*مقدمه:
یکی از پرسشهای اساسی این است که آیا باید به دنبال تربیت «انسان خوب» باشیم؟ یا به دنبال تربیت «شهروند خوب»؟ اولویت با کدام یک از این دو است؟ اگر چه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند اما از آنجایی که انسان موجودی مدنی الطبع و اجتماعی است و ظهور و بروز استعداهایش در اجتماع تبلور پیدا میکند، اولویت با تربیت شهروند خوب میباشد. البته برای شهروند خوب بودن باید یک انسان، به شایستگی و خوب تربیت شود و آن کسی که پایبند به اصول اخلاقی باشد و در هر شرایطی ارزشهای انسانی را زیر پا نگذارد تا آثار و نتایج عملی رفتار فردی او در جامعه در قالب شهروند خوب عرضه شود.
منظور از تربیت انسان خوب آن است که فضیلتهای اخلاقی همچون راستگویی، امانتداری، خوش رفتاری، احسان، گذشت، ایثار و ... و دوری از رذائل اخلاقی همچون دروغگویی، خیانت در امانت، ظلم وستم، بخل، منفعت طلبی، ترس و ... در زندگی ما بصورت عملی رعایت شود.
افلاطون؛ از فیلسوفان بزرگ یونان باستان اعتقاد داشت ما باید انسان خوب و با فضیلیت تربیت کنیم به همین منظور مکتب فضیلتگرای اخلاقی را بنیانگذاری کرد و ارسطو، شاگرد افلاطون نیز تأکید داشت بر تربیت انسان خوب و شایسته. اما محوریت را بر «تربیت شهروند خوب» قرار داد. او در کتاب «سیاست» خود میگوید: «برای آنکه کشوری بهصورت کمال مطلوب پدید آید، همه افراد باید فضیلت یک شهروند خوب را داشته باشند ولی محال است همه آنها فضیلت یک آدم خوب را داشته باشند»
کانت؛ فیلسوف بزرگ در قالب تمثیلی میگوید: «از چوب پر و پیچ و خم انسان، چیز درست و حسابی نمیتوان ساخت، اگر نمیتوانیم انسان خوب تربیت کنیم باید در پی پرورش شهروند خوب باشیم»
*شهروند کیست؟
شهروند از نظر لغوی مرکب از دو کلمه «شهر» بهمعنای جامعه انسانی و «وند» بهمعنای عضو وابسته به این جامعه است. در حقیقت شهروند به همه اعضای جامعهی بزرگ انسانی اطلاق میشود که عنوان یک فرهنگ را به خود میگیرد. بنابراین صرف جمع شدن و تجمع افراد کنار یکدیگر، شهروند شکل نمیگیرد و از نظر اصطلاحی شهروند کسی است که به حقوق فردی و اجتماعی خود، آگاهی دارد و آنها را میشناسد و از آنها دفاع و پاسداری میکند.
*روش هایی برای شهروندِ خوب شدن
1- آگاهی و شناخت: برای رشد فردی و شخصیتی خود وقت میگذارد و با مطالعه کتاب و مجلات، روز به روز بر آگاهی و شناخت خود میافزاید و از عیب و نقصهای خود میکاهد. او باید در حوزههای روانشناسی، فلسفه، ادبیات، عرفان، شعر و دین مطالعه و بحث کند، چون اینها حوزههای فرهنگ ساز هستند و انسان را فرهیخته بار میآورند. از طرف دیگر آگاهی و شناخت در مسائل مختلف از جمله مسائل جامعه، در تصمیم گیریهای فردی و اجتماعی او نقش به سزایی دارد.
2- به روز بودن: یک شهروند خوب، هرگز از مسائل روز و جاری جامعهی خود و جامعهی جهانی که روی زندگی فردی و اجتماعی او اثر میگذارد، بیتفاوت و بیخبر نیست. از مسائل روز جامعه و مشکلات جاری مطلع است. با روحیهی سعه صدر و دور بودن از تعصب و جزم و جمود، آراء و نظرات دیگران را میشنود. او در نگاه منطقی، همه چیز را نه سفید و نه سیاه میبیند. در برنامههای مختلف جامعه شرکت داشته و روحیهی همکاری و تعاون در او وجود دارد.
3- سالم بودن: یک شهروند، به سلامت جسم و روان خود اهمیت میدهد، زیرا هر نوع بیماری نه تنها او را رنج و عذاب میدهد بلکه مایه رنج و دردسر دیگران هم میشود. بنابراین سعی میکند با مطالعه و کسب آگاهی، ورزشهای مناسب و تغذیه درست، از خود مراقبت نماید. اصطلاحاً شهروند خوب «خود مراقبتی» را سر لوحه زندگی خود قرار می دهد .
4- همیاری و کمک در کارهای خیر: یک شهروند خوب، به شکلهای مختلف سعی میکند در کارها، بهصورت داوطلبانه به دیگران کمک کند. مثلا اگر با وجود آن که توان مالی مختصری دارد، بهجهت رفتار انسانی و اخلاقی به دیگران که مشکل مالی دارند کمک میکند. با اهدای خون و اعضای بدن خود به بیماران، زندگی دوباره به آنها میبخشد، دانش آموزانی که نیازمند راهنمایی و یادگیری هستند را با کمال میل و بدون هیچ چشمداشتی کمک میکند، به هموطنانی که در حوادث و بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله گرفتارند، از طریق مالی و غیرمالی کمک میکند، با شور و شوق در پاکسازی محیط اطراف و طبیعت بهصورت فردی و جمعی همکاری میکند.
5- مهارت آموزی های ضروری: یک شهروند خوب، برخی مهارتهای ضروری را که در زندگی دسته جمعی نیاز است، یاد میگیرد. از جمله کمکهای اولیه و روشهای مقابله با زلزله و سیل و همچنین دیگر بلایای طبیعی تا در موقعیتهای بحرانی به کمک همنوعان خود بشتابد.
6- مهارت برقرای ارتباط موثر و مفید با خودش و همچنین با دیگران: برای اینکه یک شهروند خوب باشیم، لازمهاش آموزش و همچنین کسب مهارت لازم برای برقراری ارتباط شایسته با دیگران است، ارتباطی که کاملاً اثر بخش و مفید باشد.
7- سخت کوشی: برای رسیدن به هدف، حداکثر تلاش خود را بهکار میگیرد و خستگی ناپذیر باشد.
*علامت و نشانه های یک شهروند خوب:
1- شهروند خوب؛ کسی است که «عقلش» را به کار میاندازد یعنی در هر کاری که تصمیم گرفت انجام دهد، ابتدا آن را سبک و سنگین میکند و سود و زیان و یا هزینه و فایده آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد و عاقبت آن را میسنجد و سپس اقدام به عمل میکند.
2- شهروند خوب؛ چون تربیتش بر «اخلاق محوری و حق محوری» است، به حق و حقوق دیگران آشنایی دارد و نسبت به آن، پایبند است و به دیگران احترام میگذارد و در مجموعهی ارتباط و تعامل خود، دقیقا آن را رعایت میکند. مثلا اگر در بانک یا اداره یا صف نانوایی و مغازه ایستاده است و فرد دیگری زودتر از او آمده، نوبت را در نظر میگیرد و همچنین حقوق پدر و مادر، معلم، دوست، همسایگان، حیوانات و ... را میشناسد و در عمل، آنها را رعایت میکند.
3- شهروند خوب؛ فردی است که بدون اینکه کسی بر او نظارت و کنترل داشته باشد، به قوانین و مقررات بسیار «پای بند» است. چون اعتقاد و باور دارد که «قانون» خوب است و اجرای آن باعث لذّت فردی و ایجادن ظم در جامعه می شود و آسایش همگان از این طریق فراهم می گردد.
4- شهروند خوب؛ اهل گفتگوست. «گفتگو» یعنی سخن گفتن برای حل یک مساله نظری و یا حل یک مشکل عملی که مشترک بین دو یا چند نفر و یا دو یا چند گروه است. مسائل و مشکلاتی که گفتگو میکنیم به سه دسته تقسیم میشود:
الف- درباره یک واقعیت: مثلاً بحران آب داریم؟ نظر شما چیست؟
ب- درباره یک ارزش: با توجه به اهمیت گذاریهایی که در جهان برای موضوعات و مسائل مختلف داریم، برای برخی از آنها اولویت بیشتر قائل هستیم که این را «ارزش» مینامند. مثال «امنیت اجتماعی» مهمتر است یا «رفاه اجتماعی»؟ «آب» مهمترین مساله ماست یا «محیط زیست»؟
ج- درباره تکلیف (مسئولیت و وظیفه): در تکلیف مشکلات عملی بررسی میشود. مثلاً راه مقابله با بحران آب چیست؟ گفتگو؛ اصولاً از طریق زبان یا قلم برای حل یک مساله نظری و یا حل یک مشکل عملی انجام میشود. اگر گفتگویی بخواهد موفقیت داشته باشد، باید 1- از خود محوری؛ یعنی خود و فکر خود را از دیگران برتر پنداشتن دوری کنیم 2- رعایت انصاف. (اگر از من بخواهند کیکی را نصف کنم اما در تقسیم، دیگری حق انتخاب داشته باشد در این صورت، انصاف را رعایت می کنم) را سرلوحه کار گفتگو بدانیم 3- گفتگو را کار مشترک بدانیم. برای حل یک مساله نظری و یا حل یک مشکل عملی، اگر موفقیت باشد برای همه است و اگر شکست باشد، برای همه است.
5- شهروند خوب؛ اهل «لذّت رساندن» به دیگران است و اهل رنج و اذیت و آزار به دیگران نیست. اگر به دیگری حرف بد و زشت زد و یا تندی کرد و یا اگر در خیابان به کسی تنه زد، فوری عذرخواهی میکند، چون او اعتقاد دارد باید به دیگران احترام گذاشت و دیگران نباید از دست و زبان و رفتارش در آزار و اذیت قرار گیرند.
6- شهروند خوب؛ اهل «سعه صدر» است. یعنی آستانهی تحملش زیاد است و زود عصبانی و خشمگین نمی شود و از کوره به در نمیرود و نسبت به دیگران خیلی دوستانه و مهربانانه و به نرمی عمل میکند. به اصطلاح اهل مدارا است و در روش زندگی خود، نسبت به همهی انسانها با هر مرام و مسلکی، خیلی آسانگیر است و به اصطلاح، اهل تساهل و تسامح است. در حقیقت وقتی این صفات در وجودش ملکه و جزو شاکلهی وجودی او میشود، در زندگی بر اساس آن عمل میکند.
7- شهروند خوب؛ اهل «نظم و ترتیب» در کارها و رفتارهای خود است و همین، باعث آرامش او در زندگی میشود. اتومبیل خود را برای شهروندی که از خطوط عابر پیاده حرکت میکند، متوقف میکند، به هیج وجه از چراغ قرمز عبور نمیکند، حتی اگر ساعت دو بامداد باشد، سر وقت در قول و قرارهای خود حاضر میشود، کارهای خود را در زندگی تقسیم بندی و هر کاری را سر وقتش انجام میدهد (عبادت، ورزش، تفریح، کار، خانواده و ...)
8- شهروند خوب؛ دنبال «آرامش و امنیت درونی» است و اساساً مواردی که به آرامشِ درونی او آسیب میرساند، شناسایی و از آن دوری میکند، مثل بی برنامگی و نداشتن برنامهی مشخص در زندگی، آشفتگی در کارها، شتاب و سراسیمگی در زندگی، به تأخیر انداختن کارها تا دقیقه 90، تنبلی، استرسهای بیمورد و ... .
9- شهروند خوب؛ احساس «نوعدوستی» نسبت به همهی انسانها با هر مرام و مسلکی (یهودی، زرتشتی مسیحی، سفید، سیاه و ...) را دارد و نسبت به دیگران، احساس فروتنی دارد و از هرگونه تکبر و خودخواهی و غرور و برتری طلبی پرهیز میکند. او نسبت به همهی انسانها با دید کرامت و بزرگی مینگرد و اهل شفقتورزی نسبت به دیگران است. یعنی هم دیگران را دوست دارد و هم به آنها کمک و یاری میرساند.
10- شهروند خوب؛ اهل «رقابت سالم و مفید و سازنده» در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی است و از رقابتهایی که جنبهی ویرا نگری و تخریب داشته باشد، به شدت پرهیز میکند.
11- شهروند خوب؛ از هرگونه «خشونت و عصبانیت» نسبت به دیگران، در کارزارها، اعتراضات مدنی، جنبشها و ... «پرهیز» میکند. به اصطلاح خروجی و بروندادِ یک شهروند خوب، خشونت نیست.
12- شهروند خوب؛ اهل «مشارکت اجتماعی» است. جزء فعالِ اجتماعی است و روحیهی به من چه؟ و یا روحیهی بی تفاوتی نسبت به جامعه ندارد. او از امکانات عمومی که برای رفاه شهروندان است مرقبت میکند و در حفظ منابع طبیعی و محیط زیست، احساس مسئولیت میکند و یا نهادهای مدنی را چه در حوزه فضای مجازی و چه حقیقی، تاسیس میکند.
13- شهروند خوب؛ همیشه در زندگی به قاعدهی زرین امام علی(ع) که خطاب به فرزندش دارد، عنایت ویژه دارد: «پسرم خود را میان خویش و دیگری میزانی بشمار پس 1- آنچه برای خود دوست میداری برای جز خود، دوست بدار 2- آنچه تو را خوش نیاید، برای او ناخوش بشمار 3- ستم مکن چنانکه دوست نداری بر تو ستم رود 4- نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی کنند 5- آنچه از جز خود زشت میداری، برای خود زشت بدان 6- از مردم برای خود آن را بپسند که از خود میپسندی 7- مگو به دیگران آنچه خوش نداری شنیدن آن را 8- مگو آنچه نمیدانی، هرچند اندک بُود آنچه را میدانی 9- مگو آنچه را دوست نداری به تو گویند (نامه 31 نهج البلاغه که البته تمام ویژگیهای یک شهروند خوب را امام علی(ع) بهطور کامل و جامع در آن اشاره نموده است که مطالعه آن توصیه میشود).
این قانون معیار کلی و عام اخلاق اجتماعی و نحوه ی معاشرت با دیگران است.
من شنيدم ز پير دانشمند/ تو هم از من به ياد دار اين پند
آنچه بر نفس خويش نپسندی/ نيز بر نفس ديگری مپسند
14 – شهروند خوب؛ با «آگاهی و مطالعاتی» که دارد و با پشتوانهی عقلی و منطقی و با دید انصاف و عدالت، مسائل جامعه را مورد نقد و تجزیه و تحلیل قرار میدهد و به اصطلاح، دید نقادانه در امور جاری کشور و مسائل جهانی دارد. نقد کردن بهمعنای تخریب و ویران کردن افراد و اشخاص و نهاد و سیستمی نیست، بلکه نقد کردن یعنی برشمردن خوبیها وعیبهایی که در یک مساله وجود دارد و بهترین شیوه برای نقد کردن هر موضوعی، ایجاد سئوال است. مثلا آیا آموزش رسمی در مدارس و دانشگاههای ما، دارای کیفیت لازم است؟ آیا دستگاههای اداری ما، از بازده و کارآمدی لازم برخوردار است؟ آیا زندگی ما دارای کیفیت مناسب است؟ آیا روش درس خواندن ما مناسب است؟ و دهها پرسش دیگر از این دست که میتوان ایجاد کرد. و در پاسخ به این سئوالات آن را دقیقا تجزیه و تحلیل نمود که این یک نقد عالمانه و منصفانه را به همراه می آورد.
بخشی از مطالب این مقاله، از سخنرانی سیدعلی محمودی در 26 دیماه 96 استفاده شده است.