مقدمه:
ما در زندگی روزمره خود بعضاً خطاها و اشتباهات و یا خلاف هایی داریم که به نظر ما چیز مهمی نیست امّا نشان از یک خلاء بزرگ درونی دارد. بعنوان مثال 1ـ از مغازه خرید می کنیم، مغازه دار پول اضافه میدهد و آن را بر نمیگردانیم 2ـ اتوبوس سوار میشویم و از شلوغی استفاده می کنیم و کارت نمیکشیم یا پول نمیدهیم و پیاده میشویم 3ـ بعضاً مبلغی اشتباهی به حساب ما واریز میشود اما صدایش را در نمیآوریم 4ـ در نانوایی نان اضافهتر داده میشود و آن را بر نمیگردانیم 5ـ پولی که حق ما نیست بعضاً به ما میدهند(پورسانت) و ما راحت آن را میپذیریم 6ـ از کیف یا لباس دیگری پولی یا وسایلی را بدون اطلاع صاحب آن برمیداریم و هیچ ناراحت نمی شویم 7ـ در خلوت وسائل عمومی را تخریب یا نهالی سرسبز را قطع میکنیم و هیچ احساسی نداریم 8ـ خانواده درمانده و بیچارهای را میبینم و هیچ عکس العملی نشان نمیدهیم 9-درقبال مزد و یا حقوقی که می گیریم کار و وظیفه مان را خوب انجام نمی دهیم یعنی کارمان کیفیت ندارد و دارای عیب و نقص زیادی است 10ـ در پرونده دادگاه و یا موارد مشابه کلی اسناد و شاهد دروغ تهیه می کنیم تا خود را به حق نشان دهیم ولی در درون می دانیم که حق با ما نیست و دهها مسائل از این قبیل در زندگی ما اتفاق میافتد.
به نظر شما علت این خطاها و اشتباهات که موجبات عادت به خلاف را در ما فراهم میکند و ما را از زندگی خوب و سالم و منطقی دور می کند، چیست؟ عوامل متعددی در خطاها و اشتباهاتمان نقش دارند که مهمترین آنها عبارتند از:1ـ ضعف اعتقادات و باورهای درونی ما 2ـ ضعف علم و آگاهی و نسنجیدن عواقب امور 3ـ ضعف وجدان 4ـ الگوپذیریهای نامناسب در زندگی 5ـ مقایسه سازی خود با دیگران 6ـ عادی انگاری
امام علی(ع) علت این امور را چه زیبا پاسخ میفرمایند:«فباالایمان یستدل علی الصالحات نهج البلاغه خطبه 155» بوسیله ایمان و باور درونی است که انسان بسوی اعمال خوب و صالح کشانده میشود، پس اگر بسوی کارهای بد و ناشایست می رویم بواسطه این است که ایمان دورنی ما ضعیف است بعبارت دیگر در کلامی کوتاه میتوان گفت پلیس درون یا وجدان ما بیدار نیست، اگر بیدار باشد هیچ یک از خطاها و اشتباهات بالا و موارد مشابه را در زندگی نخواهیم داشت و در هر حالتی در درون خود، مراقب و مواظب هستیم که کوچکترین خطا و لغزشی نداشته باشیم، اگر وجدان بیدار باشد میلیاردها تومان پول در نزد ما بدون اینکه هیچ مامور وکنترلی برای آن باشد ذرهای خیانت نمیکنیم و یا اگر زمینه یک هوسرانی جنسی و تجاوز به ناموس دیگران برای مافراهم باشد به هیچ وجه خود را آلوده به گناه نمی کنیم(الگوی بزرگ قرآنی که مصداق عینی این مطلب است داستان یوسف و زلیخا )
در این مقاله به اختصار به پلیس درون و نقش آن در زندگی اشاره میشود امید است با بیداری وجدان بتوانیم زندگی خوب، خوش و منطقی را برای خود و دیگران رقم بزنیم.
* وجدان چیست؟
آگاهی هر فرد از شخصیت درون خود که عاملی برای شناخت مسائل مربوط به زندگی است وجدان مینامند به عبارت دیگر درک باطنی که هر فرد از درون خوددارد، درکی که حتی بدون آموزش در مییابیم این جهان مرتب و منظم گرداننده و صاحبی دارد(خدا) و یا در مسائل زندگی مییابیم که صداقت، امانت، خوش خلقی، مهربانی و... خوب و ارزشمند و دروغ، خیانت، خشم و خشونت زشت و ناپسند میباشند.
میدانیم کودکان ذاتاً و وجداناً از دروغگویی، بد اخلاقی، عصبانیت و... بدشان میآید و حتی در آغاز زندگی نمیتوانند دروغ بگویند، وجدان آنها دروغ را امری ناپسند معرفی میکند امّا همین کودکان در اثر تعلیم و تربیت غلط مربیان(پدر، مادر، بستگان، آشنایان، دوستان و...) به صفات بد اخلاقی مثل دروغگوئی، دزدی، خشم و خشونت و... میگرایند.
* اهمیت وجدان در زندگی ما
وجدان برای آدمی مهم است، چون قاضی درون است، ناظر و راهنمای مطمئنی است که درباره زشتیها و خوبیها اظهار نظر میکند و از این جهت پایگاه بزرگی برای تربیت و سعادت بشر است.
وجدان برای ما یک محک و میزان محکم است اگر انسان از آن تخلف نماید در درون دچار سرزنش میشود و این امر خود در رشد شخصیت و چگونگی انسان از انحراف و تن دادن او به آنچه که مصلحت است نقش فوقالعادهای دارد.
وجدان از دانش برتر است، چون هنگامی که فردی خلاف واقعیت میگوید و در برابر قاضی به دروغ متوسل میشود خود فرد میداند که واقعیت چیست و جداً دچار عذاب وجدان میشود.
* پیامد و نتایج نبودن وجدان در زندگی
نبودن وجدان در انسانها سبب سرگشتگی و سردرگمی و نیز تن دادن به لغزشها و خطاها و ناروائیها در زندگی میشود و دست زدن به امور خلاف امری عادی برای او می شود و این دسته انسانها می گویند "وجدان کیلویی چند" ما گاهی از نظر عقلی در تصمیم دچار شک و تردید وحشتناکی میشویم و امکان موضعی اندیشیده و سنجیده در این امر نمیباشد در چنین صورتی اگر وجدان ما زنده و بیدار باشد مسئله ای پدید نخواهد آمد، زیرا با هدایت وجدان به راحتی راه خود را باز مییابد.
امرسون دانشمند بزرگ میگوید: «باید در کارها، وجدان خود را راهنما قرار دهیم و همان راهی را که وجدان به ما نشان میدهد در پیش بگیریم».
* وجدان از دو دیدگاه
الف: وجدان از نگاه دانشمندان روانشناس: روانشناسان اعتقاد دارند وجدان یک امر اکتسابی است یعنی از جایی در بیرون کسب میشود و در درون و ذات انسان نیست، میگویند کودک در حین تولد وجدان ندارد و برای او معیار و مقیاسی جهت درک ارزشها نیست و کودک در برابر امانت و خیانت، راست و دروغ، بداخلاقی و خوشاخلاقی بی تفاوت است، امّا بعدها در اثر آموزش و یادگیری به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم درمییابد که فلان کار خوب است و فلان کار بد است، در حقیقت با تبلیغات و آموزشها به این فهم و درک میرسد.
ب: وجدان از نگاه مذهب: الهیون اعتقاد دارند وجدان یک امر فطری و ذاتی است یعنی در درون هر انسانی وجود دارد و کودک هم در حین تولد وجدان دارد و برای او معیار و مقیاس جهت درک ارزشها وجود دارد و در برابر امانت و خیانت، راست و دروغ، خوش اخلاقی و بداخلاقی بیتفاوت نیست، انسانها بصورت فطری به طرف خیر و نیکی گرایش دارند و از بدیها و زشتیها متنفر هستند، خداوند در قرآن کریم به همین موضوع اشاره می فرماید:"و نفس و ما سوّاها فالهمهما فجورها وتقویها" ما، در درون انسانها بدی ها و خوبی ها را قرار دادیم.
اصل و ذات انسانها بر پاکی و درستی استوار است امّا در اثر تصمیم و تربیت غلط به سوی زشتی، ریاکاری، فریب کاری و خشم و خشونت و... متمایل می شویم، در آموزههایی دینی ما نیز به این امر اشاره شده است.
کل مولود یولد علی الفطره
فرزندان براساس فطرت پاک الهی متولد میشوند امّا بر اثر تعلیم و تربیت پدر و مادر متحول شده و آیین و روش دیگری را بر می گزینند.
نکته مهم اینکه اگر میگوئیم وجدان امر فطری است بدین معنا نیست که فقط بین افراد مذهبی است، بلکه این امر شامل حال تمام انسانها میشود و دلیل آن وجود دو دسته تمایلات، تمایلات عالی و تمایلات دانی(پست) در وجود انسان است، تمایلات عالی مانند دانایی، عدالت، ایثار، حسن خلق و... که مربوط به روح الهی و معنوی انسان است و تمایلات دانی (پست) مانند ثروت اندوزی، شهرت ومقام، تمایل به لذایذ مادی که مربوط به بعد دنیایی و حیوانی وجود انسان است (تمایلات دانی در ذات خود بد نیستند و در صورتی بد هستند که فقط و فقط در این راه گام برداریم و در زندگی مشغول این امور باشیم و از مسائل معنوی غافل شویم)، اصولاً ما با پیروی از عقل و وجدان (به تعبیر قرآن نفس لوامه) به سمت کارهای خوب تمایل مییابیم و با پیروی از هوای نفس و دوری از عقل و وجدان به سمت کارهای بد متمایل میشویم.
در قرآن کریم گرایش به این دو دسته تمایلات را در قالب الف: نفس لوامه (تمایلات عالی) مطرح میفرماید:«و لا اقسم بالنفس اللوامه» سوگند به نفس ملامت کننده(قیامت2)
نفس که در مقابل گناه و زشتی واکنش نشان میدهد و آنگاه که به گناه آلوده شد، خود را سرزنش و ملامت میکند و در صدد جبران آن بر میآید.
ب: نفس امّاره(تمایلات دانی): نفسی که انسان را به سوی بدیها فرمان میدهد و زمینه گناه را فراهم میکند«ان النفس لاماره بالسو» نفسی که انسان را برای رسیدن به لذت های زودگذر دنیایی فرا میخواند و از پیروی عقل و وجدان باز میدارد.
امام علی(ع) میفرماید:«عدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» دشمنترین دشمن تو همان نفسی است که در درون توست(نفس اماره).
* فلسفه و هدف وجدان
فلسفه وجدان در نهاد انسانها "کوششی برای ساختن خود است بدون هیچ ناظر و راهنما، "در برابر هر جریانی و فعالیتی میکوشد به گونه ای عمل کند که لغزشی از او سر نزند، فردی که فطرت و وجدان سالم دارد. در راه خیر و نیکی سیر میکند و در این مسیر خود را کنترل میکند و وجدان او در حقیقت مراقب و نگهبان اوست و او را به اعمال نیک ترغیب و تشویق میکند و از کارهای بد و ناروا باز میدارد.
انبیاء الهی برای هدایت انسانها اصولاً از این نیرویی که خداوند به عنوان یک سرمایه بزرگ در وجود انسان به ودیعه گذاشته استفاده میکنند و آنها را در مسیر شایستهای قرار میدهند و از آلودگی وجدان دور نگه میدارند.
*نقش وجدان درزندگی ما
از نظر علمی وجدان را "ناخدای کشتی" و یا "فرمانده "وجود انسان تعبیر کرده اند، فرمان زندگی را در دست دارد، اوست که به ما دستور میدهد به چه سمت و سویی حرکت کنیم و از چه سمت و سویی در زندگی پرهیز کنیم.
وجدان در حقیقت نظارت کننده اعمال و رفتار ماست و نیز آنچه در مسیر زندگی پیش میآید قضاوت و داوری آن است، اگر در مسیر زندگی خطایی و اشتباهی رخ دهد فوری وجدان جلوی آن را میگیرد و او را متوجه خطا و لغزش میکند و حتی او را سرزنش میکند.
قرآن کریم به عنوان یک سند محکم و مطمئن به نفس لوامه(نفس سرزنشگر) سوگند یاد میکند «ولا اقسم بالنفس اللوامه» (قیامت2)که این سوگندنشان آن است که این یک امر مهم و با ارزشی در نزد خداوند است و انسانها باید بطور ویژه به آن توجه کنند. علت این سوگند این است که نفس در مقابل گناه، زشتی، خطاء و اشتباه فوری واکنس نشان میدهد و آنگاه که انسان خطا و لغزش کردو گناه آلوده شود فوری خود را سرزنش میکند و خیلی سریع در اندیشه جبران آن برمیآید. وجدان همانند آئینه است که همه گونه رفتار و سلوک چه آشکار و پنهان در آن منعکس میشود، انسان وضع آن اعمال را در برابر دیدگانش میبینید و آن را مییابد و میسنجد و درباره خوبی یا بدی آن اظهارنظر میکند و سرانجام آن را قبول یا رد میکند.
این تحت نظر گرفتنها و سنجشها و قضاوت و داوریها برای کنترل خود است و حتی کودک هم در سایه آن قادر به کنترل خویش میباشد.
*چه رفتاری، رفتار وجدانی محسوب می شود؟
رفتار وجدانی آن رفتاری است که در آن دروغ، خیانت، فریب، ریا، کلک، تظاهر و زجر دادن، آزار دادن، کشتن، ناراحت کردن، بی احترامی، بداخلاقی و خشم و خشونت و ... نیست. اینها چون عمل نادرستی است وجدان آن را زشت می شمارد و از آن دوری می کند.
رفتار وجدانی،رفتار طبیعی،عادی، موافق خواست درون و همراه با رضایت خاطر و رفتار توام با آرامش و تعادل است، رفتاری است که نماد خوبی ها ،احترام ،درستی ،مهربانی ، مدارا و...است ،رفتاری که با ظهور و بروز آن انسان احساس تشویش و نگرانی ندارد و موجبات زحمت برای دیگران نیست و خود انسان هم از آن احساس گناه و پشیمانی ندارد و دیگران هم احساس آرامش و آسایش دارند.
انسان باید سعی کند در زندگی شخصی و اجتماعی خود طوری عمل کند که از محاکمه وجدان که احتیاج به قاضی ندارد دور بماند.
*نقش مذهب در رابطه وجدان
مذهب وجدان را گواه و شاهدی برای انسان می داند که نگهبانی راستین در تشخیص اعمال نیک از بد است و سعی دارد از رهگذر انس و عادت به آن رفتار آدمی را تحت کنترل درآورد.
مذهب نه تنها کمک کار وجدان است بلکه از عوامل نگهدارنده آن است، تعلیمات مذهبی در جهت رشد وجدان و بالابردن درجه قضاوت آن است و سعی دارد مصداق های متعدد و گوناگونی را در اختیارش بگذارد و درک و داوری او را درباره امور گسترش دهد.
*وجدان در نگاه دانشمندان
ارسطو: معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش.
ژان ژاک روسو : ای وجدان، تو عامل بزرگی وجودانسان و اخلاقی بودن کارهای او هستی و بدون تو چیزی در وجود خود احساس نمی کنم که مرا در جهانی برتر از حیوانات قرار دهد.
جرج واشنگتن: وجدان مانند آینه است که نه چاپلوسی می کند و نه تحقیر می نماید.
کانت: در دنیا دو چیز از همه زیباتر است، آسمان پرستاره و وجدان آسوده.
آبراهام لینکلن: من مایلم امور دولت را به نحوی اداره کنم که اگر در پایان فرمانروایی خود همه دوستانم را از دست دادم، دست کم یکی از دوستانم باقی بماند و آن وجدان من است.
ناپلئون بناپارت: ندای وجدان را هیچ زمان از خود دور نسازید.
*راهکارها:
چه راهکارهایی را باید در پیش بگیریم که چه در پنهان و چه در آشکار دست به خطا و اشتباه و خلاف نزنیم:
1-تقویت اعتقادات دینی و باورها نسبت به آنها (بدانیم وباور درونی داشته باشیم که تمام اعمال و رفتار مارا خدا شاهد و ناظر است"وهو معکم اینما کنتم " بهشتی و جهنمی وجود دارد. بازخواست از اعمال و رفتارها که چه ریز و چه درشت- اعتقاد به مرگ و پس از آن بیش از 1600 آیه در رابطه با جهان آخرت مبین قطعی بودن جهان آخرت وسرنوشت انسان در آن جهان است و...)
2-تقویت بنیه علمی و فکری (علم و آگاهی) از طریق مطالعه کتاب هایی که برای زندگی ما ثمربخش است
3-تمرین و ممارست :هر وقت خواستیم خطا و لغزش دشته باشیم در مقابل آن ایستادگی نمائیم تا بااین تمرین صفات خوب برای ما ملکه شود
4-اگر مرتکب خطا و اشتباه و خلافی شدیم فوری زمینه جبران آن را فراهم نمائیم ،اگر حقی از مردم راضایع کردیم چه در مادی وچه معنوی(حق الناس)فوری جبران نمائیم و اگر حقی از خدا ضایع کردیم (حق الله مثل نماز وروزه )آن را جبران نمائیم.
5-در مسیر زندگی از الگوهای خوب و حسنه سرمشق بگیریم و از الگوهایی که نامناسب هستندو وجدان خاموش دارند دوری نماییم .
6-هیچگاه خود را با دیگران مقایسه نکنیم و بعضاً با مقایسه سازی این گونه مسائل و خطا و اشتباهات را جزئی تلقی می کنیم به عنوان مثال می گوییم فلانی این قدر خورده و برده، حال من یک ذره کوچک از مال دیگری برداشتم چه عیبی داردمی دانید بر اساس همین رفتارهای جزئی است که اگر عادت شود زمینه خلاف های بزرگ فراهم می گردد.
ضرب المثل :تخم مرغ دزد شتر دزد می شود