*مقدمه:
ای عزیز اگر بخواهیم خودسازی داشته باشیم و شخصیت مفید و موثر برای خود، خانواده، جامعه باشیم باید ابعاد وجودی خودمان را تحت تعلیم و تربیت قرار دهیم. به همین منظور برای اینکه خود را آماده زندگی هدف دار وبا معنا کنیم باید به پنج ساحت اساسی انسان 1- جسمانی و بدنی 2- عقلی 3- اخلاقی 4- روحی وروانی5- اجتماعی ، توجه ویژه شود.امروزه رسالت همه نهادها و دستگاه های فرهنگی و آموزشی کشور مثل خانواده، آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت فرهنگ و ارشاد و... بر همین اساس است به همین منظور به صورت مختصر محورهای فوق را اشاره می نمائیم. تقاضا داریم روی این محورها خوب فکر نمائید. و در عمل ،برنامه ریزی مناسب داشته باشید، تا انشاءالله نتایج خوب و مثبتی برای زندگی ما حاصل شود.
*واژه تعلیم وتربیت:
تعلیم وتربیت معادل فارسی آن "آموزش "و"پرورش" است .تعلیم یعنی یاددادن ،آموختن ،دانستن است .وتربیت یعنی پرورش دادن ،به فعلیت در آوردن استعدادهای درونی یک شی ءاست .تفاوت تعلیم وتربیت در این است که درتعلیم دنبال آگاهی وشناخت ،دانستن ،فهم وحکمت هستیم از طریق گفتن ،نوشتن وخواندن ولی در تربیت دنبال کسب مهارت هستیم که از طریق گفتن ونوشتن نیست بلکه در جریان عمل است. بعنوان مثال ما در رانندگی وشنا ابتدا باید قواعدوقوانین مربوط به رانندگی وشنا را یاد بگیریم (تعلیم) وسپس در عمل چندین مرتبه تمرین وتکرارداشته باشیم تا به آن مهارت دست یابیم (تربیت)
1-تعلیم و تربیت جسمانی و بدنی
جهت این تعلیم و تربیت، داشتن جسم و بدنی نیرومند، قوی و سالم است ،اگر جسم قوی و سالم نداشته باشیم در آن صورت روح و روان سالمی هم نخواهیم داشت. بنابراین لازم است از جسم و بدن خود مراقبت و مواظبت نمائیم یا به عبارتی "خود کنترلی" داشته باشیم. هدف ما تن پروری و شهوت پروری نیست بلکه رشد و تقویت مناسب قوای جسمانی و بدنی است .(در قرآن کریم از ویژگی پیامبر” طالوت “اشاره به علم زیاد وجسم توانمند دارد
" وزَادَهُ بَسطََه فِی العِلمِ وَ الجِسمِ بقره /247 " ودر دعای کمیل اشاره به قوی کردن اعضاء وجوارح برای خدمت بیشتر به خلق خدا دارد "قَوّ عَلی خِدمَتِک جَوارِحِی"
سه مدیریت در زندگی هر شخص برای تامین نیازهای جسمانی و بدنی ضروری است.
1- مدیریت غذا: اینکه چه غذایی بخوریم؟ چه اندازه غذا بخوریم؟ کی بخوریم؟
دو قاعده کلی واساسی که هم درآموزه های دینی و هم از جانب متخصصان تغذیه تاکید شده است:
1- پر خوری نکنیم. 2- غذا را خوب بجویم. این دو منشاء تمام بیماری هاست.پیامبر اکرم(ص)فرمود: "اَلمِعدَه بِیتَ کُلِّ داءٍ و الحِمیَه رَاسُ کلِّ دَواءٍ بحار الانوار ج62ص290 "معده پُر (پُر خوری)خانه همه بیماری ها ست وپرهیز (متعادل خوردن)سرآمد همه دوا هاست
در یک تقسیم بندی کلی طبق علوم تغذیه ،زنجیره غذایی که تامین کننده نیاز بدن است در چهار گروه است.
1- پروتیئن ها: نیمی از بدن را تشکیل می دهد. یک سوم در عضلات، یک پنجم در استخوان و غضروف و یک دهم در پوست و بقیه در مایعات. پروتئین گیاهی باعث بیمه بدن می شود. اولین غذای انسان در قرآن پروتئین است.منابع تامین پروتئین تخم کدو-کنجد- زیتون- نخود- لوبیا- سویا - بادام-گردو- فندق- پسته و... 10 تا 15 بادام و گردو 4 برابر گوشت کالری ایجاد می کند.
2- قندها: ارزش زیادی برای بدن دارد. اگر قند نباشد، انرژی حاصل نمی شودوانسان هیچ رغبتی برای کار وفعالیت ندارد قرآن می فرماید: "فیه شَفاءٌ لِلنّاس نحل/69 "عسل برای مردم شفا است. چون هیچ نوع ویروسی در عسل رشد نمی کند.بهترین غذا برای مغز است برای تامین قندمفید بدن سیب درختی ، انجیر خشک، کشمش، مویز، خرما، برگ هلو، انگور، انجیر، خربزه، هندوانه و انواع میوه های دیگرلازم است.
3- چربی ها: کره وروغن حیوانی اگر فعالیت بدنی زیاد داشته باشیم اشکال ندارد. کره- خامه - سرشیر- دمبه- چربی گیاهی مانند روغن کنجد-روغن زیتون- روغن هسته انگورو...حتی الامکان از چربی گیاهی استفاده شود .
4- ویتامین ها: ویتامین C آنتی اکسیدان دارد. یعنی در جریان خون قرار گرفته و اثر شیمیایی موادی که به بافت بدن آسیب می رسانند خنثی می کند. این ویتامین به افزایش قدرت ایمنی بدن استحکام می دهد و به رشد دندان ها کمک می کند. این ویتامین در پیشگیری از بالا رفتن کلسترول خون و در از بین بردن ایجاد لخته خون در رگ ها کمک می کند. و همچنین برای التیام زخم ها و کسانی که احتمال سکته قلبی در آنهاست مفید است. ویتامین C در پرتقال، لیمو شیرین و ترش، فلفل ،جعفری و... وجود دارد .
کمبود ویتامین D باعث تشدید پیشرفت آرتروز زانو می شود. منابع تامین ویتامین D زرده تخم مرغ- روغن کبد ماهی-کره حیوانی- خامه- شیر و لبنیات- جگر- جعفری- یونجه-گزنه و... می باشند .
ویتامین B12: اگر B12 دریافت نکنیم ظرف یک سال ذخیره موجود در کبد تمام شده و تولید سلول در اندام های دستگاه گوارش و مغز و استخوان دچار اختلال می شود. (زبان سرخ رنگ و اختلالات گوارشی در قالب اسهال بروز می کند.) منابع اصلی B12 گوشت - ماهی- قلوه- شیر- پنیر - تخم مرغ و....هستند.
ویتامین A: برای بهبود بینایی افراد در نور کم مثل شب و حفظ سلامتی سطح چشم، دفاع از بدن و سلامتی پوست است. با کمبود این ویتامین فرد دچار ضخامت و خشک شدن قرنیه چشم و اگر کمبود شدید باشد فرد نابینا می شود. و کمبود معمولی فرد را دچار شب کوری می کند ویتامین A نقش مهمی در فعالیت سالم قلب و عروق دارد و برای تنظیم فشار خون لازم است.
مصرف ویتامین A باعث پیشگیری از زخم ها و جلوگیری ازایجاد صداهای گوش در دوره سالمندی می شود. منابع ویتامین A در هویج- جگر گوساله و گاو- پنیر- زرده تخم مرغ- کره- قلوه- جعفری-کدو- اسفناج-کاهو- خربزه-گیلاس- موز-خرما- هلو- پرتقال- خرمالو و... وجود دارد .
یک توصیه :حدود 80% بدن آب است. آب مواد زاید را از بدن خارج می کند. مقدار خون را در حد متعادل نگه میدارد.. برای شادابی و نشاط بدن فوق العاده ضروری است اگر آرام آرام نوشیده شود(جرعه جرعه) نه یک نفس خیلی تاثیرگذار است. متخصصان تغذیه توصیه دارنداگر در روز10تا8 لیوان آب میل شود فشار خون را به تدریج متعادل می کند و سنگ کلیه را کاهش می دهد و بدن روان تر و شادتر به زندگی خودادامه می دهد.
2- مدیریت خواب: آفرینش شب بعنوان یک نعمت بزرگ برای استراحت جهت آرامش و آسایش سیستم بدن است."و مِن آیاتِهِ مَنَامُکُم بِاللّیلِ روم /23"اگر کسی فقط ازخواب روز بهره ببرد و از خواب شب بی بهره باشد. دچار بیماری های زود هنگام خواهد شد. بطوری که بیماری دستگاه گوارش در سنین 14 و 15 سالگی و دیابت در سنین 10 تا 15 سالگی و فشار خون در سنین پایین به سراغ انسان می آید.
باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که در روز در حد یک ساعت برای تمدید قوای جسمی از خواب بهره برد. و اصلی ترین وقت خواب را در شب قرارداد. که نیاز اصلی سلول های بدن راتامین می کند. و موجبات فعالیت مفید و موثر را در روز فراهم می نماید. نیاز طبیعی انسان به خواب در حد 7 الی 8 ساعت است. اگر این نیاز طبیعی فراهم نگردد موجبات اختلال جسمی – فکری و روحی را فراهم می نماید.
3- مدیریت ورزش: ورزش در زندگی از ضروریات است. چون انرژی زاید تخلیه می شود و موجبات نشاط و شادابی جسمانی و روحی و روانی را برای انسان فراهم می نماید. بر اساس تحقیقات بعمل آمده تمامی بیماری ها در کم تحرکی و بی تحرکی است. بنابراین سوخت و ساز بدن باید افزایش یابد و لازمه آن تحرک مفید و موثر است که در قالب ورزش معنا پیدا می کند. و در این خصوص در حد یک ساعت ورزش توصیه ای جدّی است. بهتر است ورزش حداقل با فاصله 2 ساعت از وعده ی اصلی غذایی باشد. و نیز اگر ورزش در ساعت معین و در هر روز باشد مفیدتر است. سه دانه خرما یا میوه یا یک قاشق عسل با آب ولرم در قبل از ورزش مناسب و مفید است.
2-تعلیم و تربیت عقلی
جهت این تعلیم و تربیت ،تقویت و رشد قدرت یادگیری، قدرت تفکر، قدرت استدلال، قدرت اقناع گری(قانع کردن دیگران با دلیل واستدلال) است در تعلیم و تربیت قوای عقلی ،قدرت تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری باید محور قرار گیرد. و به عبارت دیگر قوه ابتکار و خلاقیّت ما رشد داشته باشد، در آموزش و پرورش رشد فکری دادن به خودودیگران باید هدف قرار گیرد.اگر کتابی می خوانیم- فیلمی می بینیم- داستانی می شنویم- سخنرانی گوش می کنیم وبه کلاس درسی می رویم باید محتوای آن را خوب تجزیه و تحلیل نمائیم. یعنی نقاط مثبت و منفی-نقاط ضعف و قوت آن را بررسی نمائیم. تا بدین صورت قوای عقلانی خود را تقویت نمائیم و قوه ابتکار و خلاقیّت ما رشد کند.
*اصول استفاده مناسب از عقل : الف :خاصیت عقل جدا کردن سخن راست از دروغ- ضعیف از قوی است وبطور کل درست را از نادرست تشخیص می دهد . این طور نباشد که انسان هر چه را
می شنود فقط مثل ضبط صوت آنرا ضبط کند ومعلومات را انبار کندکه در این صورت هیچ ارزرشی ندارد. بلکه باید مطالب آن را تجزیه و تحلیل و غربال کرد. یعنی خوبی ها و بدی های آن را لیست کنیم.خداوند می فرماید: "فَبَشّر عِبادِالَّذینَ یَستَمِعُونَ القَول فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه زمر 17و18" بهترین بندگان کسانی هستند که سخن ها را می شنوند(عقل مسموع) وآن را تجزیه وتحلیل (عقل مطبوع)می کنند وبهترین را انتخاب می کنند
ب: انسان با عقل خود بایدعواقب کار و نتایج آنرا سبک و سنگین کند. اگر برای او مفید بود اقدام و چنانچه برای او ضرر داشته باشد از آن دوری نماید به همین منظور پیامبر اکرم(ص) در یک توصیه کلیدی به انسان ها در تمامی اعصار و قرون می فرماید: " اِذَا اَنتَ هَمَمتَ بِاَمر فَتَدبَّر عَاقِبَتَهُ "تفصیل وسائل الشیعه ج15ص281 " هرگاه تصمیم بر انجام کاری را گرفتی ابتدا در عاقبت و نتایج آن خوب فکر کن و سپس نسبت به آن کار اقدام کن.
ج :اگر کارخانه ای ماده خام و اوّلیه نداشته باشد نمی تواند تولیدی داشته باشد. فکر و عقل نیز ماده اوّلیه و خام نیاز دارد تا تولیدات فکری و عقلی مناسبی داشته باشد. علم و آگاهی واطلاعات به عنوان مواد خام و اوّلیه است، بنابراین مطالعه همیشگی کتاب - مجلات- نشریات برای این امر لازم است با مطالعه کتاب زمینه رشد فکری حاصل می شود و قوای عقلی تقویت می شود.
ه :قوای عقلی را باید به گونه ای آموزش داد که تلقینات محیط وعرف و عادت های اجتماعی آزاد باشد. قرآن کریم کسانی را که تقلید و پیروی کورکورانه از دیگران دارند و از عقل و قوه تجزیه و تحلیل خود استفاده نمی کنند به شدت مذّمت می کند. (زخرف / 23وبقره 170 )
و:اگر قوای عقلانی را خوب تربیت دهیم قضاوت وتشخیص های دیگران را ترتیب اثر نمی دهد بلکه استدلال عقلی و فکری خود را محور قرار می دهد و زندگی را بر آن اساس شکل می دهد.
امام موسی کاظم (ع): ای هشام ،تو اگر گردویی در دست داشته باشی و هر کسی به تو برسد بگوید بَه بَه چه گوهرگران بهایی در دست داری، با اینکه همه مردم می گویند، ولی تو خودت که می دانی که گردواست نباید در تو اثری داشته باشد و همچنین بالعکس اگر در دست گوهر گران بهایی داری و همه مردم بگویند بَه بَه چه گردوی زیبایی در دست داری نباید به تشخیص و قضاوت های مردم اعتنایی کنی." تحف العقول ص386"
ز: ارسطو فیلسوف بزرگ اعتقاد دارد ما بایددر تعلیم وتربیت عقلی" روش ماهیگیری "را به کارببریم بدین معنا که "راه و روش درست فکر کردن" رابه انسان ها بیاموزیم تازندگی اصیل و ایده آل شکل گیرد و برای این منظور روحیه کنجکاوی و حقیقت جویی که از کودکی با ما است در خود تقویت نمائیم. و دائم با ایجاد سئوال روحیه پرسشگری را در خود افزایش دهیم . زیرا"امام باقر (ع)فرمود انَّ مِفتاحُ العِلم اَلسُّئوال بحار الانوار ج36ص359" سئوال کردن کلید اصلی گشایش علم است و همچنین دائم درمطالعه و تحقیق و تفحص باشیم تاموجبات رشد فکری را برای خود به وجود آوریم ولازم است هر مبحث و مطلبی را که می خوانیم قوه نقادی (برشمردن محاسن ومعایب یک سخن یا کار وفعالیت)را در خود زنده نگه داشته باشیم.
نتیخه : با تعلیم و تربیت عقلی باید اعتقادات ، معرفت ، باور، دانش ، یقین ، اطمینان مان را ارتقاء ببخشیم و با استدلال و اقناع گری ،بحث و گفتگو(جدال احسن) با دیگران داشته باشیم.
3-تعلیم و تربیت اخلاقی
جهت این تعلیم و تربیت، اخلاقی زندگی کردن است یعنی روش زندگی خوب و فضیلت مندانه ، رکن اصلی اخلاقی زندگی کردن این است که به هیچ وجه دردو رنج غیر لازم رابه خود و دیگران نرسانیم ممکن است رساندن برخی درد و رنج ها به خود یا دیگران ضروری باشد، مانند (پزشک با عمل جراحی موجبات بهبودی ما را فراهم می کند یا مادر برای تولد فرزندش درد و رنج را می کشد ویا دانش آموزی برای قبولی در رشته پزشکی درد و رنج های زیادی را متحمل شود و...) برای اینکه ما در اجتماع بتوانیم محک روشن برای زندگی اخلاقی داشته باشیم باید به قاعده زرین در زندگی عمل کنیم تا زیبایی و شیرینی زندگی اخلاقی لمس شود. امام علی(ع) در توصیه به فرزندش می فرماید: "با دیگری چنان رفتار کن که خوش داری با شما چنین رفتاری شود. و با دیگری چنان رفتار نکن که خوش نداری با تو اینگونه رفتار شود " نهخ البلاغه شرح فیض الاسلام ج5ص912." در تعلیم وتربیت اخلاقی اولا" اندیشیدن ثانیا" به خود اندیشی یا به تعبیر سقراط "خودشناسی "را باید به خود و دیگران توصیه نمائیم.اگر اندیشه ما خوب ومثبت باشد زندگی ماگلستان می شود وچنانچه اندیشه بد ومنفی با شد زندگی آتش می شود مولوی این معنا را بسیارعالی ترسیم فرمود
ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی استخوان و ریشه ای
گر گُل است اندیشه ات، گُلخنی گر بُود خاری، تو هیمه گُلخنی
وهمچنین خودشناسی برای این است که مابه نقاط قوّت ، ضعف ، توانایی ها ،استعدادهای خود و...آگاهی پیدا کنیم ، امام علی (ع) می فرماید "مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَه رَبَّهُ بحارالانوار ج2ص32"خودشناسی باعث خداشناسی است. چون خدا در وجود انسان است، انسان راحت می تواند خدا را ببیندخداوند می فرماید " نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِن حَبلِ الوَرید ق/16" خدا از رگ گردن به انسان نزدیک تر است.
اندیشه چه کار و نقشی را در زندگی اخلاقی ما ایجاد می کند؟ دو کار اصلی : 1- یافتن بهترین مساله اخلاقی 2- یافتن بهترین راه حل برای مساله اخلاقی ،به اقتضای فکر و اندیشه بهترین مساله در اخلاق مطرح می شود. مثلا "این کار را بکنم یا نکنم یا آن کار را بکنم." مثلا جوانی مبتلا به سرطان است و تنها راه نجات او دارو است که باید بگیرد اما می بیند دارو خیلی گران است و در توان او نیست. اگر همه سرمایه خودرا بدهد امکان تهیه دارو نیست پس مجبور می شود دزدی کند. به نظر شما از نظر اخلاقی باید چه کاری می کرد؟ یا جوان باید بمیرد یا دزدی کندکه کار ضداخلاقی است ؟
دانشمند بزرگ تعلیم وتربیت "ژان پیاژه" برای اولین بار در تعلیم و تربیت اخلاقی می گوید باید تعداد "شقوق" را بیشتر کرد. مثلا عده ای می گویندباچنین موقعیتی که جوان داشت ،ما هم همین کار را می کردیم یعنی دست به دزدی می زدیم و برخی می گویند گرچه ظلم بزرگی است اما هرگز دزدی وکا رخلاف اخلاق انجام نمی دادیم .
برخی نظرات دیگری می دهند مثلا به انجمن خیّریه مراجعه می کردم و می گفتم نصف پول را می دهم و نصف دیگر را به من کمک کنید. در روزنامه اعلام می کردم تا مردم به من کمک نمایند و بتوانم دارو را تهیه کنم. در فضای مجازی اعلام می کردم تا دیگران به من کمک کنند. به معاونت غذا و داروی شبکه بهداشت می رفتم و اعلام می کردم سخت نیاز دارم اما پول ندارم.به کمیته امداد وسازمان بهزیستی می روم ومی گویم اگر دارو تهیه نکنم می میرم . باید در تمام مسائل زندگی اخلاقی "شقوق" را بیشتر نمائیم و دائما اندیشه و فکر بکنیم.
حال چه باعث می شود به شقوق بیشترنرسیم و فکر نکنیم؟
1- عادت کردن ما در زندگی ، هر چه عادت ما بیشتر باشد به شقوق متعدد کمتر فکر می کنیم عادت به قاشق و چنگال ،سریع غذا خوردن ،فحش دادن ،پرخاشگری ،برخورد بد با دیگران و... (البته امام علی (ع)می فرماید "العاده طَبعُ الثّانِ غررالحکم ترجمه محمد علی انصاری ص26"عادت طبیعت ثانوی انسان است وبرخی از علمای قدیم مثل خواجه نصیرالدین طوسی "عادت مثبت "را همان" تربیت" می نامند)
2- پیش فرض های ناآگاهانه، اگر در روزنامه یا فضای مجازی اعلام کنم آبرویم می رود.
یافتن راه حل مساله اخلاقی، "تخیّل "نقش مهمی در اخلاقی شدن زندگی دارد" سیمون وی "فیلسوف و الهی دان فرانسوی "بزرگترین دوست اخلاقی زیستن ،تخیّل است و بزرگترین دشمن اخلاقی زیستن توهّم است." برای تقویت تخیّل رُمان، داستان های کوتاه، شعر، نمایشنامه ،ادبیات،هنر،موسیقی و... باید محور قرار گیرد. قدرت تخیّل یعنی خود را به جای دیگران قرار دادن، ثروتمند جای فقیر، دروغگوجای شخصی که راست می گوید، فردی که خسیس و بخیل است و ذره ای روحیه بخشندگی ندارد بجای فردی که سخاوتند و بخشنده است و از روحیه بخشندگی لذّت
می برد قرار داد. اگر این فاصله ها (فقیر-غنی، راستگو-دروغگو،بخیل-بخشنده) کم شد اخلاقی زیستن محقق می شود.
چرا روحیه تخیّل ما ضعیف است؟1- خودشیفتگی: کسی که فقط خود را محور قرار می دهد و بقیه را از خود جدا می داند.2- لقب دادن به دیگران که ایشان سنّی، کرد، ترکمن، افغانی، بلوچ و... است.
*اصول اساسی تعلیم وتربیت اخلاقی : الف :احساسات و عواطف وهیجانات باید بر مبنای عشق به آرمان ها باشد که اگر عشق به آرمان ها نباشد زندگی فردی و اجتماعی به تباهی کشیده می شود.
طبق نظر افلاطون آرمان که به عنوان ستون خیمه روح انسان است سه چیز است .
1- حقیقت (راستی): حقیقت چیزی که در ما باید تحقق پذیرد مثلا در تلقین که برای مرده می خوانند می گویند خدا حق، مرگ حق، نکیر ومنکر حق ،صراط حق، میزان حق ،بهشت وجهنم حق.
2- خیر (درستی) : جنایت کارترین افراد در عالم در اعماق وجودشان خیر است. عشق ذاتی انسانهابه خوبی هاست. سعی انسان در خوب و خوب تر شدن است وهیچ انسانی ذاتا بد نیست (ونَفسٍ وَما سَوّاهَا فَاَلهَمَها فُجُورَها وَتَقوَاهَا شمس/7و8)
3-جمال (زیبایی) : منظورزیبایی که خودمان نمی توانیم آن راداشته باشیم امّا عاشق آن می شویم مثل گُل گُلی که از رنگ، بو، گلبرگ و لطافت زیبای آن لذّت می بریم اما مثل گُل نمی شویم. یا از جنگل، دریا، آبشار،آرایش برف روی درختان و...که زیباست لذّت می بریم اما مثل آنها نمی شویم .
افلاطون: زیبایی روحانی وجود دارد. ذهن زیبا - روان زیبا، روح زیبا. هر چه عشق به این سه آرمان بیشتر باشد، زنگی اخلاقی ما بهتر است. در حقیقت عشق به آرمان ها انسان را از خود بیرون می کند. وعشق یه دیگر انسان ها را درما زنده می کند.
ب: شفقت ورزی: شفقت ورزی نسبت به انسانها و حتی گیاهان و حیوانات و جمادات. شفقت ورزی یعنی خیرخواهی ودلسوزی بدون محاسبه، خیرخواهی ودلسوزی کردن برای دیگران بدون حساب و کتاب، خیرخواهی دیگران که به دنبال پاداش نباشیم.وبطور کلی شفقت ورزی ودلسوزی ومهربانی نسبت به خلق خدا
ج- امید: امیدرا باید در درون برای خود ایجاد کرد بطوری که پیامبر اکرم (ص) فرمود " امید،رحمت برای امت من است .اگر امید نبود مادری فرزند خویش راشیر نمی داد وکسی درختی نمی کاشت نهج الفصاخه ص936"یا تولستوی می گوید: "انسان با امید زنده است."دشمنان وشیطان فتح الفتوح (کلید همه پیروزیهای)خود را در ایجاد یاس وناامیدی می دانند در حقیقت با این روحیه تسلیم کامل حاصل می شود .
تعلیم و تربیت اخلاقی در زندگی بشکل های زیر خود را نشان می دهد
در گفتار و رفتار خود به رعایت حیاء و عفت پایبند است واز گناه و لغزش دوری می کند ، برای کارهای خود برنامه ریزی دارد ، اطاعت از والدین دارد ، اعمال و افکار ناپسند را در شان خود نمی داند و از انجام آن خودداری می کند، لباس مناسب می پوشد و موازین اجتماعی و آراستگی ظاهری را رعایت می کند،انتقاد پذیری و نقد توام با حُسن نیت را با اهمیت و زمینه پیشرفت خودمی داند ، به دیگران کمک می کند و برای پیشرفت کشور و راحتی هموطنان تلاش می کند و آسایش و امنیت مردم را نتیجه وحدت و یکپارچگی می داند،رفتار و اعمال متعادل دارد، و بر احساسات خود مسلط و بر پایه عقل و فکر عمل می کند، و قوانین ومقررات را رعایت می کند و آنرا ترویج می کند.
4- تعلیم و تربیت روانی:
چو شادی بکاهد، بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان (فردوسی)
جهت تعلیم و تربیت روانی این است که چگونه زندگی کنیم که زندگی خوش تر و سالم تر داشته باشیم.
زندگی ای که در درون آرامش و رضایت داشته باشیم و از هرگونه اضطراب و استرس (فشار روانی) یا وضعیت ناخوشایند به دور باشیم.
هیجانات در زندگی بصورت مثبت ومنفی است، باید هیجانات مثبت مثل آرامش داشتن در برخورد با دیگران ،شادی ونشاط در دستیابی به هدف ،روحیه بخشنده گی ،خوش بینی وامیدواری ،دلسوزی نسبت به دیگران ،دوست داشتن دیگران (محبت)،سعی وتلاش برای رسیدن به کمالی که دیگران دارند(غبطه خوردن)،آسودگی خاطر داشتن در همه زمینه ها، و... را در خود تقویت کرد تا احساس خوشایند ورضایت در زندگی حاصل شود که همان نتیجه تعلیم وتربیت روانی است وازهیجانات منفی که باعث احساس ناخوشایندی ونا رضایتی در زندگی می شود مثل غم واندوه- کینه – حسادت – غرور - ترس- خشم و خشونت- انزجار و نفرت و... که عمده ترین آن خشم و پرخاشگری است که از شناخته شده ترین هیجان های منفی است ، وباید برای کاستن احساس ناخوشایند زندگی آن را مدیریت کرد. بنابراین "مهارت مدیریت استرس و هیجان ها" را باید آموخت.
هیجان چه مثبت وچه منفی مثل شادی یا غم فقط واکنش روانی ندارد. بلکه واکنش جسمانی هم دارد مثلا وقتی دچا رخشم وخشونت وعصبانی می شوید امکان دارد بدنتان بلرزد. یا وقتی شخصی در کنکور یا امتحان درسی موفق می شود احساس شادی می کند و این در چهره او کاملا مشخص است.
علت استرس: استرس در زندگی ما انسان ها بسیار شایع است ومقدار کم آن در زندگی لازم وضروری است مثلا آیا به موقع به مدرسه یا اداره می رسم ؟ آیا با تلاشم نمره خوبی در امتحان می گیرم ؟آیا در ترافیک اذیت می شوم ؟آیامی توانم زمینه ازدواج فرزندانم را فراهم کنم ؟ودهها مسئله از این موارد که برای رفع آن باید برنامه ریزی مناسب داشت تا دچار استرس شدید که بهم زننده روح وروان است ، نشوم.
در تعریف استرس می گویند " اینکه هر کاری که از شخص انرژی زیادی بطلبد و او توان انجامش را نداشته باشد یا انجام آن مستلزم انجام فعالیت طاقت فرسا باشد برای شخص استرس زاست" مثلادانش آموز درس و تکلیف زیاد دارد-کار زیادوطاقت فرسا در منزل یا اداره-ازدواج کردن و هزینه آن- داشتن فرزند- حفظ سلامت خانواده ازخطرات داخلی وخارجی ،- مسائل مالی و تامین هزینه های خانواده- داشتن مشغولیت بیش از اندازه.ناسازگاری با اعضای خانواده و...اگر چه استرس کم برای زندگی لازم است ولی استرس بیش از حد مثل سرعت زیاد ماشین جریمه دارد چون هم به ذهن وهم بدن وهم به روح وروان وهم در رفتارما تاثیر زیادی می گذارد .
چند راه حل برای کاهش استرس
1- داشتن دوستان خوب و وفادار و همچنین خانواده دلسوز در توانمندسازی شما برای کاستن استر س کمک می کند.
2- اگر خودمان وتوانایی مان را باور کنیم آمادگی چالش ها و پیشامدهای زندگی را پیدا می کنیم وبه راحتی درمهار استرس به ما کمک می کند.
3- نگرش مثبت وهمچنین خوش بین بودن به تغییراتی که در زندگی رخ می دهد ، ما رابرای مقابله با استرس کمک می کند
4- آرام کردن خود (خون سرد بودن وآرامش داشتن )در برابر نگرانی ها- غم ها- عصبانیت ها- ترس ها اگر اینکار را نکنیم خودمان را می بازیم ودچارفشار روانی یا استرس می شویم .
5- آگاهی داشتن ،اگر کسی آگاهی داشته باشد عمل جراحی و مدت به هوش آمدن چقدر است، استرس کمتری نسبت به کسی که زمان آن را نمی داندپیدا می کند .
6- نه گفتن ، کاری که از عهده انجامش بر نمی آئیدقبول نکنید .
7- برقراری روابط اجتماعی بر کاهش استرس تاثیر دارد بنابراین از آدم هایی که به شما استرس وارد می کنند دوری کنیدودوستان خوب انتحاب کنیدومشکلات زندگی را با آنها مطرح واز آنها مشورت بخواهیدتا باعث آرامش شما شوند .
8- محیط خود را مدیریت کنید (اخباروحوادثی که شما را مضطرب می کند گوش نکنید.) مثلا چون ترافیک شما رااذیت می کند پس زودتر از منزل خارج شوید. یاازطولانی بودن صف دربانک استرس می گیریدازاینترنت برای کار بانکی استفاده کنیدو....
9- ازمکان های پر هیاهو وشلوغ و بحث وجدل های داغ در مسائل سیاسی و عقیدتی دوری کنید.
10- وظایف ضروری خود را انجام دهید و از وظایف غیرضروری در زندگی دوری کنید.
11-بخندید،خندیدن افزایش دهنده شادی وتسکین دهنده درد است وتاثیر مثبت برسلامت ،قلب،ریه ،سیستم ایمنی دارد 2ثانیه خندیدن به اندازه 3دقیقه ورزش آیروبیک به بدن اکسیژن می رساند.فیلم کمدی ،لطیفه وجوک ومطالب خنده دار زیاد استفاده کنید
برخی موارد استرس زا در زندگی هستند که نمی شود از آنها دوری کرد. مثلا ازمرگ عزیزی جلوگیری کنیم. جنسیت فرزندراتغییر دهیم چون نه انتخاب شما نه شخص دیگری است، بیماری لاعلاج، انتخاب رئیس جمهور علیرغم رای من، فشار اقتصادی و... در اینگونه موقعیت ها باید ،
الف - بسیاری از روادیدهای زندگی که قابل کنترل نیستند به ویژه رفتار دیگران ، باید بجای آنچه که نمی توان کنترل کرد برچیزهایی که می شود کنترل کرد تاکید بورزید.
ب- اگر با مشکلی مواجه می شوید، به مثابه یک فرصت به آن نگاه کنید .
ج- با دوستان قابل اعتماد و یا خانواده احساسات خود را با آنها در میان بگذارید تا روانتان پالایش یابد.
ه- بخشش کردن وروحیه بخشندگی به روان تان آرامش می دهدوباعث لذّت می شود. بخشیدن راه را برای مثبت فکر کردن باز می کند.
5- تعلیم و تربیت اجتماعی
زندگی انسان بدون ارتباط معنا ندارد، ارتباط یعنی" تبادل احساسات و اطلاعات "که اصولادو طرفه است.
ارتباط عبارتست از "فرآیند انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده" .
1- سئوال های اساسی در ارتباط:1- چه کسی؟ (فرستنده پیام) 2- چه چیزی را؟ (پیام) 3- به چه کسی؟ (گیرنده پیام) 4- از چه طریقی؟ (وسیله ارتباطی) 5- در چه شرایطی؟ (شرایط زمانی و مکانی) 6- با چه تاثیری؟ (نتیجه)
ارتباط مابه دو صورت کلی: 1- کلامی: سخن گفتن 2- غیر کلامی: اشاره- حالت چهره- حرکات دست
اساسی ترین مهارت ها برای برقراری ارتباط: 1- شنیدن 2- خواندن 3- نوشتن 4- سخن گفتن
1- مهارت شنیدن یا دریافتن: پیام ها از این وسیله دریافت می شود باید به دقّت و با جمع کردن حواس گوش داد و به فرد نگاه کرد تا پیام بهتر دریافت شود و نگاه نکردن به فرد بی احترامی به طرف مقابل محسوب می شود .
2- مهارت خواندن: خواندن مهارت بنیادی برای درک نوشتاری است، که از باورها و اندیشه های مکتوب دیگران آگاه می شویم. هر اندازه تجربه بیشتر خواندن داشته باشیم مهارت بیشتر پیدا می کنیم. خواندنِ توام با پرسشگری باعث پویایی عقل می شود.
3- مهارت نوشتن : نوشتن در حقیقت سخن گفتن در قالب نوشتاری است. در نوشتن باید اندیشید و سواد نوشتن داشت که این امر نیازمند تمرین و تکرار (مهارت) است.
4- مهارت سخن گفتن: ورزیدگی در سخن گفتن، به جا گفتن و چه گفتن، سه مهارت اساسی است که در میان جمع یا حضور دیگری نیازمند آمادگی است. در انتقال پیام باید پیام شفاف و روشن باشد، ازجملات مبهم و پیچیده استفاده نشود. با زبان معمولی و ساده پیام را منتقل کرد. وبا گفتار شیرین (داستانی یا رُمان و...) پیام منتقل کرد.
گفتگو یک نیاز مبرم در ارتباطات اجتماعی و جهانی است اگر گفتگو نباشد دو پدیده خشونت و فریب کاری رشد می کند. مردمی که علم بیشتر، قدرت فهم بیشتر و تجربه بیشتر دارند را نمی توان فریب داد و خشونت برای اینها جایگاهی نخواهد داشت.
گفتگو یعنی سخن گفتن با دیگری برای حل یک مساله یا حل یک مشکل است مثلا آیا بحران آب در جامعه داریم؟ دلائل و استدلال ارائه می کنیم که داریم یا خیر. به نظر شما برای بحران آب چه راه حلی وجود دارد؟ راه حل ها ی خود رادر گفتگو از طریق زبان یا قلم ارائه می دهیم.
مواردی راکه بایددر گفتگو رعایت کرد
1- درچیزی که کاملا مشخص است گفتگومعنا ندارد. مثلا 2+2 ، بلکه باید روی مسائلی که حقیقت آن آشکار نیست گفتگو کرد.
2- درچیزی که نمی دانیم(جهل مرکب داریم ) گفتگو معنا ندارد.
3- در گفتگو اگر انانّیت (خودپرستی)باشد به این معنا که همه چیز را متعلق به خود بدانیم و برتری را از آن خود بدانیم موفق نخواهیم بود.
4-- به هیچ وجه فردی را که با او گفتگو می کنید صحبتش را قطع نکنید و منتظر بمانید تا صحبت او تمام شود.
5- در گفتگو باید شنونده خوب بود تا طرف مقابل احساس کند که به افکار و احساسات او احترام می گذارید و برای این منظور سئوال های مناسب از همان صحبت طرف مقابل مطرح نماییدتاموجب تشویق گوینده شود. وهمچنین حرف های او با اشاره یا بله یا قطعا" درست است و...تایید کنید .
- گفتگو مثل مسابقه تنیس است. وقتی شما حرف می زنید، اجازه دهید طرف مقابل هم نظر خود را ارائه دهد.
نتیجه تعلیم و تربیت اجتماعی ،چگونه در زندگی ما، خود را نشان می دهد ،ارتباطات عاطفی و اجتماعی با خانواده، همسایگان، دوستان و آشنایان را بیشتر کنیم ، نسبت به دیگران دلسوز و خیرخواه باشیم و آنان را از انجام کارهای نادرست نهی کنیم ، حقوق دیگران را رعایت کنیم ، قانون و مقررات را از تمایلات فردی و گروهی خود برتر بدانیم ، در ارتباط به نظرات و عقاید دیگران در جامعه احترام بگذاریم و با سعدصدر بپذیریم ، در راه خدمت به مردم و میهن داوطلبانه عمل کنیم و در مقابل مصالح جامعه اگر اقتضا ءکند ایثار و از خودگذشتگی داشته باشیم.
منابع:در این مقاله از 1- مجموعه کتاب های لذت زندگی جلد 2، 7، 10 ابراهیم اصلانی- دکتر محرم آقازاده- دکتر لیلا سلیقه دار- دکتر مرتضی مجدفر 2- کتاب تعلیم و تربیت اسلامی شهید مطهری3- سخنرانی های دکتر مصطفی ملکیان بصورت چکیده بهره گرفته شده است .