قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله : «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً» پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود : «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود» جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص .556
صرف علاقه به جنس مخالف گناه نمي باشد بلكه علاقه طرفيني شرط شكل گيري زندگي مشترك و ادامه آن است و با عشق است كه سخت ترين كارهاي جانكاه آسان ميگردد آنچه كه موجب اشكال است روابط غير شرعي و غير قانوني است شرع مقدس براي حفظ شئونات اخلاقي جامعه دستورالعملهايي را صادر كرده است كه اگر با دقت در آنها متوجه مي شويم كه جهت اصلي صدور احكام رعايت مصالح عمومي و شخصي است . اگر شرع روابط غير شرعي جنس مخالف را ممنوع كرده است تنها براي استوار كردن پايه هاي خانواده ، جامعه و پاكي نسلهاي آينده مي باشد . لذا صرف ابراز علاقه في حد نفسه ممنوع نشده است بلكه آن هنگامي غلط شمرده شده كه جنبه هاي لذت جويانه آن بر مباني اخلاقي و عقلي برتري يابد و هيچ انگيزه صحيحي در اين رابطه نباشد.
هدف اساسي از برپايي مراسم و شعائر ديني خصوصاً در ايام عاشورا ، زنده نگهداشتن راه و روش و سيره عملي و نظري ائمه (ع) است . اهميت اين گونه برنامه ها چه در نزد اهلبيت (ع) و چه در ميان شيعيان در طي قرنهاي متمادي ، نشان دهنده اين واقعيت است كه قيام امام حسين (ع) در احياء ارزشها چه نقش شگرفي داشته و بدين خاطر مردم به پاسداشت از وي و اصحابش بصورت عزاداري اقدام مي نمايند . لذا مردم مسلمان در اين ايام كه در سوگ سيد الشهداء نشسته اند از پرداختن به اموري كه شادي آفرين مي باشد احتراز مي كنند . بايد توجه داشت كه احياء عاشورا به معناي زنده نگه داشتن تمام ارزش ها و سنت هاي راموش عصر نبوي (ص) است كه در خلافت بني اميه به فراموشي سپرده شد نه اينكه عاشورا با هرگونه آيين و سنت هاي بومي و ملي كه در دين هم بر آنها تأكيد شده مخالف باشد . نوروز فرصت خوبي است براي انجام برخي امور همچون صله ارحام .استفاده از طبيعت و اين كارها از مسائلي نيست كه در تضاد با محرم باشد. نتيجه آنكه هم مي توان به سنتهاي نوروز عمل كرد و هم عاشورا را زنده نگه داشت زيرا رفتارها و آيين پسنديده هر ملت و قومي مورد تأييد اسلام نيز است و تنها بايد به حرمت عاشورا و ايام عزا از امور خلاف شئون اين ايام پرهيز كرد.
وام برای امرضروری زندگی که به مصرف رسیده، خمس ندارد
بدون شك وجود حكومت از نظر عقل و عقلاء امري لازم و بديهي است ولي در مورد شكل حكومت از نظر شيعه ، نظريه ولايت فقيه مطرح شده است و فقهاء براي ثبات آن به دلايل مختلف استدلال مي كنند و ما ذيلاً دليل عقلي عقلاء را نقل مي كنيم . اولاً از نظر عقل وجود حكومت در جامعه ضروري است . ثانياً دين اسلام ديني جامع و كامل بوده و براي همه شئون زندگي مردم دستورالعمل دارد. از جمله آن اداره جامعه كما اينكه در عصر معصومان تجربه شده است . بنابراين دستورات آن مخصوص آخرت نيست . ثالثاً از نظر عقل و عقلا حاكم جامعه بايد داراي خصوصياتي از قبيل عقل ، امانت داري و آگاهي به روش اجرا حكومت و اداره جامعه باشد. رابعاً از طرفي هم جامعه ديني است و بايد بر اساس عقايد و قانون خاص خود اجرا و اداره شود در نتيجه حاكم اسلامي بايد علاوه بر عقل ، امانت داري ، آگاهي به روش حكومت داري ، نياز به آگاهي به قوانين و مقررات دين داشته باشد تا موارد صحت اجرا و عدم آن را تشخيص دهد و چنين كسي كه چنين خصوصيت را داشته باشد فقيه عادل خوانده مي شود . اين خصوصيات در عبارت ابن سينا در كتاب شفا تصريح شده كه « در سياست استقلال داشته ، اصالت عقل و داراي اخلاق شريف مثل شجاعت ، عفت و حسن تدبير و آگاه به شريعت حتي آگاهتر از او نباشد » (شفا / الهيات /451 )
از جمله آداب دفن ميت مسلمان ، پوشاندن جسم او به وسيله سنگ لحد است تا هنگام پركردن قبر از خاك ، مستقيماً روز او نريزد .فلسفه اين عمل ، احترام به بدن مسلمان مي باشد ، زيرا از ديدگاه اسلام بدن مسلمان محترم است همانطور كه روح او محترم مي باشد. لذا در كتابهاي فقهي به دستوراتي درباره كيفيت عمل در حال احتضار و بعد مردن اشاره شده است . در برخي از روايات آمده كه بي احترامي به بدن مسلمان بعد از مرگ موجب اذيت روح او ميشود.
باستحضار ميرساند : علاوه بر آنكه آن دختر با فرزند شما كه همزمان شير خوردهاند ( دختر و پسر ) خواهر رضاعي است با ساير اولاد ديگر شما كه قبلاً به دنيا آمده بودند و يا بعداً به دنيا آمدند حكم خواهر رضاعي را دارد. لذا با هيچ يك از آنها نمي تواند ازدواج كند . علاوه بر خواهران و برادران رضاعي ، عمه و عمو ، دائي و خاله ، پدر و مادر شوهر شما و نيز عمو و عمه و دائي و خاله شوهر شما بر آن دختر محرم مي باشند .
بنابر مفاد روايات اهل بيت (ع) خداوند عيد فطر را بعنوان روز دريافت پاداشهاي معنوي قرار داده است . روز نتيجه گيري از تلاشها و عبادات انجام يافته در طول يك ماه مبارزه با هواهاي نفساني و خواهشهاي شيطاني . رمضان ماهي است كه بنابر برخي اخبار علاوه بر آنكه از خوردن و آشاميدن و ساير مفطرات منع شدهايم از ما خواسته شده تا در آن اعضاي ما نيز روزه دار باشند و از گناهان و معاصي اجتناب نمايند. انساني كه در اين ايام از لغزيدن در دام گناه بر كنار مانده ، مستحق دريافت اجر و پاداش است و خداوند فطر را قرار داد و از ما خواسته شد بهترين چيزها را در اين روز از خداوند بخواهيم ، نه تنها براي خود بلكه براي همه. پس فلسفه عيد فطر آن است كه همه بندگان تلاشگر در تهذيب نفس و روح بتوانند از اين فرصت استفاده نمايند و خواستهاي خود را كه برخاسته از قلب پاك ميباشد ، از خداوند طلب نمايند . عيد فطر بازگشت از خدا به سوي جامعه و مردم است ، با كوله باري از تقوي و خويشتن داري . اميد است همگان در نتيجه گيري از ماه مبارك رمضان موفق باشيم و عيد فطرمان ، بازگشتي دوباره به فطرت پاك الهي كه در ما انسانها به وديعه گذاشته شده است باشد.
فلسفه بسياري از احكام شرعي بر خلاف احكام عقلي بر انسانها روشن نميباشد گر چه برخي از روايات وارده از ائمه (ع) به بيان نكتهها و علل احكام اشاره شده است كه از آنها تحت عنوان حكمت احكام نام برده ميشود ولي اصل در عبادات و احكام شرعي عبادي تعبد است ، ولي از آنجائي كه علم داريم خداوند حكيم و عالم به حقايق از جمله قوانين و دستورات شرعي است هيچ دستوري را گزافه صادر نميكند و قطعاً مصلحتي در واجبات و مفسدهأي در محرمات است . در خصوص سئوال حضرتعالي باستحضار ميرساند ، آب مظهر پاكي است و هر چه كه نجس است دستور داده شده كه جهت برداشته شدن نجاست آن ، از آب كمك گرفته شود و شايد از آنجائي كه بول نسبت به مني از نجاست كمتري برخوردار است دستور داده شده است كه تنها به شستن اكتفاء شود ولي جنابت محتاج شستن تمام بدن ميباشد زيرا علاوه بر آنكه بواسطه جنابت نجاست ظاهري پديد آمده يك نحوه نا پاكي روحي نيز بوجود آمده كه شارع مقدس براي بر طرف كردن اين حالت ، غسل را واجب كرده است و شايد بخاطر همين ناپاكي دروني ، ما ملزم به قصد قربت نيز در انجام غسل شدهايم . نكته قابل توجه آن است كه در تطهير بول و غسل هر دو از آب استفاده ميشود الا اينكه به مناسبت حكم و موضوع در هر قسمي از روش خاصي براي بر طرف كردن نجاست بهره برده شده است .
استمناء شرعاً حرام است و آثار زيان بار آن چه از حيث دنيوي و اخروي متعدد است از جمله اثرات و يا بيماري مترتب در حال و آينده مي شود كه قطعاً در ميان سالي بطور كامل به وظايف زناشوئي نمي تواند عمل نمايد . اما اثر اخروي آن ضمن آنكه مخالفت با فرامين الهي و موازين شرعي مي باشد مستلزم آلوده كردن روح و روان و حاكم كردن نفس اماره است كه نتيجه آن دور شدن از رحمت الهي مي باشد.
بااعلان اذان و دخول در وقت می توان نماز را خواند و لزومی ندارد اذان تمام شود. دراین حکم فرقی بین نمازظهر و سایرنمازها، نیست
بنابر برخي روايات اهل بيت (ع) ملاك در تكليف دختران ، حائض شدن آنهاست و در برخي ديگر از احاديث ، تمام شدن نه سال قمري ملاك و مبني قرار داده شده است. مشهور فقهاي شيعه به روايات دومي تمسك ميجويند كه هم از حيث قوت و هم از جهت كثرت قابل توجه ميباشند. ولي آيت ا… صانعي به روايت اولي استناد نموده و معتقد هستند شرط تكليف دختران ، حائض شدن آنها است كه غالباً در ايران و برخي كشورها در سن سيزده سالگي خون حيض ميبينند . بلي ايشان فتوي ميدهند اگر قبل از سيزده سالگي حائض شوند و يا آثار بلوغ همچون روئيدن موي خشن روي عورت ظاهر شود دختران به سن بلوغ رسيدهاند . با توجه به اين مبنا ، فتوي ايشان مغايرتي با مباني دين ندارد بلكه ميتوان گفت اجتهاد ايشان با ديگران فرق دارد.
اولاً احكام شرعي بطور كلي به پنج بخش تقسيم ميشود: واجب ، حرام ، مكروه ، مستحب ، مباح . به جز اول و دوم كه لازم الاجراء هستند مابقي لزومي به انجام آنها نيست ، بلكه تنها دين در يك نظر ارشادي و صرف راهنمايي در جهت كمك بيشتر به بهسازي زندگي فردي و اجتماعي و تكامل اخلاق بشري آنها را براي ما بيان نموده است . لذا شناخت احكام و تفاوت بين مراتب و انواع آنها از مقدمات اجراي كامل دين است مثلاً اسلام احكامي راجع به خوردن و آشاميدن ، ازدواج ، جنگ و صلح ، آيين زندگي و معاشرت با مردم بيان كرده است كه لزوماً به معناي تبعيت دائمي و كلي نيست و تنها بخشي از آنها كه جنبه اصلي و زير بنايي دارد براي هميشه زمان هاست و ما بقي از آن احكام ، كيفيت بكارگيري و انطباق آنها با فرهنگ و عرف جوامع به بشر و مسلمانان واگذار گرديده است. ثانياً برخي از روايات در شرايط تقيه و يا حال ترس از دشمن براي حفظ و صيانت ( شيعيان ) و كيان دين ، از معصومين (ع) صادر گرديده است . بعنوان مثال در برخي از روايات آمده است كه ائمه بخاطر حفظ شيعيان و تحت فشار قرار نگرفتن و نيز محروميت از حقوق اجتماعي در عصر خلفاي بني العباس دستور ميدادند كه شيعيان از لباس و دستار سياه كه لباس رسمي خلفاء و دستگاه خلافت بود استفاده كنند . در حالي كه در برخي روايات ديگر و در شرايط باز و بدور از هرگونه فشار سياسي ، حكم به كراهت پوشش سياه رنگ ميكردند و خود عملاً از لباس سفيد استفاده ميكردند . گر چه امروزه در بين شيعيان پوشيدن لباس سياه در ايام عزاداري رايج و كراهت آن برداشته شده است و حتي عمامه سياه بعنوان سيادت و نمادي از فرزندان پيامبر (ع) شناخته ميشود . اما در خصوص موضوعات مورد پرسش به اطلاع ميرساند روايات در زمينه پوشيدن لباس ، رنگ و كيفيت آنها مختلف و در شرايط گوناگون صادر گرديده است كه با دقت در جهت صدور اين روايات ، تناقض ظاهري بين آنها برداشته ميشود . علاوه بر آنكه بايد دانست بخشي از اين روايات سند صحيحي ندارند. مثلاً در برخي روايات از بكار بردن پارچه قرمز نهي شده و در برخي ديگر حكم بلا مانع بودن استفاده از پارچه هاي قرمز رنگ شده است. آنجا كه منع شده مربوط به استفاده در محافل خاصي است در حالي كه استفاده از رنگ قرمز در مجالس عروسي بلا اشكال است. بطور كلي ميتوان اينگونه نتيجه گرفت : اولاً خيلي از روايات مربوط به آداب و معاشرت از جمله كيفيت پوشش ، زماني هستند يعني با توجه به شرايط ويژه عرف زمانه و در موقعيتهاي خاصي با نگاه به فرهنگ بومي عرب و غير عرب صادر شده است كه از ميان آنها تنها اصل حفظ حجاب مشترك بين مسلمانها است والا كيفيت و تنوع لباس با توجه به عرف و فرهنگهاي گوناگون فرق ميكند. ثانياً در برخي از روايات از پوشيدن لباس شهرت يا لباسي كه موجب انگشت نما شدن فرد در جامعه ميشود ممانعت بعمل آمده است حتي در برخي مواقع حكم به حرمت آن شده و آن جايي است كه افراد مسلمان با پوشيدن لباس كفار و معاندين و غير مسلمانان به آنها شباهت پيدا ميكنند كه در نهايت منجر به ضعف بنيه فكري و اخلاقي و استيلاي فرهنگي غير مسلمانان بر مسلمانان ميشود . لذا اگر در برخي روايات به ما دستور داده شده از پوشش غير بومي كه منافات با فرهنگ ديني دارد استفاده نكنيم ، بخاطر آن است كه تحت تأثير رفتارهاي غلط و در نهايت بي توجهي به دين ، نگرديم ولو آنكه اين پوشش كفش ، جوراب و … باشد . خلاصه آنكه رنگها، لباسها و كفشها به جز در موارد خاصي كه موضوعيت دارد و شايد علل آن بر ما مخفي است در بيشتر مواقع نظر عرف و فرهنگ زمانه هر جامعه است ميباشد . اما در باره منبع حديث مورد سؤال در پرسش چهارم در منابع حديثي چيزي مشاهده نشد .
صحراي عرفه يا عرفات سرزميني است نزديك مكه كه حاجيان در ظهر روز نهم ذي الحجه بعد از احرام در آنجا با قصد قربت توقف مي نمايند و در واقع يكي از اعمال اصلي حج مي باشد . از آن جهت به اين نام شناخته شده كه مردم در آنجا به گناهان خود اعتراف و از خداي خود طلب مغفرت مي نمايند . از امام صادق (ع) پرسيده شد چرا اين سرزمين به اين نام ناميده شده ، جواب دادند: در ظهر عرفه ( نهم ذي الحجه ) جبرئيل به ابراهيم (ع) گفت : أي ابراهيم به گناهان خود اعتراف كن و مناسك را بشناس ، لذا به اين خاطر عرفات نام گرفته است ( كتاب علل الشرايع جلد 1 ص 436 ) . در حديثي ديگر آمده است : وقتي جبرئيل مراسم حج را به حضرت ابراهيم (ع) آموخت در پايان به او گفت : آيا شناختي ، به اين دليل چون در اين سرزمين به ابراهيم گفته بود : نام عرفات بر آن نهاده شد.
فقه شيعه ازدواج موقت يا متعه را به رسميت شناخته است و در مواردي كه ضرورت اقتضاء كند جايز شمرده است. لازم به تذكر است از آنجايي كه اسلام تأكيد فراواني بر حفظ خانواده و استحكام آن دارد تشويق به ازدواج دائم نموده است و وظيفه دولت اسلامي در وهله اول ايجاد شرايط كار و سرمايهگذاري و واگذاري وامهاي بلند مدت ميباشد . متولي شدن دولت در اينگونه امور در واقع به رسميت شناخته شدن ازدواج موقت در مقابل ازدواج دائم است كه از برخي جهات به صلاح جامعه نميباشد . بلي دولت بايد ازدواجهاي موقت را سر و سامان دهد و آنها را در دفاتر ثبتي درج نمايد تا حقوق طرفين محفوظ بماند نه اينكه خود مروج و باني اين كار شود . در هر صورت بايد دولت و مردم دست به يك فرهنگ سازي زده و تشويق به ازدواجهاي ساده و بي آلايش كنند.
سقط جنين در تمامي مراحل از انعقاد نطفه گرفته تا زماني كه روح در آن دميده شود ، حرام و اگر هر كسي موجب سقط شود علاوه بر آنكه مرتكب گناه شده بايد ديه قتل را نيز (بنا بر ميزان عمر جنين از انعقاد تا بعد از چهارماهگي) به وارثين بدهد ، بلي در برخي مواقع بخاطر ضرورت ، مثل در خطر بودن جان مادر و يا ناقص الخلقه بودن جنين با تجويز پزشك جايز ميشود.