قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
بسم الله الرحمن الرحيم
بنده خوشحالم كه در خدمت شما عزيزان هستم، حق اين است كه از خرد جمعي شما استفاده كنم، اما حالا مقدر شده كه قدري شما به صحبتهاي بنده گوش كنيد و انشاء الله اگر وقتي باشد من به سئوالات شما، دوست داشتم ميدانستم كه عزيزان حاضر در جلسه به نسبه موضوعات اندكي كه من ميدانم ، به چه علاقه دارند. در مورد آنها صحبت شود. اما شايد نشود و من مختصري خدمت شما عرض ميكنم .
كارهايي كه از من چاپ شده بيشتر در رشته اديان خارجي است ، تاريخ اديان و اديان خارجي ، البته من بخش عمدهاي از عمر فكريام را در خدمت استاد علامه محمد تقي جعفري رحمه الله عليه مأنوس بودم و اگر بخواهم در خصوص ايشان و افكارشان صحبت كنم، جلسه مستقلي را ميطلبد .
بعضي از كارهاي من در زمينه غرب شناسي ، شرق شناسي ، اسلام شناسي و ابعاد عرفاني اسلام، و سيماي اسلام است كارهايي بخصوص انديشمندان اسلامي را ترجمه كردهام .
ما قبل از اينكه نقد و بر رسي پلوراليسم ديني را داشته باشيم، وقتي كه ميگوئيم پلوراليسم ديني، يعني ما با دو واژه روبرو هستيم يكي پلوراليسم و يكي هم دين ،من راجع به اين دو واژه كمي توضيح دهم. اين جلسه جلسه اهل فرهنگ و علم است و خوب است كه مباحث را بصورت تخصصي داشته باشيم .
در واژهها به خصوص واژههايي كه زادگاه و خواستگاهشان مشرق زمين نيست ، مثل پلوراليسم ، ليبراليسم، سكولاريسم ، لائيسيسم و هر ايسم ديگر . يا مباحث ديگري مثل هرمنوتيك ، يك مشكلي كه داريم عدم دقت كافي است به معناي خاصي واژهها، ما همين طور يك واژه را ميگيريم و در فرهنگ خودمان گسترش ميدهيم . يك بار معنايي كه شايد در وضع آن واژه مراد نبوده . مراد ميكنيم اين اختصاص به اهل دانشگاه يا اهل علم ندارد . نفياً يا اثباتاًدرست استفاده نكردن از واژهها در هر گروه هست. مثل ليبراليسم كه در غرب متولد شد و يك شناسنامه ، يك سابقه و يك كاربرد دارد ، نوعاً در يك مكالمه در مغرب زمين، در دانشگاه علمي اگر به يك فرد بگويند ليبرال است. يعني آدم متعصب نيست ، با توجه به آن تعصب شديد قرون وسطي ، يعني آزاد انديش است ، در تصميمگيريهايش در منطقاش و بيانش ، به عنصر عقل دخالت ميدهد اما ما اين واژهها را ميگيريم و يك استفاده خاص خودمان را ميكنيم ، هر وقت كه بخواهيم ، پايمان را از اين مرز جغرافيائي بيرون بگذاريم ؛ با مشكل مواجه ميشويم ، وقتي بخواهيم با يك عالم مغرب زمين بر سر واژه ليبراليسم صحبت كنيم . ممكن است دربحث راجع به آن با يك دانشمند سعودي ، پاكستاني ، افغاني ، يا هندي مشكل نداشته باشيم ولي در مغرب زمين نه، آنجا كاربرد دارد اگر آنجا به يك دانشمند بگويم چقدر ليبرال هستي او تشكر مي كند. چون او را به آزاد انديشي و عدم تعصب و عدم جانب داري ستودهايد . اما اگر اين واژه را در فضاي ايران امروزه استفاده كنيم،يك بار منفي دارد خيلي از واژهها اين طور است حتي در بين روشنفكرهاي ما . در روشنفكرهاي دانشگاهي بسيار چهرههاي برجسته هستند نميخواهم نام ببرم ميبينم كه راجع به سكولاريسم حرف ميزنند ، درست نفهميدن يعني چه، فكر ميكنند كه سكولار يعني نفي خدا.سكولاريسم تفسير دينوي امور دنياست خيلي هم شبيه فرمايش كلام خداست”و امرهم شوري بينهم “ امر غير الهي به نظر خود آنها، يعني هيچ وقت شما نميآئيد سكولاريسم را به عنوان يك ايسم ويك مكتب وبه عنوان يك ايدئولوژي بگيريد .
هر ايدهأي هر مفهومي ايسم آخرش بگذاريد ميشويد ، ايدئولوژي ، پس اگر سكولار يك مفهوم است سكولاريسم يك مكتب است اگر لائيسته يك مفهوم است لائيسيسم يك مكتب است اگر كمون كمونار يك صفت است كمونيسم يك مكتب است اگر اگزيستان يك مفهوم است به معناي وجود ، اگز يستانسياليسم يعني ايدئولوژي وجود باوري ، وجود مداري ، يك مكتب است .
كسي كه سكولار را امور جهاني تفسير ميكند يعني اين نيست كه هر كسي سكولار است دين ندارد مثلاً آن وقتها كه در هند گفته مي شد ما اين جامعه را سكولا ر اداره ميكنيم ، به اين معنا نبود كه نخست وزير هند دين ندارد . ولو دين هندويي ، به معناي اين است كه امور غير الهي و امور غير مابعدالطبيعه ، امور غير روحاني ، امور غير معنوي هر چه اسمش را بگذاريم ، هر چه كه دنيوي است ، بر حسب عقل دنيوي تفسير ميكند،
با اين تفسير، ما در خيلي از كارهايمان سكولار هستيم . در كشاورزيمان ، در راهنمايي و رانندگيمان . در اين جا ما به حكم عقل و آني را كه عرف جامعه هست عمل ميكنيم . اما كاربردي كه از اين واژه گرفتهايم كانه يك بار معنائي ديگر به آن دادهايم كه سكولاريسم يعني بي خدايي .
بيخدا اتئيسم است و اگر نميداند لاادري است ، اگر خدا باوراست تئسيم است ، تئيسم خودش يك ايدئولوژي است ، اتئيسم يعني ناخداباوري كه مكتبي است در مقابل سكولار ، پس ميبينيم كه سكولاررابه راحتي در مقابل اتئيسم تقسيم ميكند براي شما اعم از معلم، دانشجو، استاد و روحاني از شما پذيرفته نيست از اهل علم پذيرفته نيست كه اگر بخواهيم فحش بدهيم مثلاً بگوييم توليبرالي ، البته فحش هاي زيادي داريم، بي دين يك فحش است ، بيدين يك تحقير و يك توهين است ، ما ميتوانيم از يك واژه ديگر استفاده كنيم كه با ر معنايي درستي داشته باشد ، پلوراليسم – پلورال در مقابل سينگولار است سينگل يعني فرد يعني مفرد پلور، يعني جمع ميشود پلوراليسم يعني باور به تكثر ، تكثر گرائي، شما ميتوانيد پلوراليسم ديني داشته باشيد ، تكثر اديان داشته باشيد ولي پلوراليسم توحيدي نميتوانيد داشته باشيد در اسماء و نامهاي خدا، در اديان ميتوانيد بگوئيد تابع پلوراليسم هستيم .
يكي الله ميخواند ، در مسيحيت پدر ميخواند ، يكي يهو ميخواند يكي نيرونا ميخواند ميتوانيد بگوئيد در آن الفاظ و اسم تكثر هست بالاخره هر كسي كه خدا را به صفتي يا نامي ممكن است بخواند در وحدت يلوراليسم نيست ، در عالم كه نميشود خداي عالم پلورال باشد ، مگر آن اديان ابتداي و ما قبل تاريخ كه مال دوران اوليه فرهنگ بشري كه شايد چهار، پنج هزار سال پيش تا دو، سه هزار سال پيش آن موقع با خدايان مواجه هستند يك اله ، نيست اولوهيت هاست ، اين را در همه جا داريم در ايران باستان در يونان و در مصر ، آن موقع بشر وحدت ديني را درك نميكرد وحدت الهي را درك نميكرد در هند بخصوص در ژاپن پلوراليسم نسبتاً سادهتر است تا مقوله دين ، چون ما ميگوئيم ديني مساوي است با اسلامي . اما خوب باب تماس را در ايران خومان هم با اديان ديگر ميبنديم اگر اينجور بگوئيم حال درون اسلام هم مذاهب را داريم ، مكاتب را داريم مثل شيعي ، سني ، اما وجه صحيح قرآن خاصه، عامه است ، حال شما ميتوانيد دايره را تنگ بگيري ، ميگويم ديني فرض كنيد كه شيعه است از آن هم تنگتر بكنيد وقتي من ميگويم شيعه بگوييد دين معادل شيعه است و شيعي هم معادل شيعه اثنيعشري است هر كاري خواستند ميتوانيد در تعريف بكنيد ولي وقتي در حد تشيع به شيعه اثني عشري محدود كرد و وجه ارتباط و تعامل اينها راحتي با شيعه زيديه و اسماعيليه بسته است و آن را دين تلقي نكرديد اگر پايمان را از ايران بيرون بگذاريم ، مثلاً در افغانستان زمان طالبان دين يك تعريف ديگر دارد آنجا مي گويند كه مثلاً اگر محاسن مردها از 10 سانت بيشتر نباشد شلاق مي زنند آن يك تعريف ديگري از دين دارد به تعريف آنها اكثر آقايان حاضر در اين جلسه اگر بروند آنجا بايد تعزير شوند . چون محاسن آنها 10 سانت نيست آن هم اين تعريف را از دين دارد ،وقتي ميگوئيم ديني خيلي دقت لازم دارد ، ما جلسات تقريب مذاهب داريم . آنوقت دين مساوي با اسلام نيست ، خوب اشكال ندارد البته تعريف قرآن نيست در قرآن كافران دين دارند “قل يا ايهاالكافرون لا اعبد ماتعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد“ آن هم يك دين است اما وقتي داخلش مي شوي ، دين باطل است حالا چه معيارهاي تعيين ميكنند ، بايد جدا بحث كرد بالاخره براي دين يك معيارهاي داريد ، براي نبوت و رسالت يك معيارهاي داريد ، براي مهدويت هم يك معيارهاي داريد ، اينجوري نيست كه هر كسي از راه برسد و بگوئيد من پيغمبرم شما به دستورا ت او بگوئيد دين ، بالاخره يك معيارها و ميزانهاي هست كه چگونه مثلاً فردا با يك بودايي مواجه شديم . ما ببينيم كه چه تعريفي از دين ارائه ميدهد ، ما ميتوانيم مطابق دين خودمان بگوئيم كه هر كسي مسلمان نيست دين ندارد ، او ميتواند بگويد كه هر كه بودايي نيست دين ندارد اينجا مي توان وجه عامتري گرفت مي شود گفت كه هر كه خدا را نشناسد دين ندارد ولي ميدانيد چقدر كتاب در اين زمينه نوشته شده كه تعريف خدا چيست ؟ آيا آن برهماي هندويي هم خداست آيا كامي شين توئي خداست، آيا دائو- چيني هم خداست من از علماي بزرگي شنيدهام كه ميگويند اپانيشاتها تفسير قرآن است ، منظور از علماء علماي دانشگاهي است نه علما در لباس اهل علم .
به هر كجا بگوئيد فوري متوقف ميشويد، بگوييد دين ارتباط انسان با خداست ، درتعريف خدا متوقف ميشويد .كه اين خدا ئي كه ميگوئيد چيست ، تشخص دارد در خيلي از اديان مثل هندي و بودايي خدا تشخص ندارد شخص نيست در اسلام و مسيحيت يهود- اديان توحيدي مي گويد شخص خدا ميگويد “اني انا لله فاخلع نعليك“ ماوراء الطبيعه است ، اوصافش هم شخصي است . قادر، عليم ، بصير، اگر از اين باب راجع به دين صحبت كنيم بودائيت يك دين نيست ، بودا درباره خدا ساكت است ، اگر از اين باب صحبت مي كنيد شينتوئيزم دين نيست ، عيبي ندارد شما ميتوانيد با يك شينتو ژاپني صحبت كنيد ، منتها بايد بگويد كه تعريف من از دين اين است ، و تو بيديني ، حال مثلاً بيا در مورد دو تمدن صحبت كنيم . تمدن اسلامي كه مبنايي ديني دارد ، تمدن شنتوئي كه از نظر من مسلمان ، دين نيست. يك تمدن ديني نيست . اما يك تمدن آسيايي است . تعاريف بايد روشن باشد .من در دو سه تا كتاب آوردم در كتاب اديان زنده جهان دكتر هيوم ( هيوم دين شناس نه فيلسوف ) يك مقدمهأي دارد در باره ادراك دين ، اگر به منابع اسلامي مراجعه كنيد اقلاً 140 يا 150 تعريف وجود دارد ، تحت عنوان دين چيست ؟. جوابهايي هست از المنجد شروع كنيم و يا واژهنامه هاي ديگر ، يكسري تعاريف است اين كتاب كه ميخواهد اديان را بررسي كند ميآيد ميگويد دين را بستگي دارد كه چه عالم ديني نگاه بكند ، يك تعريفي از ماكس بولر ميدهد دين شناس بزرگ قرن 20 ،كه مجموعه بزرگ مقدس كتاب شرقي را در 5 جلد ترجمه كرده ايشان در جنبه عقلاني دين تعريف دارد مي گويد : دين يك قوه و تمايل فكري است كه مستقل از جنس ، عقل بشر را قادر ميسازد تا بينهايت را به اسامي و اشكال گوناگون درك بكند اين را يك قوة عقلاني ميداند كه انسان در مواجه با بينهايت، و حال يكي بحث است كه بينهايت چيست درك چيست اما وقت ما كم است.
امانوئل كانت مي آيد روي بعد اخلاقي دين تأكيد ميكند و ميگويد دين عبارتند از تشخيص همه وظايف و تكاليف آدمي به عنوان دستورات الهي .آن اولي تأكيد عقلاني دارد دومي تأكيد اخلاقي ، يك تعريف يك نگاه ديگري است اينجا يك بحث است خداي واحد ؛ خدا هندوئي، خداي شينتوئي ، تشخيص همه تكاليف هم به عنوان دستورات الهي است . تعريف ديگر از دين شناس آلماني است او وجه احساسي دين را مورد تأكيد قرار ميدهد مي گويد : جوهر دين عبارتند از احساس وابستگي مطلق .
يك دين شناس آمريكايي آن جنبة پرستش را ميگويد دين عبارتند از پرستش قدرتهاي بالا. هر كدام يك نگاه دارد و با اين نگاههاست شما تعريف ميكنيد وقتي دين را در تعريفش خدا را ميآوريد يكسري مكتبها را ميآوريم ما يكسري تقسيم بنديها داريم چطور ميگويم اديان شرقي و غربي ، جغرافياي دينشناسي از منطقه ما شروع مي شود تا آسياي شرقي همهاش در آسياست آنجا اين تكه آسيا را نصف ميكنند اينهايي كه اين طرف هستند مثل ايران و فلسطين ، آنها كه آنطرف هستند ميشوند شرقي شما لذا يك دسته اديان غربي داريد كه در دين شناسي اديان غربي يعني اسلام ، مسيحي ، زرتشتي، اينها كه توي نيمة اينطرف آسيا متولد شدند ، يكسري اديان شرقي داريد مثل بودايي شينتوئي و غيره ، يك تقسيم بندي ديگر دينهاي ملي و فراملي و بينالمللي اين هم يك نوع تقسيم بندي است ، يك دين ملي مثل شينوئي كه مخصوص ژاپن است يك دين فراملي مثل اسلام ، دين داريم قومي و غير قومي . دين داريم نژادي مثل يهود يك دين نژادي است – اديان ديگر غير نژادي است . دين داريم الهي و غير الهي ، دين كه به مقولة خدا ، ماوراء الطبيعه – ما بعدالطبيعه ميپردازد و دين كه در مقابل آنها ساكت است اينهم يك نوع تقسيم بندي است، اينها را عرض كردم وقتي كه ما ميگوئيم پلوراليسم ديني ، در همان شروع در تعريف بايد مشخص كنيم كه راجع به چه چيزي داريم صحبت ميكنيم . قبل آنكه به پلوراليسيم برسيم نكتهأي را هم راجع به اسلام عرض كنم بنده كتابي دارم بنام درآمدي بر تاريخ اديان در قرآن و تأليف است و در نوع خودش هم نديدم كه ظاهراً بعد و يا قبل از من كاري شده باشد و 7- 8 سال پيش اين كار انجام شده ، و منبع آن هم فقط قرآن است و هيچ منبع ديگري استفاده نشده است چون خود قران وقتي نگاه ميكنيد ،ميبينيد 2- 3 هزار آيه در اين خصوص وجود دارد من بخشي دارم در آن تحت عنوان اسلام عام و خاص، غالباً ما دين را اشتباه ميكنيم كه اسلام يعني چه ؟ قرآن دو اسلام معرفي مي كند. يك اسلام به معناي خاص و دين محمدي صلوات اله عليه و آله ، يعني يك دين داريد يا زنجيرهأي از اديان داريد از آدم تا خاتم كه تمام اينها از نظر قرآن يكي است و يك زنجيره است دين يهود است، دين نوح است دين آدم است به تعبير قرآن دين اسلام به معناي عام است ، يعني تسليم در مقابل ذات خدا – تسليم در مقابل عبوديت – وقتي قرآن ميگويد “ان الدين عندالله الاسلام “يعني اين تسليم و آنكه اول بار ما را مسلمان ناميد ابراهيم خليل بود. كسي كه به نحوي خدا را بشناسد و در مقابل ذات او تسليم باشد، مسلم است يكي هم اسلام به معناي خاص است كه حلقه آخر زنجير اديان ابراهيمي است و آن ديني است كه وجود مقدس رسولالله آورد و آن دين خاتم است، در رابطه با اين دو كه باز اين مقدمه است براي بحث پلوراليسم ديني، من بحثي دارم در صفحه 82 اين كتاب اگر خواستيد بعداً ببينيد ، يك سري سر فصل انتخاب كردم . خيلي سريع براي شما ميگويم .
1- دينداري امري انتخابي است – اناهدينا السبيل اما شاكرا “ واما كفورا ( انسان 3)
2- دين اكراه پذير نيست – لا اكراه فيالدين ( بقره )
3- هر كسي ديني دارد ولكل وجه هو مو ليها - بقره 148
مولوي هم ميگويند :
قبيلة جان را چو پنهان كردهاند هر كسي رو جائبي آورده است
اين تكثر را او اينگونه نگاه، ميكند البته اين نگاه عرفاني است.
“ولكل جعلنا منكلم شرعه و منهاجا “ . جالب اين است كه اينها لكل فرقه – قوم و اينها نميگويند . اگر دقيق بشويم همان طور كه از صدر عالم تا ذيل عالم دوتا آدم مثل هم نيستند يعني الان ثابت شده كه نه يك سر انگشت ، نه يك ناخن ، هيچ نشانهأي از يكساني وجود ندارد ،حتي نه در صوت ، نه در حرارت بدن حتي تا آن وسط چشم . همه اينها را در دستگاههاي جديد گذاشتهاند هيچ كدام مال دو نفر مشترك نيست ، قرنيه چشم ميتواند بشود جواز ورود به يك ساختمان، چون قرنيه چشم دو انسان يكي نيست . اگر بافت مو ويا بافت انگشت را بدهند يكي نيست نه اينكه مال اين 6 ميليارد يكي نيست بلكه از صدر عالم تا ذيل عالم دين مشخصات دردو انسان يكي نيست ، و قرآن مي گويد ولكل جعلنا منكم – هر كسي يك جور ميفهمد ، اين كه در اصول تقليد حرام است و مسئله اول هر رساله عمليه است . حالا بگذريم از اين كه ما مسلمانهاي شناسنامهأي هستيم و متولد شديم بر اسلام ، و در اين نفعي نيست ، يك كمي هم ضرر است يعني مسلماني كه در آمريكا انسان ميبيند. بسيار ايما نشان قوي تر است براي اينكه اسلام را انتخاب كرده بودند ، اسلام را شناخته بودند ، اين را هر كسي از برداشت خودش از نگاه خودش از ارتباط خودش با خدا يك دين فهميده – البته كليات مشترك است .
ما ميگويم شريعت مصطفي ، مسلمانها در داخل آن شريعت هر كدام يك سهمي داريم .
اين كه ميگويند هنر منوتيك ، واژهها شما را به تعجب نياندازد كه اين واژهها خارجي است ، اين همان تعبير خودمان است “علم التفسير “ تازه مستندات احكام فقهي كه غالباً تكثر دارند . اما پيچيدگي قرآن نيست كه “هوا لاول و الآخر والظاهر و الباطن“ اينها خيلي مشكلتر است . دو مجتهد به اين منابع مراجعه ميكنند ، ودو جور رأي ميدهند اين همان هنر منوتيك است . دو مجتهد دو جور رأي ميدهند ، اين ميگويد من از اين حكم اين رأي را مي فهمم ، حكم فقهي من اين است و آن چيزي ديگر ميگويد، يكي ميگويد ذبيح اهل كتاب حلال است آن يكي ميگويد نه . - تنوع مناسك “ و لكل امه جعلنا منسكا ( حج 34 ) البته اين حقيقتي را كه همان دين عام اسلام است معنا ميكند ، در سوره بقره آيه 112 ، “ بلي من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف عليهم ولاهم يحزنون“ قرآن سه شرط دارد ، ايمان به خدا، ايمان به آخرت ، عمل صالح ، به تعبيرقرآن مسلمان ، مسيحي ، يهودي، مجوس وقتي اين شروط را دارند خوفي ندارند اين آن اسلام عام است، ايمان به خدا – ايمان به آخرت با توجه به خدا عملي صالح انجام دادن در اين جا تفسير دارد . يعني از لوازم اعتقاد به خدا ، اعتقاد به ملائكه ، كتب و … است به تعابيري مثل اينكه خدا به مخالفين مهلت ميدهد اگر خدا خواست “ لوشاءالله لجعلكم امه و احداً “ از اين تعابير كه ما درباره دين اسلام قضاوت كنيم ، “ان ربك هواعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين“ ( قلم) – و اقسام اين بحثها كه نشان ميدهد ، قرآن ما حدا قل در ساحت خداشناسان با آن سه شرط ايمان به خدا- ايمان به آخرت و عمل صالح – قرآن ميگويد از يهود و نصاري
“ منهم قسيسين“ البته ميگويد بعضي اينها اگر يك چيزي هم به آنها بدهد برنميگردانند – البته مگر همه ما مسلمانان هم به بهشت ميرويم ، چه كسي همچنين حكمي كرده است مگر همه ما شيعيان به بهشت مي آوريم، شيعه درست كار، شيعه صالح ، شيعه صادق . شيعه پيرو امام علي(ع) ، اين همه دروغ و كلك آنهم بنام مسلماني اين كجا به ما جواز ورود به بارگاه مصفاي الهي را ميدهد . بايد پاك شد . بهشت جاي پاكان است جاي انبياء و اوليا و صديقين است .“ثله من الاولين . و قليل من الاخرين “ . هر چه ميكنيم از نفس پرستي است ، از هواي نفس نميشود . البته هواي يك فرد كه در اينجاست با هواي يك فرد كوچه و بازار يكي نيست . بايد ديد چه چيز هواي من است . كتاب، علم ، سخنراني ، تفسير گفتن ، علم فروشي ، زهد فروشي ، ريا در تقوا ، ريا در تفسير ، اينها براي من مانع است . هواي من با هواي يك فرد 20 ساله فرق مي كند ، بايد هر كدام از آن ، مانع و حجاب را بشناسيم. با اين مقدمه طولاني بايد عرض كنم ،پلوراليسم ديني ، بينان گذارش جان هيك است ، جان هيك يك متكلم مسيحي است و بنيان گذار پلوراليسم است . اگر من و شما درباره پلوراليسم بحث ميكنيم . حداقل بايد به او پرداخت . مثلاً نميشود به مثنوي مولانا پرداخت اما خود مولانا را كنار گذاشت ، بعضاً من ديدهام كه به جان هيك و پلوراليسم حمله ميكنند من مي گويم ، ما قرار است مسلمان باشيم ، قراراست سخنها و اقوال را بشنويم ، و از نيكوترين سخنها انتخاب كنيم خيلي تعجب ميكنم وقتي يك شخص هنوز يك مكتبي را نخوانده ميخواهد درباره آن صحبت كند. بعضي از روشنفكران كاسه داغتر از آش ،كه در ايران هستند مسائلي را ميگويند من گاهي ميگويم اين حرفهايي را كه شما ميگوئيد از دكان كدام بقالي آوردهايد اين كه پلوراليسم نيست ، اولا چرا به اين خلق الله نميگوئيد اين ترجمه فلان فصل فلان كتاب است، چرا به نام خودتان مطرح ميكنيد. چرا امانت داري نميكنيد . ثانياً اينها چه چيزهايي است كه شما ميگويد .
جان هيك كار بسيار شجاعانهأي كرده است – او اولين كسي بود كه بطور علمي و دانشگاهي گفت كه اين سخن درست نيست كه فقط مسيحيها خداشناسند ، و فقط مسيحيها امت ناجي هستند ، و فقط مسيحيها به بهشت ميروند . اين درست نيست . ممكن است در بيرون مسيحيت هم باشند كساني كه خداشناس باشند . پاك فكر – پاك نيت و اينها هم رستگار بشوند . حالا نمي خواهم بگويم نظر جان هيك راجع به تثليث چيست ؟ نظر جان هيك راجع به تجسد چيست ؟و يا درباره فيض عام عيسي مسيح ، نميخواهم بحث كنم . آنها بحث هاي داخلي مسيحيت است .
اين شخص وقتي اين سخنان را گفت كه مي دانيد در مسيحيت يك عنوان دكتر دارند – دكتراي كليسا – كليسا به عنوان يك نهادي كه حكومت ميكرد، و حالا در حدود واتيكان محدود شده است، مثل اينكه بگوئيم حوزه براي مجتهدين اعلم يك عنوان دكتر ميدهد. او دكتر كليسا بود – استاد كرسي دين مسيحيت بود – اين هر دو را از او گرفتند . وقتي اين سخن را به بيان آورد كه بجز مسيحيان ، هم در پهنه زمين كساني هستند كه خدا باور ند و ممكن است به خدا، باور داشته باشند، آدمهاي صالحي هستند .
پلوراليسم ديني كه جان هيك مطرح ميكند اصل و اساسش اين است .
مسيحيان متعصبي بودند كه ميگفتند اين چه نسخي است كه توي مي گوئي – اين با فلان سخن انجيل نمي خواند . با فلان جاي كتاب مقدس نمي خواند . چون مسيحيها همه كتاب مقدس را قبول دارند، چون جلسه در حضور فرهيختگان است من عرض كنم ، دقت كنيد وقتي مي گوئيد كتاب مقدس ، چه را ميگوئيد – كتاب مقدس خودش هزار و هفتصد هشتصد صفحه است بخش اعظم آن عهد عتيق آن است كه مال يهوديهاست كه خود آن اولش اسفار پنجگانه است ، كه شما ميگوئيد تورات، بعد مكتوبات پيامبران– قسمت دومش عهد جديد است – اين براي يهوديان كتاب مقدس است – آن بخش براي مسيحيان ، همهاش هم براي مسيحيان ، چگونه است اگر ميخواهيم مسلمان باشيم بايد موسي و عيسي را قبول داشته باشيم ، به اصل تورات و انجيل ايمان داشته باشيم ، اگر بگويم تورات را اصلا قبول نداريم و يا انجيل اصلاً نبوده ، اينها از ايمان نيست. . ايمان ما كه جزء پبروان پيامبر خاتم هستيم اين است كه درسوره بقره هم داريم كه ايمان به اين كتاب به تو و به قبل از تو – انبياء قبلي و كتب قبلي كه از ويژگيهاي منحصر به فرد اسلام است مع الاسف ما مسلمانها هم اسلام را خوب نشناختهايم و آنهايي از ما كه ميخواهيم از اسلام دفاع كنيم قرآن را خوب نشناختهايم . دقيق در قرآن غور نكرده ايم اصلاً در حوزه ، درسهايي مثل تفسير قرآن را حضرت امام(ره) خيلي اصرار كردند وارد حوزه نمودند – ايشان و نسل ايشان مثل مرحوم طباطبائي و مطهري تفسير، عرفان و انيها هم جزء نوآوري ايشان بود.
حال آنكه در قبل بيشتر به منابع فتوي پرداخته مي شد.
اسلام در قرآن ايمان به اين پيغمبر است – و انبياء قبلي و اسم ميبرد مثل اسحاق – يعقوب و 20 تا 30 نفر را در جاهاي مختلف اسم ميبرد.
ايمان به اين كتاب است و كتب قبلي لذا شما وقتي داريد از كتب مقدس حرف ميزنيد بايد بدانيد داريد تورات را ميگوئيد يا انجيل را – يا داريد صحف انبياء بنياسرائيل را ميگوئيد . يا داريد مزامير داود را ميگويد . داريد نامه هاي پطر س رسول را ميگوئيد ، داريد مكاشفات يوحنا را ميگوئيد . دقيق بايد حواستان جمع باشد ، عيبي ندارد اگر ميخواهيد راجع به مسيحيت حرف بزنيد لااقل كتاب مقدس را ورق بزنيد ، اسفار 5 گانه اول تورات است – انجيل 4 گانه هم اول عهد جديد است اينها را تورقي كنيد ببينيد بوي توحيد مي دهد، بوي خدا ميدهد، استشمام كنيد سخن را همه آنچه را كه در آن سخني از زبان خود عيسي است بيشتر از 5 يا 6 صفحه نيست، خود اناجيل روي هم 150 صفحه تا 200 صفحه – اما 145 صفحه ديگر نقل يوحنا و لوقا و …. راجع به اينكه ما رفتيم و آقا اين كار را كرد . و آن كه سخن خود عيسي (ع) است 4-5 صفحه است .
عرض آنكه به جان هيك گفتند تو با توجه به كتاب مقدس اينها چيست كه گفته اي البته من ميخواستم نقدي داشته باشم در مقدمه كتاب مطالبي نوشتم، اما براي اطلاع شما عزيزان عرض كنم ، لگن هاوزن كه فيلسوف علم آمريكايي است مثل حامدالگار كه اسلام شناس است– و ايشان يك زماني در اطلاعات مطلب مينوشت كه نقد پلوراليسم من ديدم كه آدم فاضلي است همان را به اين كتاب اضافه كردم و نقد خودم را ننوشتم.
پس عزيزان بدانيد در پلوراليسم ديني بايد واژه پلوراليسم را شناخت واژه دين را شناخت – عقايد و افكار ن هيك واضع پلوراليسم را شناخت.
بعد هم همين طور فكر نكنيد كسي آمده و اين فرش اسلام را دارد از زير پاي ماميكشد ،و ما را مي خواهد بيدين بكندما به عنوان مسلمان افتخار ما اين بود آيا كسي جلسه سخنراني يكي از ائمه را بهم زد؟
دهريون ميآمدند و مينشستند و حرف ميزدند كه خدا نيست – هيچ شنيده ايد حضرت توهيني بكند – كسي از اصحاب را اجازه بدهد داخل يا بيرون جلسه با آنها برخورد كنند – اين بحث و گفتمان فكري است و كفر و دين هم از صدر عالم بوده است ، اسلام و هدايت جعل الهي است – دنبالش برويد . گفت كه :
چشم دل باز كن كه جان بيني
آن چه ناديدني است آن بيني
گر به اقليم عشق روي آري
هم آفاق گل ستان بيني
دولا و راست شدن مشكل نيست – صلاه معراج مومن شدن مشكل است .
شب قدر چشم باز نگهداشتن مشكل نيست – قدر را درك كردن مشكل است – بيدار بودن مشكل است بيدار شدن مشكل است و الا يك خورده نمك توي اين زخم بريز تا صبح بيدار ميمانيد .
من معتقدم گوهرهمه اديان در اسلام است من كه سالها غور داشتهام . درس دادهام مطالعه كردهام- گوهر اسلام در تشيع است. به خدا آنقدر سخت است علي شناسي ، كه تقريباً نزديك به محال است .آنقدر سخت است فاطمه شناسي ،كه تقريباً نزديك به محال است سخن آن پيامبر صادق است بود كه گفت علي را نشناخت جز من و خدا . خدا را نشناخت جز من و علي – آن ولايت و مفهومي كه آمده از تولاي ائمه، آن شناختها براي خليفه خدا دست ميدهد، “اني جاعل فيالارض خليفه “ يعني چه ، يعني كسي كه مثل حيوان بخورد و بخوابد. حالا حيوان علف مي خورد واين چلو وكباب ميخورد ، اين شد خليفه كه اگر گوشت را سيخ كند و بخورد ميشود خليفه اگر در پر غوبخوابد ميشود خليفه . “ اني جاعل فيالارض خليفه“ . نه خليفه رسولالله – البته حضرت علي (ع) خليفه رسول الله بوده و شكي نداريد بعد رسول الله او خليفه بود. اما خليفه اله بود ن ، پيغمبرهم خليفه اله بود ، ببين كجاست ؟رسد آدمي به جائي كه به جز خدا نبيند. بينيد كجاست مقام آدميت كه ما خليفه خدا در زمين بشويم ،انشاء اله خدا هم كمك ميكند.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته