قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
نيکوکاري
مقدمه: در قرآن کريم واژه «برّ» 196 بار تکرار شده است که اين فراواني نشان از اهميت آن در نزد خداوند متعال دارد. برّ به معناي نيکي است و به کسي که خيلي نيکوکار باشد«برّ» ميگويند يعني وجودش يکپارچه نيکي(پندار- گفتار- رفتار) باشد، بهمين منظور امام علي (ع) ميفرمايد: "رَأْسُ الْإِيمَانِ الْإِحْسَانُ إِلَي النَّاس" نيکي و احسان به مردم رأس ايمان است.
ره نيک مردان آزاده گير چو استادهاي دست افتاده گير
انسان نيکوکار از ديدگاه قرآن کريم به کسي اطلاق ميشود، که در سه ناحيه 1- اعتقادي2- اخلاقي 3- عمل و رفتار يک سلسله اصول را در زندگي فردي و اجتماعي خود دقيقاً رعايت کند. در قرآن جامع ترين آيه از آيات قرآن کريم که 15 اصول افراد نيکوکار را در اين سه حوزه معرفي کرده آيه 177 سوره بقره ميباشد که به برسي اجمالي آن ميپردازيم، اگر دين اسلام را نيز مورد بررسي قرار دهيم ميبينيم اساسش بر همين سه پايه است 1- «آيه محکمه» فرد مسلمان بايد پايه هاي فکري و اعتقادي خود را با شناخت و آگاهي و تحقيق تقويت و تعميق ببخشد 2- «او فريضه عادله» مسلمان بايد قواي دروني (اخلاقيات)خود را متعادل کند 3- «سنّه قائمه» مسلمان بايد مراسم ها و مناسک ها (حج، روزه، نمازجمعه و...) در زندگي عملي خود به جا آورد به عبارتي اسلام از سه بخش اعتقادات، اخلاقيات و احکام تشکيل شده است.
*اصول نيکو کاري
1- اعتقاد وايمان به خداوند و روز آخرت (قيامت)، ملائکه و فرشتگان،کتاب هاي آسماني و پيامبران داشته باشد «اَلبِرّ مَن آمَنَ بِالله وَاليَومِ آلاخِرِ وَالملَائِکَه وَالکِتابِ وَالنّبِيين»(بقره /177) اين نخستين و اساسي ترين و نيز مهمترين پايه همه خوبي ها و نيکي هاست، ايمان فراتر از دانستن و علم است، امام علي (ع) در تعريف ايمان ميفرمايد:« اَلايمانُ مَعرِفَه باِلقَلبِ واِقرارٌ باِللّسانِ وَعَمَلٌ بِالاَرکان» ايمان اعتقاد و معرفت قلبي، و اقرار کردن به زبان، و عمل و جوارح است. با ايمان اينچنيني است که همه وجود انسان روشن ميشود و انسان انگيزه و نيرو براي حرکت بسوي برنامههاي سازنده و اعمال صالح پيدا مي کند.
2- انفاق و ايثار و بخشش هاي هاي مالي: مالي که انسان با تمام وجود به آن علاقه دارد و دل کندن از آن کار بسيار سخت و دشوار است(علي حُبّه) انسان بايد براي رضاي خدا در برابر خواستههاي دل بايستد و به گروههاي نيازمندان که خداوند مشخص فرموده انفاق نمايد 1- خويشاوندان، اولين اولويت در انفاق و بخشش مالي است 2- يتيمان افرادي که از نعمت سرپرست محروم ميباشند 3- مستمندان آنهايي که امکان تامين مايحتاج زندگي خود را ندارند 4- در راه ماندگان آنهايي که در سفر مانده اند 5- بردگان که نياز به آزادي و استقلال در زندگي دارند.
انسانهاي نيکوکار در پرتو نيکيهايشان رشد معنوي پيدا ميکنند، و همچون بذرهاي پر ثمري هستند که به هر طرف شاخ و برگ مي زنند. قرآن مجيد ميفرمايد:« مَثَلُ الَّذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّه کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يضَاعِفُ لِمَنْ يشَاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ»(بقره /261) کساني که اموال خود را در راه خدا انفاق ميکنند، همانند بذري هستند که هفت خوشه بروياند که در هر خوشه، يک صد دانه باشد و خدا آن را براي هر کس بخواهد (و شايستگي داشته باشد) دو يا چند برابر ميکند. و خدا از نظر قدرت و رحمت وسيع و به همه چيز داناست. جالب آنکه چنين احساني در نهايت به خودِ نيکوکار بر ميگردد، چنانکه قرآن کريم ميفرمايد:« إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکمْ (اسراء/7) اگر نيکي کنيد، به خودتان نيکي ميکنيد. اين يک سنّت هميشگي است که بازتاب نيکيها و بديها سرانجام به خود انسان باز ميگردد. هر ضربهاي که انسان ميزند، بر پيکر خويشتن زده است، و هر خدمتي به ديگران مي کند، در حقيقت به خود کرده است. سرانجامِ نيکوکاري، نام و يادي است که براي هميشه زنده ميماند. اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد:« وَ لِسَانُ الصِّدْقِ يجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يوَرِّثهُ غيرَهُ يرِثهُ غَيرُه»(نهج البلاغه خطبه 23) نام نيکي که خدا (در ساية نيکوکاري ) به انسان عطا ميکند، از ثروتي که به هر حال، براي ديگران به ارث ميگذارد، بهتر است.
3- برپا داشتن نماز (اَقَامَ الصَّلوه): نماز به عنوان بهترين عمل «حيّ عَلي خَيرِ العَمَل» رابطه هميشگي خلق با خالق است، خالقي که همه زيباييها و کمالات و نعمتها از آن اوست و ما در برابر تمامي زيباييها و کمالات و نعمتها از او در قالب نماز تشکر ميکنيم ، اگر نماز با تمام آداب و شرايط انجام شود و در آن خضوع و خشوع قلبي باشد انسان را از گناهان باز ميدارد و بسوي خير و سعادت تشويق ميکند. «حيّ عَلَي الفَلاح » اگر ميخواهيم بدانيم به چه ميزان نماز ما قبول و پذيرفته ميشود بايد ببينيم چه اندازه ما را از زشتي ها و پليدي ها دور ميکند «اِنّ الصّلوه تَنهَي عَنِ الفَحشَاء وَالمُنکَر»همانا نماز ما را از زشتيها و پليديها باز ميدارد و هدف بالاتر و والاتر نماز در ذکر و ياد خداست «اَقِمِ الصّلوه لِذِکرِي» نماز را براي من به پا داريد.
4- دادن زکات (وآتَي الزَّکوه ): نيکوکار کسي است که علاوه بر رابطه با خالق، رابطه با خلق و ديگران را به صورت مستحکم دارد، آن هم رابطه دوستانه و عاطفي و صميمي و جلوه اين معني در انفاق و بخشش مال و دستگيري از بنده خداست، البته اين انفاق هم در شکل مستحبي و ايثارگري و هم در قالب انفاق واجب مثل زکات و خمس، اداي حقوق واجب الهي يک وظيفه مهم اجتماعي است که هيچ منتي هم ندارد. خداوند در توصيف بهشتيان ميفرمايد: وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (ذاريات /19)در اموال آنها حقّي براي سائل و محروم بود. تعبير به «حق» يعني يکي از اوصاف بهشتيان اين است که نيازمندان را در اموال خويش شريک مي دانند و سهمي از اموال خويش را صرف رفع مشکلات آنان ميکنند. نکتة مهم تر آنکه نيکوکاران منتظر درخواست نيازمندان نميمانند و قبل از درخواست به کمک آنان ميشتابند؛ چرا که نيازمندان را در سرمايه خويش شريک ميدانند.
در سورة معارج نيز بعد از ذکر نماز که بهترين اعمال، و برترين حالات مؤمنان است، به دومين ويژگي اهل ايمان پرداخته ميفرمايد:« وَ الَّذِينَ فِي أَموالِهِمْ حقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»(معارج/ 25- 24)کساني که در اموالشان حق معلومي است براي تقاضا کنندگان و محرومان.
يکي از شاخصه هاي مهم شيعيان راکمک به ديگران دانسته اند. امام صادق(ع) ميفرمايد:«امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا.... إِلَي أَمْوَالِهِمْ کيفَ مُوَاسَاتُهُمْ لاخْوَانِهِمْ فِيهَا»( الخصال، شيخ صدوق،ج 1، ص103)شيعيان ما را با سه چيز امتحان کنيد: (يکي از آنها) نسبت به اموالشان، که به برادران ديني خود تا چه مقدار کمک و همراهي ميکنند.
بسياري از کساني که اموال و دارايي مناسبي دارند و در رفاه و آسايش به سر ميبرند، نيازمندان جامعه را فراموش ميکنند و در برابر سخن ديگران که به آنان گوشزد ميکنند، همان گونه که خدا به شما نيکي کرده، شما هم به ديگران نيکي کنيد گوش شنوايي ندارند. سخن اينان همانند سخن دانايان بني اسرائيل است که به قارون نصيحت ميکردند:« مال و ثروت عظيم خويش را ابزاري براي سعادت خود و جامعهاي که در آن زندگي ميکني، قرار ده و آن گونه که خدا به تو احسان کرده است، به خلق خدا نيکي کن» اما او با غرور و تکبّر مخصوص به خود ميگفت: اين ثروت عظيم را با علم و دانش (و لياقت و کارداني ام) به دست آوردهام(قصص/ 77- 78)
نيکوکاري ويژة انسانهايي است که در مسير هدايت قرار گرفته باشند، مي دانند هر آنچه در دست ما است، به واسطة احسان خدا است و در برابر اين همه احسان، سزاوار نيست، جز نيکي به ديگر بندگان. از اين رو، مي کوشند تا نيازهاي روحي و مادي ديگران را به هر طريق ممکن برطرف سازند. و در مقابل، خداي متعال نيز پاداش نيکي آنان را تضمين نموده، ميفرمايد:« مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160)هر کس کار نيکي به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد.
5- وفاي به عهد (وَالمُوفُونَ بِعَهدِهِم اِذا عَاهَدوا ) :اصل اساسي در اخلاق فردي و اجتماعي وفاي به عهد است، سرمايه بزرگ اجتماعي و اعتماد متقابل افراد جامعه نسبت به يکديگر است (وفاي بعهد)که زندگي شاداب و با نشاط توام با آرامش را شکل ميدهد و از اضطراب و استرس و افسردگي و کينه و کدورت دور ميکند و از گناهان بزرگ که رشته اطمينان و اعتماد را پاره مي کند و زيربناي روابط اجتماعي با ديگران را سُست ميکند ترک وفاي به عهد است بهمين خاطر خداوند دائما تاکيد بر وفاي به عهد دارد «اُوفُوا بِعَهدِکُم»که از نکات برجسته تربيتي است «عهد به فرزندان» «عهد به همسر و خانواده» «عهد به بستگان» «عهد به دوستان» «عهد در قرار دادهاي اجتماعي» « عهد مسئولين به مردم و...» در روايات اسلامي مي خوانيم هر مسلمان موظف است سه برنامه را در هر صورت انجام دهد خواه طرف مقابل مسلمان باشد يا کافر، خوب باشد يا بد و آن سه عبارتند از: 1- وفاي به عهد 2- اداي امانت 3- احترام به پدر ومادر
وفاي به عهد و پيمان در زندگي فردي و اجتماعي آنقدر اهميت دارد که تمام دين انسان متوجه آن مي شود «لادِينَ لِمَن لا عَهدَ لَهُ» دين ندارد کسي که به عهد و پيمان خود عمل نکند.
6- صبر و استقامت «وَالصّابّرين فِي البَاسَاءِوَالضّراءِوحين البَاس»: صبر و اسقامت در برابر فقر و سختي که از بيرون بر ما تحميل مي شود(باساء) و درد و بيماري که از درون به انسان فشار ميآورد(ضراء) و زمان جنگ و جهاد(حين الباس) اساس زندگي فردي و اجتماعي ما بايد بر پايه تحمل سختيها و مشقّات باشد، چون اساس خلقت انسان ها بر سختي بنا نهاده شده است« وَلَقَد خَلَقنَا الاِنسَانَ فِي کَبَدٍ» بهمين منظور ما در زندگي در سه حوزه بايد تمرين صبر و استقامت را داشته باشيم 1- صبر در برابر طاعات : نماز، روزه، حج و ديگر دستورات خداوند که سختيهاي خاص خود را دارد 2- صبر در برابر مصيبتها و گرفتاريها مثل بيماري، درد، مرگ بستگان، زلزله، سيل، ازبين رفتن اموال، محروميت و فقرو...3- صبر در برابر معصيت ها و گناهان.
7- صداقت: نتيجه اعتقادات و اخلاقيات دروني انسان يعني آنچه در فکر و انديشه و در دل خود دارد بايد در عمل آن را نشان دهد، پس اگر فکر و دل و عمل فرد هماهنگي داشته باشد و با هم يکي باشند صداقت اطلاق ميشود.
افراد نيکو کار جزء راست گويان هستند، چون اعمال و رفتار بيرونشان از هر نظر با اعتقادات و ايمان دروني شان هماهنگ است و راست گويان (صديقان )کساني هستند که ما هر روز در نماز از خداوند ميخواهيم جزء از آنان باشيم« اِهدِنَا الصّراطَ المُستَقِيم صِراطَ الّذِينَ اَنعَمتَ عَليَهم» ما را به راه راست هدايت کن، راه آنهايي که به آنها نعمت دادي« اَنعَمَ الله مَعَ الصّديقِين وَالنَبّيِين وَالشّهدا ءوَالصّالِحِين»يکي از کساني که خدا به آنها نعمت داد صديقين است.
افراد نيکوکار در حيطههاي مختلف سعي ميکنند وظايف خود را به خوبي انجام دهند هم در برابر خداوند و هم در برابر نيازمندان و محرومان و هم در برابر خودشان و هم در برابر کل افراد جامعه.
*آداب نيکوکاري
الف) نيّت خالص: بر اساس آيات و روايات، «اخلاص» اساس دين است و هيچ عملي بدون آن پذيرفته نميشود. در اسلام افراد با اخلاص کساني هستند که اعمال خويش را با قصد قربت الي الله انجام ميدهند، و توقّع تعريف و تمجيد را ندارند و تعريف و مذمّت مردم نزدشان مساوي است، چرا که آنان در هر کاري فقط رضاي خداي متعال را در نظر ميگيرند و تنها به خاطر او عملي انجام ميدهند.
ب) رعايت اولويت ها: خدا ميفرمايد:« يسئَلُونَک ما ذا ينفِقُونَ قُلْ ما أَنفَقْتُمْ منْ خَيرٍ فَلِلْوالِدَينِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيتامي وَ الْمَساکينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ»(بقره/ 215)
از تو سؤال مي کنند که چه چيز انفاق کنند؟ بگو: هر خير و نيکي ( سرماية مادي يا معنوي) که انفاق ميکنيد، بايد براي پدر و مادر و نزديکان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد و هر کار خيري که انجام دهيد، خدا از آن آگاه است.
ج) رعايت اعتدال: جوان مستمندي بر درِ خانه پيامبر(ص) آمد. چون در خانة حضرت چيزي براي بخشش آماده نبود، جوان تقاضاي پيراهن کرد، پيامبر(ص )پيراهن خود را به او داد، و همين امر سبب شد که نتواند آن روز براي نماز به مسجد برود... در اين هنگام اين آيه نازل شد: «وَ لا تَجْعَلْ يدَک مَغْلُولَةً إِلي عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً محْسُورا»ً( اسراء / 29) نه هرگز دستت را بر گردنت زنجير کن (ترک انفاق وبُخل) و نه بيش از حد دست خود را بگشاي، تا مورد سرزنش قرار گيري و از کار فرو ماني.
د) حفظ آبروي انسانها: در آموزههاي اسلامي کمکي با ارزش تر است که در آن آبرو و شخصيت افراد حفظ شود، و سرافکندگي نيازمندان را به همراه نداشته باشد، در حالي که برخي مواقع کمک مستقيم و بيواسطه به خانوادههاي مستمند، و يا بخشيدن اجناس فرسوده و غير قابل استفاده و... در حقيقت به عزّت نفس آنان لطمه ميزند و به همين خاطر برخي از آنان حاضرند فقر و تنگدستي را تحمل کنند؛ ولي دچار خواري شخصيت خود نشوند.
حضرت علي(ع) شبانه و ناشناس به منازل نيازمندان و يتيمان ميرفت و نياز مالي و خوراکي آنان تامين ميکرد. در سيرة امام سجاد(ع) نيز ميخوانيم که با استفاده از تاريکي شب و در حالي که صورتش را پوشانده بود، به خانوادههاي مستمند کمک ميکرد و حتي پسرعمويي داشت که شبانه به او کمک ميکرد؛ اما او امام(ع) را نميشناخت و از اينکه ديگران به او کمک ميکنند؛ اما امام از او دستگيري نميکند، ناراحت بود، و امام را نفرين ميکرد. امام(ع) نيز گفتههاي او را ميشنيد؛ اما هرگز خود را به او معرفي نکرد. زماني که امام به شهادت رسيد و کمکهاي شبانه قطع شد، او متوجه موضوع شد (تحليلي از زندگاني امام سجاد(ع)، باقر شريف قرشي، ترجمه محمدرضا عطايي، انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد، 1372ش، ج 1، ص 133)
اين نکته نشانگر اهمّيت فوق العادة آبروي مؤمن از ديدگاه اسلام است. هرگز اسلام اجازه نميدهد که به خاطر کمک و احسان، عزت و آبروي مسلماني لکه دار و قلبش جريحه دار گردد. قرآن مجيد ميفرمايد:« قَوْلٌ مَعْروُفٌ وَ مغْفِرَةٌ خيرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يتْبَعُهَا أَذًي وَ اللَّهُ غَنِي حَلِيمٌ» (بقره / 262)گفتار پسنديده (در برابر نيازمندان) و عفو (و گذشت از خشونتهاي آنها)، از بخششي که آزار به دنبال داشته باشد، بهتر است، و خداوند بينياز و بردبار است .
طبق اين آية شريفه جواب منفي دادن به فقير، همراه با ادب و احترام باشد، بهتر از پاسخ مثبتي است که همراه با آزار و اذيت باشد.
و) نيکوکاري در حدّ توان: هر کس به ميزان توانايي خود ميتواند نام خود را به عنوان نيکوکار ثبت کند. پيامبر گرامي اسلام(ص) مسلمانان را براي يکي از جنگهاي صدر اسلام آماده کرده بود و آنها آذوقه تهيه ميکردند. هر کس به ميزان توانايي خود کمک ميکرد. حتّي يکي از مسلمانان چهار هزار مَن خرما به پيامبر(ص) تقديم کرد.«ابوعقيل انصاري» که يکي از مسلمانان فقير مدينه بود، علاقمند به مشارکت در اين بسيج مالي و شرکت در اين همياري عمومي بود؛ ولي تمامي درآمد روزانة او تنها به ميزان حداقل معاش خانوادة خودش بود. به ناچار تصميم گرفت، شبها نيز کار کند و درآمد آن را به عنوان کمک به پيامبر(ص) تقديم نمايد. وي شبها از بيرون مدينه آب آشاميدني ميآورد و به مردم مي فروخت. حاصل و درآمد اين کار شبانه و تلاش خستگي ناپذير او تنها به اندازة تهيه يک مَن خرماي نامرغوب شد که آن را خالصانه به پيامبر اکرم(ص) تقديم کرد و عرضه داشت: يا رسول اللّه! اين هم کمک من براي سربازان اسلام. جمعيت منافق حاضر در آنجا، شروع به تمسخر اين مسلمان مخلص کردند که: عجب خرمايي اگر سربازها آن را بخورند، حتماً پيروز ميشوند. ابوعقيل! اين همه خرما را چطور آوردي؟
پيامبر اکرم(ص) از اين سخنان و رفتار منافقان ناراحت شد و خطاب به ابوعقيل انصاري فرمود: ابوعقيل جلو بيا و خرماهايت را روي اين تلّ خرما بريز تا باعث برکت آنها شود. در اين هنگام آية 79 سورة توبه در شأن ابوعقيل و در مذمّت منافقان نازل شد:« الَّذينَ يلْمزُونَ الْمطَّوِّعينَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ فِي الصَّدَقاتِ وَ الَّذينَ لا يجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» آنهايي که از مؤمنان مطيع در صدقاتشان عيبجويي ميکنند، و کساني را که (براي انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچيز) توانايي خود دسترسي ندارند، مسخره مينمايند، خدا آنها را مسخره ميکند (و کيفر استهزاکنندگان را به آنها ميدهد) و براي آنها عذاب دردناکي است.
*سرانجام کار نيکوکاران
در سوره لقمان آيات 1تا5 وصف نيکوکاران و همچنين سر انجام کارشان را بيان ميکند« تِلکَ آيات الکِتابِ الحَکَيم هُديً وَرَحمَهَ لِلمُحسِنين» اين کتاب حکيم مايه هدايت و رحمت براي نيکوکاران است، هدايت مقدمه اي براي رحمت الهي است، انسان نخست در پرتو نور قرآن حقيقت را پيدا ميکند و به آن معتقد ميشود و در عمل آن را بکار ميبندد و بدنبال آن مشمول رحمت واسعه و نعمت هاي بي پايان پروردگار ميشود سه مرحله از تکامل 1- مرحله پذيرش حق 2- مرحله ايمان 3- مرحله عمل و در آيه بعد سه صفت نيکوکاران اقامه نماز، اداي زکات، ايمان به آخرت را مطرح ميکند و در آيه بعد سر انجام نيکوکاران را« اولئِکَ عَلي هُديَ مِن رَبّهِم وَاُولئِکَ هُمُ المُفلِحُون» هدايت آنها از طرف پروردگار تظمين شده است منظور هم هدايت در پذيرش حق و هم در هدايت برنامه و وصول به مقصد و تنها راه رستگاري همين راه است راه نيکوکاران.
* پاداش نيکوکاران
ِ« للَّذين أَحْسَنُوا في هذِهِ الدُّنْيا حسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخرَةِ خَيرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ»(نحل/ 30)هنگامي که به پرهيزگاران گفته ميشد: پروردگار شما چه چيز نازل کرده است؟ ميگفتند: خير، براي کساني که در اين دنيا نيکي کردند، و سراي آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سراي پرهيزگاران.
از حضرت موسي بن جعفر(ع) نقل شده است: در بني اسرائيل مرد صالحي، زن نيکوکاري داشت. مرد شبي در خواب ديد که شخصي به او ميگويد: خدا فلان مقدار عمر براي تو مقدّر داشته است که نصف آن در رفاه و آسايش هستي و نصف ديگر در مضيقه و تنگدستي. هر کدام از دو نصف را ميخواهي، اول انتخاب کن مرد جواب داد: من زن خوبي دارم که شريک زندگي ام است، با او مشورت ميکنم سپس به تو خبر ميدهم. صبح جريان را با همسرش در ميان گذاشت و از او مشورت خواست. همسرش گفت: ابتدا نصف رفاه و آسايش را برگزين، شايد خدا بر ما رحم کند و در نصف ديگر نيز نعمتش را از ما قطع نکند. شب دوم فرا رسيد و بار ديگر آن شخص به خوابش آمد. مرد صالح در جواب گفت: من نصف رفاه و آسايش را اول انتخاب ميکنم. بعد از آن رؤيا، دنيا از هر طرف به او رو آورد. چون نعمتهاي الهي نزد او فراوان و آشکار شد، همسرش به او گفت: خويشان، همسايگان و افراد محتاج را کمک کن! آن مرد به توصية همسرش عمل نمود. نصف تعيين شده از عمر او در کمال رفاه و آسايش و کمک به ديگران گذشت، سپس از نصف هم گذشت و همچنان وضع مالي او خوب بود. براي سومين بار، همان شخص در عالم رؤيا نزد او آمده، گفت: نيکي و احسان تو باعث شد که خدا به تو پاداش مرحمت فرمايد. تو تا آخر عمر در نعمت و رفاه به سر خواهي برد( قصص الأنبياء)، قطب الدين راوندي، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، مشهد، 1409ق، ص182)کساني که در اين دنيا نيکي کرده اند حسنه و پاداش نيکوي بزرگي براي آنهاست « لِلذّينَ اَحسَنُوا فِي هَذِه الدّنيا حَسَنه»ً (زمر 10) نيکوکاري در دنيا در گفتار، عمل، در طرز انديشه و فکر نسبت به دوستان و نسبت به ديگران نتيجه اش پادش بزرگ است که در هر دو جهان است نيکي جز نتيجه نيک نخواهد داشت«هَل جَزاءَاِلاحسان اِلّا اِلاحسان»
1-طول عمر: يکي از آثار نيکوکاري طول عمر است. امام صادق(ع) فرمودند: « مَنْ يمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکثَرُ مِمَّنْ يمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَکثَرُ مِمَّنْ يعِيشُ بِالْأَعْمَارِ» (الأمالي، شيخ طوسي، ص 305).
آنهايي که به خاطر گناه ميميرند، بيش از آنهايي هستند که با اجل طبيعي ميميرند، و کساني که به خاطر نيکي زنده ميمانند (و طول عمر مي يابند) بيش از کساني هستند که عمر معمولي ميکنند.
2-برکت مال: انسان نيکوکار که در قبال والدين، فقرا و مستمندان، يتيمان، خويشاوندان دور و نزديک، در راه ماندگان و... احساس مسئوليت ميکند و از آنچه خدا به آنان بخشيده شريکشان ميکند خداوند هم به آنها بيش تر ميبخشد. اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد:« مَنْ بسَطَ يدَه بالْإِنْعَامِ حَصَّنَ نِعْمَتَهُ مِنَ الِانْصِرَام»( غرر الحکم و درر الکلم، ص 379) کسي که دستش را براي بخشندگي (به ديگران) بگشايد، نعمتش (و دارايي اش) را از نابودي حفظ ميکند.
3-جلوگيري از مرگ بد: مهم تر آنکه بر اساس روايات، نيکوکاري عامل جلوگيري از مرگهاي بد معرفي شده است. امام صادق(ع) ميفرمايد:« صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ تقِي مَصَارِعَ السَّوْءِ» (الأمالي، شيخ صدوق، ص 254)کارهاي نيک، (انسان را از)مرگهاي بد باز ميدارند.
3- موجب آرامش روحي ميشود( بقره/ 262)
4- از ذّلت و خواري نيکوکار جلوگيري ميکند(يونس/ 26)
8- انسان را از لغزش گاه هاي خطرناک حفظ مي نمايد. (الکافي، ج 4، ص 29).
*آثار اخروي نيکوکاري
1- دوستي خدا با او: نيکوکاري، باعث محبوبيت انسان نزد خدا و خلق ميشود.« وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُحْسِنينَ» (بقره/ 195)و نيکي کنيد که خدا نيکوکاران را دوست ميدارد.
2- سودمند ترين معامله: حضرت علي(ع) مي فرمايد:« عَلَيک بِالْإِحْسَانِ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ زِرَاعَةٍ وَ أَرْبَحُ بِضَاعَةٍ» بر شما باد به احسان و نيکوکاري در حق ديگران، که آن برترين و پرمنفعت ترين کشت و زرع و سود آخرتي براي شما خواهد بود.
3- بهترين توشة آخرت: امام علي(ع) مي فرمايد: طُوبَي لِمَنْ أَحْسَنَ إِلَي الْعِبَادِ وَ تَزَوَّدَ لِلْمَعَادِ ( غرر الحکم و درر الکلم، ص 149)خوشا به حال کسي که به بندگان خدا نيکي کند و براي روز قيامت توشه بردارد.
پاداش در قيامت شامل سه قسمت است 1-« لَهُم مَايَشاوُنَ عنِدَ رَبِّهم ذَلک جَزاءالمُحسِنين»(34 زمر) آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنها موجود است واين است جزاي نيکوکاران.
گستردگي آيه به قدري است که شامل تمامي مواهب و نعمت هاي مادي و معنوي مي شود تعبير« عند ربهم» بيان نهايت لطف الهي است و گويي هميشه ميهمان خدا هستند و هر چه بخواهند نزد او دارند 2- آنها ميخواهند خداوند بدترين اعمالي که انجام داده اند بيامرزد و جبران کند 3- آنها را به بهترين اعمالي که انجام ميدهند پاداش دهد « ليکفر الله عنهم اسود الذي عملوا ويجزيهم اجرهم با حسن الذي کانوا يعلمون» پس تقاضا دارند بدترين اعمال در سايه لطف الهي پوشانده شود و با آب توبه اين لکه ها از دامانشان پاک گردد و از سوي ديگر تقاضاي اين است که خداوند بهترين اعمال را معيار پاداش قرار دهد و همه اعمال را به حساب آنها بپذيرد و خداوند پذيرفت .
*آفت هاي نيکوکاري
1- تفاخر و تکبّر: خصلت و ويژگياي که موجب رانده شدن ابليس از درگاه ايزد منّان شد، اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد:« وَ إِياک وَ الْإِعْجَابَ بنَفْسِک وَ الثقَةَ بمَا يعْجِبُک مِنْهَا وَ حُبَ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِک مِنْ أَوْثقِ فرَصِ الشيطَانِ في نفْسِهِ لِيمحَقَ مَا يکونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِين»( نهج البلاغه، نامه 53 مبادا هرگز دچار خودپسندي گردي و به خوبيهاي خود اطمينان کني، و ستايش را دوست داشته باشي، که اينها همه از بهترين فرصتهاي شيطان براي هجوم آوردن به توست، و کردار نيک نيکوکاران را نابود ميسازد.
2- منّت و آزار: قرآن کريم شرط قبولي انفاق در راه خدا، را پرهيز از منّت و آزار ميداند:« الَّذينَ ينْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذي لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُون» (بقره/ 262)کساني که اموال خود را در راه خدا انفاق ميکنند، سپس به دنبال انفاقي که کرده اند، منّت نمي گذارند و آزاري نميرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسي دارند، و نه غمگين ميشوند.
3- بزرگ نشمردن کارهاي نيک: يکي از آموزه هاي ديني اين است که همواره کارهاي نيک خود را کوچک و ناچيز بدانيم. امام سجاد(ع) در دعاي مکارم الاخلاق از خدا ميخواهد:« وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيرِ وَ إِنْ کثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فعْلِي» (بقره /267) خدايا! به من توفيق بده احسان و نيکي در گفتار و کردارم را کم و کوچک شمرم، اگر چه بسيار باشد.
4- عدم بخشش اموال بي ارزش: بعضي از مردم عادت دارند اموال بي ارزش و غير قابل استفاده که به دردشان نميخورد، بخشش کنند. اين گونه بخشش ها علاوه بر آنکه سود چنداني به حال نيازمندان ندارد، نوعي اهانت و تحقير نسبت به آنها است و مانع تربيت معنوي و پرورش روح انساني نيز ميشود. به همين خاطر قرآن کريم صريحاً مردم را از اين کار نهي کرده و يادآور ميشود شما خودتان حاضر نيستيد اين گونه اموال را بپذيريد، مگر از روي کراهت و ناچاري، پس چرا دربارة برادران مسلمان و از آن بالاتر، خدايي که در راه او انفاق ميکنيد و همه چيز شما از او است، راضي به اين کار ميشويد؟
در حقيقت، آيه به اين نکتة لطيف اشاره دارد از يک سو تحقيري نسبت به نيازمندان است که شايد علي رغم تهيدستي، اما از نظر ايمان و انسانيت مقام بلندي دارند و روحشان آزرده مي شود و از سوي ديگر نسبت به مقام پروردگار بي ادبي محسوب ميگردد.