1404-تیر-13
2020 Jan 23
پیامبر :

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله : «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً» پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود : «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود» جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .556

25-July-04
1404-تیر-13

پرسش و پاسخ

فقه و فلسفه احکام

اگر به قصد شبیهه سازی مرد به زن نباشد اشکال ندارد.

خداوند کریم در قرآن راه های متعددی را جهت کنترل و مهار غریزه جنسی معرفی نموده است که بعضی از مهمترین آن ها عبارتنداز: ازدواج، چشم پوشی، عفت ورزی و روزه‏داری

الف) ازدواج

قرآن در این باره می فرماید: از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش و تسکین یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این، نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.(روم/21)
همانگونه که از این آیه نمایان است ازدواج و گزینش همسر سبب آرامش و تسکین خاطر انسان می شود پیامبر اکرم(ص) می فرماید: هر کس ازدواج می کند، نصف دینش را حفظ کرده است.(مکارم الاخلاق، حسن بن الفضل الطبرسی، ج1،ص429) از این کلام رسول مکرم اسلام(ص) معلوم میشود که ازدواج کمک بسیار بزرگی در حفظ و تعدیل غریزه جنسی است و نباید بی جهت و بدون دلیل به تاخیر انداخت و خود را از این حلال مفید محروم ساخت.

ب) حفظ نگاه و غضّ بصر
قرآن می فرماید: به مومنان بگو چشمهای خود را (از نگاه نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است؛ خداوند از آن چه انجام می دهند آگاه است و به زنان مومن بگو چشم های خود را( از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند.(نور/30و31)
تجربه نشان داده است که چشم پوشی از نامحرمان و دوری از چشم چرانی برای همه کس و در هر شرایطی لازم و ضروری است، خواه انسان جوان باشد یا پیر، متاهل باشد یا مجرد..
نظر بازی و چشم چرانی غریزه شهوت را بیدار و تحریک کرده و انسان را در فشار قرار می دهد، اگر نظر باز جوان باشد و شرایط ازدواج برای او فراهم نباشد ضمن آنکه این عمل حرام است او را به بیراهه می کشد و اگر متاهل باشد باعث دورشدن از همسر و گسست خانواده می گردد.
از آنچه گذشت بدست می آوریم که حفظ چشم و نگاه از راه های کنترل غریزه جنسی است.
امام صادق(ع) می فرماید: نگاه کردن به نامحرم یکی از تیرهای ترکش ابلیس است.(ترجمه ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص32)

ج) عفاف و حفظ نفس
از کتاب های لغت استفاده می شود که عفاف به معنای خودداری و حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است، عفت به معنی پدید آمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز می دارد و عفیف به کسی گفته می شود که دارای این وصف و حالت باشد.(مفردات الفاظ القرآن به راغب اصفهانی)
در قرآن کریم آیات متعددی در این رابطه موجود است که به برخی از آن ها اشاره می شود
1)و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند(نور/33)
2) مردان و زنان مومن که دامن خود را از بی عفتی حفظ می کنند(احزاب/ 35)

د) روزه
از جمله ابزارهای موثر در کنترل شهوت و چشم چرانی، روزه داری است. این وسیله ای که خداوند در قرآن و نیز پیامبر(ص) و ائمه(ع) به آن اشاره دارند.
در قرآن آمده: ای گروه مومنان روزه بر شما نوشته شد همانگونه که بر پیشینیان شما واجب شد تا پرهیزگار شوید.(بقره/183)
 

پاسخ: 1) ادیان الهی، بنا به نیاز تناسب محیط زندگانی با هم مختلف بوده اند، هر دینی تکمیل شده دین قبلی است و چون اسلام؛ آخرین دین الهی است، تمام نیازمندیهای بشر را برای هدایت و سعادت در خود دارد. میان شئون زندگی بشر مانند قوانین طبیعت، واقعیت هائی است که گذشت زمان از اصالت آن ها نمی دارد، زیرا واقعیت، همیشه واقعیت است. اساس دین اسلام بر این حقایق نهاده شده و قوانین آن برپایه احتیاجات تکوینی و فطری انسانی مستقر گردیده است. بعضی از قوانین دین اسلام ثابت و برخی دیگر نیز متغیر می باشد و بنا به مصلحت، از احکام کلی دین استنباط می شود، در نتیجه چون تمامی نیازمندیهای بشر برای هدایت و سعادت در دین اسلام وجود دارد، می توان گفت اسلام دین کاملی است و منظور از اکمال دین در آیه شریفه(الیوم اکملت لکم دینکم)، کامل ساختن دین از حیث فرائض است که دیگر بعد از آیه، هیچ فریضه ای باقی نماند که تشریع نشده باشد، ناامیدی کفار هنگامی کاملاً محقق می شود که خدا برای این دین، کسی را منصوب کند در تدبیر امر دین و ارشاد و هدایت کردن امتی که بر اثر همین دین سرپا ایستاده‏اند؛ قائم مقام پیامبر(ص) باشد. از این روی کفار با نصب امامت از دین مسلمانان ناامید می شدند زیرا مشاهده می کردند که دین از این مرحله خارج شده و از مرحله حدوث و زوال پذیر بودن، به حالت دوام و بقاء تبدیل شود.

2ـ خاتمیت و کمال حداکثری، دو امر متلازمند، یعنی ممکن نیست، دین و آئینی خود را خاتم ادیان بداند ولی داعیه کمال نهائی نداشته باشد و بالعکس. البته منظور از کمال در این مسأله کمال نفسی است وگرنه کمال نسبی و حداقلی، به دلیل آن که با برخی از نقایص همراه است، دلیل بر خاتمیت نبوده و ملازم با آن نمی باشد کمال دین و خاتمیت نیز در تمامیت قوانینی خواهد بود که برای تنظیم شئون فردی و اجتماعی انسان ارائه داده و ابلاغ می نماید آن چه که کمال و خاتمیت اسلام را تأمین می کند، کتاب خدا و عترت رسول اکرم(ص) است. علت این که دوام کتاب و عترت رمز جاودانگی وحی و خاتمیت رسالت پیامبر اسلام هستند، این است که حقیقت دین و وحی به صورت قرآن و مفسرین راستین آن یعنی اهل بیت(ع) در دسترس همگان قرار می گیرد. همه از ظواهر قرآن بهره می برند اما فهم مجموعه قرآن اعم از ظاهر و باطن و تأویل و تنزیل، ویژه معصومین(ع) است، ائمه(ع) واسطه رساندن معارف بلند قرآن به مردم هستند، بنابراین، همراهی قرآن با مفسرین واقعی یعنی امامان معصوم علاوه بر تفسیر قرآن، اجراء حدود و جریان های اجتماعی و مسائل سیاسی، نظامی مثل جنگ و صلح و سایر امور اجرائی که مربوط به حوادث روزمره و گذرای جامعه است وجود دارد. این نیاز در عصر پیامبر(ص) توسط شخص ایشان پاسخ داده می شد. پیامبر(ص) علاوه بر آن که احکام و قوانین کلی را ابلاغ می کرد مسائل اجرائی جامعه را نیز عهده دار بود. اولین شرط کمال دین تداوم این حضور در زمان های پس از رحلت پیامبر(ص) است که بواسطه عترت پیامبر(ص) با وصف عصمت اجراء می شود.

منابع:

1ـ شریعت در آینه معرفت، جوادی آملی

2ـ تسنیم تفسیر قرآن کریم، جلد اول، جوادی آملی

3ـ تفسیرالمیزان، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی، ج5،ص262

 

در غیر اخلاقی بودن ایشان بحثی نیست و شاید این کار را از روی عادت و یا کنجکاوی انجام می دهد بهترین عکس العمل شما در این شرایط، برخورد مودبانه همراه با ملاطفت همسرانه است، اظهار محبت و نثار سخنان عاشقانه به شوهر جای برخی از کمبودها را می گیرد. از جنجال و بر زبان راندن کلمات تند و تحریک کننده که باعث دعوای لفظی و احیانا قهر می شود اجتناب کنید، توجه دادن همسر به فرائض دینی و دوری از معصیت ولو از طریق دیدن برخی سایت ها،فیلم ها و عکس های مستهجن می تواند در تغییر روش وی موثر باشد.

اشکال ندارد مشروط به اینکه عاقد زن و مرد را بشناسد و از طرف آن دو وکیل شده باشد

این سخن درست مثل آن است که فرزندی به والدین خود بگوید من به راهنمایی شما نیازی ندارم و می‏خواهم هر چیزی را خودم تجربه کنم تا بپذیرم. این سخن به ضرر فرزند است با والدین؟
معتقدین به وحی، علم، عقل و تجربه را کنار نمی‏ زنند که وحی را به جای آن‏ها بنشانند، بلکه آن‏ها را محدود می‏ دانند و در کنار عقل و تجربه از وحی نیز بهره می‏ جویند و برشناخت خود از حقایق هستی می‏ افزایند.
کسانی که نسبت به وحی بی‏ اعتنا هستند و فقط بر علم و عقل خود تکیه می ‏کنند از شناخت بسیاری از موارد هتسی محروم مانده‏اند.
آن‏ها نسبت به سرنوشت خود پس از مرگ هیچ اطلاعی ندارند و از پایان این هستی با عظمت بی‏ خبرند در این هستی، رازهای بسیاری هست که اگر کسی فقط با علم و تجربه محدود خود بخواهد زندگی کند از بسیاری از آن‏ها محروم می‏ ماند.
راستی اگر سازنده کالایی، به ما اطلاع بدهد باید بگوییم ما به اطلاعات شما نیاز نداریم، خودمان تجربه می‏کنیم و می‏ فهمیم خالق هستی درباره هستی، آینده، اهداف و راه صحیح بهره ‏گیری از آن، اطلاعات و اخباری را از طریق بهترین افراد که پیامبران باشند، در اختیار ما گذارده است. بی‏ اعتنایی به پیام‏ های الهی، محروم کردن بشر از یک کانال به مراتب گسترده ‏تر از کانال تجربه است و چه ظلمی بالاتر از این‏که بشر، چشم و گوش خود را بر بخشی از دانستنی ها ببندد.

 

1- در نماز های یومیه؛ وقتی میرم؛ سجده اول، بعد از برخاستن از سجده اول و نشستن و نهایتاً ارام شدن بدنم، یک بار میگم الله اکبر بعد فوری یک بار دیگه ام برای بار دوم، الله اکبر میگم میرم به سجده دوم و باز بعد از برخاستن از سجده دومم و نشستن و نهایتاً ارام شدن بدنم، باز یک مرتبه دیگر میگم الله اکبر وبعد یا تشهد را یا تشهد و سلام رومیخونم ویا بلند میشم ادامه نماز رو میخونم نظیر حمد سوره و تسبیحات اربعه. ج: شرعا، این جور نماز خواندم درسته؟ و نیز نماز هم باطل نیست خدای نکرده؟ که همانطور که گفته شد، بعد از برخاستن از سجده اول نمازم ، دوبار تکبیر میگم و بعد میرم سجده دوم و بعد باز از برخاستن از سجده دوم نمازم هم، فقط یک بار دیگر باز تکبیر میگم و بعد یا تشهد میخونم یا... ج: شرعا نماز صحیح است 2) و همچنین، در نماز های یومیه مان وقتی میریم؛ سجده اول نماز، اگربعد از برخاستن از سجده اول و نشستن و نهایتا ارام شدن بدن مان، ساکت باشیم لکن تکبیر، نگیم وبعد سریع بریم سجده دوم نماز و باز بعد از برخاستن از سجده دوم و نشستن و نهایتا ارام شدن بدن مان، ساکت باشیم، یعنی تکبیر نگیم و بعد سریع یا تشهد را یا تشهد و سلام روبخونیم ویا بلندشیم ادامه نماز رو بخونیم، نظیر حمد سوره و تسبیحات اربعه. شرعا،باز این جور نماز خواندمان درسته؟ و نیز نمازمان هم باطل نیست خدای نکرده؟ ج: نماز صحیح است

س1: در نماز؛ در رکعت دوم ، گفتن الله اکبر(تکبیر) قبل و بعد از قنوت، مستحبه؟ < آری؟ یا خیر؟> ج: مستحب س2: در نماز؛ در رکعت دوم ،اگر الله اکبر(تکبیر) را، قبل و بعد از قنوت، نگویم نمازمان صحیح است؟ < آری؟ یا خیر؟> ج: نماز صحیح است س3: در نماز؛ در رکعت دوم ، همزمان و هماهنگ با گفتن الله اکبر (تکبیر) قبل و بعد از قنوت، دست هایم را تا نزدیکی گوش هایم بالا می برم. این کار باز مستحب و بلا مانع است؟ < آری؟ یا خیر؟> ج: اشکالی ندارد س4: در نماز؛ در رکعت دوم ، همزمان و هماهنگ با گفتن الله اکبر (تکبیر) قبل و بعد از قنوت، دست هایم را تا نزدیکی گوش هایم بالا می برم. یعنی به عبارت دیگر، اینکه در حال حرکت دست هایم تا نزدیکی گوش هایم، همزمان؛ تکبیر قبل و بعد قنوت نماز را می گویم. ایا کار یعنی، گفتن تکبیر همزمان با حرکت دستها، باعث بطلان نمازم نمی شود؟ < آری؟ یا خیر؟> ج: خیر س5: در نماز های یومیه، بعد از اتمام حمد و سوره یا تسبیحات اربعه و قبل از رفتن به رکوع ؛ و همزمان و هماهنگ با حرکت دستهام تا نزدیکی گوش هام، الله اکبر (تکبیر) می گویم. و بعد به نرمی دست هامو پایین میارم و به سجده میرم. حال ایا کارم یعنی، گفتن تکبیر همزمان با حرکت دستها، باعث بطلان نمازم نمی شود؟ < آری؟ یا خیر؟> ج: خیر س6:همان طور که شستن صورت مان در وضو از بالا به پایین باید باشد. حال بر این اساس؛ در وضو، در زمان شستشوی صورت مان، اگر برای احتیاط؛ بخواهیم به گوشه و روی چشم هایمان و گوشه لب و ورودی داخل بینی مان ، دستی احتیاطا بکشیم ، این دست کشیدن، به آن محل ها هم باید از بالا به پایین باشد؟ یا فرفی نمی کند از بالا به پایین باشد یا از پایین به بالا؟ ج: این موارد ذکر شده به طور معمول شسته شود وسعی کنید خیلی حساسیت به نکات فوق الذکر پیدا نکنید زیرا دوچار وسواس شده و رهایی از آن هم خیلی مشکل خواهد بود.

نوشتن قرآن برکاغذ بدون إعراب هم حکم قرآن دارد و بدون وضو نمى توان به آن دست زد و یا در جاى نجس انداخت.

درصورتی که یقین داشته باشید این خون، خون بدن شما است نجس است

توبه در کتاب‏های لغت به معنای بازگشت آمده و اصطلاحاً به معنای بازگشت از گناه به رحمت و مغفرت خدا و دستوراتش است. توبه از آموزه های قرآن و سخنان پیامبر و ائمه(ع) می ‏باشد. بطوریکه در دهها آیه به آن اشاره شده و اهل بیت نیز درباره توبه و جایگاه توبه کنندگان به تفضیل سخن رانده اند هدف از توبه، بازگشت بندگان گناهکار از کرده خود به سوی حق و عدالت است و در کلام معصوم(ع) آمده که همه فرزندان آدم خطاکارند و بهترین خطاکاران توبه‏ کنندگان اند. قدم اول در توبه پشیمانی و اظهار ندامت از گناه، قدم دوم تصمیم به عدم بازگشت به گناه، قدم سوم جبران گذشته، بطوریکه اگر گناهکار حق الناس را زیر پا گذاشته سعی نماید با گرفتن رضایت به جبران خسارت وارده اقدام نماید و اگر تکلیف الهی را زیر پا گذاشته با انجام فرائض ترک شده و اظهار ندامت از گناه در صدد جلب رضایت خداوند و خلق خدا برآید

لفظ شامل ایجاب و قبول را صیغه گویند که اقسام مختلفی دارد بخشی مربوط به معاملات و بخشی دیگر مربوط به عبادات است. از جمله معاملات عقد ازدواج است که به دو قسمت موقت و دائم تقسیم می شود. هریک از آن دو دارای شرایط و اجزایی هستند که برای کسب اطلاع جامع می توان به رساله علمیه مراجع تقلید مراجعه نمود.