قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
نام سوره: تغابن شماره سوره: 64 محل نزول : مدينه
تعداد آيه :18 تعداد کلمه : 242 تعداد حروف: 1091
معني: تغابن از غبن آمده و به معناي مغبون شده و ضرر کردن است.
نامهاي ديگر سوره: ندارد.
علت نامگذري : اين سوره را به اين دليل «تغابن» مينامند که در آيه 9 آن، روز قيامت، يوم التغابن ناميده شده است.
ويژگي سوره : مال و اولاد و همسران انسان وسيله آزمايش خداوند هستند واگر در مسير صحيح و الهي نباشد سرسخت ترين و شديدترين دشمنان اسلام خواهند بود. لذا انسان نبايد فريفته آنها باشد.
محتوي سوره :
1. تسبيح خداوند بوسيله موجودات جهان آفرينش
2. خلقت نسان و زمين و آسمان
3.اشاره به آثار اعمال و سرنوشت عبرت انگيز ملل و اقوام گذشته
4.معاد و روز جزا
5.مصائب و بلاها
6.دستورات مهم اخلاقي و اجتماعي براي انسان..
ترتيب سوره: اين سوره در ترتيب مصحف شصت و چهارمين سوره و در ترتيب نزول صد و دهمين سوره نازل شده.
فضيلت سوره: پيامبر(ص) مي فرمايند: امام صادق عليه السلام فرموده اند: اگر کسي سوره تغابن را در نمازهاي واجب قرائت کند اين سوره در روز قيامت شفيع او محسوب مي شود و شهادت دهنده عادلي است که نزد خداوند در روز رستاخيز به سود قاري شهادت مي دهد. آنگاه از او جدا نمي شود تا اينکه او را وارد بهشت سازد.
برگرفته از جلسه عمومي تفسير قرآن حضرت آيت الله نورمفيدي
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى (طه، 82)
و من آمرزندهام كسى را كه توبه كند و ايمان آورد و سپس به ولايت و سرپرست خدايى هدايت شود.
خداوند متعال در اين آيه مبارکه مي فرمايد: من به طور قطع آمرزنده کساني هستم که از انحراف و شرک،... برگردند. چون خداوند دوستدار بندگان مي باشد بندگان توبه کار را دوست دارد. دلي که پر از معصيت باشد نميتواند مورد لطف خدا واقع شود و اولين کاري که انسان در توبه بايد انجام دهد اين است که بايد قلبش را از آلودگي ها پاک کند و از دل آلوده توبه و بازگشت داشته باشد. و هنگامي که دل پاک شد بايد درآن ايمان به خدا و توحيد را وارد کند و نکته سوم اينکه بايد عمل صالح داشته باشد و ايمان خود را در اعضا و جوارح نشان دهد و به اصطلاح رايج امروز ايمانش کاربردي باشد و ايمان خود را در چشم و زبان و گوش و قلب و ... نشان دهد.
در قرآن کريم آيات ديگري مشابه همين آيه وجود دارد. در سوره مريم آيه 60 ، سوره فرقان آيه 70 ، سوره قصص آيه 67 که در اين آيات نيز خداوند راه بازگشت و نجات و سعادت انسان را، تو به و ايمان و عمل صالح مي شمارد. إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئا( مريم، 60) مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام دادهاند، پس آنان به بهشت درآيند و ذرّهاى مورد ستم قرار نمى گيرند.
إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيما( فرقان، 70)
مگر آنان كه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، كه خدا بدىهايشان را به خوبىها تبديل مىكند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِين(قصص،67) و اما كسى كه [از شرك و عصيان] توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام داده، اميد است كه از رستگاران باشد.
همانطور که اشاره شد در اين آيات سه مطلب مشترک است يعني توبه ، ايمان به خداي يکتا و عمل صالح. اما در آيه 82 سوره طه جمله ( ثم اهتدي) اضافه شده است به اين صورت که مي فرمايد: وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى سوالي پيش مي آيد که منظور از ( ثم اهتدي) چه چيزي مي تواند باشد و چه شرايطي خداوند براي بندگان توبه کننده و مومني که عمل صالح انجام ميدهند گذاشته است .
مفسرين قرآن کريم نظرات مختلفي دارند از جمله بعضي از مفسرين نظرشان اين است (ثم اهتدي) استمرار ايمان هست و اينکه انسان مومن مواظب باشد که ايمانش زايل نشود.
بعضي ديگر گفتند: انسان مومن بايد مواظب باشد که شک براي او به وجود نيايد.
بعضي: انسان مومن به سنت پيامبر صلي الله عليه وآله بايد عمل کند و به راه انحرافي و بدعت نرود.
بعضي: اينکه بداند عمل صالح ثواب دارد و خدا پاداش مي دهد.
بعضي ديگر: انسان مومن قلب و درون خود را از صفات زشت و رذايل اخلاقي تطهير کند.
اما علامه طباطبايي نظرشان اين است که: بني اسرائيل به توحيد و نبوت حضرت موسي (ع)اعتقاد داشتند اما ولايت ايشان را قبول نکرده بودند. ولايتي که به معني سرپرستي و مديريت و فرماندهي مي باشد و اينکه هرچه بگويد گوش بدهند. چون در قسمتهاي مختلف قرآن به اين مساله اشاره شده است. ولايت حضرت موسي را قبول نداشتند و خود را تحت فرماندهي او نمي دانستند. مانند اينکه وقتي به سرزمين فلسطين رسيدند حضرت موسي به آنها گفت: وارد اين سرزمين شويد ولي آن ها مخالفت کردند و جواب دادند که آنجا قوم جبار و ستمگري هستند که نمي توانيم وارد شويم. تو خودت برو با خدايت با آنها بجنگ. وقتي مشکل حل شد ما ميآييم. و موارد بسياري از اين قبيل که در قرآن به آن اشاره شده است. بنابراين بني اسرائيل ولايت و فرماندهي حضرت موسي و راه و روش مناسبي که براي آنها ترسيم مي کرد که بايد به آن عمل مي شد را قبول نداشتند.
بنابراين آيه خداوند مي فرمايد: تنها توبه و ايمان و عمل صالح کافي نيست. بلکه بايد پيروي و اطاعت نيز باشد. اطاعت از کسي که انسان به او اطمينان داشته باشد که خلاف نمي گويد و مورد اعتماد است و اشتباه نميکند که همان قبول ولايت است. يعني قبول ولايت انبيا و سرپرستي و رهبري و امامت. اين که در مورد شئون زندگي هر چه فرمان دهد بايد انجام شود و اگر اين اطاعت نباشد فايده ندارد. به تعبير علامه وقتي که انسان توبه مي کند و به سمت توحيد مي آيد و عمل صالح انجام مي دهد اما رهبري پيامبر و ولايت پيامبر را قبول نداشته باشد اين چنين ايمان و عمل صالح فايده ندارد. مساله عمده اينجا است. مثل اينکه آدم معصيت کاري مثل وليد رهبري جامعه اسلامي را به عهده مي گيرد و در حالت مستي نماز صبح را چهار رکعت مي خواند. وقتي اختيار جامعه اسلامي و مردم مسلمان به دست اين آدمها بيفتد کار جامعه اسلامي به کجا خواهد کشيد؟
وقتي به امام حسين عليه السلام که از همه چيزخويش گذشته بود گفتند: با يزيد بيعت کن فرمود: بايد فاتحه اسلام خوانده شود که رهبري جامعه اسلامي به دست کسي مثل يزيد شرابخوار و قمارباز و فاسق بيفتد.
بنابراين انسان ميتواند به مغفرت الهي اميدوار باشد در صورتي که تحت هدايت و رهبري و ارشاد انسان شايسته اي باشد. النبي اولي بالمومنين من انفسهم.و پيامبرصلي الله عليه و آله در حديث معروف ثقلين که در همه منابع اسلامي اعم از شيعه و سني اين روايت موجود است فرمودند که: اني تارک فيکم الثقلين ...من دو چيز گران بهاء بين شما به امانت مي گذارم قرآن و اهل بيتم که اگر شما دست به دامن قرآن و اهل بيت شويد تا قيامت منحرف نخواهيد شد. بنابراين اهل بيت عليهم السلام با قرآن کريم تا قيامت همراهي مي کنند و نيز حديث منزلت که در همه منابع حديثي از شيعه و سني وجود دارد که پيامبر صلي الله عليه و آله به امام علي عليه السلام فرمودند: تو نسبت به من مثل هارون نسبت به موسي هستي. فقط اين که بعد از رسالت من پيامبري نيست. پس با آيات و روايات اين چنيني متوجه مي شويم که نجات و سعادت انسان غير از توبه و ايمان به خداوند و انجام عمل صالح يک شرط چهارم دارد. و آن اين که انسان راهنما داشته باشد و اين که راهنما چه کسي باشد.
آيا آن نمازي که با راهنمايي يزيد خوانده مي شود با نمازي که با راهنمايي امام حسين(ع) خوانده مي شود فرق ندارد؟ اطيعوالله و اطيعوالرسول يعني علاوه بر تکاليفي که خداوند از ما خواسته است که بايد انجام دهيم بايد ولايت و سرپرستي پيامبر صلي الله و عليه و آله را بپذيريم و دستوراتي که ايشان به مسلمانان داده اند در مورد هر مساله اي که باشد اعم جنگ يا صلح، اخلاق، احکام و ..... در شئون و مسائل مختلف زندگي عمل کنيم و نيز بنابر روايات بسياري که وارد شده است بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله ولايت و رهبري شامل ائمه اطهار عليهم السلام مي شود که بايد به دستورات ايشان نيز گوش جان سپرد و عامل بود تا به سعادت مندي دنيا و آخرت دست يافت.
نحوه رفتار همسر با فرزندان و خانواده
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (14) إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ (15) فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (16) إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ (17) عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (18)
ترجمه:
14- اى كسانى كه ايمان آوردهايد بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشيد، و اگر عفو كنيد و صرفنظر نمائيد و ببخشيد (خدا شما را مىبخشد) چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است.15- اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش شما هستند، و اجر و پاداش عظيم نزد خدا است. 16- بنا براين تا آنجا كه در توان داريد تقواى الهى پيشه كنيد، و گوش دهيد و اطاعت نمائيد، و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است، و آنها كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگار و پيروزند. 17- اگر به خدا قرض الحسنه دهيد آن را براى شما مضاعف مىسازد، و شما را مىبخشد و خداوند شكر كننده و بردبار است. 18- او از پنهان و آشكار با خبر است و او عزيز و حكيم است.
شان نزول:
در روايتى از امام باقر ع مىخوانيم: كه در مورد آيه« إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ ...» فرمود: منظور اين است كه وقتى بعضى از مردان مىخواستند هجرت كنند پسر و همسرش دامن او را گرفتند و مىگفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن، زيرا اگر بروى ما بعد از تو بىسرپرست خواهيم شد، بعضى ها مىپذيرفتند و مىماندند، آيه فوق نازل شد و آنها را از قبول اين گونه پيشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در اين زمينهها بر حذر داشت، اما بعضى ديگر اعتنا نمىكردند و مىرفتند ولى به خانواده خود مىگفتند به خدا اگر با ما هجرت نكنيد و بعداً در (دار الهجرة) مدينه نزد ما آئيد ما مطلقاً به شما اعتنا نخواهيم كرد، ولى به آنها دستور داده شد كه هر وقت خانواده آنها به آنها پيوستند گذشته را فراموش كنند و جمله وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ناظر به همين معنى است.
وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ (37)وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (38)وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ (39)لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (40)
و نشانه اى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمى كنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو مىروند و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است و براى ماه منزلهايى معين كرده ايم تا چون شاخك خشك خوشه خرما برگردد نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند. (يس)
جناب مولانا با تأثر از آيه فوق ميگويد که جمادات هم ميتوانند صاحب عقل و نطق باشند. او براي اين نظر خود مثالهاي زيادي را در مثنوي بيان فرموده است، از جمله در دفتر چهارم مثنوي به باز شدن رود نيل براي موسويان و بسته شدن آن براي فرعونيان اشاره ميکند که چگونه دريا آنها را از هم تشخيص ميدهد و بدان گونه عمل ميکند و يا معجزه هايي مانند اين که البته همه اينها لطف خداست و هدايت گر همه چيز و همه کس او است اما نکته اينجاست که اگر انساني که خود صاحب عقل و شعور است، از حيطه فرمان الهي خارج شود، خود را از اين حق محروم گردانده است همچنان که خداوند متعال در سوره بقره آيه 7 ميفرمايد: «ختم الله علي قلوبهم و علي ...» او ميگويد:
خداوند روي فضل و کرم خود در نهاد جمادات عقل و هوش پديد آورده است، نيز به واسطه قهرش عقل و هوش را از عاقلان سلب کرده است. به واسطه لطف و کرم در جمادات عقل و هوش آفريده است و به سبب قهر و عقاب، علم و دانش را از خردمندان زايل کرده است.
به امر حضرت حق، عقل و هوش مانند باران بر جمادات فرو ميباريد اما عقل خردمندان همين که با قهر الهي مواجه ميشود از بين خواهد رفت. ابر و خورشيد و ماه و ستاره بلند همگي به صورت منظم مي آيند و ميروند.
هيچ يک از آنها ظاهر نميشود مگر در وقت معين خود همين طوريکه از آن وقت معين نه تأخير ميکند و نه تعجيل. (2)
1-مولانا جلال الدين محمد بلخي، مثنوي معنوي، به کوشش محمد استعلامي، چ ششم، ج4، تهران: زوّار، 1372، 139
2-کريم زماني، شرح جامع مثنوي معنوي، دفتر چهارم، چ هفتم، تهران: انتشارات اطلاعات، 1383، ص 792-793
اهميت وفاي به عهد از نگاه قرآن و روايات ونقش آن در توسعه و محکم کردن مناسبات اجتماعي چگونه است؟
وفاي به عهد و پيمان، که يکي از فرايض اخلاقي و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوک با مردم به شمار ميرود، بايد هميشه مورد توجه باشد. در قرآن مجيد و روايات اسلامي به اين امر فوقالعاده اهميت داده شده است به آيات ذيل توجه کنيد: «وَ الَّذِينَ هُمْ لِاَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» مؤمنان آنها هستند که امانتها و عهد خود را مراعات ميکنند.»(مومنون آيه8) «... الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ اِذا عاهَدُوا...» ... نيکوکاران کساني هستند که به عهد خود (هنگامي که عهد بستند) وفا ميکنند....»(بقره آيه 177 «وَ اذْکُرْ فِي الْکِتابِ اِسْماعِيلَ اِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِيًّا »در کتاب آسماني خود از اسماعيل ياد کن که او در وعدههايش صادق، و رسول و پيامبر بزرگي بود.»(مريم آيه54 ) «... اَوْفُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً»... به عهد (خود) وفا کنيد که از عهد سؤال ميشود.»(اسراء آيه 34).
در روايات نيز وفاي به عهد و پيمان توصيه زيادي شده است که توجه شما را به پارهاي از آن روايات جلب ميکنيم: رسول گرامي اسلام (صلياللهعليهوآلهوسلّم) فرمود: «من کان يؤمن بالله و اليوم الاخر فليف اذا وعد» آن کس که به خدا و روز جزا ايمان دارد بايد به وعده خود وفا کند.»(اصول کافي جلد 2 ص364) حضرت علي (عليهالسّلام) فرمود: «ان الوفاء بالعهد من علامات اهل الدين» وفاي به عهد از نشانههاي مردم متديّن است.»(سفينة البحار، ج2، ص675.) در حديث ديگري رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) فرمود: «لا دين لمن لا عهد له» کسي که پايبند به پيمان خود نباشد دين ندارد.» (بحارالانوار، ج84، ص252.)
همانگونه که از آيات و روايات استفاده ميشود مسئله وفاي به عهد از مسائل مهم و اساسي به شمار ميرود که در دين مقدس اسلام مورد کمال عنايت قرار گرفته است، زيرا اگر بنا باشد به اين مسئله اساسي توجه نشود زندگي مردم متلاشي خواهد شد و در اثر بينظمي و هرج و مرج مردم از يکديگر سلب اعتماد خواهند کرد و در نتيجه زيربناي روابط اجتماعي سست ميشود. از اين رو اسلام آنقدر به وفاي به عهد اهميت ميدهد که حتي در مورد دشمن و کسي که از نظر عقيده و مسلک و هدف با انسان توافق ندارد وفاي به عهد و پيمان را لازم ميشمرد. امام صادق (عليهالسّلام) فرمود: «ثلاثٌ لم يجعل الله عزوجل لاحد فيهن رخصة: اداء الامانة الي البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدين برين کانا اوفاجرين» سه چيز است که خداوند به هيچ کس اجازه تخلّف از آن را نداده است: اداي امانت در مورد هر کس خواه نيکوکار باشد يا بدکار، و وفاي به عهد درباره هر کس خواه نيکوکار باشد يا بدکار، و نيکي به پدر و مادر خواه نيکوکار باشند يا بدکار. (اصول کافي، ج2، ص162، حديث 15.)
در شماره گذشته در خصوص آيه هاي 261 - 266 در سوره بقره که خداوند طي چهار تشبيه و تمثيل، ابعاد و آداب مختلف انفاق را بيان کرده است اشاره نموديم به ياري خداوند در اين شماره به پيام هاي اين تشبيهات و تمثيلات، ابعاد و آداب مختلف انفاق اشاره مي کنيم. تمثيل نخست: انفاق و پاداش هفتصد برابر: جامعه انساني بسان پيكر واحدي است كه اعضاي آن به كمك يكديگر ميشتابند و اظهار همدردي ميكنند. پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله در حديث معروف خود به اين نكته تذكر داده و فرموده است: مثل المؤمنين في توادهم و تراحمهم كمثل الجسد إذا اشتكى بعضهم تداعى سائرهم بالسهر و الحمى. حكايت مؤمنان در دوستى و مهربانيشان چون اعضاى تن است وقتى يكيشان رنجور شود ديگران بمراقبت و رعايت او هم داستان شوند.
«يكى از بزرگترين امورى كه اسلام در يكى از دو ركن«حقوق الناس» و«حقوق اللَّه» مورد اهتمام قرار داده و به طرق و انحاى گوناگون، مردم را بدان وادار مىسازد، انفاق است پارهاى از انفاقات از قبيل زكات، خمس، كفارات مالى و اقسام فديه را واجب نموده و پارهاى از صدقات و امورى از قبيل وقف سكنى دادن مادام العمر كسى، وصيتها، بخششها و غير آن را مستحبّ نموده است. الميزان ج 2 ص 587. آيات مربوط به انفاق به چند گروه تقسيم ميشود:
گاهي اصل انفاق را مطرح ميكند و ميفرمايد: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ» آل عمران، 272.. «آنچه از مال دنيا انفاق كنيد، خدا از آن آگاه است»
و گاهي ديگر به بيان كيفيت آن ميپردازد و يادآور ميشود كه در انفاق بايد ميانهرو بود نه اسرافگر و نه امساكپيشه:
«وَ الَّذِينَ إذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا...» فرقان، 67..«آنان كه انفاق ميكنند، در حالي كه نه در انفاق اسراف ميكنند و نه راه امساك را در پيش ميگيرند».
در مرحله سوم يادآور ميشود كه انفاق بايد براي رضاي خدا باشد نه كسب مقام و نه نام و نشان چنانكه ميفرمايد:
«...وَ ما تُنْفِقُونَ اِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ...» بقره، 272.. «انفاق نميكنند مگر براي كسب رضاي خدا».
در مرحله چهارم يادآور ميشود كه فرد انفاقگر نبايد بر فقير منت بگذارد و نه به او آزار برساند همچنان كه در آيات مورد بحث خواهد آمد. آنجا كه ميفرمايد: «...لايُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنّا وَ لا أَذيً...» بقره: 262..
«انفاق خود را با منت و آزار همراه نميسازند»
در مرحله پنجم يادآور ميشود كه انفاق به هر دو حالت خوب است آشكار و پنهان، چنان كه ميفرمايد: «...وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّا وَ عَلانِيَةً...»7 «از آنچه كه به آنان داديم به صورت پنهان و آشكار انفاق ميكنند».
بنابراين، آيات انفاق به چند دسته مختلف تقسيم شده است و هر دسته هدف خاصي را تعقيب ميكند. ولي در آيه مورد بحث هدف ديگري تعقيب ميشود و آن اين كه انسان انفاقگر در راه خدا به دانهاي تشبيه ميشود كه در دل زمين پنهان گرديده سپس پس از يك رشته فعل و انفعالات و ريزش باران و تابش آفتاب به هفتصد دانه تبديل ميگردد. چنانكه ميفرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِأئَةُ حَبَّةٍ».
«كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند بسان دانهاي هستند كه هفت سنبل ميروياند و در هر سنبل صد دانه هست.» ظاهر آيه انسان انفاقگر را به دانه تشبيه ميكند ولي از نظر تحليل حقيقت به شكل ديگر است.
الف. انسان انفاقگر بسان كشاورز است كه دانه ميكارد.
ب. انفاق اين انسان بسان دانهاي است كه كشاورز آن را در دل زمين پنهان ميسازد.
ج. همانطوري كه دانه به هفتصد دانه تبديل ميشود، انفاق انسان نيز دهها برابر ميگردد.
ولي ممكن است سؤال شود اگر واقعيت تمثيل همين است كه در سه بخش آمده، پس چرا قرآن خود شخص انفاقگر را به دانه تشبيه ميكند درحالي كه شخص بايد به زارع، و انفاق به دانه تشبيه شود.
پاسخ اين سؤال اين است كه عمل هر انساني پرتوي از وجود او است؛ مثلاً ايمان مؤمن و كفر كافر نمونه روحيات او است و عمل هر چه توسعه پيدا كند، تو گويي ذات انسان گسترش يافته است.
بنابراين هر دو تشبيه صحيح ميباشد، خواه مُنْفِقْ را به دانه تشبيه كنيم، يا عمل او را؛ تو گويي ذات و عمل، دو رو از يك سكه ميباشد كه گاهي به آن ذات گفته ميشود و احيانا عمل.
ممكن است در اين مورد وجه ديگري نيز باشد و آن اين كه افراد نيكوكار بر اثر فزوني اعمال نيك، مجسمه انفاق ميباشند كه واقعيتي جز نيكي و احسان ندارند و لذا تشبيه شخص به دانه بسان تشبيه انفاق به دانه است.
پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)،1جلد، دنياى دانش - چاپ: چهارم، 1382ش.
طباطبايي، محمد حسين، الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم 1374 ش
مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش.
توجه
* خوانندگان محترم از اين پس براي دريافت جزوات گلستان آيه ها، و ساير بسته هاي فرهنگي موسسه فرهنگي ميرداماد، از طريق تلگرام با شماره(09360141711) ارتباط برقرار کنيد.
* در صورت تغيير شماره و آدرس پستي حتما به شماره (30007650001115)پيامک و يا با شماره 3-01732426191 داخلي 115 تماس حاصل فرماييد.
* جهت دريافت بسته هاي فرهنگي، نام و نام خانوادگي و نحوه ارسال را به شماره (30007650001115)پيامک کنيد تا در کوتاه ترين زمان براي شما ارسال شود.
* در صورت هرگونه سوال و مشکل جهت دريافت جزوات با شماره 3-01732426191 داخلي 115 تماس حاصل فرماييد.
* همچنين مي توان براي دريافت جديدترين شماره و آرشيو شماره هاي قبل به وب سايت موسسه فرهنگي ميرداماد به آدرس www.mirdamad.org مراجعه فرماييد.
موسسه فرهنگي ميرداماد آماده دريافت نظرات و پيشنهادات شما از طريق تلفن، پيامک، پست الکترونيک، آدرس الکترونيک و تلگرام مي باشد.