قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
خودمراقبتي در زندگي(2)
مقدمه: آسیب ها و خطراتی همیشه زندگی ما را تهدید می کنند و چه بسا شیرینی، لذّت و آرامش را از زندگی ما سلب می کنند. بهمین منظور باید از اعمال و رفتار خود که می تواند زندگی را به تلخی یا شیرینی، موفقیت یا شکست بکشاند خوب مراقبت و مواظبت نماییم تا در پرتو آن زندگی خوب و خوش و اصیل را به ارمغان آوریم. عقیده ما بر این است درد و درمان هر دو در درون ماست، بنابراین اگر بيماری خود رابشناسیم، خود نيمى از درمان را پیدا کردیم. بهمین منظور امام علی (ع) می فرماید:"طُوبَى لِمَن شَغَله عُيُوبِه عَن عُيُوبِ النّاس"، (نهجالبلاغه) خوشبختی برای کسی است که به عيوب خود بپردازد و از عيب جويى ديگران گريزان باشد در مقاله قبل درباره لجبازی- افسردگی- درمان رذائل اخلاقی- احساس خستگی- مبارزه با مشکلات- بی حوصلگی و عجول بودن به اختصار مطالبی اشاره شد و در این مقاله به برخی دیگر از صفات که باید مراقبت وکنترل شود آن را مطرح می کنیم، انشاالله مورد توجه دقیق و عمیق قرار گیرد.
1- چگونه جلوي عصبانيت(خشم وغضب) خود را در زندگي بگيريم ؟
اولاً: غضب نیروی دافعه انسان محسوب می شود که خیلی لازم و ضروری است ثانیاً: يكى از غرايز نيرومند و سرنوشتساز در وجود انسان است، اگر غضب خوب پرورش پیدا نکند یا افراط وتفریط در آن باشد موجب رکود و ذلّت انسان می شود، از این قوه باید برای دشمنان الهی«اَشِداءَ عَلَی الکُفّار رُحَمَاءَ بَینَهُم فتح/29» صفت مومنان و پیامبر اکرم(ص) این است که نسبت به کفار بسیار سخت گیرند و نسبت به مومنان بسیار مهربان هستند، درحقیقت اگر غضب در راه دفاع از دین و حق مظلوم و سرکوبی باطل و طرفداری از حق و برداشتن هر گونه مانع از مسیر کمال و همچنین در جهت مقابله با ناگواری ها و ظلم ها و پیمان شکنی ها و برعلیه کسانی که با خدعه و فریب پا روی حق می گذارند و مردم را گمراه می کنند بسیار قابل ستایش و نیز بر هر مسلمانی واجب است، و یا در برخی موارد اعمالی که به دین یا اجتماع ضرر نمی رسانند بلکه با منافع شخصی ماسازگاری ندارند در این صورت باید روحیه خویشتن داری وگذشت را داشته باشیم، چون خداوند به ما می فرماید:«وَالکَاظِمیِن الغَیظِ وَالعَافِینَ عَلیَ النّاس 134آل عمران» آنان که خشم خود را فرو می خورند و از بدی مردم می گذرند و نیز حضرت على (ع) نيز مىفرمايد: "یّاکَ والغَضَبَ فَاَوّلُهُ جُنُونٌ وآخِرُهُ نَدَمٌ" ازغضب و تندى دور باش که اول آن ديوانگى و آخرش پشیمانی است.( نهجالبلاغه، قصار 255)
ديل كارنگى روانشناس معروف آمريكايى نيز مىنويسد: «تداوم خشم و غضب در مزاج و قلب آدمى، اثر سوء مىگذارد و بسيارى از بيمارىهاى درونى و امراض بر اثر خشمهاى پىدرپى و زياده از حد طبيعى است.(آيين كاميابى، ص 233)
برای خشم و غضب که نوعی دیوانگی و منشاء بیماری ها و امراض هست چه باید کرد؟ نبى اكرم (ص) مىفرمايد"بُعِثتُ لِلحِلم مَركَزاً وَ لِلعِلمِ مَعدَناً وَ لِلصّبرِ مَسكَناً" من به رسالت مبعوث گشتم تا كانون حلم و بردبارى، معدن علم و دانش و مسكن صبر و شكيبايى باشم (ميزان الحكمه، ج 2، ص 513) وامير مؤمنان على (ع) مىفرمايد"اَلحِلمُ نورٌ جُوهره العقل" حلم و بردبارى نورى است كه منشاء آن عقل و خرد انسان است.) غرر الحكم، ج 1، ص 344"در فرمایشات بزرگان دین راه مهار غضب حِلم و بُردباری است.
براى تقويت حلم و بردبارى و خويشتندارى (پادزهر خشم)در برابر هيجان غضب ، بايد به تقويت اراده خود بپردازیم و سعى كنيم بر خود مسلط باشيم. در اين رابطه راههاى مختلفى وجود دارد ولى مهمتر آن است كه در راه درمان آن كاملاً جدى و قاطع باشيم. لذا آنچه توصیه مىشود را بدون كمترين شک به اجرا گذاريم:
روش هاي ساده و فوري براي جلوگيري از خشم و خشونت:
الف) خود را از شرّ شيطان در پناه خدا قرار دهیم(خواندن سوره های معوذتین).
ب) اگر ايستاده هستیم، بنشينیم و اگر نشسته هستیم قدرى دراز بكشیم.
ج) آبى به سر و صورت خود بزنیم و يا وضو بگيریم .
د) آب سرد بنوشیم. ه: آن محل را فوری ترک کنیم.
و: بعد از سرد شدن فوری از رفتارمان پوزش بخواهیم.
اما روشهاي اصولي و اساسي براي مهار غضب اين است که:
1- كاملاً به خود مطمئن باشيم كه مىتوانيم روحيه خود را تغيير دهيم ولى براى نتيجهگيرى عجول نباشيم. با خود فكر كنيم كه بايد حداقل يكسال روى خود كار كنيم و اگر چنين باشد حتماً پس از آن دگرگون خواهيم شد.
3- در هر مسألهاى ابتدا از ديگران انتظار بدترين برخورد را داشته باشيم و خود را براى تحمل آن آماده كنيم. اين مسأله باعث مىشود، برخوردها بهتر از مورد انتظار، در شما ايجاد خوشنودى نمايد. در حالى كه اگر هميشه انتظار برخورد خوب داشته باشيم چه بسا نتيجه عكس خواهيم گرفت.
4- با خود شرط كنيم كه هيچ گاه و در هيچ شرايطى برخورد تند نداشته باشيم. اگر ناگهان از ما چيزى سر زد خود را جريمه كنيم مثلاً تصميم بگيريم كه مثلاً اگر بر سركسى فرياد زديم فلان مبلغ ر اصدقه بدهيم يا يك روز روزه بگيريم. كارآيى اين روش بسيار بالا است و بسيارى از علماى بزرگ بدينسان تمرين عملى و خودسازى نموده اند.
5- از تفريحات سالم و تقويت كننده اراده مانند كوهنوردى و... نيز استفاده كنيم.
6- در تصميمگيرىها حتى الامكان با افراد عاقل و پخته مشورت نماييم، و از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهيزيم.
7- بيشتر با افراد خوش خلق و غير عصبى معاشرت كنيم.
8- موارد انجام يا تخلف را هر روز يادداشت کنیم، و همواره سعى برکم کردن موارد تخلف داشته باشیم .
9-همواره به بىنتيجه بودن عصبانيت انديشه كنيم و بدانيم كه حالات عصبى، نه تنها هيچ مشكلى را حل نخواهد كرد بلكه گره ها را كورتر خواهد كرد.
10- با مطالعه سيره و روش پيامبر (ص) و ائمه (ع) و بزرگان دين، از حالات و گفتارهاى آنان در این زمینه درس بگيريم.
2- نقش زبان بعنوان کليد خير وشر در زندگي چيست؟ وراه مهار آن از جمله پرگويي و زياد حرف زدن چيست ؟
زبان نعمت بزرگی از جانب خداوند به انسان است، بااین عضو کوچک می توانیم به آسانی با دیگران ارتباط برقرار کنیم وآنچه در درونمان است به دیگران منتقل کنیم، زبان معرّف شخصیت انسان است علی (ع)می فرماید: "َالمَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسانِهِ" شخصیت هر انسانی در زیر زبانش پنهان است، زبان در دو جهت می تواند بکار بیفتد، اگر تحت حاکمیت عقل باشد و تمام حرکات حساب شده باشد باعث کمال وسعادت انسان است ، رسول خدا (ص)فرمود: "نَجَاه المُومِنُ مِن حِفظِ لِسانِهِ بحارالانوار ج71ص300" و مسایل اجتماعی درایجاد صفا وصمیمیت ودوستی و اتحاد بین مردم بسیار مفید و تاثیر گذار است علی (ع) می فرماید: "اَللِّسانُ تَرجُمَان العَقل" زبان بیانگر میزان عقل است و اگر زبان آزاد و رها باشد هر حرف بیهوده و مفت را بزند اثرات زیانباری را بدنبال دارد، هم فرد را به فلاکت و بدبختی می کشاند و هم جامعه را به فساد و تباهی می بردعلی (ع ) می فرماید: "اَللّسانُ سَبعُ اِن خُلِّیَ عَنهُ عَقَرَ بحارالانوار ج71ص290" زبان درنده ای است که اگر به خود واگذار شود زخمی می کند، بنابراین زبان هم کلید خوبی و هم کلید بدی است امام باقر می فرماید"انّ هَذا اللّسانَ مِفتاحُ کُلّ خَیرٍ وَشَرِ" پس باید به طور عادى از نعمت بزرگ زبان استفاده كنيم، ولى از حرفهاى نادرست و وقت تلفكن باید بپرهيزيم، مردی خدمت پیامبراکرم(ص) رسید گفت مرا نصیحت کن، پیامبراکرم(ص) فرمود: زبانت را حفظ کن تا سه بار این را مطرح کرد، در هر سه بار پیامبرفرمود: زبانت را حفظ کن "اِحفَظ لِسانَکَ وَیحَکَ وَهَل یَکُبُّ النّاسَ عَلی مَنا خِرِهِم فِی النّارِ الّا حَصائِدُاَلسِنَتهِم بحار الانوار ج71ص305" زبانت را حفظ کن، وای برتو، آیا مردم را غیر از گفته های بیهوده و فاسد زبانشان به روی آتش می افکند. برای مراقبت و کنترل و همچنین مهار زبان چه باید کرد؟
1- ایمان را درخود تقویت کنیم (مِنَ الاِیمَانِ حِفظُ اللِّسانِ) از نشانه های ایمان مراقبت از زبان است) ایمان به اینکه همه ما در محضر خدا هستیم و کوچکترین حرکات و رفتار و گفتار ما از او مخفی و پنهان نیست"اَلَم یَعلَم اَنَّ الله یَریَ" آیا تو فکر میکنی که خدا تو را نمی بیند و ایمان به اینکه همه اعمال ما در روز قیامت حسابرسی می شود و باید در مقابل اعمامان ازجمله زبان پاسخگو باشیم و هر عمل ناپسند دارای عذاب است.2- آگاهی خود را نسبت به آثار و نتایج سخنان مان افزایش دهیم مثلا دانستن اینکه دروغ و غیبت و تهمت و ریختن آبروی مردم و امثال آن چه مضراتی دارد و بر عکس صداقت و مدح و احترم به دیگران چه فوایدی دارد.(آشنایی با آثار ونتایج گفتار زشت وآشنایی با فواید گفتار خوب )
3- عادت به اینکه قبل از هر سخن ابتدا نتایج آن را بسنجیم و سپس آن را بیان کنیم. پیامبر اکرم (ص)فرمود"اِنّ لِسانَ المُومِنُ وَراء قَلبِهِ فَاِذا اَرادَ اَن یَتَکَلَّمَ بِشَیءٍ تَدبَرهُ بِقَلبِهِ ثُمَّ اَمضَاءبِلِسانِهِ"همانا زبان مومن پشت عقل او قرار دارد، اگر اراده گفتاری چیزی کند، ابتدا با عقل خود آن را می سنجد و سپس به زبان می آورد( محجه البیضاء ج5ص195)
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
4- از همه مهمتر برای مهار زبان "صَمت یا سکوت" است که باعث می شود.
الف: انسان از تمام آفات زبان از جمله کلام های بیهوده و غیر اخلاقی و انسانی دور بماند. ب: فرصت تفکر و عبادت و ذکر خدا را بیشتر پیدا می کند. بهمین منظور پیامبر اکرم(ص) فرمود: "مَن صَمَتَ نَجَی" هرکس سکوت اختیار کند نجات یافته است. ج: ارزش سکوت در کلام بزرگان دین این چنین اشاره شده، داود پیامبر فرمود: اگر کلام از نقره باشد سکوت از طلاست. و پیامبراکرم (ص)فرمود: هرکس سخنش بیشتر شود، اشتباهاتش افزایش می یابد، کسیکه اشتباهاتش بیشتر شود، گناهانش افزایش می یابد و چنین شخصی آتش جهنم بر او سزاوار است و همچنین فرمود: سکوت از اخلاق پیغمبران و شعار و شیوه برگزیدگان است. یا امام صادق (ع)می فرماید: سکوت شعار محقیقین و کسانی است که با چشم بصیرت به احوال گذشتگان نظر نموده و در احوال آنان تفکر می نمایند. حال سئوال مهم مطرح می شود و آن اینکه در هیچ جا نباید سخن گفت و سکوت کرد؟ سخن گفتن در جایی که گمراهی هدایت شود و ناآگاهی، آگاه شود و یا دشمنی ها به دوستی ها تبدیل شود یا آشتی و صلح بین افراد برپا شود و یا حرف حقی اثبات شود و... واجب است، رسول خدا(ص)فرمود"اِملاءُ الخَیرِ خَیرٌ مِنَ السُّکُوت وَالسّکُوتُ خَیرٌمِن اِملاءِ الشّرِ" بیان سخن خیر بهتر است از سکوت و خاموشی بهتر از بیان شر است.
اما بخش دوم سئوال، انسان باید در اموری حرف بزند که برای خود و شخص دیگری ضرر دنیایی و یا آخرتی نداشته باشد، بیهوده سخن گفتن یا پرگویی اصولاً ضرر هایی بدنبال دارد، منظور از پرگویی، سخن و حرفی است که هیچ بهره دینی و دنیایی در آن نباشد، پرگویی نسبت به بیهوده حرف زدن عمومیت بیشتری دارد یعنی هم شامل بیهوده سخن گفتن است و هم سخنان اضافی، تردیدی نیست که سخنان اضافی و بیهوده سخن گفتن ناپسند است. خداوند می فرماید"وَالّذِینَ هُم عَنِ اللّغوِ مُعرَضُون مومنون /3" اگر این صفت ناپسند همرا با گناه باشد دارای عقوبت هایی است.
علت ناپسندی این صفت این است که اولاً: شما با این کار وقت خود را تلف می کنی و بجای کار خیر، امر پستی را بر می گزینی و این باعث تضییع عمر می شود ثانیاً: ارزش و بهای انسان کم می شود و به شخصیت او لطمه زیادی وارد می کند. ثالثاً: علت سخنان بیهوده حرص زیاد و آگاهی از مسائل غیر ضروری است. رابعاً : بخاطر دوستی زیاد با افراد دیگر. خامساً: بخاطر وقت کشی است و راه علاج این بیماری آن است که انسان همیشه توجه به مرگ داشته باشد و بداند هر کلمه ای که می گوید از او سئوال و مواخذه می شود چون زبان بزرگترین نقش را در بهشتی یا جهنّمی شدن انسان دارد در قرآن كريم آمده است: "ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيد" انسان هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اين كه همان دم فرشتهاى مراقب و آماده براى ضبط آن است. اگر انسان بداند سخنانش جزو اعمال او محسوب مىشود و در برابرآن مسؤول است، از پر حرفى كه نوعا به دروغ، غيبت، اتلاف وقت، آزار ديگران، قساوت قلب و... منتهى مىشود اجتناب می کند. و نیز از نظر علمی انسان تا جایی که می تواند باید کمتر سخن بگوید، چون از سخن گفتن بيهوده، گناهان عظيمى بر مىخيزد و زبان آفات بزرگى دارد، على (ع) فرموده است: "اِذَا تَمّ العَقل نَقِص الكَلام" هنگامى كه عقل كامل گردد سخن كم مىشود و نیز در مجلسی که ممکن است او را به پر گویی و بیهوده سخن بکشاند حضور نیابد، انسان باید عادت کند کم کم فقط در مسائل ضروری سخن بگوید و یا آنکه قبل از سخن در آن فکر کند و فایده یا ضرر آن را مشخص نماید، انسان سکوتش برای تفکر کردن ، نگاهش برای پند گرفتن، سخن گفتنش سنجیده و حساب شده و برای رضای خداوند است .
انسان از سرمایه های خود از جمله وقت و زمان که بسیار پرارزش است و قابل ذخیره شدن و برگرداندن نیست باید بخوبی بهره ببرد، بهمین منظور خداوند به زمان سوگند یاد کرد "وَالعَصرِ اِنَّ اِلانسَان لَفِی خُسرٍ" در این آیه زمینه خسارت انسان بخاطر این است که از ظرف زمان خوب استفاده نمی کند پیامبر اکرم(ص) می فرماید:"مِن حُسنِ اِسلامِ المَرءِتَرَکُهُ مَالا یُعنیِهِ" از خوبی اسلام انسان، ترک مسائل غیر مربوط به اوست.
درمان عملى در مهار زبان این است که انسان تمرين و تکراركند تا چون ديگر صفات اخلاقى، تدريجا به كم حرفى عادت نموده و صفت ثابت را در اين زمينه كسب نمايد.
3- چگونه ساده لوحي را در زندگي از خود دور کنيم ؟
اگر ساده لوحی به معنى راستى و صداقت در زندگى، و دنبال دروغ و مكر و حيله نرفتن باشد، صفت بسيار نيكو و ارزشمند است. در روايات در وصف مؤمن گفته شده است: " اَلمُومِنُ غَرٌ كَرِيم" مؤمن با كمال آگاهى و درايت، كريمانه فريب مىخورد. منظور اين است كه مؤمن در بسيارى از موارد براى سهولت معاشرت با مردم، كريمانه از حقوق خود در مىگذرد. اما اگر سادگى بمعناى زودباورى و فريب ديگران را خوردن باشد نتيجه ناپختگى در زندگى است و براى مصون ماندن از نتايج منفى آن لازم به این نکات علمی و تجربی توجه کنیم:
1- از حوادث زندگى خود و دیگران درس عبرت بگيريم. می گویند انسان عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود و از هر حادثه ای تجربه تازهاى كسب كنيم تا كمكم در اثر تجربه در زندگى، پخته تر و داناتر شويم. البته لازم نیست حتماً تمام مسائل را خودمان در زندگی تجربه کنیم بلکه از تجربه دیگران بسیار باید استفاده کرد.
2- نسبت به افرادى كه با ما مراوده و رفت و آمد دارند ،كمال دقت را داشته باشيم.
3- با دوستان خوب و عاقل و متدين دوستى و رفاقت كنيم.(دوستی های برگزیده، راه اساسی موفقّیت در زندگی است).
4- از دوستان بد و بىبند و بار پرهيز نماييم.
5- در كارهايمان از مشورت افراد دانا و بزرگتر بيشتر استفاده نماییم.
6- در زندگى همیشه هدفدار باشیم و سعى كنيم طبق اصول و معيارهاى علمی و منطقی و شرعى عمل نماييم.
7- دائماً از خداوند در مشكلات كمك و يارى بطلبيم(ایاک نستعین).
8- سعى كنيم حالت زود رنجى را با صبر و تحمل و تمرين بردبارى و شكيبايى از خودمان دور نماييم.
4- چگونه با حبّ به ذات که موجب غرور مي شود مبارزه نماييم ؟
حبّ ذات و دوست داشتن خود، یک امر طبیعی و فطری است اگر حبّ به ذات نباشد ما هرگز به دنبال دفاع از خود یا در صدد سير نمودن خود و یا رسيدن به كمالات مادى و معنوى نیستيم.
از نظر معرفتى حبّ ذات غير از غرور است در حقیقت يكى ازپيامدهاى منفى حبّ ذات افراطى، غرور مىباشد،توجه داشته باشيم كه حبّ ذات يك حالت روحى صد در صد زشت و ناپسند نيست بلكه آنچه زشت شمرده شده همان غرور افراط گونه است كه موجب ناديده گرفتن حق، به چشم نيامدن ديگران و حقوق آنها، و تنها خود را ديدن و هر چيزى را براى خود خواستن است که در اصطلاح روان شناسی خودشیفتگی است که منشاء تمام فسادها در انسان است، حالت افراط گونه حبّ ذات ريشه در يك شناخت غلط از خود و ديگران دارد و بر پايه سيستم شناختى نادرست بنا گردیده است، لذا راهكارهاى ارائه شده جهت علاج، بيشتر به اصلاح شناختى توجه دارد و از اين رو نیاز است بيشتر به مطالعه و تفكر و سپس تلقين خود بپردازيم.
اما راهكارها مقابله با غرور: الف) به فقر وجودى خود نسبت به خداوند سبحان توجه كامل داشته باشيم "یا ایُهَا النّاس اَنتُم الفُقَراء"و يك لحظه از آن غفلت نورزيم يعنى، به يك خودشناسى و خداشناسى دقيق و صحيح برسيم كه ما چه هستيم و چه مىتوانيم باشيم و اگر لطف و فيض الهى نباشد چه خواهيم شد و آيا اصلاً وجود داشتیم و مىتوانيم موجود باشيم؟
اگر نازى كند يك دم فرو ريزند قالبها
ب) جايگاه خود را در مجموعه ی نظام هستى بيابيم كه ذرهای در بيكرانه عالم هستی بیش نیستیم، گويا بود و نبود ما يكى است. همانندقطرهاى در برابر اقيانوس ها و يك ذرهاى در مجموعه ی عالم هستى. در اين مورد بسيار فكر كنيد.
ج) به ضعف و نقص خود در دستگاه بدن و ناتوانى در انجام كارهايى كه مىخواهيم انجام دهيم ولى نمىتوانيم، بيانديشيم و به يقين بدانيم كه تمام اين امور حكايت از تدبير مدبّرى مافوق همه تدابير بشرى دارد و او تصميمگيرنده نهايى است.
د) به پيامدهاى ناگوار حبّ ذات افراطى (غرور)بيانديشيم و سرنوشت زشت اينگونه افراد را مطالعه كنيم و مد نظر داشته باشيم و كافى است برخى از اين پيامدها را بنویسیم و در كيفيت گرفتار شدن افراد به آنها تفكر كنيم كه چگونه با شخصيت پفكى و ابهت بادكنكى که برای خود تراشيده روبه سوی حضيض ذلّت فرو غلطيدند مثل فرعون ها ونمرود ها.
ه) روايات و آيات و ضربالمثلها و حكاياتى كه در سرزنش، عواقب شوم اين صفت بيان شده است، زياد مطالعه كنيم و براى مدت 10 روز حداقل روزى نيم ساعت از اينگونه مطالب (كُتب اخلاقى) مطالعه كنيم: مثل کتاب(1- قلب سليم، شهيد دستغيب 2- گناهان كبيره، شهيد دستغيب 3- جامعالسعادات، نراقى 4- معراجالسعاده، نراقى 5- چهل حدیث امام خمینی (رض)
5- اضطراب و استرس تا چه حدي در زندگي لازم است ؟
اضطراب يعنى دلهره داشتن و ترس مبهم كه منشأ آن خيلى خوب روشن نيست. اما اين كه اضطراب آيا مفيد است يا مضر؟ روانشناسان معتقدند كه اضطراب جزء ساختار شخصيت انسان است و در حد اعتدال آن نه تنها مضر نيست بلكه لازم و مفید است، چه اين كه اگر ما اضطراب اصلاً نداشته باشيم هيچگاه به وعدههاى خود عمل نمىكنيم. براى امتحان درس نمىخوانيم. براى معالجه بيمارى خود به پزشك مراجعه نمىكنيم. يا يك راننده اگر اضطراب نداشته باشد معلوم نيست بتواند هزاران كيلومتر رانندگى كند و حتى شب تا صبح بيدار بماند اين اضطراب برای حفظ جان مسافرين، خودش و ماشين است كه او را بيدار نگه مىدارد، بنابراين اصل اضطراب مفيد است اما اگر بيشتر از حد اعتدال باشد به گونهاى كه در انجام مسؤوليتهاى فردى و اجتماعى موجب اختلال در عملكرد ما شود جنبه مریضى روحی و روانی پيدا مىكند و بايد چنين اضطرابى درمان شود. رعايت نكات زير در درمان آن بسيار مفيد و ضرورى است:
- هر روز 20 تا 30 دقیقه ورزش بصورت مستمر داشته باشیم .
- انجام ريلكسيشن (آرام بخشی) در واقع يك نوع آرامش عضلانى است كه با ايجاد انقباض و انبساط ماهيچههاى بدن، موجبات آرامش جسمى و روحى است. به اين صورت كه روى تخت يا زمين هموار دراز مىكشيم و يكجا همه ماهيچه بدن را از پيشانى، چشم، گردن، سينه، دستها، شكم، پشت، پاها و انگشتان را براى 5 ثانيه منقبض مىكنيم و سپس آن را رها و شل مىكنيم به گونهاى كه احساس آرامش در عضلات خود كنيم، اين عمل را مىتوانيم به صورت ديگرى هم انجام دهيم و آن اين كه تكتك ماهيچههاى بدن را منقبض كنيم و سپس شل كنيم. مهم این است در تمرين ريلكسيشن، هنگام انقباض و انبساط عضله، بايد همه توجه خود را به آن عضو معطوف كنیم. اين عمل را روزى سه بار (ترجيحاً هنگام استراحت و خواب) انجام دهيم.
- در مسائلى كه روزمره برايمان پيش مىآيد سعى نماييم با تأمل و تفكر و تأنى با آنها برخورد كنيم و هیچگاه بامسائل احساسی و هيجانى برخورد نكیم .
- توکل و اعتماد به خداوند "فَلیَتَوَکَّل عَلیَ الله فَهُوَ حَسبُه" زمینه آرامش را برای انسان فراهم می کند .
- استفاده از تجارب موفق دیگران دربرابر استرس .
- نفس های عمیق بصورت دم و بازدم در کاهش استرس موثر است .
- راز و نیاز و دعا و ارتباط با قرآن کریم در هر روزمی تواند آرامش بخش روحمان باشد .
5- برای تحصیل یک زندگی مطلوب چه اصولی را باید توجه داشته باشیم ؟
الف- دورى از گناه و انجام واجبات اولين پله سير بسوی زندگی مطلوب است. جان انسان مزرعهاى بسيار آماده است، هر عملى ولو بسيار كوچك مانند بذرى است كه در آن كاشته مىشود و سريعاً رشد مىكند. اگر عمل خوب باشد ميوه ی شيرين در زندگی را مىدهد و اگر عمل بد باشد ميوه ی تلخ و دورى از محبوب حقيقى خدا را برای ما بهمراه دارد.
ب- تنها راه مطمئن برای زندگی مطلوب پیروی از دستورات خداوند است چون اوست که به تمام زوایای وجودی انسان آگاهی دارد.
آنكه مىتواند در زندگی به ما آرامش حقيقى دهد وجود مقدس حضرت حق تعالی است كه راه همنشينى با او در این آیات که هر روز در نماز مىخوانيم وجود دارد: اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِيمَ* صِراطَ اَلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ *غَیرِ المَغضُوبِ عَلیهِم وَالضّالِین ما را به راه مستقيم هدايت كن* راه كسانى كه به آنان نعمت دادى* نه راه آنان كه بر ايشان غضب نمودى و نه راه گمراهان.
حال چه كسانى از نعمت الهى برخوردار بوده و سعادتمند شدند.
در سوره «نساء» آيه 69 مىفرمايد: و آنان كه خدا و رسول را اطاعت كنند، همانا با كسانى كه خدا به آنها نعمت داده و لطف و عنايت كامل نموده، يعنى با پيامبران، صديقان، شهيدان و نيكوكاران همراه خواهند بود. بنابراين راه سعادت تنها در پيروى از فرمانهاى پيامبران الهى است و بقيه به بيراهه رفتن است .
ج- ارتباط با قرآن هر چند فقط با قرائت آن باشد، با قرآن اين كتاب بزرگ معرفت لازم است آشنا شویم. و راهى از آن به سوى محبوب حقیقی (خدا)برای خود باز كنیم .
د- دوستان وارسته و متعهد انتخاب كنیم، معاشران خود و دوستان خويش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنويّات و آنانكه به دنيا و زخارف آن حریص نیستند و از مال و منال به اندازه كفايت و حدّ متعارف قانع هستند و مجالس و محافلشان آلوده به گناه نيست و از اخلاق كريمه برخوردارند، انتخاب كنیم كه تأثير معاشرت ودوستان در دو طرف صلاح و فساد اجتناب ناپذير است.
ه- تفكر در موجودات عالم يكى از وسائل نجات انسان از خود بينى است، اگر ساعتى در همه موجودات عالم ازجمله خود مان فکر کنیم می يابيم كه هيچ موجودى از خود هیچ چيزى ندارد و آنچه به او رسيده همه الطاف الهى است و الطافى كه خداوند به ما داده چه قبل از آمدن به دنيا و چه در حال زيستن، از طفوليت تا آخر عمر و چه پس از مرگ به واسطه هدايت كنندگانى كه مأمور هدايت ما بودهاند تا شاید پوچى و بىمحتوايى خود را دريابيم و راه به سوى او براى ما باز شود.
و- «حبّ دنيا» اساس بدبختىها و هلاكتها ست، رأس تمام خطاهای انسان از حبّ دنيا است كه از حبّ نفس سرچشمه مىگيرد. خود ِدنیا مورد سرزنش نيست چون مظهر حق و مقام ربوبيّت الهی است و محل فرود آمدن فرشتگان و محل سجده و تربيت گاه انبيا و اولياء اللّه (ع) است و عبادتگاه شایستگان و محل آشکارشدن حق بر قلب های شيفتگان محبوب حقيقى (خدا)است، حبّ به دنیا اگر ناشى از حبّ به خدا باشد و به عنوان نمایش دهنده خداوند باشد، مطلوب و موجب كمال است و اگر ناشى از حّب به نفس باشد رأس همه خطيئهها است، پس دنياى مذموم در خودِ تو است، علاقهها و دلبستگىها به غيرِ ازصاحب دل(خدا)، موجب سقوط است. همه مخالفتها با خدا و دچارشدن به معصيتها و جنايتها و خيانتها از حبّ خود است، كه حبّ دنيا است که حبّ مقام و جاه و مال و منال از آن نشأت مىگيرد.
ح- کسب علم و آگاهی بصورت مستمر یا به اصطلاح اهل بصیرت باشیم، ما توسط نور ظاهرى امور محسوس(خورشيد، ماه، دریا، جنگل و...) را مشاهده مىكنيم ، اما با نور و روشنایی باطنی(بصيرت) همه نقصهاى انسان را برطرف و تمام دردهاى او را درمان مى یابد.
رسول خدا (ص) فرمود: "لَيسَ الاَعمَى مَن يَعمِى بَصَرِه اِنّما الاَعمَى مَن تَعمِى بَصيرَته" نابينا كسى نيست كه چشم ظاهرش نمىبيند، بلكه نابينا كسى است كه بصيرتش (چشم باطنش) بسته است.
امام صادق (ع) مىفرمايد: "جَالِسُ اَهلِ الوَرَع وَالحِكمَه وَاَكثَر مناقشتهم فَاِنَّك اِن كُنتَ جَاهِلاً عِلّمُوك و اِن كُنتَ عَالِمَاً اَزدَدَت عِلماً " با اهل ورع و حكمت همنشینی داشته باش و بسيار با آنها به گفتوگو بپرداز كه در آن صورت اگر جاهل باشى به تو آموزش خواهند داد و اگر عالم باشى بر ميزان معلومات تو افزوده خواهد شد،(غررالحکم ص429) در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه بهترين استاد و راهنماى انسان آگاهى و علم او است. اگر به دانستههاى خود عمل كرديد، آن گاه خداوند نسبت به آنچه نمىدانيد به شما آگاهى خواهد داد.
از نظر على (ع) «كم سخنى و گزيده گويى»، «ملازمت با حق»، «استقامت در دين»، «همنشينى با نيكان»، «انجام عمل صالح»، «مدارا با مردم»، «صدق و دوستى»، «ادب ورزيدين»، «عفت ورزيدن»، «عفو و گذشت كردن از مردم»، «تجاهل كردن به خطاهاى مردم»، «غيبت نكردن»، «زهد ورزيدن در دنيا»، «موقع سكوت ذكر گفتن»، «اخلاص در عمل داشتن» و «جدال و مراء نكردن»، نشانههاى عقل و بصيرت شمرده شده است. (غررالحكم و درر الكلم، عبدالواحد آمدى (چاپ دفتر تبليغات)، ص 41- 42 و 52- 55)
*منابع: پرسمان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاههای کشور- کتاب اخلاق اسلامی 1 و 2 اداره کل امورتربیتی وزارت آموزش وپرورش
سئوالات نسیم دانش 71
1-از دیدگاه امام علی (ع)کدام صفت در انسان، اولش دیوانگی و آخرش پشیمانی را به همراه دارد وراه درمان آن چیست ؟
1- زبان- حِلم و بُردباری و خویشتن داری
2- غضب وتندروی- حِلم وبُردباری وخویشتن داری
3- ساده لوحی- صَمت یا سکوت 4- غرور- صَمت یا سکوت
2- از دیدگاه امام باقر (ع ) کلید هر خوبی وبدی چیست؟ مهمترین راه مهار آن کدام است ؟
1-حِلم وبُردباری- صَمت یا سکوت 2- مدارا با مردم- دوری از گناه
3-زبان- صَمت یا سکوت 4- حبّ ذات افراطی- دوری از گناه
3- همه از مفاهیم ساده لوحی مذموم و ناپسند است بجزء ...
1- زود باوری و فریب خوردن از دیگران
2- ناپختگی در زندگی و پذیرفتن سریع رای و نظر دیگران
3- متوسل شدن به دروغ و حیله و نیرنگ 4- راستی وصداقت داشتن در زندگی
4-کدام صفت باعث نادیده گرفتن حق، به چشم نیامدن دیگران وحقوق آنها، وتنها خود و همه چیز را برای خود خواستن است، و ریشه این صفت از کجاست؟
1- غضب و تند روی- حبّ دنیا افراطی 2- غرور یا خود شیفتگی- حبّ ذات افراطی
3- لجبازی- حبّ دنیا افراطی س4- افسردگی- حبّ ذات افراطی
5- از دیدگاه امام علی (ع) از نشانه های عقل و بصیرت است ؟اولین پله سیر بسوی زندگی مطلوب وهمچنین تنها راه مطمئن برای زندگی مطلوب چیست ؟
1- کم سخنی و گزیده گویی- دوری از گناه و انجام واجبا ت- پیروی از دستورات خدا
2- مدارا با مردم- دوری از گناه و انجام واجبات- پیروی از دستورات خدا
3- تجاهل کردن به خطا های مردم- دوری از گناه و انجام واجبات- پیروی از دستورات خدا
4- هرسه مورد