بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام و علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و آله و سلم
موضوعی که مشخص شده تا پیرامونش بحث شود « مبانی فقهی شبیه سازی» است .
بحث را در سه محور ارائه میکنم و اگر سئوالاتی بود در خدمت شما هستم. محور اول: نگاهی گذرا به تعريف و شبیهسازی و انواع آن. محور دوم: بازتاب ها و پیامدها. محور سوم: نگاهی به مستندات و ادله بر حرمت یا جواز شبیه سازی.
محور اول تبیین خود موضوع است که اصلاً شبیه سازی چیست ؟ شبیه سازی فرآیندی است که به ساخته شدن و پدید آمدن فردی دقیقاً شبیه فردی که سلول از او گرفته شده منتهي مي شود. تولد و خلقت انسان ناشی از ترکیب سلول جنسي مرد و زن است . هر سلول جنسی حاوی 23 کروموزوم است . از زن و مرد هنگام بارور شدن یک هسته سلولی برآمده از سلول جنسی نر و تخمک زن . هنگامی که بارور می شود، هر دو، روی هم رفته 46 کروموزوم را تشکیل می دهند و انسان شكل مي گيرد. در شبیه سازی از سلول جنسی استفاده نمی شود، بلکه از سلول جسمی و بدنی استفاده مي شود. از هر جای بدن فرد می شود اين سلول را گرفت؛ از گوش، سرانگشتان. این سلول كه هسته آن را از غشا و پوسته خارجی خارج مي کنند و آن دیواره را دور مي اندازند و سپس هسته را وارد تخمک مي کنند. البته تخمکي که هسته آن بیرون آورده شده و قطاع و غشااش مانده است. این هسته مربوط به آن سلول تني را وارد این ظرف و دیواره تخمک و آن را در حقیقت مرکب می کنند. یک دیوارهای از تخمک و یک هسته ای که از یک سلول جسمی و تنی مي باشد. در مرحله ديگر، به آن شوک وارد می کنند تا تقسيم سلولي را شروه كند. تفاوتی که در تولد انسان وجود دارد به شکل عادی سلول جنسی وجود دارد كه حاوی 23 کروموزوم است، در حالیکه در اینجا سلول جسمی برخلاف سلول جنسی حاوی 46 کروموزوم است. به همین جهت اگر این روند طی شود و آن عملي که گفته شد انجام دهند و تقسیم سلولی صورت گيرد و آن را در رحم قرار دهند، انسانی که زاییده می شود دقیقاً شبیه به آن کسی است که سلول از او گرفته شده است شبیه به زنی که تخمک را از او گرفتند نیست، چون تخمک صرفاً در اینجا فقط نقش دیوار و ظرف را دارد . آن هسته ای که در تخمک می گذارند حاوی 46 کروموزوم است که انسان به آن نیاز دارد . برخلاف تولدهای عادی است که 23 کروموزوم از تخمک و 23 کروموزوم از سلول جنسی است و لذا فرد هم مي تواند به پدر خود شبيه باشد و هم به مادر خود. یا به یکی بيشتر و یا به یکی کمتر و یا شبيه به آبا و اجداد خود شود. ما چون گذشتگان خود را ندیدیم از آنان خبر نداريم. اگر از نسل های پیشین عکسهایی داشته باشیم ، شاید بچههایمان که متولد می شوند و یا اينكه خودمان را شبیه به چندین پشت مان ببینيم . پس در تولدهای عادی شباهت ها بین زن و مرد تقسيم مي شود و حتي ممکن است یک نوزاد انسان متولد شود شباهت های او به آبا و چندین پشت او باز گردد، ولی در شبیه سازی اینطور نیست، به یک نفر شبیه است و این فرزند متولد شده به آن فردی شبيه است که سلول جسمی از او گرفته شده است . حال اگر از زن گرفته شد دقیقاً مثل همان است و اگر از مرد گرفته شود دقیقاً مثل همان است و دیگر به آبا و اجداد ارتباطی پیدا نمی کند . به زن و صاحب تخمک هيچ شباهتي ندارد و شباهت تام و تمام به صاحب هسته سلولي دارد که جداره او دور انداخته شده و آن هسته را داخل یک تخمک به عنوان یک ظرف قرار دادند.
تفاوتش اين است كه آنجا 23 کروموزوم ولي در اینجا 46 کروموزوم وجود دارد. به اندازه ای که می خواهد در سلول جسمی وجود دارد، نه در سلول جنسی.
این یک نوع شبیه سازی است . یک نوع دیگر هم هست و آن این است که موقعی که سلول جنسی- البته می تواند جسمی هم باشد- تقسیم خود را شروع کرده از 2 به 4 از 4 به 8 و از 8 به 16 و از 16 به 32 ، پوسته سلولی این مجموعه جمع شده ، مرحله ای که اصطلاحاً مي گويند مرحله قبل از لانه گزینی در رحم می توانند دیوار یا جدار آن را سوراخ کنند و هر یک از این سلول ها را داخل یک جدار پیش ساخته یا مصنوعی قرار دهند و آن را در وضعیتی قرار دهند که شروع به تقسیم سلولی نمايد. هر یک از آن سلول ها را که حاصل تقسیم بوده و شکل گرفته را می توانند در یک وضعیت خود ساخته و مصنوعی انسانی که ما ایجاد می کنیم البته باید با تدبیر و ماده خاصی آن هم در یک تقسیم سلولی قرار بدهند. آن گاه نتیجه آن می شود که از یک سلول واحد می تواند ده بیست و یا هزار انسان دقیقاً شبیه هم بسازند. اینجا هم شبیه سازی است. ولی شبیه پدر نیست، شبیه صاحب سلول نیست، سلول جنسی ممکن است شباهت هایی هم داشته باشد . در اينجا همه شبیه هم هستند . یعنی هزار انسان شبیه هم می توانند بسازند. این سلول ها را در واقع جایگاه هایی که صیانت هایی را می توانند نسبت به آن داشته باشند . دربسته و سربسته یک قرن 20 سال يا30 سال دیگر آن را فعال کنند . حتی می توانند یک فردی فرض کنیم: زنی که همسر دارد . از همسر خودش این سلول ها را ذخیره کند. بعد از اینکه فوت شد، این سلول ها را به تناوب در رحم همان زن قرار دهند و بچه هایی متولد می شوند. این بچه ها شبیه هم و یکسان همسان هستند. البته یک نوع دیگر هم هست که چون هنوز تجربه آن را جلو نبرده است و تجربه موفقی نسبت به آن نبوده، لازم به ذکر آن نيست. خلاصه عرض می کنم در واقع نسبت به اولی که بیشتر مورد بحث ما است سلول جسمی را می گیرند و هسته را در جداری که از تخمک است و هسته اش را بیرون انداخته اند قرار می دهند و شوک الکتریکی وارد می کنند و آن شروع به تقسیم می کند. البته ممکن است شروع نکند، اگر شروع کند و تحریک شود یعنی تقسیم را شروع می کند. 2 تا 4 تا 8 تا و جلو می رود به یک مرحله ای می رسد که مرحله 7 روزه می گویند ، بین 5 تا 7 روز است اين مرحله و مرحله قبل از لانه گزینی در رحم به حساب می آید و در این مرحله که قرار گرفت و تقسیم شروع شد در رحم قرار می دهند تا مسیر رشد خودش را طی کند. جنین رحم یک جنین شبیه سازی شده است. بعد هم که متولد می شود یک انسان شبیه سازی شده است، دقیقاً شبیه به صاحب سلول . این تبیینی بود نسبت به شبیه سازی. یک قسم دیگری وجود دارد نه از نوع شبیه سازی انسانی، بلكه شبیه سازی درمانی است. آن را هم به اختصار بيان مي كنيم. الآن بیشتر در کشور مورد توجه هست و اگر پذيرش يا تجویزی هم صورت گرفته و یا امکان تجویز بیشتری وجود دارد همین قسم است . آنچه که گفتم انسانی بود؛ یعنی روند منتهی به پیدایش یک انسان دقیقاً شبیه به انسان صاحب سلول و یا روند منتهی به پیدایش انسان هایی شبیه به هم . شبیه سازی انسانی که معادل هم دارد . می توانند این روند را نسبت به حیوان هم انجام دهند که انجام هم داده اند . بارها و بارها بر روی حیوانات مختلف ، گربه ، گوسفند و حتی گاو دقیقاً هسته سلولی را گرفته و بعد آن را با این روندی که ارائه شد تبدیل کردند به یک نوزاد گوسفند شبیه به همان گوسفندی که هسته را از آن گرفته بودند. ولی در قبال شبیه سازی انسانی چیزی به نام شبیه سازی درمانی وجود دارد که البته شبیه سازی درمانی هم ممکن است انواعی داشته باشد که نوع برتر و بهتر آن این است که می تواند یک هسته از یک جسم و یا حتی هسته جسمی یا جنسی گرفته شود ، حالا جسمی را فرض می کنیم. یک سلول جسمی را گرفته مثل همان ها که بيان شد. هسته را بیرون میکشند و درون یک تخمکی که هسته آن را قبلاً بيرون انداخته شده قرار میدهند و تحریک میکنند تا شروع کند به تقسیم و به مرحله لانه گزینی با مرحله اي (7 روزه) كه رسيد آنجا اصطلاحاً رويان گفته میشود. یعنی جنین اولی است رویان 7 روزه است . 5 الی 7 روزه در چنین مرحله اي که شبیه به یک توپ پر از سلول است. چون هنوز به مرحله لانه سازی پای نگذاشته است. در چنین مرحله ای میتوانند این پوسته را سوراخ کنند، محتویات آن را که سلول ها هستند بیرون بکشند و هرکدام از اینها را در مسیر تولید سلول های بنیادی قرار دهند. سلول های بنیادی ویژگی هایی چندي دارند . مهم ترین ویژگی آنها این است که سلول های بنیادی قدرت و توانایی و قوه ي تبدیل شدن به سلول های هر عضوی از اعضاء را دارند . اگر یک سلول چه حسی و چه جنسی را رها کنند و تقسیم سلولی شروع شود تا به سلول 32، برسد هر سلول خودش یک عضوی را تشکیل می دهد . کار این روند را رها کنند . اما اگر آمدند قبل از مرحله لانه گزینی آن توپ را که شبیه توپ فوتبال پر از سلول هستند را سوراخ کردند و سلول ها را بیرون کشیدند و در واقع مانعی ایجاد کردند برای اینکه هر سلول برود و عضوی را تشکیل دهد این سلول ها همسان هستند و قوه و قدرت تبدیل شدن به هر عضوی را دارند و آن چيز خيلي مهمي است.
لذا می توانند در مرحله کشت قرار دهند و هر عضوی را که خواستند هدایت کنند و آن عضو تولید شود ؛ قلب ، عصب ، بافت های قلب و ریه و ... را تولیدکنند . این را سلول های بنیادی مي گويند که این قابلیت را دارند و دقیقاً در همان هفت روز گرفته می شوند که قبل از لانه گزینی قرار دارد و می توانند بگیرند و این استفاده را بکنند که البته سلول های بنيادی دقیقاً سه منشأ دارد : یکی سلول های بنیادی جنینی است که توضیحش بيان شد، جنین 7 روزه . یکی سلول هاي بنيادي بند ناف است . زمانی که بچه زاییده می شود . در واقع خون بند ناف دارای سلول های بسیار زیادی است که می توان آن را نگهداری و ذخیره کرد. هرگاه که همین جنین و بچه که از بند ناف او سلول گرفتند ، بعدها نیاز پیدا کند ، به عضوی از او دچار اختلال و نارسایی شود، می توانند از این سلول ها استفاده و آن عضو را ترمیم یا ایجاد کنند. منشأ سومی نيز وجود دارد که سلول های بنیادی بزرگسال که از فردی بزرگسال مثل من که نه آن جنین به آن معناست و نه جنین به معنای فرزند متولد بند ناف و دارای سلول های بند ناف . می توان از هر عضوي مانند گوش او سلول بگیرند و آن راه ترمیم عضو را بر این اساس انجام دهند . اینها اصطلاحاً سلول های بنیادی هستند که 3 منشأ دارند و به آن شبیه سازی درمانی گفته مي شود. فشرده و چکیده و مختصری بود از ماهیت شبیه سازی . شبیه سازی درمانی و شبیه سازی انسانی .
بازتابها و یا پیامدهای شبیه سازی است . عمدتاً بحث ما شبیه سازی انسانی است . اگر یک انسانی را متولد کردیم به گونه اول که دقیقاً شبیه به آن صاحب سلول بود، این کار چه پیامدهایی دارد ؟ بازتاب ها را می توان به دو نوع تقسیم کرد. اين مطالب برای این است که بعد به بحث فقهی آن رسیدیم بتوانیم نگاهی راحت تر به جنبه فقهی و فکری آن داشته باشیم . دو نوع پیامد برای شبیه سازی انسانی قابل تصور است . یک نوع پیامدهایی است که گریبان خود شخص شبيه سازي را می گیرد که اینها چند مورد است و ذکر کردهاند و ممکن است در یک بحث و بررسی احساس کنیم این پیامدها نادرست است و یک تصور بیش نیست . ممکن است به نتیجه برسیم که این پیامدها درست است . پیامد اول این است که این انسان شبیه سازی شده و متولد شده و پا به جامعه گذاشته تحت اذیت و آزار قرار می گیرد. بدان معنا که ممکن است کسی او را ساخته باشد به منظور خاصی و از او بیگاری بکشد و مورد سوءاستفاده جنسی قرار بگیرد و اذیتش کند . این یک نوع اذیت است . ممکن است فرد از سلول جسمی خریداری شده باشد و یا مربوط به فرد دیگری باشد و آن را درست کند و هیچ گونه احساسی نسبت به او ندارد و اگر اجازه دهند انسانی شکل بگیرد ممکن است کسی دهها سلول به دست آورد ، پزشک باشد و از بیمارانش بگیرد و یا بانک هایی به وجود آید و تجارت کنند و این سلول ها را تبدیل کنند به يك انسان هایی که هیچ تعلق خاطری ندارند و صرفاً به شکل هدایت شده و برای تأمین اغراض شخصی و گروهی یا مجموعه ای ایجاد کنند و بخواهند مورد سوء استفاده و اذیت و آزار قرار دهند و چون هدایتش می کنند برای اینکه او را آزار دهند و مورد استفاده غلط قرار دهند و یا او را تبدیل به يك برده کنند چون هدایت می کنند، به این شکل و جلو می برند . پس اگر اجازه دهیم شبیه سازی انسانی شکل بگیرد، در واقع راهی را برای اذیت های نهادینه شده و برنامه ریزی شده متوجه فرزند متولد که تبدیل به یک انسان در جامعه وارد می شود باز کردیم. از جمله آزارهایی که ممکن است براي فرد شبيه سازي تصور شود این است که در کنار او افراد ديگري مانند او و حداقل آن صاحب سلول یا کسانی از سلول همان مرد و یا از نوع دوم باشد، دهها انسان شبیه به هم تولد پیدا کنند همه در جامعه زندگی کنند، یکی جنایت کند و به گردن دیگری که بی گناه است گذاشته شود . خوب همه شبیه هم هستند و کسی نمی تواند توجیه و تبیین کند . به هر حال مرزها با تنوع و اختلاف ها مشخص می شود . اگر همه مثل هم باشند زمینه توهین را فراهم می آورد و یا اینکه از مزایای این فرد استفاده می کنند. مثلاً یکی شبیه اوست، ممكن است از همسر ، زندگی ، مسائل مربوط به داخل زندگی اموال و حقوق او استفاده کند . پس امکان سوء استفاده و متوجه اذیت به فرد شبیه سازی شده به خودش را در جامعه دارد . حالا شبیه سازی شده خودش یا صاحب سلول است و یا افراد دیگری که از همان شخص و سلول او تولید شدند و یا اگر از نوع دوم است، افراد همسانی به شکل گسترده منتشر هستند و فضا سوء استفاده های کلان فراهم می شود. پس یک قسم از پیامدها متوجه خود شخص شبیه سازی شده است. اذیت هایی است که بر خود او متوجه است و قسم دوم از این نوع که به خود او متوجه است این است که شخص ممکن است احساس بی هویتی کند. هویت چیست ؟ هویت در مرزها شکل می گیرد. با وجود و فرض وجود مرز هویت ها شکل می گیرند . شما احساس می کنید هويتي داريد و شخصیتی هستید و مرزی وجود دارد که دیگران از شما و شما از دیگران جدا می شوید و بر اساس این مرزها است که تو جایگاه و شخصیت پیدا می کنی . اگر بنا باشد مجموعه ای کثیر در جامعه ( اگر اجازه دهند شبیه سازی انجام شود ) یک مجموعه های کلانی به این شکل همه شبیه و مثل هم باشند، هویتی شکل نمی گیرد. بحث اصلی انسانیت بحث هویت اوست . اگر بنا باشد هویتی وجود نداشته باشد به لحاظ اینکه مرز و تفاوتی وجود ندارد این زمینه ای رشد و نشاط و زندگی و شکل گیری ارزش های انسانی را شما با از بین بردن هویت کشتید. این هم یک قسم و یک پیامد دیگر که البته آن پیامد با این پيامد متفاوت است . فردیت یک فرد کشته می شود . بدین معنی که هر یک از ما یک فردی هستیم که دیگری نیست . من غیر شما و شما غیر از من هستید و هرکدام یک اراده مستقلی داریم و این فردیت ماست و این غیر از هویت است در هویت ممکن است فرض کنید فردیت شما از بین نرفته بعضی من احساس می کنم هویتم از دست رفته ولی احساس می کنم فرد هستم، ولی این اشکال ممکن است فردیت را از بین ببرد، چون همه مثل هم هستند. این اشکال قابل توجه نیست قابل رد است و اختلافي ندارند . چون هر کسی خودش است و فقط از نظر ظاهری شبیه هم اند و مو نمی زنند، ولی در واقع هرکدام یک شخصیت و روحیه دارند و اگر دو فرد شبیه سازی شده با هم دعوا کنند در روی هم می ایستند و با هم مقابله می کنند. از اینجا مشخص می شود که این دو یکی نیستند و این یکی غیر از دیگری و آن یکی غیر از این یکی است و با هم فرق می کنند. یک اراده نیست که پخش شده باشد و یا یک روح نیست که در مجموعه ای حلول کرده باشد و متفاوت نباشند. خلاصه آن كه اين هم یک نوع اشکال است. یک نوع از پيامدها متوجه جامعه مي باشد و آن اين است که مجموعه ای از انسان های شبیه سازی شده در کنار هم در یک جامعه قرار مي گيرند که موازنه جمعیت بین زن و مرد به هم می خورد . در حالت عادی در هر جامعه تعداد زن و مرد به هم نزدیک است . حالا گاهی در مکانی تعداد زن بیشتر و یا تعداد مرد بیشتر است، ولی به هرحال در حالت طبیعی زاد و ولد طوری است که هم پسر و هم دختر متولد می شوند و دو جنس در کنار هم و هم پای هم شكل مي گيرند و جلو می روند، ولی در شبیه سازی ممکن است تولیدی انبوه از زن یا مرد به وجود آید و این توازن به هم بخورد و این به صلاح جامعه بشریت نیست و از پیامدهای آن ازدیاد و تكثير جمعیت است که می دانید ازدیاد جمعیت در وضع فعلی اگرچه زیاد است و سطح بالایی دارد، ولی این جمعیت اگر بنا باشد به شکل انبوه هرلحظه و هردم تولید شود چون اگر شبیه سازی باب شود هیچ تضمینی وجود ندارد که یک فرد به جای اینکه دو تا بچه داشته باشد هزار نفر را با اغراض مختلف تولید کند و هيچ تضميني نيست. لذا حجم و کمیت جامعه به هم مي خورد و اين منشا مشکلاتی است و نیز انسان های شبیه سازی شده خطراتی برای جامعه دارند، چون در بین انسانهای شبیه سازی شده اگر باب جرم و جنایت باز شود و اگر اینها را ایجاد کردند برای بی رحمی و کشتار انسانها و اگر هیتلرها و صدام ها و بی رحم ها را ساختند و در جوامع راه انداختند ، افراد و یا جامعه هایی هستند که می خواهند این کارها را بکنند. آن وقت دیگر جامعه امنیت و صلاح و خوبی خود را از دست می دهد. جرم و جنایت بیشترین زمینه ی خودشان را به دست می آورند كه به صلاح جامعه نيست و نیز گفتند که در یک جامعه که هزاران افراد شبیه به هم زندگی می کنند، رشد و ترقی انسان ها در تنوع آنهاست و زمینه تنوع که از بین رود در واقع تجربه های بشری که در چارچوب های متنوع به دست آمده و جلو رفته قانونش به هم می خورد و ممکن است دیگر ما نتوانیم این رشد را داشته باشیم . این هم بخشی از پیامدهای مربوط به نوع دوم است. پس بخشی از پیامدها گریبان فرد شبیه سازی شده و بخشی گریبان جامعه را می گیرد و البته از جمله مهمترین پیامدهای جامعه این است که اساس خانواده به هم میخورد چون هر خانواده یک پدر و یک مادر و برادر و خواهر دارد و در طبقات بعدی عمو و عمه و خاله ودایی و ... مجموعه های شکل دهنده جوامع هستند و یک جامعه متشکل از همین واحدها است. این وضعیت جامعه ماست. اما اگر آمدیم و شبیه سازی کردیم چه کسی پدر و چه کسی مادر و خواهر و برادر اوست و نسبت های دورتر او چه کسانی هستند . آیا کسی که از او سلول را گرفتند پدرش است ؟ اگر زنی را از او هسته گرفتند و در تخمک همان زن قرار دادند این زن پدر است یا مادر ؟ مادر و پدر بودن ملاک آن چیست ؟ اصلاً خانواده به هم می خورد. بعلاوه ممکن است کسی سلول ها را بیاورد و هزاران هزار از آن تولید کند. اگر اجازه دهند این روند جلو برود و این وضعيت پیش بیاید، ارتباطات عاطفی و خانوادگی به هم مي خورد . این از پیامدهایی است که باعث می شود اساس زندگی و جامعه به هم بخورد.
تا حالا دو تا محور شبیه سازی ارائه شد. یکی وجود تبیین و شناخت شبیه سازی . دیگری پیامدهایی که دارد و آن هم به دو نوع پیامد که یکی متوجه خود شخص و دیگری متوجه جامعه می باشد. البته بین آنها تداخل وجود دارد . محور سوم بحث فقهی که البته طبیعی است که ما می خواهیم آن را اینجا بیان کنیم، نمی توان ورود به دقیق ترین استدلالات و ادله را دانست، زیرا فرصت و مکان آن نیست. لذا همان وضعیتی را که در دو محور قبلی داشتیم یعنی گذرا عبور کردیم و مطالب را به صورت گذرا گفتیم، اینجا نيز یک مروری بر سرفصل های فقهی خواهیم داشت و یک نتیجه گیری کلی هم می کنیم که به این معنا نیست که جنبه فتوا داشته باشد، زیرا نه بنده مجتهد هستم و این نتیجه گیری صرفاً برای جمع بندی بحث است و هیچ سندیتی ندارد که چیزی که ما بگوییم جایز است یا خیر ؟ و برای فتوای این مطلب باید به دنبال مجتهد آن رفت . در جامعه انسان ها در واقع ادله ای را برای منع آن اعلام کردند . یکی از این دلایل که البته پاره ای از علمای سنی و علمای مسیحی می گویند و در میان علماي شیعه کم گفته اند: این است که این کار خدایی است و نباید در کار خدایی دخالت کرد چون این کار مخصوص و حوزه کاری خدا است و ورود به حوزه کاری خدا با منع روبه رو است . مسیحیان به شدت این کار را منع نموده و مهم ترین دلیل آنها این است که پا در کفش خدا نکنید و خلقت کاری خدایی است و شما فقط کارهای بشری بکنید . پاسخ این است که اگر کاری برای خدا باشد هیچ گاه بنده نمی تواند آن را انجام دهد. اگر بشر انجام دهد کار خدایی نیست . کاری که مخصوص خدا باشد. حتی پپیغمبر هم نمی تواند انجام دهد و فقط در محدوده ی قدر ت اوست. براساس سنت ها و تکنیک های به ودیعه گذاشته شده در طبیعت و قدرت و زمینه هایی که خدا در مغز و ذهن او قرار داده است، او در واقع در این چارچوب عمل می کند. خدا هم خالق انسان و هم خالق عمل اوست. لذا اگر کاری خدایی است، اصلاً از دست انسان بر نمی آید. بدان معنا که منحصر به خداست. به تعبیر دیگر وقتی گفته می شود کار خدایی، یعنی کاری که تکویناً از جانب خدا صورت می گیرد . این طور نیست که ما بیاییم یک منتی هم بگذاریم که خدا دوستت داریم و قسمتی از کارهایت را انجام نمی دهیم و جانب حال خدا را نگه داریم تا آن هیبت خدا باقی بماند، هیبت خدا هیچگاه از بین نمی رود. کاری که او باید انجام دهد فقط او می تواند و پيامبر هم نمي تواند انجام دهد و اگر تمام بشریت هم جمع شوند نمی توانند انجام دهند. پس این استدلال واهی موهوم است . اگر بناست به این دلیل تحریم کنیم دلیل درستی نیست . پاره ای استدلال کرده اند که شبيه سازي انساني اعتقاد مردم به خداوند را سست می کند . شبیه سازی کار خدایی نیست. اما اگر این کار را انجام بدهید مردم آن احساس عظمتی و حشمتی که به خدا دارند را از دست می دهند و می گویند مشخص می شود یک کارهایی را بشر می تواند انجام بدهد. بنابراین بیایید احترام خدا را نگه داریم . برای اینکه در ذهن مردم این شک و تردید به وجود نیاید، این کار را نکنید . پاسخ این است: اینکه یک عده ای به دلیل ضعف ذهنی و كم ظرفيتي و عدم قدرت تحلیل یک کاری را کار خدايی بدانند این درست نیست، باید جامعه را رشد داد و سطح اندیشه و تحلیل را بالا آورد و مرز کار خدا را از مرز کار بشر روشن کرد . این نقصی است که در دیگری وجود دارد و اين نقص قابل زوال است. از این کارها قبلاً در بعضی از اختراعات بشر نمايان شد. مانند زمانی که هواپیما اختراع شد. برخی گفتند پس معلوم مي شود كه کارهایی بشر می تواند انجام بدهد. این هنری نیست، لذا شاید تضعیفی در ذهن برخی به کار خدا به وجود آمده باشد، اما سطح فکر بالا رفته و دیگر کسی هواپیما و ماهواره و قدرت های عجیبی که امروزه در تسخیر طبیعت است و کارهای مهندسی عجیب ژنتیکی انجام مي شود را به عنوان کار خدایی یا خدای دوم تلقی نمي كند و اگر چنين فكري كند ضعف است. دلیل دیگری که به کار می گیرند قرآن گفته است باید فروج را حفظ کرد " والذین هم فروجهم حافظون " اگر ما آمدیم این کار را کردیم در واقع حافظ فروج نبودیم . چون شما می خواهید این سلول را که تبدیل به جنین شده را در رحم قرار دهید و این یعنی اینکه از فروج محافظت نکردید. این دلیلی واهی است، چون آن مقصود از حفظ فروج مربوط به کارهایی است که شما باید زناشویی حلال داشته باشید نه حرام و از راه زنا آن مربوط به عالم لذت جویی است نه اینطور دخل و تصرف ها، این هم دلیل درستی محسوب نمی شود و یک دلیل دیگری که ذکر کرده اند این است که قرآن تغییر خلقت خدا را تحریم کرد و از قول شیطان گفته است که آنها را وادار می کنم که خلق خدا را تغییر دهند. فليغيرن خلق الله ما در حقیقت با شبیه سازی خلقت خدا را تغییر می دهیم. چون دستکاری می کنیم دوران طبیعی زاد و ولد و رویه آن را به هم می زنیم. آدم های مخصوصی برای کارهای خاصی می سازیم و ژن ها را دستکاری می کنیم . این تغییر خلقت خداست و اگر خلقت خدا بارزترین مصداق هم داشته باشد، همین است که در ژن ها و خلقت انسان ها دست برده شده است. بسیاری از علمای سنی به این آیه تمسک کرده اند و علمای شیعه نیز به آن تمسک کرده اند. این هم به نظر من دلیلی بر تحریم شبیه سازی نیست و آن مفصل باید در جای خودش گفته شود و فقط به برخی از جنبه هایش اشاره می کنم که اولاً ما روایت داریم که آیه : " فلیغيرن خلق الله " را به تغییر در دین خدا تفسير كرد. خلق خدا چون فطرت انسانی و دینی است ( فطرت الله الذی فطر الناس علیها ) آن هم خلق است و فطرت یک خلق است . تغییر در دین خدا، انجام دادن و دستکاري کردن در دین خدا، یعنی دستکاری کردن آن فطرت و از کار انداختن آن مقصود این است و روایت داریم و ثانیاً اگر به معنای تغییر در خلقت ظاهری می باشد، ما موی سر و صورت را کوتاه میکنیم، ناخن انگشتان را کوتاه می کنیم . چرا اینها حرام نیستند ؟ ولی اجمالاً بر اساس تحلیلی که بر این آیه صورت گرفته است این اصل ناظر بر تغییر خلقت نیست، اگر بناست با تمسک بر این آیه شبیه سازی را منع کنیم این تمسک روایی نیست . این هم بعضی ذکر می کردند . یک دلیل دیگر البته ندیدم که کسی بگوید، ولی احساس می کنم این هم مي تواند به عنوان یک دلیل قرار داد آن است که در قرآن داریم : «اگر حق پیروی از هواهای نفس را بکند آسمان و زمین را فساد فرا می گیرد.» بعد با تمسک به این آیه می توان اینطور گفت که اگر خداوند شبیه سازی را که معدن شرور و کانون زشتی ها و ناهنجاری های اجتماعی و حقوقی است و به هم ریختن بر اساس زندگی و خانواده است و همه پیامدهایی که گفته شد اگر خداوند بیاید و شبیه سازی را تجویز کند، این یعنی پیروی کردن حق از هواهای مردم. چون ما با هواهایمان انسان ها را شبیه سازی می کنیم. اگر شبيه سازي را اجازه بدهند و منع نباشد، راه آن باز می شود و خداوند اگر تجویز کند یعنی تجویز هواها و شبیهسازی بر اساس هواها که البته این دلیل را هم رد کرديم چون قابل قبول نیست، زیرا اتباع حق در اینجا تشریعی نیست و تکوینی است . اتباع تشریعی یعنی این که خداوند در مقام قانونگذاری احکامی را صادر کند که منشأ هواهای مردم را دارد. اگر این بود دلیل قوی بود، ولی اینجا صحبت از اتباع تکوینی است. یعنی می فرماید:" لفسدت السموات و الارض " اگر اتباع تشریعی بود، نهايتاً بخشهایی از زمین یا کل آن را فرا می گرفت. فساد دیگر به آسمانها و دیگر کاری نداشت. این نمی تواند تشریعی باشد . بعلاوه اتباع تشریعی نیازی نیست . خداوند ممکن است تشریعی هم نکند و مردم گوش ندهند و فساد ظاهر شود یعنی اینطور نیست که اگر خداوند تشریعی نکرد، عملاً زمین و زمان از فساد مبری شود. مگر این همه فسادی که در جهان رخ می دهد و بدتر می شود تا اینکه امام زمان ( عج) ظهور کند و عدل و صلاحی را ایجاد کند . خداوند که تشریعی را در ست انجام داده و تابع مردم نبوده ولی وجود دارد ولی اصلاً تشریعی نیست و تکوینی است و این هم دلیل نیست. بعضی گفتند:" لا تقربوا بالزنا " می گویند نزدیک زنا نشوید و حتی از نزدیکی به آن مورد نهی قرار می گیرید و حتی نزدیکی به آن را هم در این آیه اینطور تعبیر کنیم: باید گفت شبیه سازی يعني نزدیک شدن به فساد، یعنی بردن جامعه به لبه پرتگاه. چطور که نزدیکی به زنا که فساد است حرام است. آن وقت شبیه سازی که آن همه فساد و ناهنجاری به همراه دارد حرام نیست؟ با این آیه تحریم کردن شبیه سازی را می توان انجام داد که البته این هم با یک اشکال روبه رو است و آن این است از این آیه دو نوع برداشت می توان کرد که به زنا نزديك نشوید و یا اینکه زنا نکنید و اگر اینکه مقصود آیه این نباشد که نزدیک زنا نشوید. یا شاید کنایه از اینکه آنقدر زنا زشت است که حتی به آن نزدیک هم نشوید مانند پدری که به فرزندش می گوید فکرش را هم حتی نکن و نزدیکش نرو، اگر این باشد دلیل به هم می خورد و ادله دیگر که یک ادله دیگر هم هست که آن قابل رد است و سرانجام یک ادله که قابل قبول است . ادله قابل رد این است که امروز اجماع جهانی بر حرمت شبيه سازي و منع از آن است یهودی و مسلمان و مسیحی و ... هر کسی را که ببینی به روندی با این موضوع مخالف است. در این روند منع از روش شبیه سازی دولت های مسلمان چه مسلمان و چه غیر مسلمان چه مستکبر و غیر مستکبر ولو به ظاهر با این امر مخالف هستند و اتفاق بر تحريم شبيه سازي دارند. یک نکته ای که می توان افزود و دلیلی را ساخت این است که هر چیزی که اجماع انسانها آن را قبول دارند ( متعددالشکل و متعددالهویه باشند) را با خود داشته باشند. سراسر جهان ناشی از فطرت انسان هاست و چون فطرت انسان ها بر خلاف اختلافات واحد است، اگر همه می گویند معلوم است که فطرت انسان ها منع می کند و اگر پای فطرت انسانی را به میان کشیده شد، یک قاعده ای را باید به آن افزود و دلیل آن را نهایی کرد و آن این است که هر چیزی که خاستگاه فطری دارد دین با آن همراه است و اگر جهان نه می گوید، برخاسته از فطرت انسان است و دین هم فرض و با فطرت انسانی همراه است، ما می فهمیم دین این را قبول ندارد و حرام است . این مطلب قابل توجه و تفکر است و به این بیان قابل رد است که اولاً اجماع دقیق و کلی بر این مسأله وجود ندارد . فرض وجود دارد این اجماع ناشی از خوف و ترسی است که نسبت به پیامدهایی که هنوز آشکار نشده است . اگر فطرت شفاف انسان نه بگوید و آن را زشت بداند، مثل دروغ فرض نیست، اما اگر این نه گفتن لااقل بخشی از کسانی که نه می گویند به خاطر خوف از آنکه نمی دانند چه اتفاقی می افتد و چه پیامدهایی برای این کار وجود دارد و از عاقبت می ترسند، مانند راهی که انسان در شب تاریک می خواهد در بیابان برود و به خاطر ترس از تاریکی و حیوان درنده از رفتن صرف نظر می کند، معنا این نیست که حیوان درنده وجود دارد، بلکه خوف دارد و در این مسأله احتمال زشتی چون بزرگ است و وجود دارد؟ نمی رود. فطری بودن در این معنا بحث های بزرگی دارد . به یک دلیل به نظر مي رسد می تواند بیاید و شبیه سازی را تحریم کند. البته این نکته قابل ذكر است که اگر کسی پدر ، مادر ، برادر ، خواهر و یا نسبت های دیگر ش در اثر شبیه سازی به هم بخورد ارث چه می شود ؟ ارث جایی است که نسبت باشد وقتی نسبتی وجود ندارد شما فرض کنید که پدر او مرده باشد، قبلاً و بعد این فرد خودش بمیرد، میتوان گفت چون پدر مرده ارث می برد، لذا اینها نمی تواند دلیل قانع کننده ای باشد که ما بپذیریم. فقه ما متشکل از دو حوزه کارکردی است. یکی ارائه احکام فقهی مانند حلال و حرام ، جایز و مباح ، روا و مکروه و.. : بخش دیگر از فقه یا لااقل دین ما ارائه تئوری هاست. این را شهید صدر ارائه کرد که دین یا فقه به تعبیر دیگر تئوری هایی دارد برای زندگی بشر. یک مجموعه نظام ارزشی را دین لحاظ کرده و یک تئوری را در رابطه با یک یا چند حوزه ارائه کرد. مطلب دوم اینکه دین در رابطه با خانواده هم تئوری داده است. واقعاً برای خانواده و شکل دهی آن دین ما تئوری هایی داده است چون دین معتقد است و گفته که ما عبث خلق نشده ایم و برای رشد و سعادت و رضا و رضوان خداوند متعال آفریده شده ایم. و تئوری های او زمینه رشد و تعالی را برای ما فراهم آورده است و احساس و معنویت را ایجاد می کند . اگر بپذیریم اسلام افزون بر ارائه احکام فقهی تئوری های فقهی هم دارد که اینطور است و اگر نبود، دین انسجام نداشت و از مبدأ حکمت نیامده و بعد بگویيم تئوری دين در ارتباط با خانواده وضعیتی است که امروزه وجود دارد و بر اساس زاد و ولد خاص تعریف پدر و مادر و .... دلایلش را ذکر کنیم و بگويیم در حقیقت شبیه سازی بنیاد تئوری اسلامی در ارتباط با خانواده را به هم ریخته و ریشه و اساس تئوری در فضای دنیای پر از انسان های شبیه سازی شده به هم می ریزد که این را همه اقرار کرده اند. اگر این را بپذیریم که دلایل کافی برای آن است و ما نمی توانیم شبیه سازی را بپذیریم و تجویز کنیم به دلیل اینکه چنین وضعیتی را پدید می آورد و به شکل اشاره ای به این دلیل پرداختیم و از آن گذشتيم و اینها همه در ارتباط با شبیه سازی انسانی بوده است . البته ذکر کنم که کشور ما به دلیل اینکه نباید از هیچ جهت از کشورهای دیگر عقب بماند و هیچ علمی نباید در کشور ما و از حیث پژوهش در نقطه ضعف و عقب گرد و به جای مانده قرار بگیرد و پا به پای کشورهای دیگر باید پیش رود، باید در ارتباط با شبیه سازی حیوانی پژوهش کنیم، چون تفاوتی هم نمی کند ما در این زمینه مهارت می یابیم و این مهارت ها و قدرت ها ، علم و فناوری کشور را ارتقا می بخشد. چون در زمینه شبیه سازی دنیا کارهایی می کند، اینها محرمانه است و به ظاهری که می گویند نیست. لذا در زمینه پژوهش نباید عقب بمانیم. یک توضیح مختصری را در این زمینه ارائه مي دهیم. عقب شبیه سازی درمانی که در واقع می آییم و در جنین اولیه سلول ها را در می آوریم و کشت می دهیم به منظور تولید سلول های بنیادی به لحاظ قابلیت تبدیل شدن این سلول به یک عضو که این یک انقلاب عجیبی را در عرصه پزشکی ایجاد می کند که این توفیقات یکی پس از دیگری اخبارش برسد. ما در کشور رشدهایی در این زمینه داشتیم. البته راههای نرفته در جهان بیشتر از راههای رفته می باشد، ولی چشم انداز این شبیه سازی درمانی اگر این راه ادامه پیدا کند و ما بتوانیم سرطان ها و بسیاری از بیماری های لاعلاج را درمان کنیم. البته تحولات عجیبی در راه است. شبیه سازی درمانی را هم مسیحیان و هم یهودیان رد کرده اند. من فقط اشاره وار عرض کنم که شبیه سازی درمانی شبهه به آن وجود دارد که رویان 7 روزه را سوراخ کرده و سلول های آن را برداشت می کنید. مانند این است که آن را کشتید، مانند این است که یک انسان را کشتید که می توانست پس از تولد مانند یک انسان در جامعه زندگی کند و قتل جایز نیست. البته اين نكته قابل توضيح است که این قتل به شمار نمی رود و چنین چیزی شامل قتل نمی شود و در فقه ما چیزی در این رابطه قید نشده است. در واقع رویان 7 روزه را بیرون اگر رها کنید می میرد، آن گاه مي آيند آن را به کار و استخدام می گیرند تا درمان کنند.