویت مشترک دینی وملی
الف- 88 درصد معتقدند که تمدن ایرانی با فرهنگ اسلامی آمیخته است ب- 84 درصد به این که دوستی اهل بیت از وجوه بارز فرهنگ ایرانی است مباهات میکنند ج- 80 درصد معتقدند که میهن دوستی مخالف اعتقادات دینی نیست
جوان و هویت دینی
از نیازهای فطری آدمی، گرایش به عشق و پرستش است؛ به این معنا که فرد، در درونش تمایل به عبادت و بندگی خدا را احساس می کند. تجلی چنین احساس و تمایلی، در اعمال و رفتار دینی آشکار می گردد. بهترین هویتی که مورد تأیید اندیشمندان جامعه ما قرار گرفته، دین و مذهب است. هویت دینی، انسان را به منبع و پشتوانه ای متصل می کند که از بالاترین ثبات برخوردار است؛ یعنی خداوند مهربان. . مطالعات مختلف نشان داده است که حاکميت مذهب در جامعه به رفع بحران هويت کمک ميکند و در جوامعي که مذهب وجود دارد، نوجوانان با بحران چندان شدیدی مواجه نمیشوند؛ چراکه مذهب به پرسشهای مهم نوجوانان؛ يعني از کجا آمده ام؟ چه کسي هستم؟ به کجا خواهم رفت؟ و چه کار بايد بکنم؟ پاسخ ميدهد.
بنابراين ميتوان گفت حل صحيح مسائل اصلي در جهان بيني مي تواند راه را براي حل مسائل ديگر باز کند. کسي که نسبت به خداي متعال، شناخت پيدا کرده و به هدف و فلسفۀ وجودي انسان در اين جهان پي برده است، با کسي که به اين معرفت دست نيافته، در رفتارها و جهتگيري ها بسيار متفاوت است.
بنيامين راش (پدر روانپزشکي امريکا) مي گويد: «دين، آن قدر براي پرورش و سلامت روح آدمي اهميت دارد که هوا براي تنفس». پياژه بيان مي کند کسي که دچار مشکل اخلاقي است ديگران را هم در معرض اين خطر قرار مي دهد.
دغدغه هاي بسيار هشداردهندۀ پياژه و امثال او فقط با رشد اخلاقي از بين مي روند. اخلاق نيز زماني رشد مي کند که هويت ديني و مذهبي در وجود ما به طور واقعي شکل بگيرد. در واقع مي توان گفت که اخلاق، ميوۀ درختي است به نام «دين» که با رشد درخت، ميوه هاي بيشتري به ثمر مي نشينند
ارمغان هویت دینی
1ـ اولین و مهم ترین دستاورد هویت دینی، پاسخ به پرسش های بنیادین و عمیق آدمی است. سامئول ها نتینگتون معتقد است دین برای کسانی که با پرسش هایی از این دست رو به رو هستند که من کیستم و به کجا تعلق دارم، پاسخ های قانع کننده ای دارد.
2ـ احساس تعهد و مسئولیت در برابر ارزش ها و باورهای مکتب می کند. برخی از صاحب نظران، تعهد را سنگ بنای هویت می پندارند.
3ـ جهت یافتن زندگی دستاورد دیگر هویت دینی است. امام راحل در این زمینه می فرماید: «مذهب اسلام، هم زمان با اینکه به انسان می گوید خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن، به او می گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با دیگر انسان ها باید چگونه تنظیم کنی و حتی جامعه اسلامی با دیگر جوامع باید چگونه روابطی را برقرار نماید. هیچ حرکتی و عملی از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام، برای آن حکمی مقرر داشته است"
4ـ از بحران های عصر حاضر، احساس پوچی، سرگردانی و بی هدفی است. به همین دلیل، جنگ ها رو به فزونی اند و قتل و خودکشی، هر روز افزایش می یابد.، درهویت اسلامی، آنچه انسان را از پوچی خارج می کند، جهان بینی است. انسان دارای عطشی است که فقط با پیمودن راه خدا و رسیدن به وصال او فرو می نشیند.
هویتی دینی، جوان را در جایگاهی ارزشمند و والا قرار می دهد. دین، از یک سو جوان را به ملکوت نزدیک تر از دیگران می داند و از دیگر سوی، به تکریم و بزرگداشت او معتقد است و بر مبنای مکلف شدن به تکلیف الهی، او را هم تراز و هم شأن بزرگسالان می داند.
منابع:
1-www.zamaneh.info 2-www.ravayatgar.org 3-www.javanan.kr.ir
*سيماى جوان شايسته در آموزه های دینی
1ـ الگوه گیری از جوانان شايسته، همانند جوانان اصحاب كهف در قرآن کریم.
2ـ حضرت ابراهيم(ع) با شهامت و شجاعت كامل در مقابل بت پرستان ايستاد و بت ها را شكست. خداوند مى فرمايد:
قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ); (گروهى) گفتند: شنيديم جوانى از مخالفت با بت ها سخن مى گفت كه او را ابراهيم مى گويند.
1ـ حضرت داود(ع) نيز با شجاعت و شهامت و تكيه بر ايمان به خدا با ظالمى به نام جالوت كه بسيار قوى بود به مبارزه برخواست
2ـ حضرت يوسف(ع) قهرمان پاكى و عفت است كه با وجود مهيا بودن تمام زمينه هاى انجام گناه، با عفت و پاكدامنى، از وسوسه ى شيطان به خدا پناه برد و با سرافرازى در آزمايش الهى پيروز شد بنابراين، يك جوان شايسته از نظر قرآن بايد در برابر ناپاكى ها و هواهاى نفسانى عفيف و پاكدامن باشد.
3ـ جوان شايسته بايد در تمام امور اعتدال را رعايت كنند. امام موسى كاظم(ع) مى فرمايند: خير الامور اوسطها; بهترين كارها معتدل ترين و ميانه ترين آن هاست جوانان در اين مقطع از سن بايد احساسات و شور جوانى را در خويش كنترل و هدايت كنند و از افراط و تفريط در امور بپرهيزند....
4ـ پيامبر اكرم(ص) مى فرمايند: هر كه در جوانى، دانش آموزد، علم او همچون نقشى است كه بر سنگ حك شود و هر كه در بزرگسالى بياموزد، كارش همچون نوشتن بر روى آب(در برخی روایات خاک اشاره شده است) است.
5ـ على(ع) در تفسير آيه ى (وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا)» مى فرمايند: سلامت، نيرومندى، فراغت، جوانى و نشاط و بى نيازى خود را فراموش منما و در دنيا از آن بهره ببر و متوجه باش كه از آن سرمايه هاى عظيم، به نفع آخرتت استفاده كنى.
6ـ امام كاظم(ع)مى فرمايند: خداوند از انسان بى كار و پرخواب متنفر است.
7ـ بالاترين غريزه ى انسان، غريزه ى شهوت است كه اوج آن در دوران جوانى است و بزرگ ترين مانع رشد يك جوان، شهوت پرستى و هواى نفس اوست.
قرآن نيز منشأ انحرافات را پيروى از نفس و كليد سعادت و خوش بختى را مخالفت با خواهش هاى نفسانى مى داند. يوسف (ع) نيز از نفس اماره به خدا پناه مى برد. براى فرار از خواهش هاى نفسانى و شهوت، لازم است ايمان و بندگى خدا را تقويت و معاشرت با دوستان منحرف را ترك كنيم و در پرورش عقل كوشا باشيم; زيرا هواى نفس دشمن عقل است; و علت انحرافات، اسير بون عقل به دست اميال و هواهاى نفسانى است.
8ـ - جوان مى تواند با عهد و پيمان بستن با خود و مراقبت از اعمال روزانه و محاسبه ى اعمال و رفتار، خود را در مسير رهروان حق قرار دهد.
9ـ جوان به اقتضاى سن خود بيشتر در لغزش هاى گناه قرار مى گيرد، اما با توبه و برگشت به سوى خدا مى تواند آن را جبران و خود را مشمول عفو خداوند بخشنده و مهربان نمايد. پيامبر اسلام(ص) مى فرمايد: ما من شىء احب الى الله تعالى من شاب تائب; هيچ چيز نزد خداوند دوست داشتنى تر از جوان توبه كار نيست.
10- دوره ى جوانى، دوره اى حساس و سرنوشت ساز است و نياز به يك راه نماى آگاه و عالم دارد و بهترين راه نما كه بتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند، قرآن كريم و روايات معصومين(ع) است.
*علل روان شناختي گريز از دين در جوانان
1- ضعف معرفتي
قرآن گرايش به كفر و بي ايماني را ناشي از جهل و ضعف معرفتي انسان ها مي داند. حضرت نوح(ع) با صراحت، يكي از عوامل بي ايماني قوم خود را جهل و يا عدم معرفت صحيح به آموزه هاي ديني معرفي مي كند- هود آيه 29. در روايات نيز به اين معنا اشاره شده است.
حضرت علي(ع) درباره علت كفر مي فرمايد: «اگر افراد هنگام برخورد با مسايلي كه نمي دانند، درنگ مي كردند و عجولانه تصميم نمي گرفتند، كفر نمي ورزيدند و گمراه نمي شدند. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 2 ص 152
2- برداشت هاي غلط از دين يا سطحي نگري
علاوه بر اينكه جهل و ضعف معرفتي موجب دين گريزي مي شود، برداشت هاي غلط و ناصواب از معارف ديني نيز در دين گريزي جوان مؤثرند. بسياري از اوقات دين مساوي با «معنويت» در نظر گرفته مي شود و دين را در حد يك نياز معنوي كاهش مي دهند و اين گونه نتيجه مي گيرند كه نياز به معنويت فقط در موقع سختي ها و بحران هاي شديد مفيد است و در ساير مواقع، نيازي به دين نيست و براي دين نقشي در زندگي روزمره خود قايل نيستند.
اين ديدگاه ساده انگارانه نسبت به معارف ديني بتدريج، موجب حذف دين از زندگي انسان مي شود و جوانان، كه در حال جست و جوي فلسفه زندگي اند، وقتي احساس مي كنند دين در معنا دهي به زندگي آن ها تأثيري ندارد، بتدريج، آن را كنار مي گذارند و حتي ممكن است دين را امري دست و پاگير در مسير زندگي تلقي و حالت گريز نسبت به آن پيدا كنند.
3- احساس محدوديت نسبت به گزاره هاي ديني
بلكه گاهي دين به گونه اي به جوانان معرفي مي شود كه گويي نه تنها نيازهاي انسان را تأمين نمي كند، بلكه مانع از ارضاي نيازهاي واقعي او نيز مي شود. چنين تصويري از دين براي جوان نه تنها موجب عدم گرايش آنها به دين مي شود، بلكه موجب مي شود روحيه گريز از دين نيز در آنها به وجود آيد.
4- عدم دسترسي به الگوهاي مناسب
بدون شك، در هر مقطع سني الگوهاي جذاب براي يادگيري و شكل دهي رفتار انسان ها، به ويژه جوانان، نقش اساسي دارد؛ الگو از يك سو، در دستيابي به هدف نقش مهمي دارد و از سوي ديگر، در دوره نوجواني و جواني تأثيرپذيري از خانواده بشدت كاهش پيدا مي كند. گاهي بين خانواده و جوان تعارض و درگيري به وجود مي آيد. از اين رو، جوان براي ساختن نظام ارزشي و اعتقادي خود مي خواهد از چيزهايي غير از خانواده استفاده كند. از جمله عوامل تأثيرگذار در بيرون نهاد خانواده، الگوها و دوستان هستند و در اين ميان، نقش الگوهاي مورد قبول جوان بسيار زياد است؛ زيرا دوستان نيز در حال ساختن نظام ارزشي خود هستند و نيازمند الگوهاي مورد پسند مي باشند و كمك زيادي احتمالاً در هويت يابي ديني دوستان خود ندارند. در چنين شرايطي، اگر الگوهاي مناسب و قابل دسترسي در جامعه وجود نداشته باشند، جوان دچار سردرگمي مي شود و تعادل رواني او از مرز بهنجار خارج مي شود و چه بسا به الگوهاي مجازي پناه ببرد و زمينه هاي گريز از دين براي او فراهم شود.
5- برخوردهاي تند و سرزنش هاي افراطي
استقلال طلبي، حريت و عدالت جويي از ويژگي هاي بارز دوران جواني است. جوانان براي اثبات اين ويژگي ها سعي مي كنند با بزرگسالان مقابله كنند. اين مقابله نه از روي لج بازي و پشت پا زدن به ارزش هاست، بلكه بيشتر جنبه اثباتي براي خود جوان دارد. اما يكي از اشتباهاتي كه در اينجا از ناحيه بزرگسالان سر مي زند سرزنش و ملامت جوان است و اين سرزنش ها همه از نظر عاطفي براي جوان شكننده اند و به روحيه استقلال طلبي او آسيب وارد مي كنند و نتيجه آن شعله ور شدن آتش لجاجت و طغيان است. از اين رو، اميرالمؤمنين علي(ع) در اين باره هشدار مي دهند: «زياده روي در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ورتر مي سازد» محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 77، ص 232
مقابله با روحيه استقلال طلبي جوان و سرزنش كردن او پيامدهاي خطرن