قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
چهره های قرآنی
مرحوم آیت الله سیدمحمود طالقانی
ولادت
در زمستان 1329ق فرزندی در خانه آیت الله سیدابوالحسن طالقانی به دنیا آمد که مایه روشنی چشمان اهل خانه شد و لبخند شکر و رضا را بر لبان سیدابوالحسن طالقانی نشاند. پدر، نام او را محمود گذاش و پشت جلد قرآن نوشت: سید محمد روز شنبه، چهارم ربیع الاول 1329 قمری به دنیا آمد. گویی همین نوشتار کوتاه بود که پیوندی ناگسستنی بین او و قرآن ایجاد کرد، به گونه ای که بعدها وی یکی از پاسداران واقعی قرآن و مکتب حیات بخش اسلام گردید.
دوران کودکی
آیت الله طالقانی دوران کودکی را تا ده سالگی در روستای گلیرد طالقان سپری نمود و در همان جا خواندن و نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را فرا گرفت و در پی استفاده از مکتب پدر که عالمی سیاست مدار بود مبارزه با استبداد در ذهن او نقش بست. او سپس همراه خانواده به تهران رفت و این دوران هم زمان با دیکتاتوری رضاخان و مبارزه ی روحانیان علیه وی بود و این امر نقشی بسزا در شکل گیری اندیشه سیاسی اش داشت و از همان هنگام او را وارد میدان مبارزه با ظلم و فساد کرد.
ورود به حوزه علمیه قم
آیت الله طالقانی در نوزده سالگی برای فراگیری بیشتر و دقیق تر علوم اسلامی، عازم حوزه علمیه قم گردید و از درس استادان بزرگی چون آیت الله حجت و آیت الله خوانساری بهره فراوان برد. آیت الله طالقانی، مدتی نیز برای بهره گیری از درس استادان مشهور نجف اشرف، راهی آن مرکز بزرگ علمی شد، اما دوباره به قم و مدرسه فیضیه برگشت. پرداختن به دانش هیچ گاه او را از توجه به مسائل سیاسی – اجتماعی دور نکرد.
درس تفسیر
آیت الله طالقانی پس از سالها تحصیل در حوزه علمیه قم، از آیت الله حائری یزدی؛ بنیان گذار حوزه علمیه قم، اجازه اجتهاد گرفت و با عزمی راسخ و گامی استوار، راهی تهران شد و در مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار سابق) به اموزش علوم اسلامی پرداخت. او که از مدت ها پیش درد جامعه و مردم را حس کرده بود و تنها راه نجات را در بازگشت به اسلام و قرآن می دانست، با برقراری جلسات تفسیر قرآن، در این مسیر قدم نهاد و رسالت عظیم خویش را به انجام رسانید.
آیت الله طالقانی در زندان
در سال 1341ش، به دنبال واکنش امام خمینی (ره) علیه انقلاب سفید شاه، آیت الله طالقانی نیز برای برداشتن نقاب از چهره نوکران استعمار، دست به افشاگری زد. نظام سرسپرده که مصمم به اجرای برنامه دیکته شده از سوی آمریکا بود، آیت الله طالقانی را دستگیر و روانه زندان کرد. او با وجود شکنجه های بی رحمانه در زندان، به برقراری جلسات تفسیر قرآن، نهج البلاغه و تاریخ اسلام برای زندانیان مسلمان همت گماشت و برای ایجاد وحدت بین مبارزان مسلمان، نخستین نماز جماعت را در زندان برپا نمود. استقامت وصف ناپذیر وی در برابر شکنجه های بی رحمانه ی ساواک، مایه قوت قلب دیگر زندانیان بود.
در آستانه پیروزی
نفس های رژیم به شمارش افتاده بود و خزان عمرش فرا می رسید. دستگاه حاکم از هیچ جنایتی شرم نداشت. از این رو، آیت الله طالقانی را در پاییز 1354 برای انتقامی سخت، دستگیر کرد. وی دو سال بدون محاکمه، سخت ترین شکنجه های روحی و جسمی را در زندان تحمل نمود و در سال 1356، رژیم وی را با وجود کهولت سن و ضعف جسمانی به ده سال زندان محکوم کرد. او سه سال را با بدترین شکل در زندان گذراند. وی پس از آزادی، در نخستین پیامش ، مردم را به وحدت و پیروی از رهبری امام فراخواند.
تشکیل کانون اسلام
با سقوط رضاخان و بر سرکار آمدن شاه جوان و بی تجربه، فضای فعالیت های فرهنگی و سیاسی تا اندازه ای باز شد. در این هنگام، آیت الله طالقانی برای آشنایی هر چه بیشتر نوجوانان و جوانان با معارف اسلامی و قرآنی، به تشکیل کانون اسلام دست زد، همچنین به انتشار مجله دانش آموز از طرف کانون همت گماشت.
آیت الله طالقانی و اطاعت از امام
پس از ورود امام خمینی (ره) به ایران و به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی، آیت الله طالقانی پشت سر ایشان قرار گرفت و بازویی توانا برای آن رهبر الهی گردید و اطاعت از حضرتش را بر همه واجب می دانست. او امام را نعمتی عظیم از جانب خداوند برای ملت ایران می شمرد و قدردانی نکردن از او را سبب دچار شدن به عذاب الهی می دانست. و در مقابل بدخواهان و گروه های تفرقه افکن که وانمود می کردند او نظر مثبتی درباره رهبری امام ندارد، قاطعانه ایستاد و فرمود : رهبری قاطع ایشان را برای خودم پذیرفته ام و همیشه سعی کردم که از مشی این شخصیت بزرگ اسلام و افتخار قرن، مشی من خارج نباشد.
اولین نماز جمعه
با برپایی حکومت جمهوری اسلامی، آیت الله طالقانی از طریق یکی از شخصیت های بزرگ کشور، برگزاری نماز جمعه در سرتاسر ایران را به امام پیشنهاد کرد که با موافقت وی، این مراسم وحدت بخش در سرتاسر میهن اسلامی برگزار گردید. بر این اساس و به دستور مستقیم حضرت امام، نخستین نماز جمعه تهران به امامت آیت الله طالقانی در پنجم مرداد 1358 در دانشگاه تهران برپا شد و بیش از یک میلیون نفر در آن شرکت کردند. او هفت نماز جمعه را اقامه کرد که آخرین آن در بهشت زهرا، در شانزدهم شهریور 1358 بود.
آثار ماندگار
اگرچه زندگانی آیت الله طالقانی سراسر مبارزه بود و بارها زندانی و تبعید گردید، اما با این حال، آثار ارزشمندی از خود به جا گذاشت. گنجینه های ارزشمندی همچون پرتوی از قرآن، مقدمه و تعلیق بر کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله، اسلام و مالکیت، به سوی خدا می رویم، پرتوی از نهج البلاغه، آینده بشریت از نظر مکتب ما، آزادی و استبداد، آیه حجاب، مرجعیت و فتوا، درسی از قرآن و درس وحدت، از یادگارهای جاودان آن عالم فرزانه به شمار می روند.
عروج آیت الله طالقانی
آیت الله طالقانی پس از سال ها مبارزه، سرانجام روز دوشنبه 19شهریور ماه 1358 به سوی حق شتافت و ملتی در غم فراقش غرق ماتم شدند. امام خمینی (ره) در پیامش به ملت داغدار چنین فرمودند: آقای طالقانی یک عمر را در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبسی و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در بهار بزرگ خود، سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله ی حضرت ابوذر بود و زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او پر برکت.
ابوذر انقلاب
ابوذر انقلاب! رفتی و نگفتی که فلق چشم بر مناجات که بگشاید؟ رفتی و نگفتی که درختان در قنوت شاخه هایشان چه بگویند؟ یاد باد هنگام شیرین بودنت، ای سلسله جنبان آلاله و شقایق. امروز اگر تو نیستی و به آرزوی همیشگی خود رسیده ای، راهت را پاس داشته ایم و از ارزش های انقلاب با جان و دل پاسداری می کنیم. آیت الله طالقای جلوه ایمان بود. در سیمای پرمهرش ، نور عشق و ایمان خانه داشت و راز و نیاز شبانه اش با پروردگار، نمودار خلوص و پاکی بود. یادش گرامی و راه روشن او هرگز بی رهرو مباد.
داستان پیامبران
حضرت عیسی (ع) و مریم (س)
مریم (س) دختر عمران از نسل داود (ع) است و عمران پدر مریم (س) از علما و بزرگان بنی اسرائیل بودو مادر مریم (س) زنی پارسا و پاکدامن بود و از خداوند درخواست کرد که به وی فرزندی کرامت کند و چون آبستن شد، نذر کرد که وی فرزندش را به خدمت در بیت المقدس بگمارد. هنگامی که مریم (س) هفت ساله شد، او را به بیت المقدس بردند تا برای خدمت معرفی نمایند. برای این که مشخص شود که چه کسی تربیت مریم (س) را عهده دار می شود، قرعه کشی نمودند و قرعه به نام زکریا درآمد و او سرپرستی مریم را برعهده گرفت. زکریا حجره ای در بیت المقدس برای مریم (س) در نظر گرفت تا در آن جا به عبادت بپردازد. از همان اوان کودکی مشخص بود که مریم روحش متوجه عالم دیگری است و دارای مقام و مرتبه و عصمت است و خداوند او را به زنان زمان خود بزرگی بخشید. هنگامی که مریم (س) بزرگ شد، روزی جبرئیل به شکل جوانی بر وی ظاهر شد و چون مریم او را دید، گفت: قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا (من از تو به خدای رحمان پناه می برم که تو پرهیزکاری کنی.)جبرئیل گفت: قال انما انا رسول ربک لا هب لک غلاما زکیا (روح القدس در پاسخ مریم گفت: من فرستاده ی خدای توام، آمده ام تا به امر او، تو را فرزندی ببخشم بسیار پاکیزه و پاک سیرت) مریم گفت: پروردگارا چگونه برای من فرزندی حاصل شود و حال آن که دست بشری مرا لمس و حس نکرده است. جبرئیل گفت: از قدرت خدای متعال دور نیست و خداوند به هر آفرینشی تواناست و هر چه اراده فرماید، صورت می گیرد. آن گاه جبرئیل در او دمید و مریم مقدس، حضرت عیسی (ع) را حامله شد. حضرت مریم راز خود را از مردم پنهان داشت و از جامعه کناره گرفت. هنگامی که آثار حمل در مریم (س) ظاهر شد، خطاب شد که ای مریم! این مکان، مکان عبادت است نه محل ولادت. بنابراین مریم از بیت المقدس خارج و وارد سرزمین بابل شد. درد زایمان او را به سوی درخت خرمایی کشاند. به مریم (س) خطاب شد که درخت خرما را حرکت ده تا خرمای تازه بر تو بیاورد و از آن استفاده کن. مریم (س) گفت: پروردگارا! روزی که تنها در خانه بودم، برایم مائده می فرستادی، اکنون در این بیابان باید شاخه ی درخت خشکیده را بگیرم و حرکت دهم؟! خطاب آمد که: آن روز فقط محبت من در دل تو بود، حال محبت فرزند را نیز به دل گرفته ای. بعد از تولد کودک، مریم (س) از حیث ناراحتی و اندوه گفت: ای کاش پیش از این ساعت مرده بودم و جزو فراموش شدگان محسوب می شدم و چنین روزی را نمی دیدم. اگر از من بپرسند که این کودک کیست، چه بگویم؟! در همین زمان، نوزاد به امر خدا به سخن آمد و گفت: ای مادر! غمگین مباش، اگر کسی گفت این فرزند را از کجا آورده ای و در مقام طعن و ایراد به تو برآمد، بگو من برای خداوند نذر کرده ام که با کسی سخن نگویم. مریم کودکش را در آغوش گرفت و عازم بیت المقدس شد. هنوز چیزی نگذشته بود که یهودیان دورش جمع شدند و شروع به سرزنش و تهمت های ناروا کردند. فاشارت الیه قالو کیف نکلم من کان فی المهد صبیا (مریم پاسخ ملامتگران را با اشاره، حواله به طفل کرد. آنها گفتند ما چگونه با طفل گهواره ای سخن بگوییم؟!) در این زمان به قدرت پروردگار، کودک به سخن آمد و گفت: قال انی عبدالله اتنی الکتاب و جعلنی نبیا. و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصنی بالصلوه ما دمت حیا. (آن طفل به امر خدا به زبان آمد و گفت: همانا من بنده خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا کرد و مرا هر کجا باشم، برای جهانیان مایه ی برکت و رحمت گردانید و تا زنده ام، به عبادت و نماز و زکات سفارش کرد. مرا نیکوکار گردانیده است. به مادرم و نگردانیده است مرا تجبر کننده و شقی و بدبخت به جهت عقوق مادر خود. و سلام الهی بر من است در روزی که متولد شدم و روزی که می میرم و روزی که در قیامت بعد از مردن، زنده می شوم.) عیسی (ع) با این بیان، خود را معرفی و پاکی مادرش را اثبات نمود. گروهی از منجمان خاور زمین به دیدن عیسی (ع) و مریم (س) آمدند و گفتند: ما گروهی هستیم که نظر در ستارگان و احکام نجوم می کنیم و چون فرزند تو متولد شدم، دیدیم که ستاره ای طلوع کرد از ستاره های پادشاهان و چون دقت کردیم، دریافتیم که پادشاهی او پادشاهی پیغمبری است که از او زایل نخواهد شد تا او را خدا به آسمان برد و تا دنیا باشد، او در آسمان باشد و چون دنیا منقرض گردد، او منتقل شود به پادشاهی ابدی آخرت. پس از جانب مشرق بیرون آمدیم و همه جا در پی آن ستاره شدیم. چون به این جا رسیدیم، دیدیم که آن ستاره بر بالای سر پسر تو (عیسی) است و بر او مشرف گردیده است و به این سبب شناختیم که صاحب آن ستاره پسر توست و برای او هدیه آوردیم. بعد از گذشت سالیان، خداوند حضرت عیسی (ع) را به پیامبری برگزید و انجیل را بر او نازل کرد. حضرت نیز بعد از پیامبری، یهودیان را به دین حق دعوت کرد و احکام انجیل را برایشان بیان نمود و به آنها گفت: من از جانب خداوند برای هدایت شما برگزیده شده ام، سخن مرا بپذیرید و امر خدا را اطاعت کنید و خداوند مرا با معجزاتی برای هدایت شما فرستاده است.
از جمله معجزات حضرت عیسی (ع)، زنده کردن مردگان، بینا کردن نابینایان و شفا دادن برص است که با دیدن این معجزات، گروهی به او ایمان آوردند و گروهی نیز با او دشمن شده و در صدد قتلش برآمدند. از میان کسانی که به او ایمان آورده بودند، حضرت عیسی (ع) دوازده نفر را انتخاب کرد که آنها را حواریون می نامیدند. آنها به نشر معارف انجیل می پرداختند و پیوسته همراه مسیح (ع) بودند، هنگامی که حضرت عیسی (ع) به همراه با حواریون وارد بیت المقدس شد، مریضان و کوران به خدمتش شتافتند و شفا یافتند. جمعی معجزات حضرت را قبول کردند و گروهی نیز معجزات عیسی را سحر و شعبده خواندند. از طرف دیگر، علما و بزرگان دنیاپرست بنی اسرائیل و یهود می دیدند که با وجود حضرت عیسی (ع) دیگر نمی توانند همانند گذشته مردم نادان را بفریبند و به کارهای گذشته خود ادامه دهند، بنابراین او را تکذیب کرده و معجزاتش را به سحر و شعبده نسبت دادند و علنا با او مخالفت کردند، اما حضرت عیسی (ع) همچنان در راه خود مستحکم بود و به تبلیغ دین و معارف انجیل می پرداخت و با وجود تمام سختی ها و شداید، مردم را به راه راست هدایت می کرد.روزی حواریون گفتند: یا عیسی بن مریم! آیا خدای تو توانایی آن را دارد که از آسمان غذایی برای ما فرو فرستند؟ حضرت فرمود: از خدا بترسید اگر ایمان آورده اید.حواریون گفتند: منظور ما آن است که از آن غذای آسمانی صرف کنیم تا سبب اطمینان قلوب ما گردد و ما درستی وعده های تو را دانسته و گواه بر آن باشیم.
با شنیدن سخن حواریون، حضرت عیسی (ع) از خداوند درخواست کرد تا غذایی از آسمان بفرستد. خواسته ی حضرت عیسی پذیرفته شد، اما خداوند فرمود: من مائده می فرستم، ولی بدانید که پس از فرستادن مائده و دیدن این آیه و نشانه، هرکس کافر گردد، او را عذاب می کنم.
گروهی با دیدن معجزه و آیت، به عیسی (ع) ایمان آوردند و ایمان مومنین نیز به حضرت عیسی (ع)تقویت شد. از طرف دیگر، گروهی از یهودیان که همچنان با حضرت عیسی مخالفت می کردند و کارها و معجزات عیسی را سحر می دانستند، در صدد قتل عیسی (ع) بر آمدند. سپس به کمک یهودا که از حواریون حضرت عیسی بود، او را دستگیر کردند و او را به سمت دار بردند، اما دست حق برای یاری عیسی (ع) دراز شد و به اذن خدا از دار، رهایی یافته و به آسمان عروج کرد و زنده باقی ماند تا زمانی که به فرمان خداوند به همراه امام زمان (عج) برای نجات جهانیان ظاهر گردد.
حضرت عیسی (ع) به یاران خود فرمود:
شما را خبر می دهم به پیامبری که نام او احمد است و یکی از فرزندان او حجت خدا بر خلق خواهد بود و هنگامی که زمین پر از ظلم و ستم شده باشد، ظهور می کند و من در زمان او، از اسمان فرود خواهم آمد و او را یاری خواهم کرد.
آشنایی با سوره ها
نام سوره: یونس شماره سوره: 10 محل نزول: مکه
تعداد آیه: 109 تعداد کلمه: 1832 تعداد حروف:7567
معنی: نام یکی از پیامبران
علت نام گذاری:
چون در آیه 98 این سوره، از یونس و ایمان همه ی مردم قریه و آبادی ای که یونس در آن به سر می برد، سخن گفته شده است.
نام های دیگر: ندارد.
محتوای سوره:
*مساله وحی و مقام پیامبر اسلام (ص).
*نشانه هایی از عظمت آفرینش که نشانه عظمت خداست.
*توجه دادن مردم به ناپایداری زندگی مادی و لزوم توجه به سرای آخرت.
*آماده کردن مردم برای جهان آخرت از طریق ایمان و عمل صالح.
*شرح زندگی بعضی پیامبران بزرگ مثل حضرت نوح (ع)، موسی (ع) و یونس (ع).
*سرگذشت هلاکت بار فرعون و سپاه او و غرق شدن آنها.
*بیان لجاجت و سرسختی بت پرستان.
*حضور خدا در همه جا و مساله فطرت و یاد خدا در مشکلات.
*بشارت به نعمت های بی پایان الهی برای صالحان.
*انذار و بیم دادن طاغیان و گردنکشان.
ترتیب سوره:
از نظر جمع آوری قرآنی، دهمین سوره و از نظر ترتیب نزول، پنجاهمین سوره است که بعد از سوره اسراء و قبل از سوره هود نازل شده است.
داستان های سوره:
نوح: 70 تا 73 ، موسی: 74 تا 94 ، یونس: 98 ، فرعون و غرق شدن او و سپاهش: 74 تا 94.
آیه اول سوره:
الر تلک آیات الکتاب الحکیم
آیه پایانی سوره:
واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله و هو خیرالحاکمین.
فضیلت سوره:
امام صادق (ع) فرمودند: کسی که سوره یونس را در هر ماه یا سه ماه بخواند، بیم آن نمی رود که از جاهلان و بی خبران باشد و در روز قیامت از مقربان خواهد بود.
آموزش مفاهیم قرآن
فعل معلوم فعلی است که فعل به فاعل نسبت داده می شود.
مانند: کتب علی (علی نوشت)
فعل مجهول فعلی است که فاعل ندارد و فعل به مفعول آن نسبت داده می شود. مانند: کتب (نوشته شد)
ساخت فعل های مجهول:
حرف اول فعل های مجهول، مضموم است. عین الفعل آنها در ماضی، مکسور و در مضارع، مفتوح است. مانند: کتب ، یکتب
نکته:
برخی از فعل های ماضی مزید، قبل از عین الفعل، دو حرف متحرک است. در ماضی و مجهول این افعال، این دو حرف مضموم می شود.
مانند: استضعفوا (ناتوان کردند) استضعفوا (ناتوان شدن)
نمونه |
تعداد |
معنا |
کلمه |
بقره، 28 |
21 |
جمع میت، مردگان |
اموات |
فصلت، 30 |
1 (4) |
مژده باد شما را، شادمان باشید |
ابشروا |
فصلت، 30 |
1 (45) |
نازل می شود، فرود می آید |
تتنزل |
فصلت، 30 |
4 (10) |
راستی و درستی پیشه کردند |
استقاموا |
فصلت، 30 |
2 (11) |
نترسید |
لا تخافوا |
فصلت، 30 |
3 (16) |
ناراحت نباشید |
لا تحزنوا |
آل عمران، 101 |
1 |
خود را حفظ می کند |
یعتصم |
عنکبوت، 1 |
1 (17) |
(به حال خود) رها |
یترکوا |
|
|
می شوند |
|
عنکبوت، 1 |
3 (26) |
آزمایش می شوند |
یفتنون |
انشقاق، 7 |
14 (25) |
به او داده شد |
اوتی |
انشقاق، 7 |
24 |
دست راست |
یمین |
انشقاق، 8 |
1 (20) |
حسابرسی می شود |
یحاسب |
انشقاق،8 |
15 |
آسان |
یسیر |
بقره، 281 |
19 (32) |
بازگردانده می شوید |
ترجعون |
بقره، 281 |
3 (29) |
کاملا داده می شود |
توفی |
بقره، 281 |
15 (25) |
به آنها ستم نمی شود |
لا یظلمون |
جاثیه، 22 |
4 (23) |
پاداش یا کیفر داده می شود |
تجزی |
فصلت، 30 |
3 (27) |
به شما وعده داده می شد |
کنتم توعدون |
آل عمران، 101 |
16 (24) |
خوانده می شود |
تتلی |
آل عمران، 101 |
1 (7) |
هدایت شد |
هدی |
مومن، 66 |
2 (13) |
نهی شدم |
نهیت |
مومن، 66 |
11 (17) |
به من امر شد |
امرت |
مومن، 66 |
1 (14) |
که تسلیم باشم، فرمانبر باشم |
ان اسلم |
نحل، 20 |
3 (51) |
آفریده می شوند |
یخلقون |
نحل، 21 |
6 |
کی، چه وقت |
ایان |
نحل، 21 |
9 (44) |
برانگیخته می شوند |
یبعثون |
روم، 19 |
3 (13) |
بیرون آورده می شوید |
تخرجون |
حجرات، 2 |
1 (24) |
بالا نبرید، بلند نکنید |
لاترفعوا |
حجرات، 2 |
4 (6) |
می فهمید، درک می کنید |
تشعرون |
|
1 (2) |
امتحان کرد، آزمود |
امتحن |
حجرات، 4 |
1 |
اتاق ها |
حجرات |
حجرات، 6 |
1 |
می شوید |
تصبحوا |
حجرات، 6 |
5 (7) |
پشیمان |
نادم |
حجرات، 7 |
1 |
اطاعت کند، اطاعت |
یطیع |
|
|
می کند |
|
حجرات، 7 |
7 (45) |
زینت داد، آراست |
زین |
|
29 |
بد |
شر |
بقره، 22 |
22 |
میوه ها |
ثمرات |
بقره، 20 |
16 (53) |
ستمکارتر |
اظلم |
حجرات، 1 |
1 (40) |
پیشی نگیرید |
لا تقدموا |
حجرات، 2 |
1 (16) |
با او با صدای بلند سخن نگویید |
لا تجهروا له بالقول |
حجرات، 2 |
1 (16) |
نابود و تباه شود |
تحبط |
حجرات، 3 |
2 (4) |
فرو می کشند، پایین می آورند |
یغضون |
حجرات، 4 |
2 (42) |
صدا می زنند، با فریاد می خوانند |
ینادون |
حجرات، 6 |
3 (15) |
تحقیق کنید |
تبینوا |
حجرات، 6 |
1 (44) |
(مبادا آسیب) برسانید |
تصیبوا |
حجرات، 7 |
1 (5) |
به رنج و زحمت افتادید(می افتید) |
عنتم |
حجرات، 7 |
1 (41) |
ناخوشایند ساخت |
کره |
حجرات، 7 |
1 (19) |
ره یافتگان، هدایت شدگان |
راشدون |
مائده، 94 |
40 |
جمع عین، چشم ها |
اعین |
آل عمران، 94 |
22 (60) |
به دروغ بافته است |
افتری |
آل عمران، 44 |
22 |
نزد |
لدی |
بقره، 23 |
21 |
بیاورید |
اتواب |
برای تمرین قواعد، فعل هایی را که در جدول آمده است، معنا کرده و جدول را کامل کنید.
مصدر |
مجرد یا مزید |
مفردیا جمع مذکر یا مونث |
شخص |
نوع فعل |
معنا |
فعل |
ایمان |
مزید |
جمع مذکر |
غائب |
ماضی |
ایمان آوردند |
ءامنوا |
|
|
|
|
|
|
لا تقدموا |
|
|
|
|
|
|
تحبط |
|
|
|
|
|
|
لا تشعرون |
غض |
|
|
|
|
|
یغضون |
|
|
|
|
|
|
امتحن |
|
|
|
|
|
|
ینادون |
|
|
|
|
|
|
تخرج |
|
|
|
|
|
|
تبینوا |
|
|
|
|
|
|
واعلموا |
|
|
|
|
|
|
حبب |
|
|
|
|
|
|
نادیناه |
|
|
|
|
|
|
لیحبطن |
|
|
|
|
|
|
لاترفعوا |
|
|
|
|
|
|
لا تجهروا |
|
|
|
|
|
|
صبروا |
|
|
|
|
|
|
جاءکم |
|
|
|
|
|
|
یطیعکم |
|
|
|
|
|
|
کفرتم |
|
|
|
|
|
|
قضی |
|
|
|
|
|
|
تخرج |
|
|
|
|
|
|
ترجعون |
|
|
|
|
|
|
امرت |
|
|
|
|
|
|
لاتجعلوا |
|
|
|
|
|
|
نبلوکم |
|
|
|
|
|
|
توکل |
|
|
|
|
|
|
حقت |
|
|
|
|
|
|
واصبر |
افتراء |
|
|
|
|
|
یفترون |
|
|
|
|
|
|
قدموا |
|
|
|
|
|
|
واجتنبوا |
|
|
|
|
|
|
نزلنا |
دانستنی های قرآنی
حکایاتی از حضرت عیسی روح الله
1-روزی حضرت عیسی (ع) بر گورستان می گذشت، نوری دید که از گوری بیرون می آید. به خدا عرض کرد: خداوندا! این مرده را زده کن تا از او پیزی بپرسم. در آن ساعت گور شکاف برداشت و طبقی از نور بر بالین مرده ظاهر گشت. عیسی از او پرسید: این درجه و مقام را چگونه به دست آوردی؟ گفت: یا روح الله! این نیکی را نه به طاعت، بلکه با دعای فرزند نیک به دست آوردم.
2-در حکایتی آمده است که روزی حضرت عیسی (ع) با ملک الموت نشسته بود. مردی از کنارشان گذشت. ملک الموت گفت: یا عیسی! این مرد تا شب زنده نماند، بر جنازه ی او نماز گزار. چون شب فرا رسید، مرد در نهایت سلامتی بازگشت. عیسی از عزرائیل پرسید: مگر نگفتی که این مرد تا شب زنده نمی ماند و حال آن که او به سلامت بازگشت. عزرائیل گفت: بله، اما به سبب صدقه ای که با اخلاص در راه خدا داد، خدای تعالی سی سال دیگر به عمرش اضافه کرد. عیسی، آن مرد را نزد خود فرا خواند و به او گفت: امروز چه کاری را انجام داده ای؟ مرد گفت: سه قرص نان داشتم و آن را به محتاجان و درویشان دادم و خود روزه گرفتم.
3-حکایت شده روزی عیسی (ع) از جایی می گذشت، روباهی دید که از سوراخی بیرون آمد و باز در سوراخ رفت. عیسی (ع) گفت: روباه برای خود جایی دارد و عیسی نه، همراهان عیسی (ع) که چنین سخنی را شنیدند، گفتند: یا نبی الله! اگر می خواهی خانه ای برای تو بسازیم تا در آن جا زندگی کنی. عیسی (ع) گفت: شما مالتان را جمع کنید تا به شما بگویم چه انجام دهید. روز دیگر آنها مالشان را جمع کرده و به نزد عیسی (ع) آوردند. عیسی (ع) به کناره ی دریا رفت و به آنها گفت: در این جا برای من خانه ای بنا کنید. گفتند: یا نبی الله! بر گذر موج چگونه می توان خانه ای ساخت؟عیسی گفت: این دنیا همچون موج در حال گذر است، زود می گذرد و فانی است. آن جهان باقی است و خانه و آرامگاه برای آن جهان باید ساختن.
4-یکی از داستان هایی که در مورد رحمت و احسان مسیح نقل می کنند، این است که روزی حضرت عیسی (ع) با حواریون نشسته بود، زنی را که بدنام بود و از جانب علمای یهود محکوم به رجم (سنگسار کردن) شده بود، نزد حضرت آورند که ببینند ایشان چه می گوید. عیسی(ع) پرسید: چه شده است؟ آنها گفتند: این زن محکوم به رجم شده است، آمده ایم او را بگیریم و سنگسار کنیم.
حضرت اندکی سکوت کرد و فرمود: هرکسی که گناهی ندارد، سنگ اول را بزند. همه فکر کردند که چنین نیست و یکی یکی برگشتند و این زن بنابر بعضی اقوال، مریم مجدلیه بود که بعدها از قدیسه ها شد و این یک نشانه از رحمت عیسی (ع) است.
با قرآن در همه حال
چگونه راه رفتن
شاید از نظر ما، راه رفتن نیاز به دانستن آداب ندارد و همه می دانند که چگونه راه بروند، اما راه رفتن بعضی از افراد به گونه ای است که به نظر می رسد با رفتار خود، دیگران را کوچک می کنند و با بی اعتنایی از کنارشان رد می شوند و یا خود را برتر از دیگران می بینند و به اصطلاح، فخر فروشی می کنند. از آن جایی که این گونه رفتارها موجب تقویت کبر و غرور در آدمی می شود، اسلام با آن برخورد کرده و مسلمانان را از انجام آن باز داشته است:
«هرگز در زمین با غرور و ناز راه مرو، که با نیرو زمین را نتوانی شکافت و در سربلندی به کوه نخواهی رسید.» (سوره اسرا، آیه 37)
«و هرگز به تکبر و آزار مردم دست مزن و با غرور در زمین راه مرو که خدا هرگز مردم متکبر خودستا را دوست نمی دارد.» (سوره لقمان، آیه18)
رعایت ادب در هم صحبتی با بزرگان
لازم است به بزرگ ترها، به ویژه پدر و مادر و معلمان خود احترام بگذاریم و از آزرده ساختن آنها با رفتار و سخنانمان خودداری کنیم. به عنوان نمونه، صدایمان را در نزد آنها بالا نبریم، اگر در حضور آنها سوالی شد، اقدام به پاسخگویی نکنیم، هرچند که خود پاسخ آن سوال را بدانیم، در صحبت کردن بر آنها پیشی نگیریم. «ای کسانی که ایمان آورده اید، بر خدا و رسول او پیشی نجویید...، ای اهل ایمان! صدای خود را بلندتر از صدای پیامبر (ص) نکنید (با صدای بلند صحبت نکنید)... کسانی که نزد رسول خدا (ص) با صدای آرام سخن گویند، در حقیقت خدا دل هایشان را برای مقام رفیع تقوا آزموده است... بیشتر کسانی که تو را (پیامبر ص) از پشت حجره ات با صدای بلند می خوانند، انسان هایی نفهم و بی شعور هستند.» (سوره حجرات، آیات4-1)
پروردگار، شفابخش بیماران
دانشمندان معتقدند اعتقادات مذهبی و انجام منظم عبادات، اثرات فراوانی بر سلامت جسم و روح انسان دارد. حدود 1200 مورد مطالعه ی جداگانه در این زمینه نشان می دهد که افراد مذهبی معمولا از روش های سالم تری در زندگی روزمره ی خود پیروی می کنند. براساس یک بررسی که به تازگی در دانشگاه های مختلف ایالات متحده به انجام رسیده، زمان حضور و مدت بستری شدن افراد غیرمذهبی در بیمارستان ها سه برابر کسانی است که به طور منظم عبادت می کنند. درعین حال، میزان بیماران قلبی و مرگ و میرهای بعد از عمل جراحی، در میان افراد غیر مذهبی حدود چهارده برابر اشخاص مذهبی است. در همین تحقیق، پژوهشگران نشان داده اند که میزان سکته در سالمندانی که به ندرت در مراسم مذهبی شرکت کرده اند، دو برابر افرادی است که عبادت را به طور روزمره انجام می دهند. در عین حال، مرگ و میر ناشی از بیمارهای قلبی، عروقی و سرطانی، میان کسانی که به دعا و عبادت می پردازند، چهل درصد کمتر است. نکته ی دیگر که متخصصان بر آن تاکید می کنند، حفظ سلامت روحی و پیشگیری از افسردگی در نتیجه ی عبادت است. امروزه علم ثابت کرده است که اشخاص در هنگام عبادت، به جنگ افسردگی می روند و حتی در صورت بروز این بیماری، سریع تر از دیگران بهبود می یابند.
هرچه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی
مسابقه و تحقیق
دوستان و همراهان ارجمند، «جایگاه زن در اندیشه قرآنی» موضوع تحقیق در نظر گرفته شده برای گلستان آیه های شماره 10 می باشد. برای آشنایی شما، مطلبی کوتاه با این موضوع در بخش مقاله آمده است. شما می توانید با مراجعه به منابعی که در دسترس دارید، خصوصا تفاسیر قرآن کریم، به تحقیق و پژوهش در این باره پرداخته و مقالات خود را برای ما ارسال نمایید.
نگران ضعف یا قوت نوشته ای خود نباشید، زیرا هدف آن است که درباره این موضوع مطالعه نمایید. نتیجه مطالعات خود را به هر اندازه که بود، ارسال کنید.
به افرادی که نوشته های خود را برای ارسال نمایند، هدیه ای به رسم یادبود تقدیم خواهد شد و به 3 نفر برتر نیز جوایزی اهدا می گردد.
به همراه نوشته ها، مشخصات دقیق خود شامل: نام و نام خانوادگی، سال تولد، میزان تحصیلات، آدرس دقیق پستی به همراه کدپستی و تلفن تماس را ارسال نمایید.
در نوشتن مطالب دقت نمایید که حتما منابع استفاده شده را دقیقا همراه با ذکر نام کتاب، مولف، ناشر و صفحه مربوطه قید کنید. هر تعداد از دوستان، بستگان و نزدیکان شما که علاقه مند باشند، می توانند در این مسابقه شرکت کنند و نوشته های خود را همراه با مشخصات خود برای ما ارسال نمایند.
همراه این جزوه، برگ دیگری قرار دارد که مهلت ارسال مقالات توسط شما در آن قید شده است.
مقاله
زن در قرآن
بر خلاف نظرات تحقیرآمیز مذاهب و دشمنان اسلام، از جمله موضوعات مورد توجه قرآن مجید مساله خلقت زن و ارزش اوست. از نظر اسلام، زن و مرد در آفرینش و تکامل، تفاوتی با یکدیگر ندارند. هیچ یک از کتب آسمانی و ادیان الهی به اندازه اسلام برای زنان ارزش قائل نشده است.
امروز هم برترین دفاع از ارزش زن با تقوا را باید در کلام مردان الهی جستجو کرد. آری، تنها امتیاز حقیقی مابین انسان ها، مراتب تقوای آنهاست. تقوای هرکس بیشتر، مقامش در پیشگاه الهی بالاتر است، زن باشد و چه مرد. اعتقاد به ضعف استعدادهای زن نسبت به مرد و قدرت بیشتر مردان برای طی مراحل معنوی از نظر اسلام باطل بوده و حقیقتا از نظر اسلام، زن همانند مرد می تواند مراحل کمال را بپیماید. قرآن مجید از بسیاری زنان، عالی ترین تجلیل را به عمل آورده است. از زنان پاک و همسران حضرت آدم (ع) و ابراهیم (ع)، از مادران حضرت موسی(ع) و عیسی (ع) تجلیل نموده و هرجا از یک مرد مقدس نامی به میان آورده در همان جا از یک زن مقدسه یاد کرده است.
قرآن مجید نمونه مردم کافر – و نه زن کافر – را زن لوط و زن نوح معرفی می کند: «ضرب الله مثلا للذین کفروا امر نوح و امرات لوط.» (تحریم/10، المیزان جلد 18/ص693).
و نمونه مردم مومن و – نه زنان مومن – را زن فرعون و حضرت مریم (س) معرفی می کند: «ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرئه فرعون» (تحریم/11، همان، ص695).
و ضرب الله مثلا للذین آمنوا مریم بنت عمران (تحریم/12، همان ، ص695).
در این آیات، قرآن کریم نمونه مردم بد و خوب را زن های بد و خوب معرفی می نماید، یعنی باید جامعه اسلامی الگوی بد و خوب خود را اینان بدانند و این آیات تایید محکمی است بر این حقیقت که مخاطب قرآن، ارواح انسان هاست که مذکر و مونت ندارد.
مقام معنوی مادر حضرت موسی (ع) به آن جایی رسید که به او وحی نازل می شد: «و اوحینا الی ام موسی» (قصص/7). مقام حضرت مریم به جایی رسید که فرشتگان در محراب عبادت با او صحبت می کردند: « اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و اطهرک و اصطفیک علی نساء العالمین». (آل عمران/42).
پیغمبر زمانش، حضرت زکریا در علم و معرفت و مراتب او مات و مبهوت می ماند. «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عندالله یرزق دمن یشاء بغیر حساب» (آل عمران/37).
برخی از زنان، مقامشان حتی از بسیاری از مردان عالم بالاتر است. مقام حضرت خدیجه (س) از مقام بسیاری از مردان برتر است؛ مقام حضرت فاطمه (س) بعد از حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) از مقام همه حضرات انبیاء و اوصیا و اولیا و حتی فرزندان خود که امام هستند، بالاتر است. بنابراین در سفر من الخلق الی الحق، فرقی میان زن و مرد نیست. راه حق برای همه باز است و هرکس می تواند خود را آماده طی کردن مراتب معنوی نماید.
«سفرای الهی حقایق را به طالبین حقیقیچه زن و چه مرد ابلاغ نمودند. در این راه، ذکوریت و اناثیت و اوصافی همانند آنها تاثیری ندارد، زیرا که این اوصاف عوارضی اند نه از فصول و ذاتیات وی. حقیقت انسان، صورت نوعیه اوست ، نه ماده و خصوصیات مادی او. لذا اناثیت و ذکوریت از صورت نوعیه خارج بوده و در حریم حقیقت انسان راهی ندارد. اساس دین برای تکامل حقیقت انسان بوده و ضامن سعادت واقعیت اوست. تفاوت احکام زن و مرد در مورد نماز در بعضی ایام و یا در مسائلی همچون ارث و شهادت دال بر نقص اناث نیست، نقص اصلی در هر یک از دو طایفه معلول حرکات غیر الهی نیروهای باطنی اختیاری است، نه معلول تفاوت احکام.»
(برگرفته از مقاله زن در قرآن، پروین بنیان)
چکیده مقالات رسیده
سرکار خانم قندهاری در رابطه با فلسفه روزه و فواید آن این گونه می نویسد:
خداوند روزه را برای آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، چرا که روزه در اخلاص عمل بسیار موثر است، یعنی کسی که روزه می گیرد و تمام روز را با توجه به خوردنی ها و آشامیدنی ها که در اختیار دارد، امساک می نماید، جز اخلاص به حضرت حق مفهومی دیگری ندارد.
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت بدن و ابعاد دیگر دارای فواید فراوانی است. روزه در سلامت معده و پاکسازی آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمای هاست، اثرات فوق الهاده ای دارد.
سرکار خانم محبوبه ملک برای فلسفه روزه 3 فایده ذکر نموده اند که عبارتند از:
1-فایده تربیتی و روانی: تعدیلو قوی کردن ارادهبرای خودداری از گناه که در حقیقت بزرگ ترین فلسفه روزه است.
2-فایده اجتماعی و اخلاقی:
برقراری مساوات با رحم کردن اغنیا به فقرا و محرومان و آزمایشی برای اخلاص و میزان صبر مردم برای شناخت ایمان.
3-فایده بهداشتی و درمانی:
در سلامت معده و پاکسازی آن که موجب انواع بیماری هاست، اثرات فوق العاده ای دارد.
سرکار خانم فخیره، روزه را به سه درجه تقسیم نموده اند:
1-روزه عوام: خودداری کردن از خوردن و آشامیدن و خودداری از برآوردن شهوات و رعایت آداب ظاهری است.
2-روزه خصوص: حفظ گوش و چشم و دست و پا و سایر اعضا و جوارح از گناهان.
3-روزه خصوص الخصوص: روزه قلب از پست و افکار دنیوی و بازداشتن آن از غیر خداست به طور کلی.
دوستان دیگری که مقالاتشان به مرکز علوم قرآنی رسیده عبارتند از:
زهرا کلویی – فاطمه افتخاری – معصومه درزی – سمیرا عباسی زاده – انسیه گرزین – طوبی کریمیان – رقیه قربانی نژاد – زهرا حسام و آقای علی مومنی زاده آهقی که از همه ی این عزیزان کمال تقدیر و تشکر به عمل می آید.
منابعی که در تهیه این جزوه از آنها استفاده شده است
1 آموزش مفاهیم قرآن ............................ مسعود وکیل
2 نشریه ........................... بشارت
3 اینترنت .......................... سایت رادیو قرآن، سایت تبیان
4 روزنامه .......................... جام جم
5 تاریخ پیامبران ........................ علامه مجلسی
6 تاریخ پیامبران ...................... مریم صوفی – زهره رضایی