قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
گلستان آیه ها 26
نام سوره: شعراء شماره سوره : 26 محل نزول : مکه
تعداد آیه :227 تعداد کلمه : 1297 تعداد حروف : 5522 معنی: شاعران
علت نامگذاری: از آيه 224 به بعد اين سوره( 4 آيه آخر) از شاعران بيهودهگوي و بيتعهد و عمل سخن گفته شده است و همينطور ستايش از شاعران مؤمن.
نامهای دیگر: جامعه
محتواي سوره:
• عظمت مقام قرآن و تسلي خاطر پيامبر(ص) در برابر خيره سري مشركان.
• بعضي از نشانههاي توحيد و صفات خدا.
• فرازهايي از سرگذشت هفت پيامبر بزرگ و مبارزات آنها با قومشان: موسی، ابراهيم، نوح، هود، صالح، لوط و شعيب.
• منطق ضعيف و تعصبآميز مشركان در هر زمان در برابر پيامبران الهي و شباهت آنها با زمان پيامبر اسلام(ص).
• عذاب دردناك اين اقوام و بلاهاي وحشتناكي كه بر آنها فرود آمد.
• اسلام و پيامبر (ص) و عظمت قرآن، دستوراتی در زمينه روش دعوت و چگونگي برخورد با مؤمنان.
• بشارت به مؤمنان صالح و تهديد شديد ستمگران.
• سرزنش شاعران بيهدف و بيهودهگو و ستايش از شاعران مؤمن و عاقل و استفاده از سنگر شعر در راه تعهد و ايمان در آيات آخر.
ترتیب سوره: به ترتيب جمعآوري، بيست وششمين سوره است و به ترتيب نزول، چهل و ششمين سوره است كه بعد از سوره «واقعه» و قبل از سوره «نمل» نازل شده است.
داستانهای سوره: موسي: 66 ـ10، ابراهیم: 104 ـ 69، نوح: 121 ـ105، هود: 139ـ 123، صالح: 158ـ 141، لوط: 174 ـ167، شعيب: 189ـ176.
فضیلت سوره: پيامبر اسلام(ص) فرمود: «كسي كه سوره شعرا را بخواند، به عدد هر كسي كه نوح را تصديق يا تكذيب كرده است، ده حسنه براي او خواهد بود. همچنين هود، شعيب، صالح و ابراهيم و به عدد تمام كساني كه تكذيب عيسي(ع) و تصديق محمد(ص) را كردهاند.»
تفسیر
برگرفته از جلسه تفسیر عمومی قرآن حضرت آیت الله نورمفیدی
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (١) الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ(2) ... وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ(9)(مومنون/1،2و9)
به حقیقت مؤمنان رستگار شدند(1)آنها که در نمازشان خشوع دارند... و آنها که بر نمازهایشان مواظبت می نمایند(9)
مؤمنین نشانه هایی دارند که دو نشانه آنها این است که در نمازشان خشوع دارند و نمازهایشان را مواظبت و محافظت میکنند و مراقبند که تحت تصرف شیطان قرار نگیرد. ما نیز برای مواظبت بر نمازهایمان، باید این مطلب را مورد نظر قرار دهیم که فلسفه عبادات و فلسفه نماز چه میباشد؟ خداوند متعال چرا بندگانش را مکلف به انجام عبادات کرده است؟ آیا خدا نیازی به نماز ما داشته است؟ خیر، ما کسی نیستیم که نمازمان مورد نیاز خدا باشد، بلکه برای مابندگان، انجام عبادات و نماز مصلحت و فایده داشته است. فلسفه اساسی همه عبادات این است که ما بندگان به خدا برسیم و خدا را پیدا کنیم. گمشده بشر چیست؟ گمشده بشر، مال، مقام، قدرت و... نمیباشد، زیرا اگر گمشده اینها بود، انسان مطمئناً بعد از رسیدن به این خواستهها و اهداف به آرامش میرسید و تشنگیاش برطرف میشد. گمشدهی بشر خداست و اگر آن را به دست آورد و پیدا کند، به آرامش میرسد.
امام حسین(ع) در دعای عرفه میفرماید: «الهی ماذا وجد من فقدک و ما الذی فقد من وجدک» خدایا، کسی که تو را پیدا نکرده، چه به دست آورده است؟ و چه چیزی را از دست داده آنکه تو را به دست آورده.
و در قسمت دیگری از دعا میفرماید: «منک اطلب الوصول الیک» خدایا از تو میخواهم دستم را بگیری و مرا به خودت برسانی و نماز وسیله این وصل است، اما باید مواظب باشیم و قدر نماز را بدانیم، چون ما حجاب زیادی بین خود و خدا بوجود آوردهایم و غبار گرفتهایم. تمام انبیاء تلاش کردند که پردههای حجاب بین انسان و خدا را کنار بزنند. ما باید تعلقات را کم کنیم تا به وسیله نماز و عبادات دیگر به خدا برسیم. «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.»
شیخ صدوق از امام صادق روایت کرده است که « من دوست دارم شما که پیرو ما هستید، با قلبتان به سوی خدا روی آورید و موقع نماز قلبتان مشغول امور دنیایی نشود. هر کس که چنین کند، خدای عالم با تمام عظمتش به سوی او روی آورده و توجه میکند. و دل مؤمنین را به سوی او جلب میکند.»
اهل معرفت میگویند: در این صورت خدا برای بنده محجوب خود حجب را کنار میزند و رفع حجب میکند و خدای متعال خود میداند که در این رفع حجب چه کرامتهایی است و غایت آمال اولیاء خدا، رفع حجب بین خود و خدای عالم بوده و میباشد.
پنجرهای به نوربه حول و قوه الهی در این جلسه میخواهیم یکی دیگر از شاخههای توحید، که توحید افعالی میباشد را بیان کنیم و امیدوارم که با همین مباحث مختصر، خداوند آن بینش و معرفت را به ما عنایت فرماید.
توحید افعالی
خداوند همانگونه که یکتاست، در افعال خود نیز یگانه است و شریک و همکاری ندارد.
توحید افعالی به چه معناست؟ در بینش اسلامی، توحید افعالی یعنی اول آنکه خداوند در افعال خود از هر گونه شریک و یاوری بینیاز است، و دوم هیچ موجودی غیر او در افعال و کارهای خود مستقل نیست و هر تغییر و تحولی که در عالم رخ میدهد تحت ارادهی خداوند است. دلیل و گواه این ادعا، وجود هماهنگی در عالم آفرینش است. خداوند تبارک و تعالی میفرمایند: «وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ»: خدای شما خداوند یگانهای است که غیر از او معبودی نیست، اوست بخشنده و مهربان.(بقره/163)
آنگاه قرآن در آیه بعد، هماهنگی جهان را گواه بر این مدعا میگیرد و میفرماید: در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و... برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند. (بقره/164)
در این آیه، سخن از نظام آفرینش است که گواه بر وحدانیت تدبیر و یگانگی خالق جهان است.
شاخه های توحید افعالی
توحید در خالقیت: یعنی اعتقاد به اینکه تنها خالق و آفریدگار حقیقی، خداست و همهی هستی مخلوق اوست و خالقیت سایر موجودات جنبهی استقلالی نداشته، تابع اراده خداوند است.
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» : بگو که آفرینندهی آسمانها و زمین کیست؟ بگو: تنها خدا خالق هر چیز است و او خدای یکتایی است که همهی عالم مقهور ارادهی اوست. (رعد/16)
توحید در ربوبیت: به این معناست که تنها خداوند که مالک حقیقی تمام هستی است، تدبیر امور موجودات عالم را عهدهدار است و میتواند به صورت مستقل و بدون نیاز به همکاری یا اذن و اجازه موجود دیگر، در امور هستی تصرف کند و آن را سامان دهد.
«قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ...ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ.»
بگو آیا غیر از خدا را به ربوبیت گزینم، درصورتی که خدا پرورنده همه موجودات است؟ و... سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است و او شما را به آنچه خلاف در آن میکردید، آگاه خواهد ساخت. (انعام /164)
توحید در تشریع و حاکمیت: یعنی اعتقاد به اینکه تنها موجود شایسته برای قانونگذاری و سرپرستی جهان هستی، خداوند است و قانونگذاری و حاکمیت دیگران، تنها در سایهی اذن و اجازه الهی اعتبار مییابد.
«ما تورات را فرستادیم که در آن هدایت و روشنایی است و پیامبرانی که تسلیم امر خدا هستند بدان کتاب بر یهودان حکم کنند و نیز خداشناسان و علمایی که مأمور نگهبانی کتاب خدا هستند و بر آن گواهی دادند. پس هرگز از کسی نترسید و از من بترسید و آیات من را به بهای اندک معامله نکنید، که هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده، حکم کند، چنین کس از کافران خواهد بود.» (مائده/44)
نقش توحید افعالی در جهان بینی
توحید افعالی تمام هستی را در برمیگیرد و تصویر خاصی از رابطه خدا با جهان ارائه میکند. از این رو، اعتقاد یا عدم اعتقاد به این اصل اعتقادی نقش عمدهای در ترسیم خطوط کلی جهانشناسی و جهانبینی انسان دارد. انسانی که توحید افعالی را باور دارد، دست خدا را در همه امور گشاده میبیند و حاکمیت اراده و مشیت او را در همه جا با چشم دل نظاره میکند و او را از هیچ بخشی از بخشهای هستی جدا نمیکند. در نظر چنین شخصی، تمام تحولات هستی، از حرکات کهکشانهای دور دست گرفته تا رفتار کوچکترین ذرات هستهای، همگی تحت سیطره اراده الهی واقع میشود.
ایمان به توحید افعالی، افزون بر نقشی که در جهانبینی انسان دارد، آثار عجیبی نیز در عمل و رفتار انسانی بر جای میگذارد. انسانی که از منظر توحید افعالی نظارهگر خود و جهان پیرامون خود است، همواره بر خدا توکل میکند و از او یاری میجوید و تحقق هیچ امری را در صورت ارادهی او محال نمییابد او همواره خدا را میخواند و تنها به او امید دارد.
داستان های قرآنی
قصاص مايه حيات شماست!
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ (178) وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (179) (بقره/ 178و179)
ترجمه:
178- اى افرادى كه ايمان آوردهايد، حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود مورد عفو قرار گيرد (و حكم قصاص او تبديل به خونبها گردد) بايد از راه پسنديده پيروى كند (و در طرز پرداخت ديه، حال پرداخت كننده را در نظر بگيرد) و قاتل نيز به نيكى ديه را به ولى مقتول بپردازد (و در آن مسامحه نكند) اين تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما و كسى كه بعد از آن تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت.
179- و براى شما در قصاص حيات و زندگى است اى صاحبان خرد، تا شما تقوا پيشه كنيد.
عادت عرب جاهلى بر اين بود كه اگر كسى از قبيله آنها كشته مىشد، تصميم مىگرفتند تا آنجا كه قدرت دارند، از قبيله قاتل بكشند و اين فكر تا آنجا پيش رفته بود كه حاضر بودند به خاطر كشته شدن يك فرد، تمام طایفه قاتل را نابود كنند. آيه فوق نازل شد و حكم عادلانه قصاص را بيان كرد. اين حكم اسلامى، در واقع حد وسطى بود ميان دو حكم مختلف كه در آن زمان وجود داشت. بعضى قصاص را لازم مىدانستند و چيزى جز آن را مجاز نمىشمردند و بعضى تنها ديه را لازم مىشمردند. اسلام قصاص را در صورت عدم رضايت اولياى مقتول و ديه را به هنگام رضايت طرفين قرار داد.
قرآن و ادبیات فارسی
«وَ مِن شَرِّ النّفاثات فی العُقَد»( فلق/4)
در شماره گذشته نکاتی را پیرامون سوره فلق بیان کردیم. به دلیل اهمیت این سوره و تفاسیر دیگری که در کلام مفسران محترم و کلام مولانا دیدیم، بر آن شدیم که ادامهی آن را نیز در این شماره متذکر شویم.
در سوره فلق، در برابر سه شرّ بيرونى، به يك صفتِ الهى پناه مىبريم. از شرّ غاسق و نفّاثات و حاسد، به صفتِ «ربّ الفلق» پناه میبريم، اما در سوره ناس به عكس است. در برابر يك خطر درونى، به سه صفت الهى پناهنده مىشويم. از شرّ وسوسه قلب، به صفاتِ «ربّ النّاس»، «ملك النّاس» و «اله النّاس» پناه مىبريم.
در هر چيزى احتمال بروز شرّ وجود دارد، حتى كمالاتى مثل علم و احسان، شجاعت و عبادت نيز آفاتى دارند. آفت علم، غرور، آفت احسان، منّت گذاردن، آفت عبادت، عُجب و آفت شجاعت، ظلم و تهوّر است. تبليغات سوء، جوسازىها، سخن چينىها، جاسوسىها و شايعهپراكنىها، نمونههايى از «نفّاثات فى العقد» است، يعنى مىدمند تا محكمات را سست كنند. با وسوسهها عقايد سست مىشود و حرف اثر مىكند. «من شرّ النفاثات فى العقد»(1)
اين جهان جادوست ما آن تاجريم كه از او مهتـاب پيمــوده خريم
گز كنــد كرباس پانصد گز شتاب ســاحـرانــه او ز نـور ماهتـاب
چون ستد او سيم عمرت اى رهى سيم شد، كرباس نى، كيسه تهى
قل اعوذت خواند بايد كه اى احد هيــن ز نفاثــات افغـان وز عقد
مى دمنــد اندر گـره آن ساحرات الغيــاث المستغاث از برد و مات
ليك بر خوان از زبــان فعـل نيز كه زبان قول سست است اىعزيز(2)
مولانا در اشعار قبلی به ساحری دنیا متذکر شده بود و اینکه مواظب باشیم دچار سحر جادوی دنیای افسونگر نشویم و به آن دل نبازیم. در دفتر پنجم نیز به منظور تصویر ساحری این دنیا، شمّهای از کارهای عجیب ساحران را ذکر میکند: ساحران با سحر خویش، مهتاب را در برابر چشم تاجر سریعاً متر میکنند و میفروشند و سود میبرند. [ساحران چنان در قوّۀ خیالی بازرگانان تصرف میکنند که نور مهتاب را به صورت پارچه نشان میدهند و سپس آن را با تردستی متر کرده، به آنان میفروشند و از این راه سودی کلان میبرند، اما آن بازرگانان زیانکار میشوند.] آن تاجر مال باخته هم پولش را از دست داده و هم هیچ کرباسی نصیبش نشده است. ساحرۀ دنیا نیز با سوداگران خود چنین معامله میکند. او نقدینهی عمر طالبان خود را میگیرد و در برابر آنها مشتی اوهام و پندارهای بیاساس به آنان تحویل میدهد. این دنیا در مثل مانند آن جادوگر است و ما دنیا دوستان نیز مانند بازرگانانی هستیم که از او مهتاب گز شده میخریم. دنیا مانند ساحران، پانصد گز از نور مهتاب را شتابان متر میکند و به سوداگران دنیا دوست تحویل میدهد. ای بندۀ دنیا! همین که دنیا زر و سیم عمرت را از تو بگیرد خواهی دید که نقدینهی عمرت تمام شد و دستت تهی مانده است.
در این صورت باید سورۀ «قل اعوذ» را خواند که ای خدای یگانه، به فریاد رس از دست این دمندگان و این گرهها. آن زنان جادوگر در گرههای افسون می دمند.
ای خداوند دادرس، از غلبهی دنیا و مغلوب شدنم به دست دنیا به فریادم برس. مولانا میگوید: عزیز من، این سوره را با زبان عمل نیز بخوان، زیرا که زبان حرف ناتوان است؛ بسیاری فقط با زبان به خدا پناه میبرند، در حالی که عملاً به سوی شیطان و شیطان صفتان پناه میجویند.(3) این نکته که با عمل از دنیا دل بکنیم، آن است که هر آنچه از سختیها در دنیا میبینیم، بدانیم که امتحان الهی است و از آن مأیوس نشویم و هرآنچه از خوبی به ما میرسد، بدانیم نعمت و توجه الهی به ماست و به آن مغرور نشویم. همه چیز را از خدا بدانیم و در همه حال به او پناه ببریم.اعوذ بالله من حب الدنیا
منابع
1- محسن قرائتی، تفسیر نور، ج 12، چ دوم، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1385، ص 647 و نرم افزار نسیم رضوان
2- مولانا جلال الدین محمد بلخی، مثنوی و معنوی، ج 5، ص 55.
3- کریم زمانی، شرح جامع مثنوی معنوی، دفتر پنجم، چ هفتم، تهران: انتشارات اطلاعات، 1383، ص301ـ 299.
پرسش و پاسخهای قرآنی
چه کسانی در قیامت حسابرسی آسان می شوند؟
حساب و سؤال در قیامت عمومی است و از همه افراد صورت خواهد گرفت.
«فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِين.» (اعراف/6) به یقین از کسانی که پیامبران به سوی آنها فرستاده شدند، سؤال خواهیم کرد و از پیامبران هم سؤال میکنیم.
اما حساب همه بندگان در قیامت یکسان نیست، بلکه برای گروهی بسیار آسان، برای گروهی دیگر بسیار سخت و دقیق و با دقت خواهد بود. در قرآن کریم، حساب سه گونه توصیف شده: حساباً یسراً، حساباً شدیداً، سوءالحساب
که در این قسمت «حساباً یسیراً» یا همان «حسابرسی آسان» به اختصار توضیح داده میشود.
حساباً یسراً
« فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا.»(الانشقاق/8) بزودی حساب آسان برای او میشود.
حساب یسر حسابی است که در آن سهلانگاری شود، نه سختگیری (تفسیرالمیزان، ج20، ص402). در روایتی از امام محمدباقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) آمده که مقصود از حساب یسر این است که از اعمال او صرفنظر و اغماض کرده و در حسابرسی اعمالش بررسی دقیق نمیشود.
«کل محاسب معذب فقال له قائل یا رسول الله، فائن قول الله عزوجل فسوف یحاسب حساباً یسیراً قال(ص) ذلک العرض یعین التصفح»
هر کس که در قیامت به حساب اعمالش رسیده شود، عذاب میشود. شخص عرض کرد: ای پیامبر خدا، پس سخن پروردگار که حسابرسی را آسان میکنیم، در مورد چه کسی است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: مقصود از حساب یسر این است که از اعمال به او صرفنظر و اغماض کرده و در حسابرسی اعمالش بررسی دقیق نمیکنیم و آنها را در مقابل دیدگان خلایق به نمایش نمیگذاریم و با او به مشاجره نمیپردازیم.(میزان الحکمه، ج2، ص416)
مؤمنان نیکوکار که نامه عملشان به دست راستشان داده شده، حسابشان آسان است، چون اعمال بدی ندارند یا اندک است، پس نیاز به حساب ندارند با سرعت به حسابشان رسیدگی میشود و شادمان رهسپار بهشت برین و زندگی در کنار پیامبر و اولیاء خدا میشوند. السابقون و اصحاب یمین در زمره این گروهند و مشمول «حساباً یسراً» هستند. ( امینی، ابراهیم،1385، معاد روز قرآن، ص147)
رسول خدا در روایتی، خصوصیات و صفات کسانی را که محاسبه آسان با آنان میشود، چنین بیان فرموده است:
«ثلاث من من فیه حاسبه الله حساباً یسیراً و ادخله الجنه برحمته قالوا و ما هی یا رسول الله قال نعطی من حرمک و یقیل من قطعک و تعفو عمن ظلمک» (بحارالانوار، ج7، ص 96)
سه خصلت است که هر کس آنها را دارا باشد، خداوند در قیامت حساب آسان با او میکند. اصحاب عرضه داشتند: یارسولالله آن خصوصیات چیست؟ فرمود: این است که به کسی که تو را از حقیت محروم ساخت، اکرام نمایی و با کسی که از تو بریده و قطع رحم کرده، صله رحم کنی و کسی را که به تو ستم کرده، عفو کنی.
و نیز ار روایات استفاده میشود که «حسن خلق» باعث آسانی حساب در قیامت است. در حدیثی از رسول خدا(ص) میخوانیم:
« حسن خلقت یخفف الله حسابک» اخلاق خود را نیکو کن تا خداوند حسابت را آسان کند. (بحارالانوار، ج68، ص283)
مهارتهای زندگی در قرآن
مهارت برقراری ارتباط مؤثر
دنیای امروز دنیای ارتباطات و اطلاعات است. با وجود همه وسایل ارتباط جمعی، ارتباط حضوری یکی از بهترین انواع ارتباط است. برقراری ارتباط مؤثر یا nurturing relationship یکی از رمزهای موفقیت انسان است و هر کس که بتواند با خود، دیگران، اشیا و حتی لحظههای زندگی خود ارتباط بهتر و مؤثرتری برقرار کند، احساس موفقیت بیشتری خواهد کرد. در این مقاله که در ادامه سلسله مقالات مهارتهای زندگی در قرآن است، در مورد مهارت برقراری ارتباط مؤثر در قرآن سخن خواهیم گفت.
در ابتدا لازم است که ارتباط را تعریف کنیم. ارتباط فرایندی است آگاهانه یا ناآگاهانه که از طریق آن، احساسات و نظرات به شکل پیامهای کلامی یا غیر کلامی تولید، ارسال و دریافت میشود. پس هدف اصلی از برقراری ارتباط، انتقال پیام است. اگر افراد از مهارتهای ارتباطی مناسب برخوردار نباشند، در بسیاری از جنبههای زندگی آسیب پذیر خواهند بود. ارتباط موثر ارتباطی است که در آن راه بر روی هرگونه سوءتفاهم بسته میشود. ارتباطی است همراه با گشادهرویی، همدلی، حمایتگری، مثبتگرایی که با برقراری ارتباط موثر احساسات و عقاید و افکار بین افراد منتقل شده و رشد فرد و جامعه تضمین می شود.
مهارت برقراری ارتباط مؤثر یکی از مواردی است که در قرآن کریم به آن پرداخته شده است. آیات متعددی در قرآن به مسأله ارتباط پرداخته که ما در جزوههای پیشین به مواردی از آنها اشاره کردهایم.
در این جزوه نیز به مواردی از آیات الهی در بحث ارتباط مؤثر اشاره خواهیم کرد.
آیهای که حالت و دستور کلی دارد و در همه شرایط صدق میکند، آیه شریفه53 در سوره اسرا است که میفرماید: «وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ.» ارتباط کلامی همیشه و در همه حال باید به بهترین نحو ممکن باشد
در چندین مورد، خداوند بلند مرتبه از عبارت احسن استفاده نموده است که انشاالله در شمارههای بعد به تفصیل سخن خواهیم گفت. نکتهای که جامعه امروز بسیار بدان نیازمند است، آن است که تعداد کثیری از پروندههای قضایی و دعواها اگر بررسی شود، به مشاجرههایی ختم میشود که با فحش و ناسزا و کلمات رکیک آغاز شده است، یعنی اگر این دستور قرآن کریم که یکی از هزاران دستور انسان ساز، جامعه ساز، سعادت ساز، دنیا و آخرت ساز است، عمل میشد و در مقام حرف نمیماند، بسیاری از پروندهها اصلاً به وجود نمیآمد. بارها در زندگی روزمره دیدهایم که اگر شخصی به شخص دیگر ی کلام تند و درشتی بگوید، شخص شنونده و گیرنده پیام بر خود واجب میداند که پاسخی دندانشکن و خانه خراب کن به او بدهد. به قول معروف کلوخ انداز را پاداش سنگ است. در صورتیکه قرآن کریم میفرماید: (واذ خاطبهم الجاهلون قالو سلاما-فرقان /63). یعنی نه تنها کلوخ انداز را پاداش سنگ نیست، بلکه باید در جواب بهترین کلام که همان نام خداوند علیم و مهربان هست را استفاده کرد.
نه تنها کلام استفاده شده مهم است، بلکه لحن کلام و در واقع آهنگ کلام نیز مهم است تا جاییکه حضرت موسی کلیم در مأموریت خود به سوی فرعون یاغی و طغیانگر، امر به کلام نرم شده است : (فقولا له قولا لینا-طه/44) پس همانطور که گفتیم، مهارت برقراری ارتباط مؤثر بسیار ضروری و قابل استفاده در زندگی روزمره است که ناگزیر به آموختن این مهارتها هستیم. امید است که در مقاله آینده، ادامه بحث را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم.
در جزوه گذشته، اشاره به اسباب نزول قرآن و فوائد شناخت اسباب نزول شد. در این شماره به توضیحاتی در مورد معنای آیه در قرآن و کاربرد آن می پردازیم.
علوم قرآنی
آيه در قرآن
قرآن در قالب 114 سوره، و هر سوره شامل آياتى چند، صورت بسته است. در اين شماره به بررسى معانى آيه در قرآن و نيز تعداد آيات و كلمات قرآن مى پردازیم.
الف) معناى آيه و کاربرد آن
آیه در لغت به معنای علامت و نشانه واضح و روشن است. ابن فارس میگوید: «الایة العلامة » (ر.ك: مناهل العرفان، ج 1، ص 338-391؛ دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص54) و همچنین راغب اصفهانی نیز فرمودهاند:«الایة هی العلامة الظّاهرة» (مقایس الغة)
در استعمالات قرآن، همين معناى لغوى با رعايت جهات و حيثيات مختلف به كار رفته است:
1) نشانه و علامت: قالَ رَبِّ اجْعَلْ لي آيَةً گفت: پروردگارا، نشانهاى براى من قرار ده. « مريم آيه 10 »
2) أَنِّي قَدْ جِئْتُکُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَکُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ
من نشانهای برای شما از جانب پروردگارتان آوردهام، من از گل برای شما چیزی به صورت پرنده میسازم، پس در آن میدمم که به اراده خداوند پرندهای میگردد(آل عمران/ 49)
3) دلیل و بینه: وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ اگر هر معجزهاى براى اهل كتاب بياورى، قبله تو را پيروى نمىكنند. (بقره/ 145)
4)حكم: ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها؛ هر حكمى را نسخ كنيم يا آن را به دست فراموشى بسپاريم، بهتر از آن يا مانندش را مىآوريم.(بقره/ 106)
5) آفريده: فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمينَ؛ پس بر آنان طوفان و ملخ و كنه ريز و غوكها و خون را به صورت نشانههاى آشكار فرستاديم.(اعراف/133)
6) انبيا و اولياى الهى: لَقَدْ کانَ في يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلينَ: به راستى در [سرگذشت] يوسف و برادرانش براى پرستندگان عبرتهاست.(یوسف/ 7)
7) معجزه روشنگر: سَلْ بَني إِسْرائيلَ کَمْ آتَيْناهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ.
از بنیاسرائیل بپرس تا چه اندازه به آنها دلیل روشن دادیم (مانند عصا، ید بیضاء، شکافتن دریا، منّ و سلوی و تورات که همه نعمت و وسیله رحمت بود، لکن به وسیله کفرانشان همه را تبدیل به اسباب عذاب کردند)! و هر کس نعمت خدا را پس از آنکه به او رسید، تبدیل نماید، پس (بداند که) خدا س
خت کیفر است. (بقره/211) معجزه، آيت و نشانهاى از جانب خداست بر صدق گفتار پيامبر و ناتوانى بشر از انجام دادن مثل آن. احكام و تكاليف الهى، به اعتبار تقوا و تقربى كه به واسطه آنها حاصل مىگردد، آيات و علائماند. موجودات خارجى از آن جهت كه وجود آنها خبر از وجود صانع میدهد، آيات الهىاند و در نهايت، پيامبران و اولياى الهى از آن رو كه قول و فعل آنان مردم را به سوى خدا دعوت میكند، آيات، عبرتها و نشانههاى عظمت خداوند میباشد. (الميزان، ج 1، ص 250. )
8) قطعهای از سوره: این همان معنای اصطلاحی از آیه قرآن است که ريشه قرآنى دارد و در موارد متعدد به كار رفته است:
1ـ کِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ كتابى است كه آيات آن به روشنى بيان شده.
2ـ المر. المر تِلْکَ آياتُ الْکِتابِ الر. اين است آيات كتاب.(رعد/ 1)
3 ـ الر. الر تِلْکَ آياتُ الْکِتابِ الْحَکيمِ؛ الر. اين است آيات كتاب حكمت آموز. (یونس/1)
4ـ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ؛ مؤمنان تنها کسانی هستند که چون یاد خدا به میان آید، دلهایشان میترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان میافزاید، و همواره بر پروردگارشان توکّل میکنند. (انفال/ 2)
در موارد فوق، آيه به كلمه يا كلماتى از قرآن اطلاق میگردد كه از قبل و بعد خود جدا بوده و در ضمن سورهاى آمده باشد.
نخستین آیات نازل شده
شناسایی نخستین آیهای که نازل شده است، برای افرادی که سیر نزول آیات قرآن را پیگیری مینمایند و همچنین آیات مربوط به هر موضوعی را از حیث تقدیم و تاخیر زمانی مورد بررسی قرار میدهند، مفید است. اضافه بر این، باید افق نزول قرآن روشن باشد و درهیچ زمینهای نقطه مبهم و تاریکی درباره آن وجود نداشته باشد. از این جهت، مفسرین و دانشمندان علوم قرآنی نزول آیات را مورد بررسی قرار دادهاند و حتی در مورد جزئیات هم جستجو نمودهاند.
درباره نخستین آیات نازل شده، محققان و قرآنپژوهان بر این عقیدهاند که پنج آیه اول سوره علق در آغاز بعثت پیامبر(ص) نازل گردیده است. همچنین روایات هم این نظر را تأیید میکند. از امام صادق(ع) نقل شده است: «اَوَّلُ مانُزِّلَ علی رَسُولِ الله(صلی الله علیه وآله) بسمِ اللهِ الرَّحمَن الرَّحِیمِ اِقرأ بِاسمِ رَبِّکَ.... بوده است.
آخرین آیات نازل شده
درباره آخرین آیه نازل شده، اختلاف است. جناب زرقانی در مناهل العرفان ده قول در این باره نقل کرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1ـ آیه ربا يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ(بقره/ 278 )(به نقل از ابن عباس و ابن عمر )
2ـ آیه وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (بقره/ 281)
3ـ آیه دین یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ (بقره/ 282)
سیوطی در این باره مینویسد: میان روایاتی که این سه آیه را ذکر کردهاند، منافاتی نمیبینم ؛ زیرا این آیات همه یکباره نازل شدهاند؛ همانگونه که در مصحف به دنبال هم هستند و داستان آنها یکی است. هریک از راویان بعضی از این آیات را آخرین آیه دانستهاند که در جای خود صحیح است.
زرقانى در مناهل العرفان، آيه 281 بقره را آخرين آيه نازل شده مىداند. وى مىنويسد: «در روايت ابن عباس نقل شده پيامبر پس از نزول اين آيه، فقط نه شب زندگى كرد.» (مناهل العرفان، ج 1، صص97و98)
4ـ آيه: الْيوم اكْملتُ لكُم دينَكم وأتْممتُ عليكم نعمتى ورضيتُ لَكمُ الإسلامَ ديناً. (مائده/ 3)
يعقوبى گفته است: آخرين آيه، همين بوده است كه نزولش در غديرخم هنگام نصب علىبن ابىطالب به امامت بوده است. صاحب التمهيد، نظر يعقوبى را ترجيح مىدهد؛ زيرا اين آيه، اعلامى براى به كمال رسيدن دين و انذارى براى به پايان رسيدن وحى بوده است. وجه جمع ميان آيات پايانىِ سوره بقره و اين آيه اين است كه بگوييم آن آيات، آخرينِ آيات الاحكام بوده كه نازل شده، اما اين آيه آخرين آيات وحى بوده است.
عدد آيه ها و کلمات قرآن
عدد سورههاى قرآن به اتفاق همگان 114 است. اما در شمار آيات قرآن، اختلاف وجود دارد. اين اختلاف هرگز به معناى كم يا زياد شدن آيات نيست، بلكه تنها به نحوه شمارش آيات در سورهها برمىگردد. گفتهاند دليل اختلاف اين بوده است كه پيامبراكرم(ص) ابتدا در رأس هر آيه توقف كرده، پس از معلوم شدن، آن آيه را به آيهاى ديگر وصل مىفرمود. به همين جهت بعضى توهم مىكردند كه وصل آن حضرت دليل بر عدم اتمام آيه است. اين امر سبب گرديد كه ميان مسلمانان در شمار آيات قرآن اختلاف به وجود آيد.( به نقل از کتاب التمهید فی علوم القرآن، ج 1، صص 128و129)
اين اختلاف، صرفاً يك اختلاف شكلى و ظاهرى و شمارشى است و در مورد اصل آيات و كلمات قرآن هيچگونه اختلافى وجود ندارد. هر يك از قاريان قرآن در شهرهاى مهم اسلامى، مكتب و عقيدهاى در مورد تعداد آيات داشتند كه به عدد شهرشان معروف گشت. به عنوان مثال، وقتى گفته مىشود عدد مكّى، يعنى عدد آيات قرآن در نظر مردم و اهل مكه كه به يك يا چند تن از قاريان مشهور آن شهر نسبت داده مىشده است.
كسانى كه تعداد آيات قرآن را 6236 آيه دانستهاند، عدد كوفى را بر ساير عددها ترجيح دادهاند. اين عدد منسوب به حمزة بن حبيب زيّات و ابوالحسن كسائى و خلف بن هشام است. حمزه گفته است اين عدد را ابن ابى ليلى از ابوعبدالرحمن سُلَمى از علىبنابىطالب(ع) نقل كرده است.(الاتقان، ج1، ص 211)
عدد كلمات قرآن
در تعداد كلمات قرآن نيز ميان مفسّران و معجمنويسان اختلاف نظر وجود دارد. اين اختلاف نيز تنها بهhttp://mmirdamad.ir/pages.php?ID=1 جهت نحوه محاسبه كلمات قرآن مجيد است، نه چيز ديگر.
با همّتى كه دكتر محمود روحانى در تدوين فرهنگ آمارى قرآن كريم (المعجم الاحصائى للقرآن الكريم) انجام داده، همه اين اختلافات از ميان برداشته شده است. اين مجموعه كمنظير كه با دقتى تمام به انجام رسيده است، بىگمان دقيقترين معجم و فرهنگى است كه آمار كلمات و واژههاى قرآنى را در زمينههاى مختلف به دست مى دهد.
شمارش كلمات قرآن در اين فرهنگ به دو روش مختلف صورت گرفته است:
1. شمارش مستقيم (كلمه شمارى)
2. شمارش غيرمستقيم (شمارش كلمات مشتق و غيرمشتق)
به اين ترتيب از مقايسه دو روش پيشگفته و انطباق نتايج آنها با يكديگر، اطمينان حاصل شده است كه آمار به دست آمده، يعنى:
سوره 114
آیه 6236
کلمه 77807
مى تواند از اعتبار علمى كافى برخوردار باشد.
در اين فرهنگ، ضمن اشاره به چند نكته در نحوه محاسبه آيات و كلمات، بهدلیل هماهنگى با ساير معاجم قرآنى آمار آيه «بسمله» فقط در سوره حمد به حساب آمده است.