1404-ارد-27
2020 Jan 23
امام رضا علیه السلام :

«پیوند خویشاوندى‌ را برقرار کنید گرچه‌ با جرعه‌ آبى‌ باشد ، و بهترین‌ پیوندخویشاوندى‌ ، خوددارى‌ از آزار خویشاوندان‌ است‌» (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۴۶۹)

25-May-17
1404-اردیبهشت-27

پرسش و پاسخ

فلسفه اخلاق

براي تشخيص راه صواب از خطا، موازيني در دست است و آنها عبارتنداز: قرآن، سيره عملي و نظري پيامبرو ائمه (ع) زندگي آن بزرگواران سرشار از رهنمودهاي قابل اجراء مي باشد. به نظر مي رسد، قضاوت قابل قبول در مورد ديگران، نبايد منحصر در گفته هاي آنان باشد بلكه، عملكرد آنها بايد مد نظر واقع شود. بنابر برخي از احاديث بايد مردم را با عمل خود به اسلام فرا بخوانيم نه با گفته هاي خالي از عمل و آنكه در ظاهري آراسته و زيبا اداء شود.

خوش بيني و يا بدبيني مطلق امر پسنديده اي نيست و اعتماد به نفس و بالا بردن روحيه خود و ديگران، خوب و قابل ستايش است. براي اينكه دچار افراط و تفريط در زندگي نشويم، بايد روحيه واقع بيني را در خود تقويت نمائيم. براي اعتماد به ديگران، بايد به ميزان و ثاقت، پاي بندي به موازين اخلاقي و ديني آنها مورد تائيد قرار گيرد. كساني كه از انجام محرمات ابائي ندارند، شايستگي تكيه كردن و اعتماد را ندارند و يا كساني كه از دروغ گفتن و يا ساير رفتارهاي ناشايست احتراز نمي كنند، بايد پرهيز كرد كما اينكه بدون دليل و هيچ قرينه خاصي نمي توان به ديگران بدگوئي كرد و يا آنها را مورد نكوهش قرار داد. بهترين روش براي ايجاد روحيه اعتماد به نفس، هدفمند بودن در زندگي و تلاش بي وقفه در جهت برنامه ريزي در كار و تحصيل و زندگي مي باشد، نبايد با كمترين مشكلات از هدف دست كشيد، سعي كنيد كارهاي خوب را دنبال كنيد و از پي گيري امور بي محتوا و بي نتيجه احتراز نمائيد، تشويق ديگران، بخاطر كارهاي پسنديده، تاثير زيادي در موفقيت آنها دارد. در نتيجه، توكل، صبر، تلاش، هدفداري و برنامه ريزي مناسب، باعث روحيه اعتماد به نفس خواهد شد.

انجام كارهاي خارق العاده، نتيجه برخي رياضتهاي نفساني است، بطوري كه اگرنفس انسان(كه مجرد است) تحت شرايطي تربيت شود مي تواند با كمك گرفتن از برخي نيروهاي غيبي دست به كارهائي بزند كه افراد عادي از انجامش ناتوانند و در اين مسئله بين مومن و غيره گرچه اشتراكاتي است اما انسان مومن، (ايمان كامل كه در انسان معصوم كه ولي و مظهر اسماء و صفات الهي است، تجلي يافته) قادر بر انجام كارهائي است كه از توان مومنين عادي و مرتاضان خارج است. پس اعمال خارق العاده دليل بر ايمان به خدا نمي باشد و بر فرض آنكه فردي مومن باشد و اينگونه كارها را انجام دهد، دليلي بر فريب نخوردن دائمي او نيست، مگر آنكه معصوم باشد و مقام عصمت، او را از درغلتيدن در گناه باز دارد.

پاره أي موضوعات در زندگي انسان وجود دارد كه نقش تعيين كننده أي در سرنوشت او دارند، مثلاً سعادت و شقاوت و علل موجده آن از جمله آن موضوعات هستند. انسان در طي مراحل زندگي گاهاً با مسائلي درگير است كه علاوه بر كمك گرفتن از دانش و عقل خود بايد از منبعي لايزال و دائمي كه به تمام جوانب نيازهاي بشر واقف است بهره مند گردد، گرچه عقل و دانشهاي بشري در خيلي از مباحث كارگشا هستند ليكن تجربه ثابت كرده كه درك همه جانبه و بي عيب و نقص خواسته هاي انساني از ناحيه عقل، غير ممكن است، زيرا عقل به همه جوانب و عوامل پنهان خلقت بشري و نظام آفرينش دسترسي ندارد، لذا براي دستيابي به هدايت كامل، محتاج به مكتبي جامع كه تامين كننده سعادت حقيقي او باشد است. آنچه كه بالاتر از افق انسان قرار گرفته وحي مي باشد، وحي كه بطور كامل در دين تجلي يافته با نگاهي فراخ و عميق نسبت به انسان، شايستگي تمام براي هدايت دارد فلذا، انسان به عنوان يك موجود تكامل خواه، براي رفع حوائج دروني و اخلاقي، اجتماعي. به دين تكيه مي كند. پيامبران و اولياء، خاصه حضرت محمد (ص) و ائمه (ع) بعنوان وسائط فيض خداوندي و حامل وحي الهي، الگوهاي شايسته أي براي بشريت جهت رسيدن به كمال مي باشند. بعد از اين بزرگواران، ساير انسانهاي متقي و انديشمندي كه هريك از آنها در كاروان علم و دانش انساني و نيز اصلاح و هدايت جوامع،بسوي عدالت و فضيلت، نقش داشته، مي باشند، مطالعه زندگي و سرگذشت آنها به ما، در موفقيت و سير و سلوك صحيح زندگي مي كند.

ما براي رسيدن به قرب معنوي بايد به موازين شرعي عمل نمود. واجبات الهي را انجام و محرمات را ترك نمائيم، آنگاه رذائل اخلاقي را از درون خود بيرون كنيم، بدين معنا كه تا حسد، دروغ، كبر. عجب و … در جان و روح ما ريشه دوانده باشد نمي توانيم روح خدائي پيدا كنيم.

فرزند عزيز، استجابت و عدم استجابت دعا بدست خداوند است. وظيفه ما بندگان در كنار تلاش و كوشش و انجام فعاليتهاي روزمره و تكاليف، دعا كردن به ساحت مقدس پروردگار است. از آنجائي كه خداوند آگاه به قلبها و اعمال ما مي باشد، به گفته ها و نجواهاي ما گوش مي دهد و چون او دانا به مصلحت بندگان خود است در صورتي كه صلاح ما باشد دعاي ما را اجابت مي كند و در صورتي كه صلاح نباشد چون ما را دوست دارد يا اجابت را به تاخير مي اندازد و يا اصلاً اجابت نمي كند. البته همان گونه كه عرض كرديم. در كنار دعا نبايد از تلاش دست كشيد. زيرا تا يك بنده نيت خير و يا عمل خوب نداشته باشد، نبايد انتظار داشته باشد خداوند خواسته هاي او را جامع عمل بپوشاند.

خداوند براي هدايت بشر علاوه بر حجت ظاهري ( نبي، امام، كتاب ) حجت باطني يعني عقل را نيز در اختيار او قرار داده است، اين دو به كمك يكديگر فراسوي انسان را معلوم كرده اند و تنها به واسطه مخالفتها و تبعيت از هوي و اطاعت از شيطان به كژه راهه قدم مي گذارد. هريك از عقل و شرع ( كتاب و سنت ) كه در احكام خود تضادي با يكديگر ندارند، راهكارهائي را ارائه مي دهند، اثبات خداوند، لزوم نبوت و امامت عامه ، معاد، عدل، بر پايه احكام عقلي استوار است و شريعت به تقنين ( واجبات و محرمات ) اقدام نموده است، نتيجه تبعيت از احكام عقلي و قوانين شرعي ( كتاب و سنت ) هدايت و پيمودن راه مستقيم است و در غير اين صورت چيزي جز ضلالت و گمراهي و گناه بدنبال ندارد. به نظر مي رسد براي اجتناب از گناه، اولاً انجام دستورات شرعي ( واجبات، محرمات و مستحبات ) را نصب العين خود قرار داده و از مطالعه قرآن و كتب اخلاقي از جمله چهل حديث امام خميني (ره)، كتاب شريف اصول كافي جلد دوم و سوم و كتابهاي استاد مطهري را در برنامه هاي روزانه غفلت نكنيد . ثانياً از اطاعت عقل عملي كه به انسان فرمان پيروي از احكام صحيح و راه هاي منطقي را مي دهد، سرباز نزنيم .

لا اقسم بالنفس الوامه ... سوگند به نفس لوامه ، وجدان بيدار و ملامت گر بل يريد الانسان ليفجر امامه ( انسان شك در معاد ندارد ) بلكه او مي خواهد (آزاد باشد) مادام العمر گناه كند پاسخ به سئوال فوق منوط به شناخت عميق انسان از وجود و مراتب روحي خود است و مادامي كه بر آنها اطلاع نيابد نمي تواند به علل گرايش به گناه پي ببرد . همانگونه كه فلاسفه مسلمان با استناد به آيات قرآن كريم و احاديث فرموده اند روح و نفس انسان سه مرحله دارد: الف) نفس اماره يعني روح سركش كه پيوسته انسان را به زشتي ها و بدي ها دعوت مي كند و شهوات و فجور را در برابر او زينت مي بخشد . اين همان چيزي كه همسر عزيز مصر به آن اشاره كرد و ما ابري نفسي ان النفس لاماره بالسوء ( من هرگز نفس خود را تبرئه نمي كنم ، چرا كه نفس سركش همواره به بدي ها فرمان مي دهد ) ب) نفس لوامه ،‌ روحي است بيدار و نسبتاً آگاه ، هر چند در برابر گناه مصونيت نيافته گاه لغزش مي كند و در دامان گناه مي افتد اما كمي بعد بيدار مي شود و توبه مي كند و به مسير سعادت باز مي گردد ، انحراف درباره او كاملاً ممكن ، ولي موقتي است نه دائمي ، گناه از او سر مي زند اما چيزي نمي گذرد كه خود را سرزنش مي كند . اين همان چيزي است كه از آن به عنوان وجدان اخلاقي ياد مي كنند ج) نفس مطمئنه يعني روح تكامل يافته اي كه به مرحله اطمينان رسيده ،‌ نفس سركش را رام كرده و به مقام تقواي كامل و احساس مسئوليت رسيده كه ديگر به آساني لغزش براي او امكان پذير نيست به اين مرحله ار نفس آدمي ،‌ آيات يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضية مرضية اشاره دارد با توجه به مراتب روح و نفس انسان كه به آنها اشاره شد ، هر گاه نفس انسان در مرحله اي از مراحل مذكور تبلور يابد و يا به عبارتي ديگر نفس انسان متجلي آن گردد ، اعمال و رفتارهاي متناسب با آن از او سر مي زند و از آنجايي كه نفس اماره يا سركش ،‌ آدمي را به گناه دعوت مي كند تا از تمكين فرامين الهي اجتناب كند و با توجه به مطلب مذكور ، انسان از دست يازيدن به گناه و معصيت ابائي ندارد زيرا گناه و فسق مطابق با اين مرحله از مراحل روح آدم است و عذاب براي او بي معنا مي گردد و بالعكس كسي كه روح او تربيت شده و از مراحل كمال اخلاقي بهره مند است انجام گناه براي او سخت و ناگوار است و در صورت ارتكاب آن پشيمان گشته و از كرده خود استغفار مي كند . اولياء الهي از گناه فرار مي كردند همان گوه كه ميش از گرگ فرار مي كند حتي از عمل به امور شبهناك نيز دوري مي كردند . از آيه 5 سوره قيامت نيز استفاده مي شود كه انسان بواسطه عدم پايبندي به اصول و مباني ديني و اخلاق مي خواهد به هر كاري آزادانه دست بزند ،‌زيرا اعتقاد به دين ،‌دوري از گناه و لذت هاي زود گذر ولي دردناك و مصيبت بار آن را به دنبال دارد . شايد گفته شود عمل به دين و دستورات اخلاقي سخت و طاقت فرسا است و از لذائذ دنيوي دنيوي ما را محروم مي سازد . در جواب مي آيد ،‌فلسفه وضع دين ، كمك به بشر براي كسب فلاح و رستگاري و نيز دستيابي مطمئن به مصالح دنيوي و اخروي است . دين و احكام ديني نه براي ايجاد قيود زائد و يا ايجاد مانع بر سر راه انسان است بلكه هدف ، كمك به سلامت رسيدن انسان از دست اندازهاي دنيا مي باشد . نگاه نكردن به نا محرم ، نخوردن مال مردم و ... گر چه سخت و مخالف هوي نفس است ليكن صبر در مقابل گناه به ايجاد امنيت اخلاقي ( فردي ،‌ اجتماعي ) مي انجامد ،‌ كتاب هاي روائي ما مشحون از كلمات ائمه (ع) است كه به توصيف تأثير گناه در از بين بردن اخلاق عمومي و نابودي كيان جامعه ، اشاره شده است . مطالعه كتاب هاي اخلاق ناصري ، جامع السعادت ، چهل حديث امام خميني (ره) ، جلد دوم اصول كافي به شما پيشنهاد مي گردد در مقابل انسان هايي كه (فاميل و خانواده ) از انسان بيش از حد انتظار دارند و فقط به خودشان فكر كرده و سعي در حل مسايل خودشان با كمك من دارند ، چه بكنم ؟ بر اساس آيات شريفه ولا نكلف نفساً الا وسعها و لا يكلف ال... نفساً الا وسعها و نيز مفاد برخي از احاديث اهل بيت (ع) هيچ كس بيش از طاقتش مسئوليت ندارد و بهتر است با شخص متوقع ، ( ضمن احترام به او ) از عدم توانائي خود در بر آورده ساختن همه خواسته هايش صحبت كنيد و در صورتي كه لجوجانه و غير منطقي خواست خود اصرار ورزيدند رابطه خود را با آنها به حداقل برسانيد .

منابع ديني ( قرآن و سنت ) از اركان مهم تربيتي است و بهترين آموزه هاي اخلاقي در آنها به كرات و در شكل هاي مختلف تذكر داده شده است . ابتدا به برخي آيات و احاديث مورد بحث اشاره آن گاه با استعانت از روايات به بيان چگونگي مبارزه با صفات زشت غناء ، غيبت و دروغ مي پردازيم . و انهم ليقولون منكراً من القول و زوراً ... واجتنبوا قول الزور والذين لا يشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا كراما بنا بر تفسير گروهي از مفسرين مراد از زور در آيات فوق كلمات لغو و بيهوده اي است كه حاوي معاني باطل و مفاهيم غلط هستند ،‌مي باشد در حديثي از امام صادق (ع) آمده است كه استماع به غناء موجب نفاق و كفر مي گردد . و يا در حديثي ديگر آمده كه زن مغني ملعونه است و كسي كه از كسب او استفاده كند نيز ملعون است اما در بحث غيبت ، آيات و روايات بيشتري در مذمت آن وارد شده است از جمله عبارتند : ولا يغتب بعضكم بعضاً ايحب احدكم ان يأكل لحم اخيه ميتاً فكرهتموه ان الذين يحبون ان تشيعه الفاحشه في الذين آمنوا لهم عذاب اليم در حديثي از پيامبر (ص) آمده : اجتنبوا الغيبه فانها الام ( غذا ) كلاب النار امام صادق (ع) مي فرمايد : و المؤمن حرام علي المؤمن ان يظلمه او يخذله او يغتا به او يدفعه دفعه اما كذب و دروغ ، مكرراً در قرآن و سنت مذمت شده است و در برخي از روايات دروغ كليد همه ي بدي ها و گناهان شمرده شده است . آيات ذيل به طور صريح دروغ را باطل شمرده است . زمر آيه 32 – نجم آيه 11 – يس آيه 15 – بقره آيه 10 – انعام آيه 21 و 66 – فرقان آيه 11 – شعراء آيات 105و 123 و 141 و 160 – اعراف آيات 64 و 72 و 92 و 40 و 36 و 101 و 136 اين آيات تنها بخش كوچكي از آيات تحريم دروغ است اما برخي روايات و احاديثي كه كذب را باطل مي دانند عبارتند : 1- الكاذب علي شفا مخزاه و هلكه 2- من كثر كذبه ذهب بهاؤه 3- ان مما اعان ال... به علي الكذابين النسيان 4- ان الكذاب يكذب حتي يجي بالصدق فلا يصدق 5- الكذب يسود الوجه بعد از بيان آيات و روايات حرمت غناء دروغ و غيبت اجمالاً به استحضار شما مي رسانيم كه بهترين روش براي اجتناب از گناه به طور كلي و گناهان مورد بحث به طور خاص ، دوري گزيدن از مجالس و محافلي است كه در آن جاها گناه صورت مي گيرد و نيز پرهيز كردن ار رفاقت و دوستي با كساني كه اهل گناه مي باشند . پيشنهاد مي شود كه مطالعه قرآن ، كتابهاي حديث ، اخلاق ،‌تاريخ و نيز كتب و ديوان اشعار بزرگان شعر و ادب را در اوقات فراغت ،‌ جزو برنامه هاي زندگي خود قرار دهيد . و بهترين راه براي امر به معروف و نهي از منكر ، عمل شخص به موازين شرعي و اجتناب از گناه است ، كسي كه دروغ نمي گويد ، غيبت مؤمن نمي كند و غناء گوش نمي دهد حرف او تأثير گذار است البته امر به معروف و نهي از منكر شرايطي دارد كه احتمال تأثير پذيري مخاطب يكي از آنها است .

در روايتي از امام عسكري (ع) نقل شده كه فرمودند : « جعلت الخبائث كلها في بيت و جعل مفتاحه الكذب » يعني گناهان و پليدي ها در خانه اي قرار داده شده و كليد آن دروغ است . اصولاً دروغ كوچك و بزرگ ندارد مگر با در نظر گرفتن متعلق آن يعني درباره آن چه كه دروغ گفته ايم ولي آن چه مهم است درباره نفس خلاف واقع گفتن است كه نوعي دو روئي و نفاق است . پيامبر (ص) فرمودند : الكذب باب من ابواب النفاق دروغ دري از درهاي نفاق است و لذا دروغ نمي تواند گناه كوچكي تصور شود و لذا در رواياتي از گناهان بسيار بد شمرده شده است . حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايند « لا سوء اسوء من الكذب » يعني هيچ بدي بدتر از دروغ نيست چرا دروغ اين قدر مذمت شده است ؟ چون گناهي است كه به طور روز مره همه با آن درگير هستند و مي تواند زمينه انجام خلاف را براي انسان ايجاد كند. در حلي كه گناهان ديگر اين گونه نيستند و در موارد نادري براي انسان ممكن است پيش آيد بنا بر اين عادت به دروغ مي تواند انجام كارهاي خلاف ديگر را بريا ما هموار كند . پيامبر (ص) مي فرمايد : اياكم و الكذب فان الكذب يهدي الي الفجور يعني از دروغ بپرهيزيد كه انسان را به گناه هدايت و رهنمون مي كند .

قطعاً از نظر عقل و شرع عذاب خداوند متوجه كسي است كه مرتكب گناهي شده باشد و يا حقي را ناديده گرفته باشد خواه حق ال... باشد يا حق الناس . پس اگر واجبي ترك نشده و يا حرامي انجام نگرفته باشد و يا در صورت انجام حرام ، توبه واقعي صورت گرفته باشد عذابي متوجه انسان نخواهد بود .

براي اينكه انسان عقايد و نظرات خود را عمل كند مهمترين چيز ، تقويت آن باور و ايمان است كه لزوم انجام آن را براي ما روشن تر مي كند و لذا اگر ايمان قوي باشد قطعاً علم و تقوي مستحكم و زمينه و اراده لازم را براي انجام اعمال ايجاد مي كند . در عين حال لازم است برنامه روزمره و منظم براي خود در نظر بگيريد و در شروع بايد به تدريج عمل كرد و يكباره همه كارها را با هم انجام ندهيد ولي سعي كنيد سير تكاملي در برنامه خود در نظر بگيريد و پس روي نكيند .

انسان در برخورد با ديگران بايد معيارهايي را در نظر بگيرد اول اينكه اصل در زندگي انسان بايد بر اساس احترام به ديگران باشد كه در واقع رفتار محترمانه نياز شخصي خود ما مي باشد پيش از اين كه ديگران به احترام كردن ما نياز داشته باشند اين خود ما هستيم كه به آن نياز داريم پس نبايد هميشه مانند ديگران برخورد كنيم ، گذشت خصلتي انساني و اسلامي است ، در مرحله بعد قطعاً افراد متفاوتند ، رابطه ما با پدر و مادر و برادر ، استاد نبايد به يك اندازه باشد حقي كه والدين بر انسان دارند بسيار سنگين است و لذا اين حقوق اقتضاء مي كند كه انسان احترام بيشتري براي آنها در نظر بگيرد گر چه آنها به نظر ما وظايف خود را انجام نداده باشند . نتيجه اينكه ما نسبت به همه افراد بايد يك حداقل احترام را رعايت كنيم ولي هر چه طرف مقابل داراي حق بيشتري بر ما باشد ما متقابلاً بايد مراعات بيشتري كنيم .

علم اخلاق علمي است كه صفات نفساني خوب و بد و اعمال اختياري متناسب با آنها را معرفي مي كند و شيوه تحصيبل صفات نفساني خوب و انجام اعمال پسنديده و دوري از صفات نفساني بد و اعمال ناپسند را نشان مي دهد. (1) بنابراين بخشي از اخلاق مربوط به رفتار انسان بوده كه در پديد آمدن ملكات نفساني انسان موثر است و رفتار انسان با اعضا مختلف او از جمله چشم، گوش، زبان، دست،‌ پا و . . . سامان مي گيرد لذا آن بخش از اخلاق كه مربوط به رفتار زباني انسان است كه منجر به نوعي ملكه نفساني در انسان مي شود اخلاق زباني خواهد بود مثلا انسان كه راستگو است يا دروغگو يا امانت دار است يا اهل خيانت . . . از اين جمله است. اصولا رابطه اخلاق و عمل ، رابطه دو سويه است اخلاق هم مي تواند از عمل انسان متاثر باشد و هم موثر اخلاق. انسان و ملكات نفساني او متاثر از اعمال است وقتي اين عمل در نفس انسان ملكه شد و رسوخ كرد مي تواند عمل متناسب با خود را در انسان ايجاد كند. با توضيحات فوق روشن شد كه اعمالي كه انسان با زبان خود مرتكب مي شود چقدر در شخصيت او موثر است. شخصيت انسان در ميان كلمات او نهفته است. علم اخلاق بخشي از مباحث خود را به اخلاق لساني اختصاص داده است، عيب جويي و عيب پوشي، افشاء سر و راز داري، سخن چيني، جدال و مخاصمه، بذله گويي و افراط در مزاح، غيبت، دروغ و راست گويي . . . موارد ديگر از جمله رفتار اخلاقي است كه با زبان انجام مي شود. ناگفته نمايند از ميان گناهان اعضاء گناه زبان بيش از اعضا ديگر است. (2) پي نوشت: 1- تهذيب الاخلاق ابن مسكويه 27 2-احياء علوم الدين ، مجمة البيضاء، معراج السعادة

اصولاً عادت به انجام يك عمل نمي تواند ارزشمند باشد مگر اينكه منشاء آن ، شناخت و معرفت كافي باشد تا اينكه اعمال در زندگي انسان يك رويه پيدا كند پس ما بايد آگاهي و اراده را در خود تقويت كنيم و تمرين صبر اهميت زيادي دارد .