عَلَیکم بِالفِکرِ، فَإنَّهُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ و مَفاتیحُ أبوابِ الحِکمَة. بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید درِ حکمت است. إعلام الدین، ص ۲۹۷ عَلَیکم بِالفِکرِ، فَإنَّهُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ و مَفاتیحُ أبوابِ الحِکمَة. بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید درِ حکمت است. إعلام الدین، ص ۲۹۷
قواعد زرین رفتاری در قرآن کریم
مقدمه : قرآن کریم کتاب نقشهی راه زندگی برای ما انسانها در همه دورانها و زمانهاست «کتاب مبین»، کتابی که روشنگر زندگی در همه ابعاد فردی، اجتماعی، اخلاقی، اجتماعی، دنیوی، اخروی و... است متاسفانه در این عصر و زمان تشکیکها و تردیدهای زیادی با عنوانهای علمی و غیر علمی برای قرآن کریم انجام میگیرد تا باورها و پایههای اعتقادی ما را نسبت به آن سست و ضعیف نماید، خداوند میفرماید عدهای در قلبهای شما وسوسه مینمایند «یوسوس في صدور الناس» (ناس /۵)
اما بدور از هرگونه تعصب و جمود(دگماتیسم) باید گفت قرآن معجزه جاوید پیامبراکرم(ص) در همهی اعصار است، چرا که خداوند فرمود «وان کنتم في ریب ممانزلنا علی عبدنا فاتوا بعشر سور» اگر در این کتاب که بر بنده ما نازل شده است شک و تردید دارید ده سوره مثل آن بیاورید بعد تخفیف میدهد و میفرماید اگر میتوانید یک سوره مثل آن بیاورید «فا توابسوره من مثله» (بقره /۲۳) و بعد آن را هم تقلیل داده به یک آیه «فاتوا بآیه من مثله» البته در طول تاریخ تلاشهای زیادی برای پاسخ به این مقابله به مثل یا مبارزه طلبی (تحدّی طلبی) قرآن کریم انجام گرفته اما تاکنون نتوانستهاند آیاتی مثل آن، موزون و محتوایی بیاورند، خداوند فرمود «قل لئن اجتمعت الانس والجن علی آن یاتوا بمثل هذه القرآن لایاتون بمثله» اگر تمام انسانها و جنها جمع شوند و بخواهند مثل این قرآن را بیاورند، باز هم نمیتوانند (اسرا /۸۸)
«لن تفعلوا» هرگز نمیتوانند مثل قرآن بیاورند چون خداوند فرمود «آنا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون» ما خود این کتاب قرآن را فرو فرستادیم و البته خود نگهبان آن هستیم (حجر /9) و از جهت دیگر قرآن هم از جهت ظاهری و لفظی و هم از جهت معنایی و محتوایی (انسجام درونی کل آیات قرآن کریم - جامعیت و همه جانبه بودن قرآن کریم- ذکر نکات علمی بی سابقه در قرآن مثل (نمل/88) حرکت زمین-حرکت خوشید (یاسین/۳۸) - کرویت زمین (معارج /۴۰)-جاذبه زمین (رعد/۲)- پیدایش جهان (فصلت /۱۱)- زندگی در کرات دیگر (شوری /)۲۹- انبساط جهان (ذاریات /۴۰) زوجیت تمامی موجودات (ذاریات ۴۹) کمی اکسیژن در ارتفاعات (انعام ۱۲۵) و دهها آیه دیگر- تاثیرناپذیری از عقاید دوران جاهلیت) معجزه است و امکان آوردن چنین آیاتی بسیار دشوار است، بنابراین عزیزان بالاخص نوجوانان و جوانان هیچ شک و تردیدی به خود راه ندهند و بدانند که یگانه راه اطمینان در زندگی که تضمین کننده سعادت دنیا وآخرت انسان است عمل به قوانین کلی قرآن کریم است، این قوانینی که در همه زمینه هاست «لارطب ولایابس الا في کتاب مبین» هیچ تر وخشکی نیست مگر اینکه در این کتاب مبین آمده است (انعام /۵۹) یا میفرماید «تبیانا لکل شی» بیان کننده تمام چیزهاست (نحل /۸۹) در این مقاله بخشی از قواعد زرین رفتاری به اختصار بیان میشود امید است بعنوان یک چک لیست همیشه در زندگی روزانه ما مرور شود و مطابق با آن سبک زندگی خود را تنظیم نماییم.
عزیزان میدانند که قرآن مجید اقیانوس عظیمی از حقایق، معارف و قوانین نجات بخش انسان است امام علی(ع) میفرماید «ان القران ظاهره انیق وباطنه عمیق» قرآن ظاهرش دلنواز و باطنش بسیار عمیق و پرمعنی است، ما به تناسب ظرفیت فکری خود فقط قطرهای از آن اقیانوس عظیم را بهره مند می شویم
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
1ـ عدالت محوری در زندگی
"اِعدلوا " عدالت پیشه کنید/ (مائده ۸)
" ولا تعتدوا" - تعدی نکنید (از حد وحدود تجاوز نکنید )/ (بقره ۱۹۰)
"کونوا قوامین بالقسط " پیوسته به عدالت قیام کنید (نسا/ ۱۳۵)
"لیقوم الناس بالقسط" تا مردم قسط وعدل را برپا دارند (حدید/۲۵)
اولین قاعده زرین زندگی فردی واجتماعی عدالت است عدالت معنای متعددی دارد
الف: گاهی به معنای یکسان و مساوی است بعنوان مثال
*عدالت آموزشی برای همه : یعنی آموزش رسمی وعمومی برای همه دختران و پسران در سراسر کشور با بهرهمندی یکسان از آموزش وپرورش
*یک پدر بین دو فرزندپسر، بطور مساوی ارث تقسیم میکند
*کسی که دو همسردارد باید تمام جوانب تساوی بین آن دو را رعایت کند۰
ب: عدالت یعنی قرار گرفتن هرچیزی در جای خودش و اگر در موضع و جایگاه خودش قرار نگیرد ظلم تلقی میشود مثلاً
*سخن عادلانه، سخنی که در جای خودش مطرح شود(سنجیده وپخته باشد)
*قرار گرفتن چشم وگوش ،دماغ و دهان و... در جای خودش
*واگذاری منصبها و مسئولیتهای اجتماعی به اهلش
عدل چه بُود اندر موضعاش
ظلم چه بُود اندر نا موضعاش
ج : عدالت یعنی مطابق با استعدادها و ظرفیتها عمل نمودن اینطور نیست اگر معلم به همه دانش آموزان ۲۰ بدهد عادلانه عمل کرده است بلکه بالعکس، او ظلم کرده است چون نمره ۲۰ برای کسانی است که تلاش وکوشش و زحمت بیشتری را متحمل شدهاند(اندازه وظرفیت)، آنکه زحمت کشیده و آنکه زحمت نکشیده اگر یکسان نگریسته شود ظلم است و اگر برمبنای ظرفیت باشد عدالت است.
*مثلا در رستورانی یک مرد ۵۰ساله با یک کودک ۵ساله بخواهند غذای یکسان داشته باشند ظلم است و اگر برمبنای ظرفیت باشد عین عدل میباشد
د: عدالت یعنی اعطای حق به هر ذی حقی
عدالت یعنی سرسوزنی به شما اجازه نمیدهم حق من را بخورید و نیز سرسوزنی به خود اجازه نمیدهم که حق شما را بخورم، حق وحقوق بین دوطرف متقابل ودو سویه است و باید رعایت شود.
این حق خواهی باعث می شود من شما را صاحب حق بدانم و به حقوق شما تجاوز ننمایم وخودم را صاحب حق می دانم پس به کسی اجازه تجاوز نمی دهم عدالت که سرلوحه رسالت اجتماعی انبیای الهی بود همان برابری ومساوات و رفع تبعیض بین انسانها و از بین بردن شکاف طبقاتی در جامعه است بنابراین همهی انسانها دربرابر حقوق الهی یکسان هستند چه حاکم و رهبر و چه مردم عادی
۲- علم محوری در زندگی
ابتدا برای ترسیم زندگی با محوریت علم به دوسئوال اساسی باید پاسخ داد:
سئوال اول : آیا علم در قرآن اولویت دارد یا عبادت ؟ قطعاً علم، مثالی از ائمه معصومین(ع) است میفرماید انسان عابد(عبادت کننده) بدون علم و بصیرت مثل الاغی است که چشمش را بستهاند و دائم دور خودش چرخ می زند، منظور این است که برخی انسانها فکر میکنند حرکات و رفتار آنها باعث حرکت به جلو و باعث رشد وکمال است اما نمیدانند که دائم در یک محدوده کوچک، دور خود میچرخند، فلاسفه اخلاق از این امر به «تیه» تعبیر مینمایند یعنی دائم دور خود چرخیدن و فیلسوفان در فلسفه از آن تعبیر به «دور تسلسل یا دور باطل» می کنند، دوری که هیچ زمینه حرکت به جلو ورشد وکمال در آن نیست.
شبهه دیگر که ممکن است به ذهن بیاید اینکه مگر خلقت انسان طبق آیه شریفه برای عبادت نیست «ماخلقت الجن والانس الا لیعبدون» ماجن وانس را خلق نکردیم مگر برای عبادت، امامحسین(ع) رفع شبهه می نماید و می فرماید مراد از لیعبدون «لیعرفون» معرفت وشناخت وآگاهی است
سئوال دوم: آیاعلم ودین( نماد آن قرآن) در تقابل وتضاد باهم قراردارند؟ و اصولاً تقدم با کدام است؟ به طور قطع تقابل وتضاد بین علم ودین نیست وتقدم باعلم است چون
الف : «اوّل الدین معرفته» اولین پایه واساس دین، علم ومعرفت وآگاهی است
ب: «ن والقلم ومایسطرون» سوگند خوردن به قلم و آنچه را که می نویسد مبین ارزش و اهمیت والای علم ودانش است
ج: در قرآن کریم بیشترین فراوانی درباره علم وآگاهی است، ۳۶۰بار واژه علم و مشتقاتش در قرآن آمده است که این کثرت ارزش والای علم در نزد قرآن (دین) است
د: امام علی(ع) می فرماید «یا کمیل ما من حرکه الا و انت محتاجٌ فیها الی معرفه» هیچ حرکتی نیست، مگر اینکه احتیاج به علم و آگاهی ومعرفت دارد
ه: عزیزان می دانند که پذیرش اصول دین ومذهب (توحید - نبوت -معاد) صرفا برمبنای تحقیق وپژوهش (علم)ارزش دارد نه تقلید
و: خداوند می فرماید:
ولا تقف ما ليس لك به علم
و چیزی را که به آن علم نداری دنبال نکن (اسری/۳۶ )
انسان بواسطه دوخصیصه برجسته از سایر موجودات جدا وتمیزداده می شود
الف : داشتن قوه تفکر و تعقل
ب: اراده و اختیار
این دوعنصر زمانی معنا و مفهوم پیدا می نمایند که برمبنای علم ودانش وآگاهی باشد والا هیچ زمینه تمایز را در بر ندارد بهمین خاطر همه مسائل زندگی ما باید برمبنای علم وآگاهی باشد
ج: عزیزان مستحضرند که اولین آیات نازل شده برنبی مکرم اسلام در باره علم ودانش است «اقرا باسم ربک الذی خلق» (علق /۱) ونیز پیامبر اکرم(ص) تشویق های دائمی برعلم آموزی زن ومرد داشت و حتی آن را واجب دانست و محدودیت های زمانی ومکانی وانسانی را از علم برداشت وفرمود «علم راولو درچین باشد بیاموزید» «ز گهواره تا گور علم بیاموزید» «علم را ولو از انسان مشرک بیاموزید»
بهمین منظور بعنوان یک مسلمانِ پیرو قرآن، باید تمامی پندارها، گفتارها،رفتارها ماعلمی وسنجیده و حساب شده باشد واز طرح مسائل ومباحثی که فاقد علم وآگاهی است پرهیز نماییم
۳- دیگر محوری در زندگی (تواضع)
ولا تمش في الأرض مرحا
با خودپسندی بر زمین راه مرو (لقمان/ ۱۸) خودپسندی یعنی اینکه انسان خودش را محور قرار دهد وبه آرا وافکار واعمال خود اهمیت دهد و آرا وافکار واعمال دیگران را نبیند ،این صفت رادر روان شناسی "خود شیفته گی یا نارسیسم" می نامند واصل واساس فساد ها ناشی از همین روحیه است، مثال بارز قرآنی ،رانده شدن شیطان از در گاه الهی بواسطه همین روحیه خودپسندی وتکبر وغرور بودوشیطان علت سجده نکردن خودبرانسان را اینگونه اشاره می نمایدمن برترو بالاترم و او(انسان)از خاک است من از آتشم
مولانا این دسته انسانها را به کلاغ تشبیه می نماد که نماد بلندپروازی کذایی هستند
منظور مولانا از کلاغ، افراد نارسیسم یا خودپرست میباشند چون در تمثیلها، کلاغ آرزو دارد که عقاب باشد. یعنی کسی که عقده دارد خود را در مقام بالا ببیند ولی این توانایی رشد یا در او نیست یا نمیخواهد با سعی و تلاش و کوشش به آن برسد. بنابراین برای رسیدن به مقصود دست به هر کاری میزند بویژه میکوشد تا از دیگران پل ساخته و از آن عبور کند
راه حل این است که در زندگی اجتماعی ودر برخورد با دیگران، اساس ارتباط ما تواضع وفروتنی باشد «ان الله اوحی ان تواضعوا» خداوند وحی فرمود که باید نسبت به مردم متواضع باشیم و نیز فرمود «واخفض جناحک للمومنین» در برابر مومنین فروتن باش (حجر/۸۸) یعنی دیگران را ببینیم واز تکبر غرور وخودپسندی دوری نماییم خدواند می فرماید «ولا تصعر خدك للناس»
و هرگز به تکبر و ناز از مردم رخ متاب (لقمان/ ۱۸) بلکه باید با مردم رئوف ومهربان بود
۴- اخلاق محوری در زندگی :
در ارتباطات اجتماعی رعایت این نکات کلیدی قران کریم، زندگی خوب و لذت بخش را برای ما به ارمغان می آورد
الف : همیشه آرام وملایم با دیگران سخن بگوییم وصدای مان را بلند نکنیم «واغضض من صوتك» (لقمان /۱۹) چون صدای بلند نشان خشم وخشونت است وبرازنده انسان سالم اخلاقی نیست.
ب: «واقصد في مشيك »
در رفتارت راه میانه را برگزین (لقمان /۱۹) هر رفتاری که در زندگی فردی و اجتماعی از ما سر می زند چون (عبادت ، ورزش، تفریح ، غذا ، خواب ، کار، مسائل سیاسی واجتماعی و...) باید اعتدال ومیانه روی را رعایت کنیم چون «خیر الامور اوسطها» بهترین کارحد وسط است(اعتدال)، کاری که از تندروی وافراط وکند روی وتفریط به دور باشد
خداوند بهترین امت وجامعه را جامعه معتدل وبه دور از تندروی وکند روی معرفی می کند «مه وسطا»
ج: «ولاتنابزوا بالالقاب» یکدیگر را با لقب های زشت مخوانید (حجرات/ ۱۱)
د: "لایسخر قوم من قوم" (حجرات/ ۱۱) نباید گروهی، گروه دیگر را مسخره کند
ه:" ولایغتب بعضکم بعضا" از یکدیگر غیبت نکنید (حجرات /۱۲)
و: "ولاتجسسو" ودر کارهای پنهانی وخصوصی یکدیگر جستجو مکنید (حجرات /۱۲)
ز:" اجتنبوا کثیرا من الظن "از بسیاری از گمان های بد بپرهیزید (حجرات/ ۱۲)
ح- "اوفوا بالعقود" به عهد وپیمانهای خود چه گفتاری وچه نوشتاری وفادار باشید (مائده /۱)
نتیجه : صفت های بداخلاقی چون لقب های زشت دادن به دیگران ، مسخره کردن ، غیبت کردن دیگران ، تجسس در زندگی خصوصی دیگران ، داشتن گمان های بد ،پیمان شکنی، ارتباطات صمیمی ودوستانه ولذت بخش را می شکند و زمینه های تنفر وکینه وبه تبع آن خشم وخشونت ودعوا ونزاع را به همراه خواهد داشت که اصولاٌ اینگونه رفتار هاخسارت زننده به دو طرف وچه بسا آسیب های فراوان برای خانواده ها را به همراه داردچنین رفتاری زیبنده انسان اخلاقی نیست ۰
برخی دیگر از توصیه های اخلاقی قرآن مجید
"وبالوالدین احسانا "
به پدر ومادر نیکی کنید (اسرا /۲۳)
" وذی القربی والیتامی
نسبت به خویشاوندان ویتیمان نیکی کنید (نسا/۳۶)
" واطعموا البائس الفقیر
افراد فقیر را که درسختی هستند اطعام دهید (حج/ ۲۸)
" تعاونوا علی البر والتقوی"
در نیکوکاری وپرهیز گاری ،بایکدیگر همکاری کنید (مائده /۲)
" کونوا مع الصادقین
همیشه جزو راستگویان باشید و در زندگی صداقت را محور قرار دهید (توبه/ ۱۱۹)
۵- تاب آوری در زندگی
مادراجتماع با تیپ های شخصیتی مختلفی سروکارداریم (افسرده ، اوتیسم،بدزبان ، پرخاشگر ، خجالتی وکمرو، نادان ،مغرور ومتکبر ، خودشیفته ، غرغرو ،درون گرا ، برون گرا ،منطقی وعلمی، اخلاقی و۰۰۰) بعضا با انسانهایی که آستانه تحملشان کم است وزود از کوره بدر می روند ودچار خشم وعصبانیت می شوند ویاکلمات مناسبی برزبان ندارند،یا دائم غرغرو نق می زنند وامثال آن، چه رفتاری باید داشته باشیم آیا همانند شخصیت آنها و بازبان نامناسب خودِ آنها وباخشم وخشونت خود آنهاعمل نماییم که قطعا کار شایسته ای نیست، بهتر این است به توصیه های قرآن کریم توجه نماییم
الف - "خذ العفو وأمر بالمعروف
هر کس به تو از هرجهت بدی کردعفو را پیشه کن و به نیکی وخوبی فرمان ده (اعراف/ ۱۹۹)
ب- "واعرض عن الجاهلین"
روی گرداندن از نادانان (اعراف/ ۱۹۹)
"واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما "وقتی سروکار با نادانان پیدا کردیم شیوه وروش ما نسبت به آنهادرود وسلام باشد
ج -" ادفع بالتي هي أحسن
اگر کسی به ما بدی کرد ،سعی کنیم با نیکی به آنها پاسخ دهیم چون ضریب تاثیر آن بیشتر است (فصلت/۳۴)
د-" ادخلوفی السلم کافه"
همگی در صلح وآشتی درآیید (بقره/۲۰۸) پیامبر اکرم (ص) فرمود: اصلاح وصلح وآشتی بین مردم بهترین عمل است
ه - "واذا حییتم بتحیته فحیوا باحسن منها"
چون به شما درود گفته شد شما بصورت بهتر از آن درود، پاسخ گویید (نسا /۸۶)
۶- تربیت محوری در زندگی :
ادعُ إلى سبيل ربك بالحكمة والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن
مردم رابه راه پروردگارت بخوان با ۱- حکمت ۲- اندرز نیکو۳- مجادله وگفتگوبا شیوه ای نیکو (نحل /۱۲۵)
سه شیوه و روش مهم و کلیدی در تعلیم وتربیت دیگران اعم از: خانواده ، مدرسه ، اجتماع و مردم جهان ... به ترتیب اولویت
۱- حکمت : حکمت بمعنی دانش محکم واستوار وبدور از خطاست که مانع تباهی ها ولغزش های انسان است و راه رسیدن به هدف رابه مانشان می دهد، منظور این است همیشه مامباحث ومطالبی را مطرح نماییم که عقلانی ومنطقی وپخته وسنجیده باشد و با دلائل واستدلال، زمینه اقناع دیگران را داشته باشیم واز روحیه ی بی منطقی و خشک وجمود وتعصب پرهیز نماییم
ب- راه وروش دوم در تعلیم وتربیت انسان ها،موعظه است یعنی از طریق هیجانات واحساسات وعواطف وارد می شویم ودر دیگران نفوذ می کنیم ، برای این امر از را ه پند واندرز، نصیحت، توصیه، سفارش، وارد و پیوند عاطفی برقرارمی نماییم
ج : راه وروش سوم در تعلیم وتربیت انسانها، گفتگو و مجادله خوب واحسن می باشد
تعریف گفتگو : گفتگو هرنوع سخن گفتن نیست ، گفتگو فقط جرّ وبحث نیست ، گفتگو تخطئه کردن دیگران نیست ، گفتگو وقت کشی نیست بلکه معنی حقیقی گفتگو سخن گفتن با دیگری برای حل یک مساله (مشکل نظری که مشترک بین من وشماست) و یا حل یک مشکل(مشکل عملی، که مشترک بین من وشماست) برای رفع مساله ومشکل بایدگفتگو از طریق زبان یا قلم داشته باشیم ۰
ثمره ونتیجه گفتگو ۱-علم رابیشتر می کند۲- قدرت فهم رابیشتر می کند ۳- انگیزه برای مطالعه بیشتر ودرنتیجه عمیق شدن درک وفهم۴- تجربه بیشتر ۵- حل مساله ومشکل
سه رفتار برای زندگی کردن
الف : گفتگوی خوب ب: فریب ج: خشونت
اگر گفتگو در ارتباطات فردی واجتماعی نباشد و قطع شود بطورقطع ویقین فریب وخشونت در جامعه رواج پیدا می کند لازمه بکارگیری این روش ها وشیوه ها
الف: تقویت عقل وخرد است که باکسب علم ودانش مستمر حاصل می شود (یادگیری مادام العمر)
ب: هیجانات واحساسات وعواطف مثبت را از جمیع جهات در خود تقویت نماییم
۷-- معنویت محوری در زندگی
زندگی معنوی در قرآن کریم دوعنصر اساسی دارد
۱- شفقت ورزی: یعنی نیک خواهی ،نیک خواهی یعنی کمک کردن به دیگران، کمک کنیم تا "خوبی" و"خوشی" زندگی شان بیشتر شود ، به عبارت دیگرشفقت ورزی یعنی توجه به غیر از خود و داشتن حالت همدردی وهمدلی با دیگران وموجودات حتی حیوانات ودرختان
۲- نوع دوستی: نوع انسانها را دوست داشته باشیم با هر نژادی چه سیاه ، سفید، سرخ ویابا هرمرام ومسلکی یهودی ، مسیحی ، بودایی و هندویی و...
از نمادهای این دو عنصر در قرآن باب انفاق است
أنفقوا مما رزقناكم
از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید (بقره/ ۲۵۴) بخشش مال ودارایی به دیگران نشان از اولویت دادن به رضایت خداوندبرعلاقه به دنیاست و نیز توجه داشتن به زندگی جاودانه آخرت است ،بهمین منظور خداوندانفاق دهنده را چندین برابر پاداش می دهد ومی فرماید "مَثَل کسانی که اموالشان را درراه خدا انفاق می کنند مانند دانه ای است که هفت خوشه شود وهر خوشه آن صد دانه شود" (بقره /۲۶۱)
یا می فرماید" من جا بالحسنه فله عشر امثالها "اگر کار نیکی انجام دهید ده برابر پاداش داده می شود ،این تشویق های خداوند انگیزه دوری از علاقه ودلبستگی به دنیا وتوجه به آخرت است
برای بیماری حرص وطمع(افرادی که دائم به دنبال مال ومنال وثروت فقط برای خودشان هستند وبه هیچ وجه سیر هم نمی شوند) که ریشه ومادر همه فساد هاست ،مولانا تعبیرزیبایی دارد ، اردک حیوانی است که چه سیر باشد وچه گرسنه همیشه نوکش روی زمین است، بعضی از انسان هابه این خاطر به اردک شبیه اندکه هرچه پول ومقام دارند باز هم می خواهند، این طمع آنها قابل سیر شدن نیست بهترین درمان این دسته انسانها انفاق کردن است
"انفاق، انسان را به مقام نیکوکاران می رساند، هرگز به نیکی نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید"آل عمران/۹۲ مقام نیکوکار که قطعا جایگاهش بهشت است فقط با انفاق کنندگانی است که از آنچه دوست دارند انفاق می کنند ،با این همه مقام وپاداش برای انفاق کنندگان دو صفت ۱- منت گذاشتن ۲-اذیت وآزار زمینه باطل شدن انفاق را فراهم می کند " لاتبطلوا صدقاتکم بالمن والاذی (بقره ۲۶۴)