اربعين حسيني را به همه خواهران و برادران بزرگوار خودم تسليت عرض ميكنم.
السلام عليالحسين و علي عليبنالحسين و علي اولادالحسين و علي اصحابالحسين
مسئله اي كه گفته شده من در خدمت شما بحث كنم بررسي حقيقت پول ، اسكناس و رابطهي آن با نظام بانكداري ما در جمهوري اسلامي ايران است.
همانطور كه همه ميدانيم در خيلي سالهاي گذشته هزاران سال عمدهي معاملات بر اساس معاملات پاياپاي بوده ، كالا به كالا ، مبادلاتي كه واقع ميشده طوري بوده كه كالا ميدادند كالا ميگرفتند تا بعد گفته ميشود يك برگههايي درست كردند به عنوان پول و اين را نشانه قرار دادند . لكن عمدتاً معاملاتي كه با پول واقع ميشد همان سكهي طلا و نقره بود كه در دولت ساساني يا در روم باستان انجام ميگرفت .
در ايران هم سكههاي ساساني بود حتي در جهان اسلام معمولاً با طلا و نقرهاي كه مسكوب به سكهي ايراني بود معاملات ميشد. در اول اسلام هم همين طور بود تا پس از آن در بعد از جنگ جمل در بصره اميرالمؤمنين (ع) يك سكهاي را ضرب زد كه در يك طرفش لا اله الا الله داشت . البته سكهي معدودي بود. اما آن سكهاي كه جايگزين سكههاي ايران شد درزمان اموي و خلافت وليد بود.
با توسعه و پيشرفت مسئله اسكناس مطرح شد و پولي شد كه روابط تجاري و معاملات عمدتاً بر اساس اسكناس انجام مي پذيرد. حالا ما ميخواهيم ببينيم حقيقت اسكناس چيست؟
من چند مقدمه بيان ميكنم بعد نتيجه ميگيرم .
يك مقدمه مربوط به ماليت و ارزش است . ماليت و ارزش دو شكل دارد يك ماليت و ارزش ذاتي است يعني يك سري كالاهايي هستند كه خودشان ارزش و ماليت ذاتي دارند و خودشان نيازهاي انسان را برطرف ميكنند و مورد رغبت مردم و جامعه هستند مثل برنج، گندم، گوشت ، پارچه و غيره. خود طلا و نقره هم همين طور است اينها نياز ندارند كه كسي بياد اعتبار ارزش و ماليت به آنان بدهد ، بلكه ماليت و ارزش را دارد . چرا؟ چون خودش في نفسه نزد مردم مطلوب است. چون رفع نياز ميكند و مردم اينها را ميخواهند و حاضرند براي تحصيل اينها چيزهايي را بدهند كه اينها را به دست بياورند. اين را ميگويند ماليت و ارزش ذاتي .
يك ماليت و ارزش داريم اعتباري صرف است ، مثل اسكناس . دولت يا وزير دارايي از طرف دولت يا رئيس بانك مركزي به نمايندگي دولت بر يك سري از اسكناسها اعتبار ماليت تعيين مي كند .. مثلاً ميگويد كه 100000 ريال عبارت از 10 هزار تومان هست و اين را نشانه و علامت قدرت خريد و توان خريد ميدهد . يعني در ماليت اعتباري، در اسكناس كه فينفسه خودش ارزش نداردو صرفاً آئينهاي از يك قدرت خريد و از يك توان خريداست. اسكناس هر مقداري كه باشد يك قدرت خريد و توان خريد دارد . وقتي بنده يك هزارتوماني داشته باشم من يك مقدار از توان و قدرت خريد دارم پس هزار توماني حكايت ميكند از يك مقدار قدرت خريد و توان خريد اين قدرت خريد و توان خريد را اين اسكناس حكايت ميكند اين را چه كسي تعيين كرده است ؟ اين را دولت آمده و اعتبار ماليت و اعتبار ارزش داده است . اين مسئله را به عنوان مقدمه اول عرض كردم.
مقدمه دوم كه حقيقتاً دنيا به خصوص كشورهاي جهان سوم با آن روبرو هستند مسئله نرخ تورم است. نرخ تورم يك واقعيتي است كه ما در دنيا ميبينيم وعلل مختلفي هم دارد . اگر مثلاً فرض كنيد عرضه كالا كمتر از خواسته يا تقاضا باشد، ويا نظام اقتصادي يك جامعه متزلزل باشد ،و اگر نظام سياسي يك جامعه ثبات نداشته باشد، اگر يك سري آفات طبيعي مثل زلزله، سيل، جنگ و غيره وذلك باشد اينها در مسئله تورم تأثير ميگذارد. ونرخ تورم هم برارزش پول ملي تأثير مستقيم ميگذارد. يعني هر مقدار نرخ تورم افزايش پيدا بكند به همان مقدار نرخ تورم ، به طور مستقيم قدرت خريد و ارزش پول ملي كم ميشود . مثلاً فرض كنيد اگر ما در يك سال نرخ تورممان 20% باشد اگر امروز كه عبارت است از 17/12/85 حساب كنم تا 17/12/86 نرخ تورم 20% بوده ، يك ميليون تومان امروز در 17/12/85 قدرت خريدش 800000 تومان امروز ميشود و اگر بنده بخواهم قدرت خريد اين يك ميليون تومان را در سال ديگر مثل چنين روزي بدهم بايد 1200000 تومان بدهم كه اين قدرت خريد امروز تأمين شود. اين يك واقعيتي است كه در علم اقتصاد پذيرفته شده است و جاي بحث ندارد و بهترين ميزانش را همانطور كه ميگويند سبد اقتصادي است . يك سبد را پر از مايحتاج منزل ، از خوراك حتي سوزن نخ گرفته تا ديگر مايحتاج مثلاً فرض كنيد بنده با 20000 تومان اين سبد را پر كردهام ، سه ماه ديگر برويد بازار همينها را بخريد و اين سبد را پر كنيد، ببينيد تفاوت چقدر هست 15% ، 20% گرانتر شده است اين ميزان نرخ تورم است .
البته چيرهايي ديگري را هم معدل ميگيرند و ميگوييم نرخ تورم در سه ماهه اول سال اينقدر بوده است . نرخ تورم در سه ماهه دوم اينقدر بوده است كه بعد در كل سال ميآييم يك معدل ميگيريم ميگوييم نرخ تورم عبارت از اين مقدار است.
پس نتيجه اين شد نرخ تورم در كاهش قدرت پول ملي هر كشوري تأثير مستقيم ميگذارد. شما هر كشوري كه نظام اقتصادياش نظام مستحكم و ثابتي است نرخ تورم معمولاً 1 يا 5/1 درصد است . مثلاً اخيراً كه مطالعه ميكردم در انگلستان نرخ تورم حدود5/1% است . البته خودشان يك مقدار نرخ تورمرا ميخواهندكه داشته باشند ، يك مقدارش در شكوفايي اقتصادي تأثير دارد.
مقدمه سوم موضوع وام دادن و قرض دادن است . من اول قرض را از حيث حقوقي تعريف كنم.
قرض ، حقيقت عقد قرض اين است كه مقرض(كسي كه قرض ميدهد) يك مقدار از اسكناس كه نشانهي ميزاني ازز قدرت خريد است را تمليك ميكند و سپس به مقترض(آن كسي كه قرض ميگيرد) مي دهدكه در سر رسيد عوض واقعي ايني را كه مثلاًبنده تمليك كردهام به من تحويل بدهد . به عنوان مثال امروز كه عبارت است از 17/12/85 من اگر به كسي يك ميليون تومان وام يا قرض بدهم ، ايشان در سال بعد در 17/12/86 عوض واقعي اين 1000000 تومان كه من به او قرض دادهام رابايد به من بدهد يعني به مقدار يك ميليون تومان قدرت خريد امروز را در سر رسيد بايد به من تحويل بدهد . اگر 20% نرخ تورم داشته باشيم سال ديگر بايد 1200000 تومان به من بدهد. اين 200000 تومان اضافه كه به من ميدهد ، بنده نه سودي بردم نه بهرهاي بردم بلكه او دارد پول من را ميدهد. چرا ؟ چون دراينجا عدد اسكناس مدخليت و موضوعيت ندارد اسكناس وقتي كه عبارت از اين باشد كه نشانه و حكايت از قدرت خريد كند ، من قدرت خريد به شما قرض دادهام من قدرت خريد را به شما تمليك كردهام شماهم در سررسيد آن قدرت خريد را بايد به من بدهيد . حالا ببينيم در چقدر مقدار اسكناس تجلي پيدا ميكند ، همان مقدار را بايد به من بدهيد.
حالا مي آييم در نظام بانكداري . ببينيد اينهايي كه ميگويند نظام بانكداري در ايران ربا است ، اينها از دانش اقتصادي دور هستند. نظام بانكداري در ايران وقتي وام ميدهد اگر به اصطلاح به غلط ميگويد من بهره ميگيرم اولاً من اين مطلب را بگويم كه ربا چيست؟ تا ببينيم نظام بانكداري ما ربوي است يا نه؟
ما دو شكل ربا داريم. يك رباي قرضي يك رباي معاملهاي .درباره آنها توضيح ميدهم.
رباي قرضي اين هست كه مقرض به مقترض قرض بدهد يعني يك مقدار مال معيني را در ضمن عقد تمليك نمايد و شرط بكند 10%- 15% (هر مقدار كه توافق بكند) شما در سر رسيد بايد به من سود بدهيد ، بهره بدهيد. اين يعني چه؟ يعني در سر رسيد اگر امروز به شما يك ميليون تومان قرض بدهم شرط هم كردم به من 15% بهره سود بدهيد اگر نرخ تورم تا سال آينده 20% باشد ايشان 1350000 تومان بايد به من بدهد . اين رباست . اين همان ربايي است كه در قرآن شديداً با آن مبارزه ميكند . تعبير ميكند در قرآن « اعلام جنگ ميكند به خدا و رسول كسي كه ربا ميدهد»
اما اگر كسي شرط نكند ، من شرط نكنم و به شما وام و قرض بدهم شما در سررسيد به من بايد آن مقدار نرخ تورم را بر آن مبلغ اضافه كنيد و به من بدهيد. اين ربا نيست درست است كه 1200000 تومان در سررسيد به من مي دهيد اما آيا شما سود بردهايد آيا شما بهره بردهايد ؟ نه همان قدرت خريد را به من دادهايد بله درست است كه عدد اسكناس زياد شده اما من سودي نبردهام . قدرت خريد من زياد نشده پس اين ربا نيست . نبايد بگويم رباست. اما در رباي قرضي دو روايت داريم از پيامبر اكرم(ص): « كل قرض يجر منفعه حرام » « هر قرضي كه دنبالش سود دارد اين رباست». در روايت ديگر ميگويد «انما جاءالفساد من قِبَلِ الشروط» «فساد و ربا از راه شرط بوجود ميآيد» .
اگر كسي به شما قرض بدهد و شما خواستيد چيزي اضافه به او بدهيد اتفاقاً اين در شرع مطلوب است فلذا در روايت داريم «بهترين قرضها اين است كه مقترض در سررسيد يك چيزي به مقرض اضافه بدهد » اما نه با شرط، خودش با اراده خودش با خواسته خودش . آن چيزي كه ربا درست ميكند در صورتي است كه مقرض بيايد در ضمن عقد قرض شرط زيادت و شرط بهره بكند اما بدون شرط كه طوري نيست.
حالا ما نظام بانكداري خودمان را در نظر بگيريم. الآن بانك 14% سود ميگيرد به نظر من زير سقف نرخ تورم هست . ضابطه كلي را من عرض كنم . مسئله نظام بانكداري در دادن وام و گرفتن 14% اگر زير نرخ تورم باشد اين ربا نيست ولو شرط هم با شما بكند. چرا؟چون بانك سودي نبرده بلكه بايد بطور صراحت عرض بكنم بانك حق ندارد بيايد كمتر از نرخ تورم بگيرد چون بانك سودي نبرده بلكه بايد بطور صراحت عرض كنم بانك حق ندارد كمتر از نرخ تورم بگيرد چون بانك امين مردم و امين مال مردم و ملت است . و نميتواند بخشش بكند پس ما هيچوقت نياييم بگويم كه ما بايد بهره را يك رقمي بكنيم اين را بعضيها ميگويند . شما اگر هنر داريد تورم را يك نرخي بكنيد. وقتي كه نرخ تورم را يك رقمي كرديد بهره را هم يك رقمي بكنيد نه اينكه نرخ تورم 2 رقمي است بهره را يك رقمي بكنيد اينجوري دودش توي چشم چه كسي مي رود ؟ توي چشم همه مردم.
بانك امين مال مردم است امين مال ملت است نبايد بانك خيانت بكند بايد امين باشد. امين كيست؟ آن كسي كه بايد لااقل همان پولي را كه داده همان را بگيرد حالا نخواهد بهره بگيرد هماني كه داده به شما بايستي شما در سررسيد به او بدهيد.
وقتي كه نرخ تورم 15% است بانك نبايد 14% بگيرد بايد 15% بگيرد. اگر دولت ميخواهد كمك كند، در بودجه عمومي كسري آن را بدهد نه اينكه ما بياييم نرخ تورم را در حالي كه دو رقمي است با پول مردم بهره را يك رقمي بگيريم. اين مسئله چيزي است كه امروز مسلم و پذيرفته شده است و خيال نكيند كه اين را من از جيبم در آوردهام و ميگويم.
نظام بانكداري ما بعد از انقلاب ودر جمهوري اسلامي عمليات بانكي بدون ربا ست ، به شكل مضاربه ،شكل مشاركت مدني .
در سال 1360 كه بنده عضو شوراي عالي قضايي بودم ، امام وقتي دستور دادند و اين قانون را ما نوشتيم و رويش كار كرديم. شوراي نگهبان هم صحه گذاشت ، عدم مغايرتش با شرع و عدم مغايرت با قانون اساسي را اعلام كرد. بنابراين قانون عمليات بانكي بدون ربا يك چيزي تأييد شده است البته من عرض بكنم ممكن است نواقصي داشته باشد، نواقص عمدتاً در اجراست ولي هر سال كساني كه در خانواده بانك باشند ميدانند يك هفته داريم به نام هفته بانكداري ، سميناري تشكيل ميشود و مقالاتي از خارج و داخل طرح مي شود ، سخنرانهاي داخلي و خارجي مشكلات نظام بانكي را مطرح ميكنند و معمولاً به چند ماده قانوني ، منتهي ميشود واصلاحيه هايي به مجلس داده ميشود.
من يك مطلبي را براي شما مطرح ميكنم كه حالا ميخواهم بگويم قانون كشور است . در مجلس پنجم خانمهاي مجلس گروهيشان پيش من آمدند گفتند ما ميخواهيم براي زنها كاري بكنيم. گفتم شما بياييد راجع به مهريه كاري كنيد .چون واقعاً دارد به زن ظلم ميشود. يك زني 30 سال پيش ازدواج كرده و مهريهاش 10000 تومان هست،با 10000 تومان آن روز مي شد خانهي 70-60 متري خريد .اما با 10000 تومان امروز 2 كيلو گوشت هم نميدهند. خلاصه يك ماده واحده نوشته شد كه ملاك مهريه زنها بر اساس نشانهي قدرت خريد باشد و اين سالهايي كه نرخ تورم داشتيم بايد همه اش بر آن مبلغ اضافه بشود چون همه شما ميدانيد به محض اينكه عقد ازدواج واقع ميشود مهر به ذمه زوج ميآيد يعني زوج مديون همسرش هست كه بايد اداي دين بكند حالا فرض كنيد 30 سال پيش كسي ازدواج كرد مهريه خانمش 10000 تومان بود يعني به مقدار 10000 تومان قدرت خريد آن روز بر ذمهاش هست.
متأسفانه آقايان ما معمولاً مهريه زنان را وقت طلاق ميخواهند بدهند در حالي كه هر چه زودتر بايد ادا بكنند اين هم مثل ساير ديون ميماند آنجا ما بايد بنشينيم و محاسبه كنيم در ماده قانوني آمده كه ملاك بانك مركزي است ،يعني مقدار تورمي كه در اين سالها شده بايد اضافه بشود بر آن مقدار مهريه. البته طوري نوشته شد كه مهريه به عنوان مثال بود يعني در همهي موارد حقوقي و مسئوليت مدني و زمان قهري بايد محاسبه نرخ روز بشود. تمام اين مقداري كه نرخ تورم شده بايد اضافه بشود . 10000 تومان فكر ميكنم حدود 35 الي 37 ميليون تومان ميشود.
اين الآن قانون ما است . مجلس تصويب كرد ، شوراي نگهبان هم عدم مغايرتش را با شرع و قانون اساسي اعلام كرد و قانون كشور شده است.
اين را گفتم كه بدانيد اختصاص به مهريه ندارد. مهريه به عنوان مثال است ، يعني تمام موارد مسئوليت مدني و زمان قهري بر اين اساس است . طبق قانون مدون ما الآن پذيرفته شده است.
يا كسي آمده در 30 الي 35 سال مال شما را غصب كرده است . مثلا 10000 تومان از شما غصب كرده حالا كه ميخواهد بدهد بايد تمام اين نرخ تورمها را حساب كرده و به شما بدهد يعني 40 يا 45 ميليون تومان بايد به شما بدهد. اين در مورد غصب .
در مورد اتلاف هم كسي بيايد 10000 تومان شما را در 35 سال قبل ، پاره كرده باشد يا سوزانده باشد الآن ميخواهد پول شما را بدهد بايد بنشيند و همه نرخ نورم ها را محاسبه كند . اتلاف و غصب از مصاديق مسئوليت مدني هست. از موارد زمان قهري هست. هر كسي مال ديگري را اتلاف كرده ضامن است . يعني در ذمهاش ميآيد همانوقت كه تلف كرد بر ذمهاش ميآيد بايد اين ذمهاش را تفريغ ذمه كند يعني عوض واقعي آن را بدهد و موارد زياد ديگر.
البته من ديگر وارد خمس و زكات نميشوم. خمس هم همينطور است شايد يك عدهي زيادي نباشند كه خمس بدهند يعني اگر كسي سرمايهاش مثلاً 30 ميليون بوده و كاسبي ميكند ، تجارت ميكند بعد از هزينه ها در سر سال حساب ميكند ميبيند 40 ميليون تومان دارد . اگر نرخ تورم 25% بود يك ريال نبايد خمس بدهد چون خمس چيه؟ هر آن چه كه طرف استفاده ميكند و سود برده بايد يك پنجم را بدهد ، ايشان كه استفاده نكرده چون 40 ميليون امروز قدرت خريدش معادل 30 ميليون سال قبل است وقتي 25% نرخ تورم باشد ، اينطور هست و همين طور زكات.
زكات 3 شكل دارد . زكات انعام ثلاثه (شتر- گاو – گوسفند) زكات غلات اربعه و زكات نقدين كه طلا و نقره كه مسكوب به سكه باشد. ما امروز ديگر در دنيا سكهاي كه رايج كشور باشد سكه طلا و نقره نداريم . اين سكه پول نيست كه بنده بروم بازار گوشت بخرم ، برنج ، روغن و .. بخرم اين به ارزش مقدار طلايي است كه دارد پولي كه امروز در دنيا مسكوب به سكه طلا و نقره باشد و بعنوان پول مطرح شود ما نداريم پس بايد بگويم كه زكات نقدين ديگر از رده خارج شد . لكن تحقيقي كه من كردم امروز در اسكناس زكات نقدين دارد . يعني اگر كه پولت را مخفي كني ، پولت اگر توي كار انداختي، تجارت كردي، دامداري و كشاورزي كردي اين زكات ندارد و داخل در خمس ميشود اما اگر كسي پولش را مخفي كرد اين زكات دارد. البته زكات بحث مفصلي دارد كه من الآن در اين مختصرر نميخواهم وارد بشوم . زكات همينهاست يا امروزه توسعه پيدا كرده است . زكات براي مبارزه با فقر است اگر يك كشوري غير از گندم و جو يك محصول كشاورزي دارد كه صادر ميشود البته ايران امروز برنج دارد ، پنبه دارد ، زيتون دارد يك سري چيزيها دارد كه در رابطه با اينها بايد
بحث بكنيم .
كشوري مثل آلمان يا ژاپن را بايد بگوييم كه اينها زكات ندارند چون گندم خودشان را ميخرند يا جو را همينطور. راجع به اينها چي بايد بگوييم؟ آيا كارخانهها زكات دارد يا نه . اينها همه جاي بحث دارد و بايد بحث شود .
اعتقادم اين است كه انشاء الله. همين بنياد ميرداماد كه به بركت حضرت آيت الله نورمفيدي و فرزند بزرگوارشان حضرت حجه الاسلام والمسلمين جناب آقاي مجتبي نورمفيدي ، تاسيس شده اين بحثهاي آكادمي را مطرح كنند يك سري بحثهايي كه مورد نياز روز هست مورد بررسي قرار بگيرد . بقيه هم به اين روش كار بكنند. حوزههاي علميه ، دانشگاهها ، مراكز پژوهشي روي اينها كار كنند . اينها مباحثي است كه انشاء الله در آينده صورت بگيرد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته