قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
گلستان آیه ها شماره 21
نام سوره: انبیا شماره سوره: 21 محل نزول: مکه
تعداد آیه: 112 تعداد کلمه: 1168 تعداد حروف: 4890
معنی: پيامبر ان
علت نامگذاری: در اين سوره داستان زندگي بسياري از پيامبران الهي مطرح شده است. از ميان 26 پيامبري كه نامشان در سراسر قرآن ذكر شده، در اين سوره داستان 16 تن از پيامبران آمده است. بدين جهت و براي تجليل و بزرگداشت مقام پيامبران به اين نام ناميده شده است.
نامهای دیگر: ندارد
محتواي سوره:
ذكر فرازهايي از حالات و برنامههاي 16 تن از پيامبران: موسي، هارون، ادريس، ذاالكفل، ذاالنون (يونس)، ابراهيم، لوط، اسحاق، يعقوب، نوح، داود، سليمان، ايوب، اسماعيل، زكريا و يحيي(ع)، بحث پيرامون پيامبر اسلام(ص) و حضرت مسيح بدون ذكر نام آنها، عقايد دين: مبدأ و معاد، يگانگي پروردگار، آفرينش جهان براساس هدف و برنامه، وحدت قوانين حاكم بر عالم، وحدت سرچشمهي حيات و هستي و وحدت موجودات در برنامهي فنا و مرگ. پيروزي حق بر باطل، توحيد بر شرك و لشكريان عدل بر جنود ابليس، هشدارهاي شديد نسبت به مردم غافل و بيخبر از حساب و كتاب.
ترتیب سوره:
به ترتيب جمعآوري، بيست و يكمين سوره و از نظر ترتيب نزول، هفتاد و دومين سورهاي است كه بعد از سورهي «ابراهيم» و قبل از سورهي «مؤمنون» نازل شده است.
داستانهای سوره:
يونس در دريا: 87 و 88، ابراهيم: 51 تا 70، لوط: 71 و 74 و 75، نوح: 76 تا 77، داود و سليمان: 78 تا 82، ايوب: 83 تا 84.
فضیلت سوره:
امام صادق (ع) فرمود: «هر كس سوره انبيا را از روي عشق و علاقه بخواند با همه پيامبران در باغهاي پرنعمت بهشت، رفيق و همنشين ميگردد و در دنيا نيز در چشم مردم پر ابهت خواهد بود.»
پنجره ای به نور
در مبحث گذشته به موانع و حجابهاي معرفت و دستهبندي آنها اشاره نموده و بيان كرديم كه اين موانع به 3 دسته تقسيم ميشوند. يك گروه از آن را توضيح دادهيم ـ صفاتي كه مانع شناخت هستندـ و در اين مبحث قصد داريم كه يكي ديگر از گروهها را براي شما برشمرده و آن تعدادي كه نوعاً مورد ابتلاء است را بيان كنيم:
گروه دوم، اعمال و كارهايي است كه آيينهي دل را تاريك ميسازند: حجاب گناهان، حجاب كفر و اِعراض، حجاب تجاوز و عدوان، حجاب ارتداد، حجاب ضخيم پنداري و همچنين حجاب دروغ و افترا.
ـ استاد منظور شما از حجاب ارتداد و ضخيم پنداري چيست؟
ـ منظور از حجاب ارتداد «آنهايي كه در ابتدا ايمان آورده و سپس راه كفر را پيش ميگيرند. لذا خداوند بر دلهايشان مهر نهاده به گونه اي كه قادر به درك حقيقتي نيستند.»
حجاب ضخيم پنداري «پيروي از گمانهاي بياساس و پندارهاي باطل و خيالبافي كه تدريجاً عقل آدمي را دگرگون مي سازد و او را از معارف ناب و خالص منحرف مي كند و پرده بر چشم و گوش او مي افكند. »
حجاب گناهان
آيات 11 تا 14 سورهي مباركه مطففين: «الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «١١» وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «١٢» إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ «١٣»كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُون»
در اين آيات به كساني اشاره ميشود كه قيامت را به كلي منكرند. سپس ميگويد دلايل قيامت روشن است، تنها كساني به انكار برميخيزند كه متجاوز و گنهكارند. آنها هيچگاه در برابر آيات الهي تسليم نميشوند، لذا وقتي آيات خدا بر آنان خوانده ميشود، براي اينكه آن را نپذيرند ميگويند: «اينها افسانهها و اساطير پيشينيان است.»
قرآن با صراحت ميگويد چنين نيست كه آنها گمان ميكنند. اين سخنان به خاطر آن است كه اعمال زشت و گناهانشان چون زنگاري بر دلهايشان نشسته است.
از اين آيات به خوبي استفاده ميشود كه گناه صفاي قلب را ميگيرد، بهگونهاي كه حقايق در اين آيينهي الهي منعكس نميشود، وگرنه آيات حق مخصوصاً در زمينهي مبدأ و معاد روشن و آشكار است.
گناه نقطهاي است كه در آن، مخالفت با خواست خداوند و سرپيچي از اوامر او دشوار و گاه ناممكن است. زيرا گناهان، كارهاي نيك آدمي را تباه و ايمان او را ضعيف ميكند. در نتيجه اثرپذيري روح از ذكر و ياد خدا را كاهش ميدهد.
با ارتكاب هر گناه، تغييري در حال دروني انسان ايجاد ميشود كه با تكرار گناهان، به تدريج، صفاي قلب و سلامت فطري انسان از دست ميرود، تا آنجا كه بشر، از بزرگترين سرمايهي فطري خود، يعني آگاهي از حقيقتها محروم ميماند.
اين حالت، منشاء ركود معنوي و عامل پيدايش بسياري از گرفتاريها و محروميتهاست.
پيامدهاي پافشاري برگناه
حضرت علي(ع) فرمود: اعظمُ الذنوب عندالله ذنب اَصَرّ عليه عامِلُهُ: بزرگترين گناهان پيش خدا گناهي است كه شخص بر آن پافشاري كند.
هنگامي كه گناه تكرار ميشود، نه تنها شرم انجام دادن آن ازبين ميرود بلكه انجام دادن آن به شكل عادت در ميآيد و ارتكاب آن براي شخص آسان ميشود. در نتيجه هر بار كه به آن گناه دست ميزند، بيش از پيش از توجه و بازگشت از آن گناه فاصله ميگيرد تا آنجا كه ترك آن، ناممكن ميشود.
اثرات ويرانگري گناه
حضرت زينالعابدين عليهالسلام ميفرمايد: « گناه» سه خسارت سنگين به بار مي آورد:
الف)پوشاندن لباس ذلت: اَلبَسَني الخطايا ثَوبَ مَذَلّتي: گناه انسان را در پيشگاه خداوند بسيار خوار و بيارزش ميكند. اگر اين پستي و بيمقداري در وجود آدم بماند و با توجه فرد به عزت و شخصيت انسانياش برنگردد، در قيامت، راه نجات بر روي او بسته خواهد بود كه سند اين سخن، آيهي نهم سوره مباركه اعراف است.
ب)دوري از قرب حق: جَلّلَني البَّتاعُد مِنكَ لباسَ مَسَكَنَتي: بهتدريج گناه باعث دور شدنام از حضرتات شده است. اين دوري تا جايي ممكن است ادامه پيدا كند كه من را از هر عبادتي و خدمتي بازداشته و زمينگير سازد.
ج)مرگ قلب: وَ اَماتَ قَلبي عظيمَ جَنايَتي: آن امام در بيان ضرر و خسارت اين گناه كه سنگينترين خسارت است متأثر شده و در پيشگاه پروردگار به التماس و گريه ميافتد و چنين ميفرمايد كه گناه باعث مرگ قلب ميشود. وقتي قلب بميرد خدا در افق يك ميّت، چه طلوعي دارد؟ خدا اگر بخواهد با صفاتاش طلوع كند، طلوع حضرت حيّ در افق حيّ خواهد بود.
حجاب دروغ و افتراء
سوره احقاف آيه 26: «وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَىعَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»
در اين آيه به قوم عاد اشاره ميشود. قوم نيرومندي كه در سرزمين « احقاف» بودند و بر اثر تكذيب پيامبرشان «هود» و ظلم و فساد فراوان به تند باد مرگباري گرفتار و نابود شدند.
اين آيه مي گويد: «ما به آنها قدرتي بيش از شما داديم، چشم و گوش و عقل نيز داشتند، ولي انكار آيات الهي و تكذيب پيامبران، پردهاي بر چشم و گوش و عقل آنها افكند و اين وسايل معرفت به حال آنها مفيد واقع نشد و سرانجام همان عذابهايي را كه به باد استهزاء مي گرفتند، دامانشان را گرفت.
دروغ، در حوزهي رذايل اخلاقي و نابهنجاري هاي اجتماعي، به معناي سخن نارواست. خلاف حقيقت يا واقعيت و گفتاري ناحق است. شخص كه كاري ناپسند انجام ميدهد و يا قانونشكني ميكند، زماني كه در موقعيت بازخواست قرار ميگيرد با ابراز دروغ مي كوشد تا زشتي كار خويش را بپوشاند و ديگري را فريب دهد.
عوامل دروغگويي
قرآن عوامل زيادي را به عنوان عامل دروغگويي معرفي ميكند. قرآن منشأ دروغ را «شيطان و ابليس» ميداند و به انسان هشدار ميدهد كه شيطان به عنوان بنيانگذار دروغ و كسي كه از اين طريق كوشيد تا به اهداف پست خود دست يابد، موجودي است كه انسان را تشويق به دروغ ميكند. قرآن در داستان آفرينش و خلافت انسان، گزارشي كامل از واقعه به دست ميدهد و در آنجا به اموري توجه ميدهد كه بسيار حياتي و حساس است.
قرآن به انسان هشدار ميدهد كه شياطين و ياران ابليس، الهام كنندگان دروغ بر دروغگويان هستند. (سوره شعرا آيات 221، 222)
«حسادت» عامل ديگر دروغگويي است كه انسان به جهت حسادت نسبت به ديگري گرفتار اخلاق زشت دروغ ميشود. نمونه و مصداقي كه قرآن مطرح مي سازد داستان برادران يوسف(ع) است كه براي جلب اعتماد حضرت يعقوب و دستيابي به منفعتي، دروغ بر زبان راندند.(يوسف آيات 9، 11)
بيگمان حسادت، عامل بسياري از ناهنجاريها و رذايل اخلاقي است و از اين لحاظ ميبايست گفت كه حسادت حتي عامل مهم در كفر ابليس و رانده شدن حضرت آدم(ع) از بهشت است.
عامل ديگر، همچون خود مسئلهي گناه و توجيه رفتار و اعمال انسان است كه خود را مبري از گناه ميداند.
مسئله ديگر، مكرهاي بين افراد است كه دروغگويان از اين شيوه براي دستيابي به اهداف خاصي بهره ميبرند.
دروغ عامل بدعتها
قرآن گفته هاي بياساس و دروغ را عامل اصلي بدعتها در دين مي شمارد.(سوره نحل آيه 116) و دروغگويي را عامل مهمي در افزايش بيماردلي افراد بيان ميكند(بقره آيات 8، 10) و اينگونه است كه از دريافت آيات الهي و حقايق باطني محروم ميشود و در نهايت با پيشه كردن دروغگويي در دنيا به جرگه منافقان وارد ميشود و به مصيبت نفاق گرفتار ميآيد.
«وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَىعَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ(توبه، 77)»
منابع: پيام قرآني، آيتالله مكارم شيرازي، جلد1 روزنامه آرمان، صفحه اخلاق
داستانهای قرآنی
«لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ(181)»
خداوند، سخن آنها را که گفتند: «خدا فقیر است و ما بینیازیم»، شنید! به زودی آنچه را گفتند، خواهیم نوشت؛ و (همچنین) به ناحق کشتن پیامبران را (مینویسیم)؛ و به آنها میگوييم: «بچشید عذاب سوزان را(در برابر کارهایتان!)».
در شأن نزول آیهي فوق(آل عمران،181) که دربارهی توبیخ و سرزنش یهود نازل شده است، «ابن عباس» میگوید: پیامبر(ص) نامهای به یهود «بنیقینقاع» نوشت و آنها را به انجام نماز، پرداخت زکات و دادن قرض به خدا دعوت نمود.
منظور از قرض، انفاق در راه خدا است که برای تحریک حداکثر عواطف مردم از آن چنین تعبیر شده است.
فرستادهی پیامبر(ص) به خانهای که مرکز تدریس مذهبی یهودیان بود و «بیت المدارس» نام داشت وارد شد و نامه را به دست «فنحاص» دانشمند بزرگ یهود داد.
او پس از مطالعهی نامه، با لحن استهزاآمیزی گفت: اگر سخنان شما راست باشد، باید گفت: خدا فقیر است و ما غنی و بینیاز! زیرا اگر او فقیر نبود، از ما قرض نمیخواست! (اشاره به آیهی «مَن ذا الذی یُقرض اللهَ قرضاً حسناً»)(بقره، 245).
به علاوه محمد(ص) معتقد است، خدا شما را از رباخواری نهی کرده، در حالی که خود او در برابر انفاقها به شما وعدهی ربا و فزونی میدهد! (اشاره به آیهی «یُربِی الصدقات»)(بقره، 276).
خداوند در پاسخ به این سخنان، آیه 181 آل عمران را نازل کرد.
قرآن و ادبیات فارسی
«قل هو الله احد»
«بگو اوست خدایی یکتا»
ای محمد! بیگانگان ازتو نسب پرسند، بگو: «خداست آن یگانه که در ذات و صفات یکتا، خدایی را سزا و به خداوندگاری دانا، در دل دوستاناش نور عنایت او پیدا، از چشمها نهان و به صنع پیدا، کریم است و مهربان، لطیف است و رحیم، عالم سرّ و نجوی، دارندۀي افق اعلی، آفریدگار عرش و ثری، نزدیک به هر آشنا و سزاوار هر ثنا.»
ای دور ز چشم با دلام یک جایی(1) پیدا به دلی، ز چشم ناپیدایی
این آیه ي کریمه در کتابهای تفسیری با عبارات گوناگونی معنا و توضیح داده شده است؛ از جمله اینکه، توحید چند نوع است: توحید حالی و استدلالی و ... .
مولانا طبق معمول با دید تیزبین خود این آیه را اینچنین تأویل می کند:
ست توحید خدا آموختن خویشتن را پیش واحد سوختن
گر همی خواهی که بفروزی چو روز هستی همچون شب خود را بسوز
هستیت در هست آن هستی نواز همچو مس در کیمیا اندر گداز
در من و ما سخت کردستی دو دست هست این جمله خرابی از دو هست(2)
ما انسانها به این دنیا آمدهایم تا خود را بسازیم و به کمال برسیم. بهترین راه رسیدن به کمال، آموختن علم است. در این ابیات نیز مولانا توحید را گذشتن از خود در مقابل خداوند تبارک و تعالی معنی میکند. همچنانکه در احادیث آمده است «مداد العلما افضل من دماء الشهدا» انسان باید با این علم در کورهي عشق الهی بسوزد تا وجود موهوم خود را ساقط کند و به مقام فناء فی الله برسد.(3)
استاد جعفری در این باره می فرمایند: «توحید واقعی علم است و گذشتن از خود در مقابل خدا، این یک تعریف اجمالی و کافی برای توحید است. توضیح این تعریف با تحلیل آن به دو واحد اساسی عبارتنداز: آموختن دانش و گرایش واقعی به خداوند. گرایش بدون علم، مثمر هیچ ثمری نیست؛ زیرا این گونه گرایش ها همان تقلید بیجا و بیهوده است که طعم عبادت را ندارند. چنانکه علم بدون گرایش هم اگر مضر نباشد فایدهای در زندگانی همه جانبه ي انسانی نخواهد داشت. این دو واحد تا با یکدیگر هماهنگ نباشند بشر گامی به سوی تکامل نخواهد داشت. » (4)
به نظر عرفا و صوفیان، موحد کسی است که جز خدای، موجودی نبیند و نداند و همه ي کائنات را نابوده انگارد و حتی بحث در یگانگی حق و استدلال در آن شرک است؛ زیرا که بحث کننده به وجود خود و دیگری و علل و اسباب ظاهری و مادی تکیه و توجه میکند.(5)
استاد فروزان فر در شرح همین ابیات مثنوی برای توحید مراتبی را ذکر می کنند که یکی از آنها توحید ذات است یعنی شهود حق تعالی و نادیدن غیر او مولانا هم بر این عقیده رفته و بدین سبب، توحید را به خود سوختن تعبیر فرموده است.(6)
در ادامه می فرمایند: اگر می خواهی مانند روز، روشن و شعله ور شوی باید وجود همچون شب خود را بسوزانی و آن را از زنجیر شهوات برهانی. همانطور که مس می گدازد و در کیمیا به زر ناب مبدل می شود، تو نیز مس وجودت را در وجود حق تعالی فانی کن تا به بقای حقیقی برسی. تو به من و مایی سخت چسبیدهای و خبر نداری که همه ي تباهی ها و ویرانی های روحی و اخلاقی از دوگانگی به وجود می آید و اینکه تو خود را در مقابل حضرت حق، کسی بدانی. پس تلاش کنیم تا به توحید حقیقی دست پیدا کرده، فقط و فقط به او تکیه کنیم و در پی فنا شدن در آن ذات یگانه باشیم.
منابع:
1ـ رک. خواجه عبدالله انصاری، تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید، تألیف امام احمد میبدی، ج 2، چ سوم، تهران: اقبال، 1374،ص 649
2ـ مولانا جلال الدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، به کوشش محمد استعلامی، چ ششم، ج1، تهران: زوّار، 1372، 144 ابیات 3022 به بعد
3ـ کریم زمانی، شرح جامع مثنوی معنوی، دفتر اول، چ هفتم، تهران: انتشارات اطلاعات، 1383، ص875
4ـ محمد تقی جعفری، تفسیر و نقد تحلیل مثنوی، ج 2، چ یازدهم، تهران: انتشارات اسلامی، 1367، ص411
5ـ مولانا جلال الدین محمد بلخی، مثنوی معنوی ، به کوشش محمد استعلامی، چ ششم، ج1، تهران: زوّار، 1372، ص 492
6ـ بدیع الزمان فروزان فر، شرح مثنوی شریف، جزو سوم از دفتر اول، چ هفتم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1373، ص 1235
پرسش و پاسخ قرآنی
چرا آيات قرآن شفاعت را منحصر به خدا مى كنند، آيا اصلاً شفاعتى داريم؟
بعضى از آيات قرآن شفاعت را رد مىكند مثل آيات 48، 123 و 254 از سورهى بقره، و در سورهى زمر آيهى 44 شفاعت را در اختيار خدا مىداند. آيا اصلاً شفاعتى داريم يا اينكه شفاعت فقط در اين دنيا هست و همچنين با توجه به آيهى 18 سورهى يونس و آيهى 3 سوره ى زُمر كه ظاهراً شفيع گرفتن و كفيل گرفتن را رد مى كند
شفاعت ائمهي معصومين عليهم السلام چگونه است؟
موضوع شفاعت از جمله موضوعاتى بوده كه در طول تاريخ اسلام بين متكلمان و مفسران قرآن موضوع سخن بوده و در مورد آن مطالب فراوانى بيان شده است
قبل از پرداختن به موضوع لازم است يك نكتهى روششناسى ذكر كنيم و بعد وارد بحث شويم.
نكته: در برخى موضوعات، آيات قرآن ديدگاههاى متفاوتى بيان مىكند. مثلاً در مورد جبر و اختيار برخى از آيات دلالت بر جبر دارد، برخى از آيات دلالت بر اختيار انسان دارد؛ يا در مورد شفاعت برخى آيات موافق شفاعت است و برخى از آيات در ظاهر مخالف شفاعت است.
در اين موارد از لحاظ روش شناسى تفسير قرآن چگونه بايد عمل كنيم؟
به نظر مى رسد در اين موارد بايد از روش تفسير قرآن به قرآن استفاده كنيم؛ به عبارت ديگر تفسير موضوعى قرآن در اينجا راه گشاست؛
به اين صورت كه آيات موافق، مخالف، مقيد و مشروط را كنار هم بگذاريم و مجموعهى آنها را ملاحظه كنيم بعد با توجه به روايات يك برداشت كلى و استنباط نهايى داشته باشيم. زيرا با يك آيه يا دو آيه نمىشود نظر قطعى قرآن را در اين موارد بيان كرد.
در مورد شفاعت نيز آيات متعددى داريم كه ظاهر برخى از آيات، چنانچه در پرسش آمده شفاعت را نفى مى كند.
آيه ى 48 سوره ى بقره كه مى فرمايد:
«وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُون» «1» «خودتان را حفظ كنيد از عذاب روزى كه هيچ كس به جاى ديگرى عذاب و مجازات نمىشود و هيچ شفاعتى پذيرفته نمى شود و هيچ عوضى هم از كسى گرفته نمى شود.»
مثل دنيا نيست كه انسان بتواند پارتى بازى بكند يا مثلاً گناه كسى را به عهده بگيرد و جريمه اش را بپردازد، چنين چيزى در رستاخيز وجود ندارد.
در حقيقت در اين آيات همه ى راههايى كه در دنيا انسانها براى فرار از مجازات استفاده مى كنند نفى شده، جريمه به عهده گرفتن، وساطت و شفاعت گرى، پارتى بازى كردن، غرامت پرداختن براى خطاكار و همچنين به يارى آمدن دوستان، همه و همه نفى شده است.
در آياتى مثل آيهى 254 بقره و 48 مدثر هم چنين روشى پيش گرفته شده است.
اما در مقابل دستهى ديگرى از آيات قرآن كريم شفاعت را مى پذيرد ولى شرايطى را براى شفاعت كننده يا شفاعت شونده بيان مى كند از جمله در سوره ى زمر آيهى 44 مى فرمايد: «قُل لِلَّهِ الشَّفَاعَهُ جَمِيعاً» اين آيه شفاعت را نفى نمى كند و مى گويد شفاعت هست ولى شفاعت از آنِ خداست.
و در آيهى 28 انبياء مى فرمايد: «لَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى»؛ «شفاعت نمى كنند مگر براى كسى كه مورد رضايت باشد.» يعنى شفاعت را مى پذيرد ولى مشروط به رضايت خداوند تبارك و تعالى و در آيهى 255 بقره مىفرمايد: «مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»
«چه كسى نزد خدا شفاعت مى كند مگر با رخصت الهى.» يعنى شفاعت هست ولى با رخصت الهى.
پس اين آيه در حقيقت دو نوع شفاعت را مطرح مى كند يكى شفاعتى كه بدون اجازهى خدا باشد كه جايز نيست و انجام نخواهد پذيرفت و ديگر شفاعتى كه با اجازهى خدا و رخصت الهى باشد كه اين شفاعت انجام مى گيرد.
در آيهى 87 مريم باز شفاعت را مىپذيرد ولى شرطى براياش قرار مىدهد «لا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَهُ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمنِ عَهْداً» كسى كه بخواهد شفاعت كند، بايد نزد خداوند عهد و پيمان قبلى داشته باشد.
نتيجه گيرى
از آنچه گذشت به دست مىآيد كه آيات شفاعت دو دسته است: يك دسته به ظاهر شفاعت را نفى مىكند، يك دسته شفاعت را با شرايطى اثبات مىكند. جمع بين اين آيات چنين مىشود كه شفاعت دو قسم است قسمى كه بدون اذن خدا باشد و شبيه به پارتى بازىهاى دنيا باشد اين قسم ممنوع است و در قيامت انجام نمىشود. قسم دوم شفاعتى كه با اجازهى خدا و با شرايطى كه در آيات و روايات بيان شده و اين قسم انجام مى شود.
آيا در روايات نيز اين دو قسم شفاعت بيان شده است؟
بله روايات متعددى در مورد شفاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام نقل شده كه شفاعت را توضيح دادهاند و حتى فرمودهاند كه شفاعت براى چه كسانى ممكن است و براى چه كسانى ممكن نيست و چه شرايطى دارد.
به عنوان مثال از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله حكايت شده: «لاينال شفاعتنا من استخف بالصلوة» (1)
شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد، نمى رسد.
توضيح: اين روايت اولًا شفاعت را اثبات مى كند كه شفاعت در قيامت وجود دارد بعد مى فرمايد: اين شفاعت شرايطى دارد يكى از شرايط اش اين است كه انسان نماز را سبك نشمرده باشد. و برعكس كسى كه نماز را بزرگ بشمارد و اهميت بدهد به شفاعت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىرسد.
بنابر این در روایات نیز بهصورت متعدد هم به شفاعت و هم به شرایط شفاعت اشاره شده است.(2)
1ـ کافی، جلد3 بحار الانوار ،ج 84،ص241
2ـ میزان الحکمه، جلد 5، ص109 الی 126
مهارتهای زندگی در قرآن
تفکر در قرآن
یکی از مهارتهاي زندگی تفکر خلاق است. اندیشیدن یکی از اصلیترین عوامل تفاوت و تمایز بین انسان و حیوان است. تفکر، سیر در معلومات موجود است تا مجهولاتی که ملازم با آنهاست معلوم گردد برای طلب معنی. بدیهی است كه قرآن که کتاب و آیین زندگی بشر است، برای تمام اعصار به این جنبه از روح و روان بشر توجه خاصی کرده باشد. در یک تقسیم بندی معمولی میتوانیم بگوییم که خالق توانا، آدمی را به تفکر در دو چیز مهم فرا خوانده است:
1ـ تفکر در خود
2ـ تفکر در مورد خلقت آسمانها و زمین
خداوند علیم در آیهي شریفه 8 از سوره الروم میفرماید:«أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ» آیا در درون خود نمیاندیشید. خداوند آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست را بر موازین حق آفریده است. قرآن کریم پیوسته از انسان میخواهد که در آفرینش خویشتن و در خلقت آسمانها و زمین (یعنی تمام موجودات جهان هستی) بیاندیشد چرا که تفکر انسان را به خداوند نزدیک میسازد و علت آفرینش را به او یادآور میشود.
بهعلاوه خداوند بلند مرتبه آیات و نشانههای خود را هم در درون انسان و هم در جهان هستی قرار داده است.
یعنی در واقع تمام عالم از ذرهي اتم گرفته تا کهکشانها، آیات و نشانههای او بوده و عاملی است برای اندیشیدن انسان.
آیه ي شریفهي 53 سورهي مبارکه فصلت: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است.
طبیعی است که قرآن کریم نیز بین انسان عارف و عامی، انسان عاقل و جاهل، انسان اهل تفکر و غیره تفاوتی قایل میشود. خداوند علیم در آیهي 191 از سوره آل عمران در توصیف انسانهای اهل تفکر میفرماید:«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىجُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار»
خردمندان همان هایی هستند که خداوند را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد میکنند. در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند و می گویند بارالها اینها را بیهوده نیافریدهای. در احادیث و روایات معصومین علیهم السلام بر مسأله ي تفکر و اندیشیدن تأکید فراوان شده است تا جایی که همه این حدیث معروف را از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده اید که: «تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه» ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت کورکورانه است. ادبیات غنی و پربار پارسی نیز سرشار از مساله تفکر و اندیشیدن است. چه نیکو گفت استاد سخن، شیخ اجل سعدی علیه الرحمه:
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوتاه سخن اینکه تفکر، تعقل و تدبر در فرهنگ اسلامی از جایگاه رفیع و بلندی برخوردار است.
علوم قرآنی
معرفی نرم افزار جامع التفاسیر
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، دائره المعارف چند رسانهای قرآن کریم را با عنوان جامع تفاسیر نور در اختیار تمامی محققان و علاقهمندان قرار داده است و این برنامه را با محتوایی غنی و امکاناتی مفید تهیه و تولید نموده و مسیر پژوهش را برای پژوهشگران علوم اسلامی و دانش پژوهان قرآنی هموار ساخته است .
قابلیتهای برنامه را میتوان در سه بخش کلی تقسیم بندی نمود:
الف – قابلیتهای متنی
* متن کامل 302 عنوان کتاب در 1419 جلد که شامل:
1– متن کامل قرآن کریم
2– 184 عنوان تفسیر فارسی و عربی در 1225 جلد
3– 54 ترجمهي فارسی شامل 21 ترجمه برگرفته از تفاسیر ، و 33 ترجمهي مستقل در 35 جلد
4– 47 ترجمه در 25 زبان دیگر مانند: انگلیسی، روسی، آلمانی، اردو، فرانسوی، ترکی، مالایی و ....
5– متن کامل 4 عنوان تفسیر انگلیسی در 30 جلد (المیزان، نمونه، نورالقرآن و میراحمد علی)
6– 5 فرهنگ نامهي قرآنی در 32 مجلد و 3 لغتنامهي عربی به عربی در 24 مجلد و یک لغتنامه عربی به فارسی، با قابلیت جستجو در کتابخانه
7– 3 نوع آوانگاری قرآن
* - امکان جستجوی پیشرفته در متن قرآن کریم و تفاسیر
* - امکان جستجوی پیشرفته در ترجمه ها به 13 زبان فارسی ، انگلیسی و..........
* - تجزیه و ترکیب کل آیات قرآن
اما برخی از مهمترین کتب تفسیری برنامه عبارت اند از :
من وحی القرآن (24جلد)، التبیان فی تفسیر القرآن (10 جلد)، نورالثقلین (5جلد)، کشف الاسرار وعدهٌ الابرار (11جلد)، تفسیر القرآن الکریم (7جلد)، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج (32جزء)، الامثل فی تفسیر الکتاب المنزل (20جلد)، المیزان فی تفسیر القرآن (20جلد)، البرهان فی تفسیر القرآن (5جلد)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (10جلد)، تفسیر مقاتل بن سلیمان (5جلد)، من هدی القرآن (18جلد)، التفسیر الفرقان (30جلد)، تفسیر روض الجنان (20جلد)، تفسیر نمونه (27 جلد)، تفسیر منهج الصادقین (10 جلد)، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (5 جلد)، زبده البیان فی احکام القرآن و تفسیر جلالین.
ب – قابلیتهای صوتی
از جمله قابلیتهای صوتی برنامه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
* 17 دوره ترتیل کامل، از جمله استاد سعدالغامدی، منشاوی، عبدالباسط، امام جمعه و پرهیزگار.
* بیش از 140 قرائت مجلسی از قاریان مشهور مصری، ایرانی و عربستانی و دورهي کامل تحقیق استاد خلیل حصری (42 ساعت)
* ترجمه ي گویای فارسی (ترجمه ي فولادوند با صدای آقای هدایت فر) و انگلیسی (ترجمه استاد قرایی با صدای خانم نوروزی) همزمان با قرائت ترتیل.
* استفاده از فناوری درلوح های ترتیل برای استفاده ي مشترک در رایانه و دستگاه صوتی.
ج – قابلیتهای دیگر
اما در مورد قابلیتهای پژوهشی و امکانات فنی برنامه میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
ـ روایات تفسیری، موضوعی و مرتبط با هر آیه
ـ فهرست اعلام شأن نزول موجود در تفاسیر
ـ دسترسی به متن از طریق فهرست درختی و گزینشی
ـ امکان استفاده از دامنه های نمایشی، آیهای و جلدی
ـ امکان مقایسه ي متن تفاسیر و ترجمه ها
ـ ارتباط بین مصحف عثمان طه و ترتیل با امکان تکرار آیه و رنگی کردن قطعه ي در حال قرائت و امکان مشاهدهي ترجمه های مختلف و بهره بردن از آن در تمام قسمتهای برنامه با امکان کوچک نمایی
ـ ارتباط بین مصحف عثمان طه و قرائت مجلسی با امکان رنگی کردن قطعه ي در حال قرائت و امکان مشاهدهي ترجمه های مختلف و بهره بردن از آن در تمام قسمتهای برنامه با امکان کوچک نمایی
ـ نمایش بیش از 1000 تصویر و بیش از 60 قطعه فیلم مربوط به آیات به تفکیک زبان
درضمن علاقه مندان برای اطلاع بیشترازقابلیتهای این نرم افزار می توانند به این آدرس مراجعه نمایند:http://www.noorsoft.org