1404-ارد-27
2020 Jan 23
امام رضا علیه السلام :

«پیوند خویشاوندى‌ را برقرار کنید گرچه‌ با جرعه‌ آبى‌ باشد ، و بهترین‌ پیوندخویشاوندى‌ ، خوددارى‌ از آزار خویشاوندان‌ است‌» (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۴۶۹)

25-May-17
1404-اردیبهشت-27

پرسش و پاسخ

فلسفه اخلاق

همانگونه که شمانوشته اید ازدواج امام علی ع بافاطمه ع به امر خداوند بوده اما هیچ دلیلی نداریم که نسبت به سایر مردم چنین دستوری آمده باشد ، همه، بجز محارم می توانند بایکدیگرازدواج کنند.

مهمترین عوامل مو فقیت یک زندگی مشترک; صداقت ،بردباری،مشاوره،احترام متقابل،بدست آوردن مال حلال،رعایت حقوق خانواده های زن وشوهر،تأمین خواسته ها جنسی همسر،اعتمادزوجین به یکدیگر،قناعت وبرنامه ریزی برای آینده وتربیت کودکان

عمل به استخاره واجب شرعی نیست. اما بهتر است کسی که به آن معتقد می باشد مفاد آن عمل کند. تذکر یک توصیه خالی از لطف نیست « جایگاه استخاره مربوط به مقام تحیرو شک است که نمی توان با مشورت و مطالعه پیرامون آن به یک جمع بندی نهایی دست پیدا کرد.مشورت یعنی استفاده از عقلهای دیگران برای دستیابی به یک راه حل منطقی با توجه به مطلب فوق اگر شما بعد از مشورت به نتیجه قابل اطمینان دست نیافتید به استخاره عمل کنید انشاء الله خیر است.

انشاء الله قابل اصلاح است نخست باید بررسی شود این کمبود ابرازمحبت در مسایل جنسی یا عاطفی ممکن است جنبه غرور نداشته باشد شاید واقعا در مسایل جنسی طبع سردی داشته باشد و نباید آن را حمل بر غرور کرد و در این صورت اگر نیاز شما بیش از واکنش ایشان است باید او را در مواقع مناسب به این نوع اعمال تحریک کرد و اگر واقعا ناشی از غرور باشد باید توجه کرد که بسیاری از مردها به دلایل مختلف از جمله تربیت خانوادگی و یا متاسفانه فرهنگ عمومی جامعه و فهم نادرست از مسایل تربیتی و روابط اجتماعی بویژه رابطه زناشویی دچار چنین غرور غلط و اشتباهی هستند در این صورت باید با ظرافت جهت رفع آن اقدام کرد و بدون هرگونه اقدام شتابزده ضمن ابراز هرچه بیشتر محبت تلاش کنید که وی را غیر مستقیم متوجه این نقص و کمبودش بنمایید مثلا ازطریق دوستان خانوادگی که با وی رابطه خوب دارند و می توانند در وی تاثیرگذار باشند یا برادر وخواهرفهمیده واهل اطلاع و تجربه که بتوانند با ایشان صحبت کنند یا استفاده از برنامه های خوبی که در رسانه ها از جمله برنامه تلوزیون مانند برنامه گلبرگ هست یا مطالعه کتابهای خوب در این زمینه که فراوان است. در نهایت میتوان با زمینه سازی قبلی و اینکه ما انسان ها علامه دهر نیستیم و هر یک نقص هایی داریم و زندگی مشترک به عنوان کانون گرم زندگی و سنگ بنای جامعه از بهترین و زیباترین و پسندیده ترین بناهاست که باید هرچه بیشرت استحکام داشته باشد و این نیاز بیشتر به دانش افزون تر دارد و ما هیچ یک بی نیاز از آگاهی بیشتر و راهنمایی های متخصصین فن نیستیم ، زمینه را برای مراجعه به مشاوران آگاه و خوبی که وجود دارد فراهم کرد و با کمک مشاور ایشان را متوجه نقص و کمبود خودش کرد.

بسمه تعالی طبق آیه 3سوره فلق (بگو پناه می برم)ازشرزنان افسونگرچون به جادودرگره هابدمند;می توان ادعاکرد که برخی افرادبااطلاع بررازورمزهایااخبارازطریق عادی وغیر عادی ،قدرت تصرف یاایجاد مانع راپیدامی کنند البته اثبات این مطلب محتاج دلایل محکم است وصرف ادعانمی توان آنراپذیرفت،چه بساازدواج مشروط به فراهم شدن شرایطی باشد که باعدم تحقق یکی ازآنها(اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی)ازدواجی شکل نگیرد،درنتیجه نباید مسائل به ظاهر نامعلوم رابه جادووبستن عقد منسوب کرد.

غیبت یعنی سخن گفتن پشت سر برادر وخواهر ایمانی درباره صفات ویاهرموضوع دیگرالبته این معنازمانی است که این خصوصیات دروی باشد والا تهمت است،نکته مهم آن است که تظلم خواهی غیبت نیست وآن هنگامی است که یک شخص بواسطه ظلم فرددیگربه افشاء ظلم اواقدام میکند

خود واقعی، یعنی چیستی انسان و اینکه حقیقتش چیست، عملی که متکفل بیان حقیقت انسان است، معرفت النفس نام دارد، مقصود از این معرفت، شناخت اعضای اندام و شرح وظایف آنها نیست. بلکه مقصود شناخت انسان و جایگاه آن در مجموعه هستی است. مهمترین موضوع مطالعاتی درباره معرفت النفس، شناخت ویژگی و ابعاد وجود آدمی و شناخت مبدا و خاستگاه انسان است. به طور خلاصه می توان گفت: مقصود از شناخت خود یعنی تفکر در ذات خویش و آگاهی به عظمت آفرینش و پی بردن به توانایی برترش، اما کرامت انسان یعنی، جایگاه والا و ارزشمند انسان در نظام هستی و اینکه او در بهترین شرایط و در بالاترین مقام معنوی خلق شده است، کرامت انسانی یعنی جایگاه شایسته انسان بواسطه اینکه او خلیفه و جانشین خداوند در زمین است. با بیان فوق روشن شد که بین کرامت و بزرگی انسان و خودواقعی انسان، ارتباط واقعی و ناگسستنی است. تفکر در ذات خویش و معرفت به جوهر خود ما را به این مطلب رهنمون می سازد که نفس انسان، جایگاه بس رفیع دارد و ارزش این را داشت که مسجود ملائکه گردد.

خود واقعی، یعنی چیستی انسان و اینکه حقیقتش چیست، عملی که متکفل بیان حقیقت انسان است، معرفت النفس نام دارد، مقصود از این معرفت، شناخت اعضای اندام و شرح وظایف آنها نیست. بلکه مقصود شناخت انسان و جایگاه آن در مجموعه هستی است. مهمترین موضوع مطالعاتی درباره معرفت النفس، شناخت ویژگی و ابعاد وجود آدمی و شناخت مبدا و خاستگاه انسان است. به طور خلاصه می توان گفت: مقصود از شناخت خود یعنی تفکر در ذات خویش و آگاهی به عظمت آفرینش و پی بردن به توانایی برترش، اما کرامت انسان یعنی، جایگاه والا و ارزشمند انسان در نظام هستی و اینکه او در بهترین شرایط و در بالاترین مقام معنوی خلق شده است، کرامت انسانی یعنی جایگاه شایسته انسان بواسطه اینکه او خلیفه و جانشین خداوند در زمین است. با بیان فوق روشن شد که بین کرامت و بزرگی انسان و خودواقعی انسان، ارتباط واقعی و ناگسستنی است. تفکر در ذات خویش و معرفت به جوهر خود ما را به این مطلب رهنمون می سازد که نفس انسان، جایگاه بس رفیع دارد و ارزش این را داشت که مسجود ملائکه گردد

علماء علم اخلاق صفات را به دو بخش فضائل ورذايل تقسيم مي کنند. فضائل يا اخلاق حسنه مجموعه دستورالعملهائي است که موجب دوري از گناه وعروج اخلاقي انسان مي گردد همانگونه که رذايل يا اخلاق فاسده که نتيجه با همان مخالفت با قوانين الهي است موجب سقوط انسان در دامنه گناه ودر نهايت جهنم مي گردد.برخي از فضائل اخلاقي عبارتند ،راستگويي ، انجام عمل صالح، انفاق ، حلم، سکوت ، حفظ زبان ، مدارا کردن با مردم ، تواضع ، فروبردن خشم، اداي امانت، حُسن خلق وخوش رفتاري، صله ارحام، نيکي به والدين، زيارت دوستان، نصيحت کردن دوستان و... اما برخي از رذائل اخلاقي از جمله حسد عبارتند از ريا، کبر، طمع ورزي، سوء خلق ، فخر فروشي، دروغ ، قطع رحم، ايذاء مسلمانان، عيب جوئي، شماتت و فخش دادن ، تهمت ، خلف وعده، سخن چيني، افشاء ، اسرار مردم و ... اما حسد چيست و راه درمان آن چيست؟ حسد در کتابهاي لغت اينگونه تعريف شده است: آرزو داشتن از اينکه نعمتي از کسي که از استحقاق آن را دارد زائل شود. نعمت مورد اشاره در تعريف مي تواند ، نعمت هاي ظاهري همچون مال و اموال، فرزندان صالح- همسر خوب و مهربان و مقام دينوي باشد يا نعمت هاي معنوي همچون اهل تقوي بودن، مورد احترام بودن و... در روايت آمده که حسد ايمان را مي سوزاند کما اينکه آتش هيزم مي سوزاند در روايت ديگري ديگري از حسد تعبير به آفت دين شده است. درمان حسادت درمان حسادت به دو صورت علمي و عملي امکان پذير است. درمان علمي حسادت : اين است که شخص حسود بداند حسادت براي دنيا و آخرت وي زيانبار است زيرا حسود با حسادت خود، از قضاي خداوندي روگردان شده است و نعمت هايي را که خداوند براي بندگانش معين نموده و عدل خداوندي را که در مُلک خويش با حکمت اقامه نموده است، مورد اعتراض قرار مي دهد، اين نسبت به عدالت خداوند حکيم، جنايت بزرگي است حسود از روش اولياي خدا دوري گزيده است، چرا که آنها جز براي خدا دوست، نمي داشتند، حسود با شيطان و ساير کافران شريک شده، خواستار بلايا و زوال نعمت ها از مومنين بلکه انسان هامي باشد « بسياري از اهل کتاب دوست دارند که شما را از ايمان به کفر باز گردانند به علت حسدي که در وجودشان دارند» درمان عملي حسادت راه درمان عملي حسادت آن است که همه پيامدهاي گفتاري و کرداري آنرا محکوم کند و نفس خود را به خلاف آنها مکلف نمايد. مثلاً اگر حسد، وي را وادار به سرزنش کرد زبان به مدح و ثنا گشايد و اگر وي را به سوي تکبر فرمان داد، نفس خويش را ملزم به تواضع کرده از طرف مقابل پوزش بطلبد واگر حسادت او را از بخشش منع نمود نفس را به بخشش بيشتر وادار سازد، هر گاه حسود با زحمت بسيار اينگونه عمل نمايد و فرد حسادت شده نيز به اعمال وي پي برده قلب او آرامش يافته و به او علاقمند خواهد شد. و هنگامي که اين محبت ظاهر شد حسود نيز به دوستي خود باز خواهد گشت و ميان آنها توافق و تفاهم ايجاد شده و ريشه حسادت خشکيده و قطع خواهد شد. حالت حسود در برابر دشمنان خويش سه گونه متصور است الف) در درون خويش، آزار و دلتنگي فرد حسادت شده را دوست دارد ولي قلباً و عقلاً اين روش را مکروه مي شمارد و خود را به خاطر آن سرزنش کرده، آرزومند يافتن راهي براي از بين بردن اين ميل باطني است، اين مشکل از حسد يقيناً مورد بخشش الهي قرار مي گيرد. زيرا که تحت اختيار انسان نيست. ب) حسود در درون خود صفت حسادت را دوست دارد و از آزار چه با زبان و ديگر جوارح، اظهار خشنودي مي کند. اين حالت به طور قطع همان حسدي است که در شرع منع گرديده است. ج) حالتي ميانه دو حالت قبل است يعني شخصي، با قلب خويش حسد مي ورزد بدون آن که نفس خويش را به خاطر آن مورد سرزنش قرار دهد ومنکر آگاهي قلب از آن شود ليکن اعضا و جوارح خويش را از اطاعت حسد و هماهنگي با مقتضيات و احوالات آن باز مي دارد. در ارزيابي اين حالت ميان اهل فن اختلاف است گروهي معتقدند که اين حالت در موارد شدت، خود خالي از گناه نيست. زيرا هر چند که فرد، ظاهراً خود را از حسد پاکيزده ساخته است. اما در باطن به زوال نعمت فرد حسادت شده را مي خواهد و در نفس او نيز تنفري نسبت به اين حالت وجود ندارد، بنابراين چنين شخصي نيز حسود و گناهکار است زيرا حسادت صفت قلب مي باشد و از افعالي بيروني نيست. گروهي ديگر برآنند که اگر صفت براعضا وجوارح انسان ظاهر نگرديد گناه محسوب نمي شود البته بسياري از اخبار واحاديث نيز بر اين امر دلالت دارند. حسادت گناه کبيره از روايات بدست مي آوريم حسادت گناه کبيره است وبر گناهان کبيره نيز وعده جهنم داده شده است اما بين حسادت وغبطه تفاوت است زيرا حسد يعني خشمگين شده از رسيدن نعمتي به کسي وآرزو کردن سلب آن از اواست ولي غبطه به معني آرزو کردن دارا شدن مثل نعمتي است که به ديگري رسيده است بدون اين که از رسيدن نعمت به آن شخص بدش بيايد وميل برطرف شدنش را داشته باشد، خلاصه ، غبطه آرزوي دارا شدن مثل همان نعمت است وحسد آرزوي برطرف شدن آن را از صاحبش. اما صادق (ع) فرمود: افراد با ايمان، غبطه مي خورند ولي حسد نمي ورزند، ولي افراد منافق، حسد مي ورزند وغبطه نمي خورند.

کتاب هاي روائي و اخلاقي شيعه حاوي دستورالعملهاي خاصي جهت تربيت جان و اعضاء و جوارح است . در اين كتابها به تفصيل درباره چگونگي استفاده از اين نعمت هاي الهي بحث شده و به خطرات ناشي از استفاده غلط اشاره گرديده است. مثلاً براي اينكه انسان از طريق چشم گناه نكند به مردان و زنان مؤمن سفارش نموده كه چشمان خود را از نامحرم بپوشانند و يا از نگاه به صحنه‌هاي شهوت انگيز احتراز نمايند و به اصطلاح قرآن غض النظر كنند و براي آنكه از طريق گوش گناه نشود دستور داده شده از شنيدن صداهاي اغواگر و نيز حضور در مجالس غيبت و تهمت و بدگوئي اجتناب نموده و بايد چشم و گوش را عادت به ديدن و شنيدن امور حلال و مباح داد، زيرا اعضاء و جوارح در روز قيامت مورد سئوال قرار مي‌گيرند و شهادت عليه انسان مي‌دهند. از جمله آيات قرآن كه دستور به حفظ چشم از گناه مي‌دهد عبارت ز آيات 30 و 31 سوره نور است و نيز آيه شريفه 36 سوره اسرا مي‌فرمايد : بدرستي گوش و چشم وقلب هر يك از آنها ( در قيامت ) سئوال خواهند شد. با توجه به مفاد اين آيات همه اركان وجودي انسان ( ذهن و عقل و جوارح ) مسئوليت پذير هستند لذا بايد مراقبت را سرلوحه تربيت نفس خود قرار دهيم . پيامبر گرامي اسلام در حديثي فرمودند : غيبت ( از آفات زبان ) در دين مسلمان از بيماري خوره در بدن انسان خطرناك تر است. در پايان به برخي از عواملي كه مي‌توان چشم و زبان خود را حفظ كرد و تماماً مستفاد از روايات اهل بيت (ع) است اشاره مي‌شود: چشم از نا محرم پوشاندن ، نگاه عميق به جهان ، نگاه به قرآن ، نگاه به عالم با تقوا و پرهيزكار ، احتراز از مجالس لهو لعب ، پرهيز از سخن بيهوده ، پرهيز از عيب جوئي و تهمت به ديگران ، پرهيز از جدال و مخاصمه بي دليل ، اجتناب از دروغ و مدح و ستايش بيهوده ، تلاوت قرآن ، پيشه كردن صدق و راستگوئي. خواننده گرامي را جهت كسب اطلاعات بيشتر به مطالعه كتاب ارزشمند كافي جلد دوم و سوم و نيز معراج السعاده ملا احمد نراقي دعوت مي‌نمايم.

آموزه‌هاي دين علاوه بر مسائل عبادي و تهذيب نفس كه تحت عنوان تكاليف عبادي مثل نماز ، روزه ، حج و ... از آنها نام برده مي شود ، حاوي دستورالعملهاي اخلاقي ( فردي و اجتماعي ) است كه روش معاشرت در خانواده و اجتماع را بيان مي‌كند و از آنجائي كه دين ( قرآن و سنت اهل بيت ) به پي‌ريزي برنامه‌هاي عملي جهت ساختن جامعه‌اي رو به رشد و صالح و خالي از هرگونه فساد، اجحاف ، ظلم دعوت مي‌نمايد خود به ارائه برنامه‌هاي خاص پيشقدم شده است. ابتدا جهت مزيد اطلاع به برخي از عناويني كه در روايات اهل بيت وارد شده و ارتباط تنگاتنگ با پايه‌هاي اخلاق اجتماعي و رفتارهاي جمعي دارد اشاره مي‌شود آن گاه به طور خاص به جوابگوئي از سئوالات ، اقدام مي‌شود. جهت دستيابي ساده‌تر ، موضوعات بطريق الفبائي بيان مي‌شوند: آزمندي و مذمت حرص ، اخلاص در عمل ، ادب ، الفت با ديگران ، امانتداري ، اميدواري ، انصاف ، انفاق ، ايثار ، از خود گذشتگي ، بردباري ، پارسائي ، پوزش خواستن ، تقدير و تشكر از كار درست ، پرهيز از تنبلي ، چاپلوسي ، حسابرسي اعمال ، رعايت حقوق مردم ، خردورزي ، پرهيز از خشم ، خوبي ورزي و خوبي كردن در حق ديگران ، خوشبختي و عوامل آن ، خودپسندي و نقش آن در ضايع كردن عقل و خرد ، نهي از خيانت ، دروغ و لزوم پرهيز از آن ، دشمني و دغلكاري و لزوم پرهيز از آن ، روشن بيني و فراست مؤمن ، شناخت زمان ، سپاسگزاري از خداوند و مردم ، كينه توزي و خيانت و نهي از آنها ، محبت و دوستي خداوند و همنوع ، مدارا كردن با مردم ، نهي از نوميدي از خداوند ، نيكوكاري ، وعده و عمل به آن حضرتعالي مي‌توانيد جهت اطلاعات جامع تر به كتاب شريف اصول كافي جلد سوم و چهارم يا ميزان الحكمه آقاي ري شهري مراجعه فرمائيد. اما در رابطه با موضوعات مطرح شده جهت بيان مسائل سعي مي‌شود به تفكيك و بطور اختصار به برخي از روايات اهل بيت (ع) اشاره مي‌شود. وقت شناسي : من عرف الايام لم يفعل عن الاستعداد كسي كه تاريخ و روزگار را بشناسد از آمادگي غفلت نمي‌كند الدنيا ساعه ... مالم يأت منها فليس تعرفه دنيا به منزله لحظه‌اي است آنچه كه از آن نيامده قادر بر شناخت آن نمي‌باشي العالم بزمانه لا تهجم عليه الوابس آگاه به زمان ، شبهات او را از پاي نمي‌اندازد. علي الاقل ان يكون عارفاً بزمانه بر انسان عاقل واجب است تا آگاه به زمان خودش باشد . من مات و لم يعرف امام زمانه .. مات ميته جاهليه كسي كه بميرد ولي امام زمان خودش را نشناسد .. بصورت انسان جاهل مرده است. اهميت انجام امور سر وقت امام علي (ع) در نهج البلاغه درباره ارزش وقت و لزوم استفاد هاز فرصتها به دفعات سخن گفته و نسبت به هدر دادن اوقات هشدار مي‌دهند. اضاعه الفرصه غصه از بين بردن فرصت و وقت عمل موجب غم و غصه مي‌شود. بادر الفرصه قبل ان تكون غصه فرصتها را غنيمت بشمار قبل از آنكه اندوهناك شوي الفرصه تمرمر السحاب فانتهزوا فرص الخير فرصتها همچون ابر مي‌گذرد پس از فرصتها خوب بهره گيريد درباره انجام امور در وقت خاص خود حضرت علي (ع) مي‌فرمايند : اليوم يوم العمل و لا حساب و الغد يوم الحساب و لا عمل ( دنيا وقت عمل و تكليف است و حسابرسي در كار نمي‌باشد و روز قيامت روز جزا و پاداش است و عمل در كار نمي‌باشد . پيامبر (ص) در دو حديث جداگانه مي‌فرمايند: از علامات مؤمن به خدا و روز قيامت وفاي به عهد و پيمان است . اذا وعدوا لم يخلفوا مؤمنين هنگامي كه وعده كنند خلف وعده نمي‌نمايند ادا دين : در اين باب روايات فراواني وارد شده بطوري كه فقها يك باب خاص را به آن اختصاص داده‌اند ، در اين رابطه به برخي از روايات اشاره مي‌شود. احب الاعمال ... اشباع جوعه المسلم و قضا ء دينه دوست داشتني ترين كار سير كردن مسلمان گرسنه و پرداختن بدهكاري ا واست . حق المؤمن علي اخيه المؤمن ان ... يقضي دينه از حقوق مؤمن بر برادر مؤمن خود ، آن است كه بدهكاري وي را ( در هنگامه تنگدستي ) بپردازد. امام باقر (ع) مي‌فرمايد : اول قطره من دم الشهيد كفاره الذنوب هالا الدين فان كفارته قضاءه اولين قطره خون شهيد موجب بخشش گناهان وي مي‌شود مگر بدهكاري ، كفاره بدهكاري او پرداخت بدهي وي است. در پايان به اين مطلب اشاره مي‌شود كه هدف خداوند در مكلف كردن بندگان و نهي آنها از اعمال زشت ايجاد جامعه‌اي صالح كه همه انسانها در يك شرايط متعادل و قابل قبول به رشد و تعالي معنوي و انساني خود برسند ، واضح و مبرهن است كه اولين اثر وقت شناسي و انجام كارها به موقع و سروقت نظم بخشي به زندگي فردي و اجتماعي و در نتيجه بهترين استفاده از عمر در ايجاد زندگي سالم است . يكي از امور مذموم در اسلام به آينده حواله دادن كارها است كه اصطلاحاً به آن تسويف مي‌گويند. در تفسير آيه 74 سوره اسرا از امام صادق (ع) روايت شده مقصود كسي است كه حج واجب را به تأخير مي‌اندازد تا اينكه مرگ به سراغ وي مي آيد . از اين دسته روايات در بحث نماز و حج و غيره وارد شده و اين نشان از اهميت وقت و تأثير زياد . آن در تكوين شخصيت ديني و انساني است . به برخي از روايات اشاره مي‌شود . اياك والتسويف بپرهيزيد از به تأخير انداختن كارها الهي اليك اشكو نفساً .. تسوفني بالتوبه پروردگار من به تو از نفس خود شكايت مي‌كنم ، كه توبه مرا به تأخير مي‌اندازد. من اشتاق الي الجنه سارع الي الحسنات كسي كه شوق بهشت دارد سرعت در كارهاي نيك مي‌گيرد من راقب الموت سارع الي الخيرات كسي كه مراقب مرگ است سرعت در كارهاي خير مي گيرد. سارعوا في طلب العلم سرعت گيريد درطلب دانش باشدكه همگان با اجراي دقيق اصول اخلاقي ، جامعه‌اي با فرهنگ بسازيم.

اولين قدم در مبارزه با كژي هاي نفس ، شناخت حقيقت انساني خود است كه سرلوحه و زيربناي همه امور است . حتي خداشناسي بدون معرفت نفس حاصل نخواهد شد . عده أي از عرفا بر اين نظر هستند براي آنكه شخص در اين مبارزه پيروز شود خود را عادت به انجام فرائض الهي و ترك محرمات دهد و در مرحله بعد به تخليه عادات زشت و صفات رذيله بپردازد. چنين شخصي از افراط و تفريط بر حذر مي باشد و از افتادن در چاه ويل عفن دنيا مداري و مظاهر دنيا بر كنار مي ماند . زياد خواهي ، دروغ ، غيبت ، خيانت و ترك فرائض الهي از بزرگترين موانع رشد و تعالي انسان است . نفس اماره جز با انجام فرائض و مقاومت در برابر خواهشهاي آن به بند كشيده نمي شود .

نوعاً گناهان بشري ناشي از جهل به ساحت قدس ربوبي و يا عناد و خصومت و اغواء شيطان و اطاعت از نفس اماره مي باشد. از اينكه شما به صرف انجام يك گناه ناراحت مي شويد ، نشانه بيداري وجدان و عدم آلودگي كامل روح شما مي باشد . براي گريز از اين نقصيها بايد خود را عادت به انجام فرائض الهي ( انجام واجبات و ترك محرمات ) دهيد . فهم دبن ( قرآن و سنت پيامبر (ص) و ائمه (ع) ) اصلي بسيار مهم در نگرش انسان به جهان دارد . قطعاً رفتار كسي كه به خدا و قيامت اعتقاد دارد با فردي كه انگيزه ديني ندارد فرق دارد ، از آنجائي كه ديندار نگاهي اخروي به عملكرد و اعمال خود دارد از بسياري ناهنجاريهاي اخلاقي ( فردي و اجتماعي ) دوري مي كند و سعي در كسب رضايت خداوند دارد . شايد نگاه دنيا مدارانه به امور مختلف باعث خلأ فكري و در نهابت بي توجهي به دستورات شرعي و ارتكاب گناه مي شود و روشن است غرض خداوند از خلق انسان علاوه بر آنكه كامل شدن جهان مي باشد به فعليت رساندن كمالات انسان نيز مقصود و منظور مي باشد . همه به اين دنيا آمده‌ايم تا به كمال برسيم . با يك برنامه ريزي صحيح كه توأم با مطالعه دقيق مباني نظري در حوزه دين و اخلاق ، انجام دستورات شرعي ، دوري كردن از صحنه هاي هيجان انگيز و مجالس گناه ، عادت دادن زبان به ذكر الهي و چشم پوشي از نامحرم و حضور در محافل و انجمنهاي ديني ، علمي ، ورزشي ، هنري ، زمينه رضايت‌مندي خداوند و پدر و مادر را فراهم آوريد . به اميد فضل خداوند نشانه مؤمن است يأس را از خود دور كنيد كه شيطان ازشما دور مي شود . با تكيه و توكل بر خداوند زندگي خود را بر نيكي ها بنا كنيد

مهمترين عامل در تقويت روحيه و اعتماد به نفس داشتن انگيزه صحيح و اجراي دستورات و موازين شرعي است . مطالعه متون ديني ( قرآن و حديث اهل بيت(ع) ) آينده نگري ، برنامه ريزي ، دوري گزيدن از مجالس گناه ، شركت در محافل و انجمنهاي علمي ، ديني ، ورزشي ، هنري و انتخاب دوستان با فضيلت مي تواند زمينه هاي ترقي و پيشرفت را در تمامي امور فراهم سازد . هدفمندي در زندگي كليد جوشش و حركت است ، فردي كه مي داند چه چيزي مي خواهد آن را بدست خواهد آورد و الا در تاريكي.

عشق يا حب لفظ مشتركي است كه همه چيزهايي كه انسان به آنها تعلق خاطر دارد را در بر مي‌گيرد. لذا در آيات قرآن ، از حب به دنيا ، زن ، فرزند ، مال ، خدا سخن رفته است. به آيات ذيل توجه فرمائيد: 1) فيه رجال يحبون ان يتطهروا والله يحب المطهرين – سوره توبه آيه 18 2) ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين آمنوا – نور آيه 19 3) ان هؤلاء يحبون العاجله و يذرون وراءهم يوماً ثقيلا – انسان آيه 27 4 ) زين للناس حب الشهوات من النساء والبنين – آل عمران آيه 14 5) و تحبون المال حبا جما – فجر آيه 20 6) نحل آيه 107- انسان آيه 8 – مائده آيه 18 – يوسف آيه 30 همانگونه كه ملاحظه مي‌شود، در اين آيات ، محبوب انسانها متفاوت بر شمرده شده است . گروهي دنيا و متعلقات آن را دوست دارند و آنها عشق مي‌ورزند و برخي آنچه كه رنگ و بوي خدا مي‌دهد دوست دارند . از منظر قرآن عشق به مال ، زن ، فرزند اگر صرفاً براي اشتهاي نفساني باشد مذموم و ناپسند شمرده شده بطوري كه اين قبيل مسائل گاهي باعث گمراهي و سقوط اخلاقي انسان را فراهم مي‌آورند ، ولي اگر انسان دوستي و عشق به اين موضوعات را از آن جهت كه وسيله تعالي و سعادت او هستند كما اينكه در آيه 187 بقره در مورد زنان آمده : هن لباس لكم و انتم لباس لهن زنان و مردان به لباس تشبيه شده‌اند ، زيرا همانطوري كه لباس انسان را از گرما و سرما محافظت مي‌كند ، زن و مرد نيز حكم محافظ را براي هم دارند ، اگر با اين نيت هر شخصي به همسر خود عشق بورزد علاوه بر آنكه ممنوع نيست ، بلكه امري پسنديده و مطلوب هم از ديدگا ه قرآن و سنت است . با اين تفسير ، عشق به همسر سايه‌اي از عشق به خداست ولو آنكه براي رسيدن به تعالي و كمال وجودي بايد از اين مرحله گذر كرد و به عشق حقيقي يعني خدا نائل گردد.