قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله : «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً» پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود : «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود» جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .556
چه کنيم که عاقلتر باشيم و عاقلانهتر عمل کنيم؟
مقدمه
ای عزیز میدانید که اصل و اساس شیوه درست زیستن فردی و اجتماعی ما در بکارگیری مناسب از ظرفیتهای عظیم عقل است، عقل یکی از مهمترین و اساسیترین نعمتهای الهی است که اصل تکلیف و مسئولیت بر آن استوار است، بطور قطع و یقین آنهایی که از عقل خود به خوبی استفاده مینمایند عملکرد بهتری در زندگی نسبت به دیگران دارند. بنابراین انسان عاقل کسی است که در تصمیمگیریها و رفتارهای خود از عقل، منطق و تجربه استفاده میکند و عقلانیت او نه تنها در حوزه فکر و اندیشه بلکه در عمل و واکنشهای او نمود پیدا میکند. پس لازم است ویژگیهای انسان عاقل و معنای عمل عاقلانه را بدانیم و خودمان را با آن شاخصها بسنجیم و هرگونه ضعف و عیب را در خود بر طرف نماییم
ویژگیهای انسان عاقل
۱_ تفکر قبل از عمل:
انسان عاقل پیش از هر تصمیم یا اقدامی، جوانب مختلف آن کار را یعنی خوبیها و بدیها را میسنجد سپس بهترین و درستترین آن را انتخاب مینماید، وقتی جوانی از پیامبراکرم(ص) میپرسد «یک توصیه کلیدی بفرمایید که باعث سعادت من در دنیا وآخرت شود» پیامبر اکرم(ص) فرمود اگر بگویم به آن عمل میکنی؟ عرض کرد: بله، تا سه بار این سئوال تکرار شد و پیامبر هربار تاکید بر عمل به آن داشت (تاکید ۳ بار نشانه اهمیت فوقالعاده آن موضوع است) بعد، این توصیه کلیدی زندگی را فرمود «وَاِذَا هَمَمّتَ بِامر فَتَدَبّر»؛ هرگاه تصمیم به انجام کاری گرفتی ابتدا در آن خوب فکر و تدبر کن سپس به آن اقدام کن.
امام علی(ع) میفرماید: «العَاقلُ مَن تَدَّبَّر الاُمُور قَبلَ اَن تَقَعَ» عاقل کسی است که پیش از وقوع امور، در آن خوب اندیشه میکند مثلاً دانش آموزی با تلاش و کوشش شبانهروزی خود رتبه خوبی در کنکور سراسری کسب میکند و امکان قبولی در چند شهر بزرگ در رشته پزشکی را دارد دقیقاً فکر میکند و جوانب تصمیم خود را میسنجد آن را سبک و سنگین میکند شهر مورد نظر خود را انتخاب مینماید و با این کار، پشیمانی در آینده معنی ندارد.
۲- تشخیص خیر، شر و انتخاب درست:
خداوند میفرماید «فَاَلهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقویَها (شمس/۸)» ما در درون هر انسانی هم خوبی و هم بدی را قرار دادیم ، «وَ هَدَینَاهُ النَّجدَین (بلد /۹)» و این دو(خوبی و بدی) مثل دوتپه بزرگ، کاملاً روشن و آشکار است، انسان به واسطه دو پیامبر، پیامبرظاهری انبیا و پیامبردرونی(عقل) «عَلَی النّاس حُجَّتَین حُجّه ظاهره وَهَوالاَنبیا وَحُجَّه باطِنه وَهَو العَقل» به راحتی میتواند به خیر، سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت رهنمون شود، پس انسان عاقل قدرت تشخیص درست از نادرست و مفید از مضر را دارد و به آن پایبند است عاقل بودن بدین معنی است که انسان تلاش کند «لَیسَ لِلِا نسَان الّا ماسعی»، نیست برای انسان جز سعی و تلاشش تصمیماتی را دنبال کند که به هدف ارزشمند زندگیاش برسد و سعی کند همیشه مسیر درست زندگی را برگزیند. البته تلاش انسان عاقل هم برای خود، اطرافیان، خویشاوندان و هم برای کل جامعه و آینده آن است.
۳- تجربهپذیر و یادگیرنده:
نکته اول: انسان عاقل به تجربهها توجه دارد و همیشه روحیه یادگیری را درخود تقویت میکند، امام علی(ع) میفرماید «خُلَّفَ لَکُم عِبَر مِن آثار الماضَین لِتَعتَبروا بِها» از تجربههای گذشته خود و دیگران درس و عبرت بگیرید.
در اهمیت توجه به تجربه که «علم فشرده انسان» نامیده میشود، دانشمندان میگویند «انسان باید یک عمر تجربه کسب کند و یک عمر هم آن را بکار بندد» امام علی(ع) میفرماید «اگر چه عبرتها در جامعه زیاد است اما عبرت گیرنده بسیار اندک است» مثلاً ما در زندگی روزمره شاهد مرگهای زیادی از نوجوانان، جوانان، میانسالان و... هستیم که هرکدام آنها برای ما درس و عبرت است اما متاسفانه از کنار آنها به راحتی و با غفلت میگذریم، سقراط فیلسوف بزرگ اشاره دارد «زندگی ناآزموده ارزش زیستن ندارد» البته در آزمودن لازم نیست صرفاً از جانب خود ما باشد بلکه از زندگی دیگران نیز میتوانیم درس و عبرت بیاموزیم پس انسان عاقل باید مدام دنبال بازنگری در زندگی و رفتار خود باشد و از تکرار خطاها و اشتباهات زندگی خود و دیگران پرهیز کند. ضربالمثل مشهوری است «انسان عاقل از یک سوراخ دوباره گزیده نمیشود»
نکته دوم: امام رضا(ع) میفرماید: «لایَمَلُّ مِن طَلَب العِلمِ طُولَ دَهرِه» در طول عمر خود از دانشطلبی خسته نشود انسان عاقل باید دائم در حال آموزش و یادگیری باشد(یادگیری مادام العمر) رفتار زیبنده دانشمند بزرگ ما ابوریحان بیرونی که در آخرین لحظات عمر خود از دانشمندی سوالی میپرسد برخی میگویند در این لحظات آخر عمر چه لزوم به سوال دارد فرمود «بدانم بمیرم بهتر است یا ندانم بمیرم» اصولاً آموزش به هرشکلی باعث ارتقای سطح آگاهی و عملکرد بهتر در زندگی و نیز تغییر در رفتارهای فردی و اجتماعی انسان میشود.
بنابراین انسان عاقل به مطالعه و تحقیق اعتقاد دارد، کتاب میخواند، به حقوق و تکالیف شهروندی خود دقیقاً آگاهی دارد، به وظایف فردی و اجتماعی خود خوب عمل میکند به همین خاطر است، کمترین آسیب اجتماعی را از این دسته انسانها داریم، داستانی که روشنگر این امر است، مردی ۶۵ ساله در کلاس زبان ثبتنام کرد. همکلاسیها خندیدند و گفتند:
«تو در این سن، زبان یاد میگیری؟»
او گفت: «نه برای کار، نه برای مدرک؛ فقط برای اینکه ذهنم زنده بماند و روحم احساس پیشرفت کند»
نتیجه: یادگیری، محدود به زمان یا سن نیست؛ بلکه نیازی همیشگی برای رشد روح و اندیشه است.
۴- کنترل احساسات:
انسان عاقل، به دور از احساسات زودگذر و تصمیمات شتابزده عمل میکند و در هنگام عصبانیت، غم، شادی یا ترس، تحت تأثیر شدید هیجانات قرار نمیگیرد و رفتاری متعادل دارد. انسان عاقل از هوش هیجانی بالایی برخوردار است یعنی احساسات، هیجانات و عواطف خود و دیگران را به خوبی میشناسد آن را مدیریت میکند مثلاً در دعوا و نزاع به جای فریاد زدن، آرام میماند و مذاکره میکند و اصولاً در برابر فشارهای روانی و وسوسههای دیگران عجله نمیکند با صبر و تامل عمل می نماید.
مرد جوانی هنگام رانندگی بواسطه یک فحش رانندهی دیگر از ماشین پیاده شد و با آن فرد درگیر شد. با عصبانیت فریاد میزد و حتی درگیر فیزیکی شد. وقتی او را جدا کردند پیرمردی با نرمی و ملایمت به او گفت: عزیز من اگر هر بار که چیزی داغ شد، بجای خنک کردنش، آن را به آتش بکشی، چیزی برای استفاده باقی نمیماند.
نتیجه: احساسات تند را باید کنترل و خنک کرد، نه ریخت و سوزاند.
۵_ مشورتپذیری:
افراد عاقل خود را عقل کل و همه چیزدان نمیدانند و در مسائل مهم با افراد صاحبنظر و اهل دانش و تجربه مشورت میکند. «وَشَاوِرهُم فِي الاَمر» خداوند به پیامبر دستور میدهد در کارها با آنان مشورت کن، انسان عاقل روحيه مشارکتپذیری یعنی همفکری و همکاری با دیگران را دارد و به تفکر جمعی و مشورت اعتقاد دارد.
به این حکایت پندآموز خوب دقت کن
تاجر جوانی میخواست مغازه بزرگی راه بیندازد. پیرمردی دانا در همان محله زندگی میکرد. یکی از آشنایان گفت :
با پیرمرد مشورت کن.» او گفت: «زمانه عوض شده، پیرها چی میفهمن از تجارت مدرن؟» مغازه را باز کرد، اما خیلی زود دچار ضرر شد و ورشکست شد. بعدها فهمید پیرمرد بیش از ۵۰ سال در همان صنف کار کرده بود و میتوانست او را از اشتباهات ساده حفظ کند.
نتیجه: مشورت با اهل تجربه، چراغ راهِ آینده انسان است.
6_ تواضع و انصاف:
امام رضا(ع) میفرماید: «لایَری اَحداً اِلاّ قَال هُوخَیرٌمِنّی وَاَتقَی» کسی را ننگرد جز اینکه بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است، انسان عاقل روحیه تکبّر، غرور و برتربینی نسبت به دیگران ندارد بلکه روحیه تواضع، فروتنی و خاکی دارد «اِنَّ الله اَوحُی اَن تَواضَعُوا» خداوند وحی فرمود همه انسانها باید روحیه تواضع و فروتنی داشته باشند، انسان عاقل اهل تعصب و خودخواهی نیست. وقتی اشتباه کند، آن را به راحتی میپذیرد و درصدد اصلاح آن برمی آید.
این پند با ارزش نشان از انصاف درون دارد
قصاب پیری همیشه گوشت را با دقت وزن میکرد تا حق کسی ضایع نشود و مدیون کسی نباشد. یک روز رفیقش به او گفت
«تو میتوانی در هر مرحله یک مقدار گوشت را کمتر بکشی وکسی هم متوجه نمیشود»
قصاب گفت: «وَیلً لِلمُطَفِّفِین» وای به حال انسانهای کم فروش، در ضمن من ترازویی دارم که بالاتر از این دنیاست. خداوند میفرماید اعمال انسان در روز قیامت براساس حق و عدل میزان میشود و ذرهای ظلم نمیشود «وَالوَزنُ یَومَئذ الحَق وَاَقِیمُوا الوَزنَ بِالقِسطِ وَلاتُخسِروا المِیزانَ» (رحمن/ ۹)
نتیجه: انصاف و تواضع، نشانههای قلب آگاهاند، نه ترس از قانون.
۷_ عاری نبودن از خطا و اشتباه:
انسان عاقل بهتر از سایرین میداند که «چه میداند و چه نمیداند»، ممکن است به نظر برسد که فرد عاقل همه چیز را میداند(شخصیت همه چیزدان)، اما معرفتشناسی به ما میآموزد که همواره احتمالی برای خطا بودن دانستهها وجود دارد و انسان عاری از خطا و اشتباه نیست، اصطلاحاً آرزوی دور بودن از خطا و اشتباه را باید از خود دور کنیم.
عاقلانه است که به محدودیتهای فکری، روحی و روانی خود اعتراف کنیم. عاقلانه نیست مدعی دانستن چیزی شویم که نمیدانیم، خداوند میفرماید «وَلاتَقفُ مَالَیسَ لَکَ بِه علِم» چیزی را که نسبت به آن علم نداری دنبال نکن. وقتی میخواهیم حدسی بزنیم، هرچند حدسِ عالمانهای باشد، هرگز با اطمینان کامل از درستی آن سخن نگوییم.
۸ - شفقت ورزی:
انسان عاقل، مشفق، دلسوز و خیرخواه دیگران است روحیه شفقتورزی یعنی همدردی و همدلی به صورت خیرخواهانه، دلسوزانه و بدون هیچگونه توقع پاداش نسبت به دیگران از صفات برجستهای است که پاداش آن جز بهشت نیست همچنان که خداوند میفرماید گروهی وارد بهشت میشوند، علت را از آنها میپرسند، میگویند ما نسبت به اهل ما مشفق و دلسوز بودیم «اِنَّا کُنَّا فِي اَهلِنَا مُشفِقُون» بنابراین انسان عاقل روحیه شفقتورزی نسبت به دیگران را سرلوحهی تصمیمات خود قرار میدهد
چون اعتقاد دارد به فرمایش پیامبراکرم(ص) «خَیرَ النّاس اَنفَعُ النّاس» بهترین مردم کسی است که سود و نفعش به مردم بیشتر باشد و از طرف دیگر انسان عاقل به وسع خود جهان را میشناسد و میداند از جانب خداوند قانون «رایگان بخشی» در این عالم هستی، ساری و جاری است، خداوند خورشید، آب ، شب، روز، اکسیژن، جنگل، دریا، درختان و... رایگان برای ما قرار داد پس ما از این امکاناتِ در دسترس، برای رسیدن به اهداف خود بهره میگیریم و خدا را شاکریم و در این مسیر خودخواهانه، خیر و رایگان بخشی به دیگران(شفقت ورزی) را هرگز نباید فراموش کنیم.
۹ـ قضاوت و تصمیمهای سنجیده:
قضاوتها و تصمیمگیریهای انسان عاقل براساس تحلیل و از روی منطق و استدلال است نه از روی احساسات درونی و حُبّ و بغضها و حقایقی که از راه تجزیه، تحلیل و مطابق با شواهد واقعی باشد را قضاوت میکند و تصمیم میگیرد. هیچگاه انسان عاقل در توجیه یک قضاوت و تصمیم بزرگ نخواهد گفت «هر چند ممکن است غیرمنطقی باشد، اما دلم میگوید فلان کار را بکنم» در جامعه خردورز ما که سراسر آیات قرآن کریم و روایات اسلامی و شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی، گلستان سعدی... بر سرآمدی عقل تاکید دارند باید در تمام مسائل کوچک و بزرگ زندگی معقولانه عمل نمائیم.
۱0ـ زیباشناسی:
برای انسان عاقل زیبایی ارزشمند است چون اعتقاد دارد «انّا الله جَمیل ویُحِبُ الجَمال» خداوند زیباست و زیباییها را دوست دارد و خداوند زیبایی را در این جهان به انواع و اقسام خود آفرید و سراسر جهان مملو از زیبایی است آسمان، ستارهگان، ماه و خورشید، دریا، جنگل، آبشارها، پرندگان زیبا، گلهای رنگارنگ و... در دعای جوشن کبیر میخوانیم «یا مَن اَظهَر الجَمیل وسَتر القَبِیح» ای خدایی که زیباییها را آشکار و بدیها را پنهان میکنی، برای انسان عاقل سادهترین لذات طبیعی از جمله دیدن غروب آفتاب در ساحلی آرام و دیدن آبشارها در جنگل، دیدن گلهای رنگارنگ و پرندگان و... ارزشمند است. فقدان عقلانیتِ زیباییشناسی باعث میشود شادابی، نشاط و سرزندگی را از دست بدهیم و زمینههای پژمردهگی وافسردگیها را برای خود فراهم مینماییم.
کارلسون، فیلسوف زیباشناسی محیط زیست معتقد است «علت اصلی تخریبهای گسترده در محیط زیست در دهههای اخیر، ضعیف شدن ذائقهی زیباشناسی مردم است.»
تذکر مهم، زیباشناسی فقط در حوزه مسائل محسوس، مادی و طبیعی نیست بلکه در مسائل روحی، روانی و معنوی، یکی از عالیترین نیازهای انسان میل به زیبایی و عشق ورزیدن است که تجلی کمال انسان است، رسد آدمی به جایی که جز خدا نبیند
به دریا بنگرم دریا تو وینم
به صحرا بنگرم صحرا تووینم
بههرجابنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا تووینم
۱۱_ موقعیت شناسی:
انسان عاقل موقعیتها را براساس واقعیتهای موجود ارزیابی میکند و نه براساس آمال و آرزوهایش. جهان را براساس واقعیتها میبیند(جهان بینی واقع گرا) نه آنچه که باید باشد، ممکن است فردِ عاقل، آرزو کند که اعضای خانوادهاش بهتر است با صفا، صمیمت، مهربانی و باهمدیگر کنار هم باشند، اما وضعیت را آنطور که هست ارزیابی میکند. اما فرد نادان به امید و آرزوهای خود ادامه میدهد که شاید روزی اعضای خانواده به نحو معجزهآسایی با هم کنار بیایند .
انسان عاقل وضعیت فعلی جامعه را مطابق با واقعیتهای موجود تحلیل میکند و میداند تورم وگرانی در جامعه سختیها و مشکلات عدیدهای را برای مردم در ابعاد مختلف ایجاد کرده پس سعی دارد به گونهای عمل کند که زندگیاش متلاشی نشود و به صرف آرزو (که نگران نباش مسایل و مشکلات حل میشود پیش نمیرود.)
۱۲_ اعتمادبه نفس:
انسان عاقل، اعتماد بهنفس منطقی دارد نه اعتماد به نفس کاذب و بیپایه واساس، مهارت خودآگاهی یا خویشتن شناسی را دارد یعنی نقاط ضعف و قوت خود را میداند و به تواناییهای انسانیاش باور دارد اینکه «من میتوانم» میتوانم در رفتارهایم تغییر ایجاد نمایم؛ میتوانم جلوی خشم و عصبانیت، بدزبانی، حسادت، تنبلی، افسردگی، بداخلاقی، بدبینی، چاقی مفرط، بیتحرکی و... را بگیرم
برخی از مسائل را میتوانیم مطابق ارادهمان جلویش را بگیریم(مثالهای بالا) اما برخی از مسائل از حوزه اراده ما خارج است مثل لرزش دست، دستگاه گردش خون و قلب و... بنابراین انسان عاقل خودش را محيط بر مسائل زندگیاش میداند و میفهمد كه انسان موجودی خلاق و مبتكر و توانمند است. میداند كه در درون انسان، نيرویی وجود دارد كه اگر اراده كند میتواند همه مشكلات را با تعقل و تدبير، حل و فصل كند.
۱۳_ خصوصیات فردی انسان عاقل:
الف: مهربان و آرام است
ب: خوب گوش میكند
ج: خوب فكر میكند
د: با عجله سخن نمیگويد
ه: وقتی با او برخورد میكنی، امواج آرامبخش و مهربانی، سراسر وجودمان را پر میکند به این داستان توجه کنید
زنی پیر هر روز کنار نانوایی مینشست. نانوای جوان که چای اضافه برای خودش میآورد با احترام و بیهیچ کلامی، فنجانی هم به پیرزن میداد
روزی پیرزن گفت: «تو مرا سیر نمیکنی، اما دلم را گرم میکنی
نتیجه: مهربانی الزاماً بزرگ و پرهزینه نیست؛ گاهی یک فنجان چای، معنای زندگی را تغییر میدهد
و: انسان عاقل اجازه میدهد دیگران حرف خود را تمام کنند
ح: تعصب ندارد، حرف منطقی دیگران را میشنود حتی اگر مخالف او باشد
ط: انسان عاقل، نياز به نمايش و تظاهر ندارد و در سخن گفتن اظهار فضل نمیكند و از چاپلوسی ديگران فوقالعاده بدش میآید.
ی: انسان عاقل روحيه همزیستی مسالمتآمیز با مردم جامعه را با هر مرام، مسلک و آئینی دارد
ک: انسان عاقل به پیامدها و نتایج تصمیمهای آیندهی خود، خوب فکر میکند، فقط به فکر سود یا راحتی خود نیست
پیرمردی در حال کاشتن نهال سیب بود. رهگذری خندید و گفت :
"تو که اینقدر پیر هستی، وقت برداشت میوه را نمیبینی" برای چه این کار را میکنی
پیرمرد لبخند زد و گفت:
"درختهایی که امروز از آنها میخوریم، دیگران برای ما کاشتهاند. من هم برای نسل بعد میکارم." نتیجه: عقل یعنی اندیشیدن به آینده و دیگران.
۱۴_ تاثیرناپذیری در مقابل تبلیغات کاذب:
انسان عاقل در مقابل تبليغات بعضاً زيانبار و يا كاذب فضاهای مجازی ورسانههای اجتماعی تحت تاثیر جّو قرار نمیگیرد و فوری آن را نمیپذیرد بلکه با روحيه منطقی و علمی و نگاه كارشناسی بدنبال حقایق میرود. انسان عاقل در گرداب تبليغات سوء قرار نمیگيرد و هر نگرشی را در قالب عقل، تجربه و مشورت به تجزيه و تحليل میپردازد و سپس تصميم میگيرد. به این پیامد توجه کنید
زنی از طریق تبليغات سودجویانه فضای مجازی با عنوان «کرم معجزه گر» آن را خرید که ادعا میکرد ظرف۷ روز، پوست صورت را ۲۰ سال جوانتر نشان میدهد. پس از استفاده، پوستش دچار حساسیت شدید شد.
وقتی نزد پزشک رفت، پزشک گفت:
«وقتی عقل و منطق در خرید کنار میرود، پوست و پول با هم میسوزند».
نتیجه: عقل، فیلتر اصلی در برابر فریب تبلیغات کاذب است
۱۵_ بهداشت جسم و روح و روان:
انسان عاقل، به تندرستی جسمی، سلامتی روحی و روانی خود اهميت میدهد. ورزش میكند، تفريح میكند و به واقع زندگی میكند. نوع لباس پوشيدنش، روش گفتاریاش، منش كرداریاش و حتی نوع نگاه و چهرهاش بهگونهای است كه مورد پذيرش اجتماع است و در همه امور متعادل است. به این دو حکایت توجه شود
کارمندی همیشه تا دیروقت کار میکرد و بفکر تحرک جسمی خود نبود بالاخره روزی دچار سکته قلبی شد. پزشک به او گفت:
«تو ساعت زنگدار بدن را بارها خاموش کردی. بدن بالاخره با صدای بلند بیدارت کرد».
مولانا در مثنوی میگوید شخصی ۳۰ سال کارکرد و ثروتی به دست آورد و یک زمین بزرگی خریداری کرد و سپس۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت زیادی به دست آورد و با آن ثروت خانه مجلل و بزرگی ساخت. زمانی که میخواست به آن خانه نقل مکان کند، ماموران گفتند زمین شما آن طرفتر بود و زمین را عوضی گرفتهای و خانه را بر روی زمین یک نفر دیگر ساختهای و زمین خودت بایر مانده است، این فرد هرچه ثروت داشت روی زمین دیگری خرج کرده، زمین یک نفر دیگر را آباد کرده است.
مولانا از این داستان استفاده کرده و میگوید من و شما هم همینطوریم، ما یک زمین داریم به نام «بدن» و یک زمین هم داریم به نام «روح» ما فکر میکنیم بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن میکنیم و وقتی که میخواهیم بمیریم به ما میگویند که زمین شما، آن دیگری بوده یعنی روح شما. بدن را آباد کردهایم اما روح را رها کردهایم از این جهت است که مولانا میگوید:
در زمین دیگران خانه مکن
کار خود کن، کار بیگانه مکن
نتیجه: نادیده گرفتن نیازهایهای جسمی و روحی و روانی تاوانهای سنگینی دارد