عوامل آرامش پس از مرگ
مقدمه
یکی از دغدغه هایی که آرامش انسان را در زندگی بهم می ریزد و موجبات ترس و اندوه را فراهم می نماید پدیده ای بنام «مرگ و زندگی پس از مرگ» است که قانونی ثابت و تغییر ناپذیر و از قوانین پولادین و جدّی در نظام هستی است «کُلّ مَن عَلَیهَا فَان» همه موجودات نیست و نابود می شوند و همه انسانها طعم مرگ را می چشند «کُلّ نَفس ذَائقهُ المُوت» ازاین قانون بنام «سنّت الهی» یا «قضا وقدر الهی» یاد میشود و هیچ قدرتی نمی تواند جلوی آن را بگیرد «یا مَن فِی المَمَاتِ قُدرتِهِ» مرگ جلوه خاص قدرت خداست، حال با این دغدغه چه اعمالی را باید انجام دهیم که به آرامش تام وتمام برسیم و نیز ترس و اندوه بعد از مرگ برای ما نباشد یعنی دقیقا اعمالی که به هدف اصابت نماید چیست ؟ خداوند میفرماید «ِلیبلُوَکُم اَیُّکُم اَحسَنُ عمَلاً» ما شما را می آزماییم تا اینکه مشخص شود کدامیک عملتان بهتر است منظور از «احسن عملاً»یعنی عملهایی که به هدف اصابت می کند حال شاخص های این عمل را در چند محور مورد بررسی قرار می دهیم۰
۱- ایمان و اعتقاد درست
اندیشه و افکار بعنوان سرچشمه اصلی هویت زندگی فردی، اجتماعی، انسانی، اخلاقی، دینی انسان است وقتی اندیشه درست و صحیح باشد به تَبَع آن در قلب (ایمان وباور) ما تاثیر مثبت می گذارد و قلب ما مطابق با فکرمان شکل می گیرد و سپس در عمل و رفتار خود را نشان می دهد
۱- اندیشه وفکر ۲- ایمان وباور ۳-رفتار وعمل
مثلا ما اعتقاد (فکرواندیشه) داریم خداوند هزاران نعمت را در جهان هستی بطور رایگان برای ما قرار داده است (قانون رایگان بخشی خداوند) در این صورت بطور طبیعی در درون مان (قلب وباور) روحیه تشکر از نعمت دهنده (خدا) را داریم و سپس در عمل و رفتارمان آن را نشان می دهیم مثلا نماز که تشکر عملی از نعمت دهنده جهان است بجا می آوریم. پیامبر اکرم(ص) در تبیین درست اعتقاد وایمان، تمام دین را در قالب یک تشبیه بسیار زیبا و بصورت ساده و روان بیان میفرماید «مَثلُ الدّین مَثلُ الشّجَرَه اَصلُهُا اِیمان، وَالصَّلوهِ عُروقِها،وَالزّکَاهِ مَائها ، والصَّومِ شَفعُها، وَحُسنُ الخُلقِ وَرَقِها، وَالکَفُّ عَن مَحارِم ثَمَرِهَا«
مثال دین مثال درخت است که ریشه آن ایمان و باوراست ، نماز رگ های آن درخت است ، و زکات و انفاق، آب برای آن درخت است ، روزه پوسته (سپر ومحافظ) درخت است، اخلاق خوب مثل برگ های سر سبز درخت است ، و دوری از گناهان میوه آن درخت است منظور از «اصلها ایمان» ریشه درخت دین که ایمان و باور است هم باعث حیات پاک و هم باعث تداوم حیات پاک در انسان است «فَلَنُحِیینُّه حَیاة طَیبَه«
به چه چیز باید ایمان داشته باشیم؟ در این آیه نمادهای اصلی ایمان بیان شده است «اَلذِینَ یُومِنُونَ بِالغَیبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلوة ِوَمِمَّا رَزَقنَهُم یُنفِقُونَ وَالَّذِینَ یُومِنُونَ بِمااُنزِلَ اِلَیکَ وَاُنزِلَ مِن قَبلِکَ وَبِالاَخِره هُم یُوقِنُون» (بقره/ ۳تا۵)
کسانی که ایمان به جهان غیب مثل خدا- قیامت- فرشتگان و... دارند و نماز را اقامه میکنند و از آنچه به آنها روزی داده شده انفاق میکنند و به آنچه به پیامبر نازل شده (قرآن) و آنچه به پیامبران قبل نازل شده (تعالیم پیامبران قبلی) ایمان دارند و نیز به آخرت یقین دارند اینها اعتقاد و باور اصلی که باید در خود تقویت نماییم. همین اعتقاد در هنگام تلقین مرده در قبر مجدد اشاره میشود که عامل نجات وآرامش انسان میشود.
«اِذَا اَتَاکَ المَلکَانِ المُقَرَّبانِ» هنگامی که دوفرشته مقرّب پروردگار (نکیر ومنکر) می پرسند خدایت، پیامبرت، اسلامت،کتابت، قبله ات امامانت چه کسانی هستند؟ اینگونه جواب بده الله ربی: خداوند پروردگار من است. محمد (ص) نبی : محمد (ص) پیامبر من است وبالاسلام دینی: اسلام دین من است وبالقرآن کتابی : قرآن کتاب من است وبالکعبه قبلتی :کعبه قبله وجهت زندگی من است وبِعلی وِلیّ واِمامی :وعلی (ع) سرپرست وامام من است. و نیز ذکر یکایک امامان... اینها را اگر خوب جواب دهیم باعث آرامش در عالم قبر ونیز ترس واندوه را ازما دور می نماید.
به این داستان کوتاه و پندآموز توجه کنید
جوانی به نام «سلمان» که در ظاهر زندگی آرامی داشت، اما دلش پر از تردید بود. هر روز با خود میگفت: آیا این دنیا هدفی دارد؟ مرگ یعنی چه؟ بعد از آن چه میشود؟ غروب در حالی که خسته و ناامید از زندگی بود، پیرمردی را دید که در کنار مسجد نشسته و قرآن میخواند. سلمان جلو رفت و گفت: ای شیخ چرا اینقدر به این کتاب دل بستهای؟ مگر در این زمانه چیزی بهتر از آن پیدا نمیشود؟ آیا در این زمانه با هوش مصنوعی که تمام چیزها روشن و واضح است و تمام اطلاعات داده میشود نیاز به این کتاب هست ؟
پیرمرد لبخند زد و گفت فرزندم! این قرآن چراغ راه معنوی من است. برای انسان فقط نیازهای مادی نیست بلکه نیازهای بنیادین ومعنوی مثل خدا ، قیامت ، هدف درست زندگی ، شیوه زیستن مناسب و... مطرح هست ، قرآن نورمعنوی میدهد و ما را از تاریکی های زندگی نجات می دهد و خدا در آن به ما گفته چگونه خوشبخت شویم
سلمان با تعجب گفتاما من ایمان ندارم، نمیدانم کدام راه درست است :
پیرمرد با آرامش جواب داد ایمان یعنی اعتماد به سخن خدای مهربان اگر شک داری، قرآن بخوان و از پیامبر و اهلبیتش پیروی کن، زیرا آنان راه را بهتر از همه میشناسند
آن شب، سلمان برای اولینبار با دل خالص چند آیه قرآن خواند، حس عجیبی پیدا کرد، انگار گمشدهاش را یافته بود. از همان روز تصمیم گرفت به دستورات قرآن عمل کند. او با صداقت نماز خواند، کارهای حرام را کنار گذاشت و حتی شروع به انفاق کرد، هر روز کمی از درآمدش را به نیازمندان میداد
ماهها گذشت سلمان نهتنها آرامش یافت، بلکه به انسان مفیدی برای جامعه تبدیل شد. اما او همیشه به یاد مرگ بودهر شب پیش از خواب با خود میگفت ، شاید فردا نباشم، پس باید امشب کاری کنم که رو سفید به دیدار خدا بروم یک روز هنگام کمک به فقرا، ناگهان دچار بیماری سختی شد دوستانش ناراحت شدند، اما سلمان با لبخند گفت من آمادهام ایمان دارم، به قرآن تمسک کردهام، پیامبر و اهلبیت را دوست داشتهام و عمل کردهام، انفاق کردهام و همیشه به یاد مرگ بودهام. حالا مرگ برایم ترسناک نیست، پلی است برای دیدار خداوبا آرامش چشم از دنیا بست
به نظر شما پیامهای داستان چیست ؟
۲- تمسک به قرآن
دومین عملی که به هدف اصابت می کند و باعث آرامش انسان میشود توسل به قرآن کریم است برای تربیت قرآنی در زندگی چهارمرحله را باید طی نماییم
الف: اُنس قرآنی: هرروز در حد توان خود آیات قرآن را بخوانیم «اقروا ماتیسر من القرآن» وبه تدریج با قرآن صمیمی شویم
ب: عادت قرآنی : باتمرین وتکرار هرروزه قرائت آیات قرآن به تدریج بعنوان یک عادت مثبت درماایجاد میشود که عادت بسیار ارزشمندی است
معرفت قرآنی؛ باید همراه با قرائت قران در مفاهیم ومحتوای آیات تدبّر وتعقّل نماییم «اَفَلا یَتَدبَّروُنَ القَرآن» وبا تدبرنتیجه های ارزشمندی را برای زندگی خود کسب نماییم
شاکله قرآنی: براساس معرفت قرانی که در ماحاصل میشود درون وهویت وشخصیت ما شکل میگیرد و عمل ما مطابق با آن انجام میگیرد
بیماری نزد پزشک رفت و نسخه گرفت. او نسخه را درخانه گذاشت و دارو را نخورد، چند روز بعد حالش بدتر شد دوستانش گفتند: صرف رفتن دکتر و داشتن نسخه کافی نیست باید به آن نسخه عمل میکردی و دارو را استفاده میکردی خواندن و دانستن قرآن هم به تنهایی کافی نیست باید عمل کردتا دردهای معنوی را درمان نماید در حقیقت عمل به قرآن شرط اصلی نجات ما در زندگی است
ما وقتی به قرآن متمسک و متوسل می شویم زمینه نجات را برای خود فراهم می نماییم.
خداوند میفرماید «وَنُنَزِّلُ مِن القُرآن وَهَو شَفا وَرَحمَه لِلمُومِنین» (اسرا/ ۸۲) ما قرآن را نازل کردیم و آن شفا و رحمت برای مومنین است
و نیز مفسر قرآن پیامبر اکرم (ص) میفرماید «انس با قرآن نور دل ودرقبرهمدم ومونس انسان است پیامبر اکرم میفرماید «اِقروُا یَس و الوَاقِعه وَالمُلک وَالحَمد والاخلاص علی مُوتَاکُم «
برای مرده هایتان سوره های یاسین، واقعه وملک وحمد واخلاص را بخوانید چرا ؟ چون این سوره ها باعث آرامش هنگام جان دادن ،آسان شدن خروج روح ،شفاعت مرده در عالم قبر،بازشدن درب های رحمت ومغفره برای مرده، طلب رحمت وهدایت برای روح مرده ،مانع عذاب قبر ،نورانی شدن قبر، انس وآرامش در قبر میشود چرا این سوره هاتاکید شده؟درقالب مثال کسی قرص ویتامین دی ۵۰۰۰۰ می خورد یک قرص برای یک ماه کافی است اما دیگری قرص ویتامین دی ۱۰۰۰ می خورد ،باید هرروزیک قرص بخورد
یک داستان کوتاه و پندآموز دررابطه با قرآن
جوانی در جنگل راه راگم کرده بود و شب شد، تاریکی همهجا را گرفت.درحالی که سرگردان ومایوس بود کوله اش را بررسی کردناگهان چراغ قوه کوچکی پیدا کرد و روشن کرد. با همان چراغ مسیر را پیدا کرد و نجات یافت وقتی به خانه رسید، گفت: اگر چراغم نبود، در تاریکی میماندم وچه بسا حیوانات من را می خوردند
پیرمردی گفت فرزندم! زندگی هم مثل آن بیابان است و قرآن همان چراغ است. اگر به آن تمسک نمائیم، هرگز گمراه نمیشویم ،شنیدی که پیامبراکرم (ص) فرمود:هرکس به قرآن واهلبیت من چنگ بزند هرگز گمراه نمیشود «لَن تَضِلِوا اَبَدا«
۳- توسل وتمسک به پیامبر واهلبیت پیامبراکرم(ص)
سومین عامل آرامش پس از مرگ ونجات از اندوه وترس، تمسک به پیامبر واهلبیت پیامبراست ما همچنان که برای دستیابی به اهداف مادی خود از ابزارو وسائل مادی بهرهمند می شویم مثل استفاده از دارو برای شفابخشی، استفاده از ماشین وهواپیما برای تسریع درمقاصد، استفاده از ابزار فناوری در کشاورزی و
همچنین برای رسیدن به هدف های معنوی باید از ابزار و وسائل معنوی بهرهمند شویم خداوند میفرماید «وَابتَغُوا اِلِیهِ الوَسیلَه» یعنی شخصی را که مقرب درگاه الهی است واسطه و میانجی قرار دهیم تا در نزد خداوند شفاعت ما را برای آمرزش یا بخشش گناهان و یا تخفیف عقوبت گناهان و یا درخواست خیر را داشته باشیم
پیامبراکرم(ص) وائمه معصومین(ع) فرمودند «نَحنُ الشُّعَفا یَومَ القِیامَه» ما شفاعت کنندگان روز قیامت هستیم، اینها که مقرب درگاه الهی و آبرومند در نزد خدایند به اذن خدا شفاعت میکنند «مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ اِلاّ بِاِذنِه» و اصولا شفاعت کسانی پذیرفته میشود که مورد رضایت باشند «لایَشفِعُونَ اِلّا لِمَن ارتَضَی»دردعای توسل میخوانیم.
«اِنّا تَوَجَّهنّا وَاستَشفَعنَا وَتَوَسّلنَا بِکَ اِلیَ الله وَقَدمَّناکَ بَینَ یَدی حاجاتِنا یَا وَجیها عِندَالله اِشفَع لَنا عنِدالله«
ما به شما پیامبر و اهلبیت روی آوردیم و به شما متوسل شدیم و از شما تقاضای شفاعت در نزد خدا را داریم و شما را برای انجام حاجاتمان نزد خدا مقدم داشتیم ای آبرومند در نزد خدا، ما را پیش حضرت حق شفاعت کن
یک داستان کوتاه و پندآموز
مردی در جادهای ناشناس حرکت میکرد. تابلوهای راهنمایی را نادیده میگرفت و گفت: خودم راه را پیدا میکنم. ساعتی بعد به بیراه رفت تا بعد ازمدتی رهگذری پیدا شد و او را راهنمایی کرد و او را نجات داد و گفت چرا از تابلوها و نشانه های راهنمایی پیروی نکردی؟
مرد با پشیمانی گفت: فکر کردم نیاز ندارم.، رهگذر گفت در زندگی ما پیامبر و اهلبیت همان تابلوها و نشانه های راهنما هستند. اگر از آنها پیروی کنی و جدا نشوی، گمراه نمیشوی
پیامبراکرم(ص) فرمود: اگر به قرآن و اهلبیت چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشوید«لَن تَضلُوا اَبَدا«
۴- خوش رفتاری واخلاق نیک
چهارمین عامل برای آرامش در قبر و نجات از ترس واندوه، خوش اخلاقی وارتباط خوب وشایسته با دیگران است پیامبراکرم(ص)فرمود «اِنَّ اَحَبّکُم اِلیَّ وَاَقرَبَکُم مِن مَجلِس یَومَ القِیامَه اَحسَنُکم خُلقا» محبوبترین شما نزد من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت، کسی است که اخلاق و رفتارش خوب باشدما در ارتباطات اجتماعی باید همیشه خوش رو و به دور از خشونت ظاهر وباطن و نرم و ملایم باشیم و گفتار خوب داشته باشیم، بعبارت دیگر رفتار ما باید برمبنای جذب حداکثری و دفع حداقلی باشدامام صادق ع میفرماید «اِنّ اُجِّلت فِي عُمرِکَ یَومَین فَاجعَلِ اَحدُهُما لِاَدبِک لِتَستَعین بِه عَلی یَومِ مُوتِک»
اگر به تو گفتند از عمرت دو روز باقی است یک روز را به اخلاق و ادبت اختصاص بده تا آن اخلاق و رفتار برای روز مرگت کمکی باشد امام میفرماید «لایَدخُل الجَّنه الِاّ بِحُسنُ الخُلق» داخل بهشت نمیشوند مگر کسانی که دارای اخلاق خوب باشندعزیزان داستان سعد بن معاذرا می دانند ایشان از اصحاب پیامبر اکرم(ص) بودند، وقتی که مُرد پیامبراکرم(ص) شخصا در مراسم تشیع و تدفین او شرکت کرد و مادرش یکسره میگفت «یاسَعد هَنیهَا لَکَ الجَنَّه» ای سعد بهشت برای تو گوارا باشد، پیامبر فرمود سعد در عذاب قبر است چرا چون «کانَ فِي اَهلِه سوالخُلق» او نسبت به اهل وعیال وخانواده اش بد اخلاق بود.
یک داستان کوتاه و پندآموز
در دهکدهای پیرمردی زندگی میکرد که همیشه لبخند به لب داشت. حتی وقتی دیگران با او تندی میکردند، او با مهربانی پاسخ میداد. روزی مردی از او پرسید: چرا هیچگاه خشمگین نمیشوی و همیشه با دیگران خوشرو ومهربان هستی؟ پیرمرد گفت: خشم مرا سنگین میکند، اما با لبخند و خوش رویی سبک و آزاد هستم سالها بعد، وقتی او از دنیا رفت، همه با عشق در تشییع او حاضر شدند و در خواب او را در باغی دیدند که میگفت: به پاداش خوشاخلاقی، این آرامش را یافتهام.
خوشاخلاقی کلید آرامش دنیا و آخرت است
۵- صدقه وانفاق
پنجمین عامل برای آرامش پس از مرگ ورهایی از اندوه وترس در عالم قبر صدقه وانفاق است خدواند موضع جهان هستی را بر رشد دهندگی قرار داده است میفرماید « مَن جَا بِالحَسنَه فَلَه عَشر اَمثَالُها» اگرانسان یک کارخوب ونیک انجام دهد من ده برابر به او پاداش میدهم. درجای دیگر میفرماید کار خوب را ۷۰۰ برابر پاداش میدهم «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (بقره/ ۲۶۱) کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند از یک دانه ۷خوشه بروید و از هر خوشه ۱۰۰دانه بروید
و از طرف دیگر موضع جهان هستی را بر «پوشانندگی بدی» قرار داده است «یا من اظهر الجمیل وستر القبیح» ای خدایی که خوبیها را آشکار می کنی و بدی ها را می پوشانی خداوند ستّار العیوب است «الصدقه تدفع البلا وتزید في العمر» صدقه وانفاق بلا ها را از انسان دفع می کند و باعث افزایش طول عمر میشود.
یک داستان کوتاه وپند آموز
فقیری درِ خانه مردی ثروتمند آمد. مرد ابتدا تردید در بخشش داشت، اما بعد کیسهای گندم به او داد. همسرش گفت: چرا بخشیدی؟ مرد گفت: برای آخرت خود انفاق میکنم، مطمئنم روزی به من برمیگردد، همانطور که دانه در زمین چند برابر برمیگردد .مدتی بعد خشکسالی شد، محصولات بسیار کم شده بود اما مزرعه آن مرد محصول بهتری داد او اشاره کرد این است نتیجه انفاق به دیگران