قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
در فلسفه صدرائي (ملاصدرا«ره») ) ثابت شده است كه زمان بعد چهارم اجسام مادي است و در تعريف آن آمده كه زمان عبارت است از مقدار حركت، و از آنجائي كه نشئه دنيا (ماده) حركت جزء ذات آن است (حركت جوهري) و علاوه بر آن حركت در اعراض نيز مورد تاييد اكثر بلكه همه فيلسوفان مسلمان (فلسفه مشاء، اشراق، صدرائي) قرار گرفته است و از جهت ديگر مي دانيم كه عالم برزخ و در درجه أي بالاتر عالم آخرت، از اوصاف اجسام نشئه دنيا تهي است، نتيجه مي گيريم كه در آنجا زمان معنا ندارد يا لااقل معناي آنچه كه در دنيا درك مي كنيم بر آن حاكم نمي باشد، بلكه آنجا فعليت محض حاكم است، به تعبير ديگر در آنجا هيچ حالت انتظار و شدن نيست در نتيجه توقف و يا حركت زماني بي معنا است. براي آگاهي از فلسفه خلقت فرشتگان، بايد به نقش آنها در جهان آفرينش توجه كنيم.
با توجه به نکات پیش گفته هر موجودی هدفمند است و برای رسیدن به کمالی ایجاد شده است بنابراین اجزاء سازنده آن به گونه ای طراحی و سازماندهی و مرتب شده که بتواند به آن هدف و غایت مورد نظر برسد. مثلا یک دانه گندم یا هسته گیاه یا درخت هریک به گونه ای هدایت شده اند که بر اساس اطلاعاتی که خداوند در بخش نرم افزاری آنها (هارد آن) ریخته تحت تاثیر گرما و رطوبت خاص تکثیر سلولی انجام می شود و بخشی از آن تبدیل به ریشه می شود بخشی ساقه و بخشی شاخه و برگ و گل و ... هر کدام کار خاصی انجام می دهد برگها به گونه ای طراحی شده (پهن) که بتواند در برابر نور و گرمای خورشید با عمل فتوسنتز دی اکسید کربن را از هوا گرفته، کربن را در خود ذخیره کرده و اکسیژن را آزاد کند چنانکه ریشه با ساختار نازکتر و با حرکت سریعتر به درون خاک نفوذ می کند تا به رطوبت و آب نزدیک شده و آب را برای حیات گیاه جذب کند و آن را از طریق کانالهای ویژه به بقیه اجزاء گیاه پمپاژ کرده و برساندو... پس هرجزئی و هر موجودی هدایتی در خور و متناسب با سازمان وجودی آن دارد.
بنابر مفاد بسياري از آيات قرآن كريم ، و احاديث اهل بيت (ع) فرشتگان، وسائل تدبير الهي هستند. بدين معنا كه خداوند جهت تدبير عالم از جهات مختلف (علم – رزق – مرگ و مير – فروفرستادن باران – برف و …) از برخي نيروهاي غيبي بهره گرفته و آنها را واسطه اعمال قدرت و يا رساندن علم (وحي) قرار مي دهد. زيرا خداوند خود مستقيماً در بسياري از امور دخالت نمي كند مثلاً: عزرائيل را واسطه براي اخذ روح، ميكائيل را واسطه رزق و تقسيم آن و جبرئيل را واسطه رساندن وحي و اسرافيل را واسطه احياء قرار داده است. علاوه بر اين ملائكه كه اشرف ملائكه هستند ملائكه بسيار زياد ديگر در خدمتگزاري به دستگاه آفرينش مشغول هستند. (كتابهاي علم اليقين مرحوم فيض كاشاني بخش ملائكه)و(ملائكه از نظر روائي، قرآني و عقلي، نوشته آقاي رجالي تهراني) مي توانند به شما در فهم جايگاه ملائكه در نظام خلقت كمك كنند
هدایت تشریعی یعنی هدایتی که به وسیله انبیاء و از کانال شریعت انجام می شود. شریعت دارای دستورات و باید و نبایدهایی است که در مجموع راه رسیدن به هدف را فراروی انسان قرار می دهد و کسانی که این راه را بپذیرند و طی کنند به هدف می رسند.
در دنيا علاوه بر اديان الهي (اسلام، يهوديت، مسيحيت) اديان بشري همچون (هندوئيسم، بوديسم، شينتوئيسم) نيز پيرواني دارند. مذهب شيعه داراي فرقه هاي مختلفي است، بزرگترين آنها شيعه اثني عشري است، بعد از آنها شيعه زيدي، شيعه اسماعيلي قرار دارند. البته فرقه هاي ديگري نيز هست كه مي توانيد براي كسب اطلاع به كتاب ملل و نحل شهرستاني مراجعه نمائيد
هدایت عام یعنی هدایتی که اختصاص به موجود خاصی ندارد وهمه موجودات از این نوع هدایت برخوردارند که هدایت تکوینی نیز نامبردار است و خداوند هر موجودی را به گونه ای ساخته و طراحی کرده که با اطلاعات وارد شده در ساختار وجودی آن بتواند به هدف و غایت خود برسد. اما هدایت خاص به بخشی از موجودات اختصاص دارد مثلا انسانها از هدایت تشریعی برخوردارند در برابر گیاهان و حیوانات که از آن بهره ای ندارند
در يك تقسيم بندي، فلسفه به دو بخش تقسيم مي شود: الف) فلسفه متافيزيكي. ب) فلسفه غير متافيزيكي. مكاتب فلسفي بخش اول شامل آنهائي است كه بنحوي به اصل خدا و يا نيروهاي غير مادي، فراتر از جهان ماده را باور دارند كه همه اديان الهي و برخي از مكاتب بشري مثل: بوديسم، هندوئيسم را در بر مي گيرد. اما مكاتب فلسفي بخش دوم به اصول معنوي و نيروهاي ماوراء طبيعت اعتقاد ندارند كه شامل مكاتب فلسفي مادي، ماركسيسم ديالكتيك و پراگماتيسم مي شود، البته مكاتب فلسفي تقسيم بنديهاي ديگري دارد كه مي توانيد براي آگاهي به كتاب فلسفه، نوشته آقاي دكتر علي شريعتمداري مراجعه كنيد.
جمله فوق ایرادی ندارد، زیرا انسان ها همگی در معرض حوادث و پدیده ها هستند که گاهی به خاطر اشتباه در محاسبه یا غفلت و یا قصد گناه دچار خطا و لغزش می شوند.
از آثار دنيا و نعمتهاي دنيوي، سرگرم شدن مردم به آنها و فراموش كردن مبدا نعمتها يعني خداوند است 1 و همانگونه كه از آيات قرآن و روايات اهل بيت (ع) مستفاد مي گردد، دنيا و زينتهاي آن براي راحتي انسان خلق شده ولي به علت تمرد و ناشكري ، گاهاً دچار ابتلائات و سختيهاي روزگار مي گردد،2 البته براي برخي از ناملايمات و تبديل نعمت به نعمت و يا عروض حوادث غير مترقبه ( مرض، فقر و مرگ عزيزان و 000 ) 3عللي از جمله، امتحان ، سنجش صبر و ايمان بنده مومن و مسلمان است، بايد دانست كه انسانها به نوعي در معرض آزمايش قرار مي گيرند حتي انبياء و اولياء الهي از اين امر مستثني نمي باشند. احاديث باب شدت ابتلاء مومن در اصول كافي ج دوم ص 276 و باب صبر ج دوم ص 115 تصوير روشني4 از اين موضوع ارائه داده اند. مخفي نماند كه برخي از سختيها و رنجها به جهت سوء رفتار و نتيجه اعمال مردم است بدين معنا وقتي در جامعه ، ظلم، نابرابري و تضييع حقوق مردم رواج يابد و يا اموال آنها غارت گردد و به احجاف مصرف شود و 000 آثاري از خود بر جاي مي گذارد كه مي توان به برخي از آنها از جمله گسترش مرض، فقر، مرگ هاي ناگهاني اشاره كرد. در نتيجه براي مصائب بشر مي توان به علل فوق ، اشاره كرد كه جهت آگاهي به هريك از آنها مي توان جداگانه مورد بحث قرار گيرند .
انسان ها پس از مرگ، وارد عالم برزخ که بین دنیا و آخرت است، می شوند. در اولین شب ورود موظف به پاسخ گویی از اعتقادات و اعمال خود هستند. برخی از افراد بواسطه عملکرد بد در دنیا، هنگام مرگ و ورود به عالم برزخ و حتی بعد از آن تا هنگام پر پایی قیامت دچار عذاب هستند. پیامبران و سایر انسان های خوب به جهت سیرت و عملکرد صحیح در دنیا از سختی و عذاب برزخی مبرا هستند، جایگاه انسان ها در برزخ یا بغی از باغ های بهشتی است یا آنکه حفره ای از حفره های جهنم. رفاه و آسایش یا سختی و عذاب.
خلق كل شي فقدره تقديرا فرقان آيه 2 توصيفي كه آيات قرآن و احاديث اهل بيت (ع)1 از خداوند ارائه مي دهند، او را موجودي كامل و مطلق در ذات و صفات معرفي مي كنند، صفاتي همچون خالق2، عالم3، رازق4، قادر5، بصير6 و 000 ( در برخي روايات صفات و اسماء خداوند به هزار رسيده است ) در علم كلام و فلسفه اسلامي ثابت شده است كه هيچ پديده اي بدون علت به وجود نمي آيد و سلسله علل بايد به جائي منتهي شود كه علت العلل همه اشياء باشد والا دور يا تسلسل پيش مي آيد و در جاي خود ثابت شده هردو باطل است. ما آن علتي را كه علت همه موجودات است، خداوند مي دانيم، زيرا فرض خدائي ديگر اولاً مستلزم به تصور خدايان غيرمتناهي است ثانياً لازمه تصور چند خدا، وجود نقصان در هريك از آنها است و در كلام اسلامي ثابت شده كه خداي ناقص محتاج به غير است و موجود محتاج قوام و ذاتش متعلق به ديگري است و چيزي كه متكي به شيء ديگر باشد نمي تواند خالق، عالم، رازق و 000 باشد مگر به اذن و اجازه خداي مطلق و اگر به اين مرحله برسد، مدعي ما كه هيچ خدائي جز خداي احد، واحد در عالم نيست ،1 ثابت مي گردد.
در روايت آمده كه بعد از حضرت قائم (عج) دوازده يا يازده مهدي ( از طرف خدا هدايت شده ) مي آيند و در بعضي روايات ديگر سخن از رجعت حضرت امام حسين (ع) و حضرت علي (ع) به ميان آمده كه بعد از حضرت قائم مي آيند . علماء در توضيح اين روايات مي گويند منظور از اين دوازده مهدي حاكميت پيامبر (ص) و ائمه (ع) مي باشد گرچه در روايات صريحاً نام همه ائمه (ع) ذكر نشده است . اما زندگي مردم پس از ظهور بر اثر تكامل عقلي و علمي بشر و برطرف شدن ظلم و گناهان اجتماعي همراه با آسايش و رفاه خواهد بود و به علت آن كه در آن جامعه عدالت حاكم مي گردد ، زمينه انجام كار خلاف مطرح نيست يعني شرائط اجتماع و فرد بخاطر آگاهي از عواقب عمل زشت ضمن آن كه افراد به دنبال گناه نمي روند اجازه آن را به فرد نمي دهد
در علم كلام ثابت شده كه خداوند نسبت به اعمال و رفتار ما به صورت ازلي عالم بود، يعني قبل از خلقت ما مي دانسته كه ما بعداً چه اعمالي را انجام مي دهيم و اين علم خداوند با توجه به علم مطلق او به خصوصيات فردي انسان كافيست و يكي از خصوصيات انسان اختيار اوست و لذا خداوند مي داند اين انسان مختار با اراده خود چه اعمالي را در طول زندگي اش انجام مي دهد ولي بعضي از حوادث در زندگي انسان رخ مي دهد كه بدون اراده او انجام مي شود گرچه علل و سبب خود را دارا بوده است مثل وقوع مرگ يكي از عزيزان يا تصادف و 000 ولي اين افعال ارادي و حوادث غير ارادي كه در زندگي انسان وجود داشته و تقدير ماست گرچه انسان مي تواند با اراده خود مسير زندگي را تغيير دهد يا با بعضي از اعمال كه در شرع تصريح شده مثل دعا، صله رحم و صدقه مي توان بعضي از بلايا را دور كرد ولي با قطعي شدن تقدير ، امكان تغيير و تاخير آن مقدور نيست و چنين اعتقادي ( اعتقاد به علم ازلي و تقدير ) به معناي نفي اراده و اختيار انسان نيست و كاربرد بخت و شانس و تعبيراتي از اين قبيل با روح فرهنگ اسلامي، قرآني و فلسفي سازگار نيست زيرا در همه اين امور بر اصل داشتن علت براي هر معلول و حادثه اي تصريح شده است والا انسان بايد از هر مسئوليت مهمي به بهانه شانس و بخت شانه خالي كند.
اصل كلمه جن چنان كه از مفهوم لغوي اين كلمه پيداست ، موجودي است پنهان و ناپيدا و تحقيقاً اين كلمه از ديدگاه ما به گروه جن اطلاق مي شود و گر نه جهان جن براي خودش پوشيده نيست . در قرآن مجيد 23 بار كلمه « الجن » و 5 بار كلمه « جان » و 5 بار « الجنه » و 6 بار « جنه » و 9 بار « مجنون » و 2 بار « الجان » ذكر شده است و مشخصات زيادي براي اين موجود آمده است . جن و شيطان از نظر قرآن مانند فرشته موجودي هستند نامرئي ولي گاهي بصورتي متمثل شده و قابل رؤيت مي شوند . علاوه بر داستان حضرت سليمان كه در قرآن كريم آمده كه بعضي از اجنه و شياطين براي او كار مي كردند شواهد ديگري نيز موجود است . منظور از تمثل جن و شيطان به صورت هاي مختلف اين نيست كه از ماهيت حقيقي خود خارج شوند و تغيير ماهيت بدهند بلكه به اين معني است كه در قوه حس و ادراك انسان به صورت هاي مختلفي جلوه مي كنند. خداوند متعال فرموده است كه جن از آتش آفريده شده است ،لكن حقيقت اين آتش براي ما شناخته شده نمي باشد ،ليكن اجمالاً مي توان گفت جن از آتش خالص آفريده شده است . در يك تقسيم بندي جن انواع گوناگون دارد كه تحت عنوان پري ، جن و ديو تقسيم مي شوند و از مخلوقات كره زمين محسوب مي شوند و از آنجائي كه خلقت جن از سه عنصر آب و باد و آتش است و از عنصر خاك متكون نشده قوه سنگيني و جاذبه زمين روي آنها اثر ندارد. ديو پست ترين نژاد و جن نژاد متوسط و پري نسبت به آنها از نظر خلقت برتري دارد. همه محققين متفقند كه فرشتگان غذا نمي خورند و ازدواج نمي كنند ولي جنيان هم غذا مي خورند و هم ازدواج مي كنند زيرا آنها هم مثل انسان احتياج به رشد و زندگي دارند و توليد مثل هم مي كنند. آنها به علت وضعيت جسماني ، مي توانند از در و پنجره بسته عبور كنند ، به علت نداشتن عنصر خاكي ،قوه « طي الارض » دارند و سرعت حركت آنها كمي از روح كمتر است ،در يك آن مي توانند از يك طرف زمين به طرف ديگر بروند. ابن عربي در فتوحات مكيه آورده است : تناسل بشر به القاي آب نطفه در رحم است و تناسل جن به القاي هوا در رحم انثي مي باشد در بخشي از وصيت حضرت رسول (ص) به اميرالمؤمنين (ع) آمده است : يا علي در شب اول ، وسط ، آخر ماه آميزش مكن و ... همانا جنيان در اين سه شب به نزد زنان خويش ( براي مقاربت مي روند ، آيا نمي بيني كه مبتلايان به مرض صرع و جنون در اين سه شب به اين امراض گرفتار شده اند . قرآن كريم درباره خلقت جن چنين فرموده است : انسان را از گل خشكيده اي همچون سفال آفريد و جن را زا شعله هاي مختلط و متحرك ( منظور آتش شناخته شده نيست بلكه سخن از نوع خاصي از آتش است ، كه به آن مارج گويند) . جن را پيش از اين از آتش سخت سوزنده نفوذ كننده آفريديم در آيات سوره جن ( 1- 17 ) و سوره احقاف ( 29 – 33 ) به چگونگي خلقت جن تصريح شده است . اما واژه ملك كه مفرد ملائكه است در قرآن مجيد هشتاد و هشت مرتبه آمده است . جمعي از فلاسفه و حكماي اسلامي همچون ملاصدرا معتقد هستند كه ( همانگوه كه از ظاهر آيات بدست مي آيد ) ملائكه موجوداتي پيراسته از پيوندهاي مادي و مجرد از صفات جسماني هستند . در كلام امام علي (ع) آمده است : بعضي از فرشتگان را در آسمان هاي خود ساكن نمودي و از زمين خويش بلند كردي ، آنها از خلايق به تو داناترند و از تو بيش از همه مي ترسند و به تو بيش از ايشان نزديكند در اصلاب ( پدران ) جاي نگرفته اند و در ارحام ( مادران ) درنيامده اند و از آب پستي (مني ) آفريده نشده اند و حوادث روزگار آنها را متفرق و پراكنده نساخته است. صدرالمتألهين مي گويد : بايد بداني كه آفرينش فرشتگان غير از آفرينش انسان است ، زيرا آنها داراي وجود بسيط و مجرد و بعد عقلاني اند بي آن كه تركيب يافته از عقل و شهوت باشند و تزاحم و تضادي در كارها و صفات ذاتشان نيست ابن سينا مي نويسد : فرشته جوهري بسيط ( يعني بي اجزا و ساده ) و داراي زندگي و نطق عقلاني است و نمي ميرد و ميان كردگار و اجسام زميني ميانجي است . برخي از فرشتگان ، عقلاني و برخي روحاني و پاره اي جسماني (برزخي ) هستند حضرت علي در جائي ديگر از نهج البلاغه مي فرمايد : بعضي از فرشتگان پايشان در طبقات پائين زمين ثابت و گردن هايشان از آسمان بالا گذشته ، و اركان وجودشان از اقطار جهان بيرون رفته و كتف هاي آنها براي حفظ پايه هاي عرش خدا آماده است . اين قبيل روايات بر جسمانيت فرشتگان دلالت نمي كند و در واقع تمامي اين روايات بر صورت مثالي فرشتگان و قدرت آنها در تمثل يافتن حمل مي شود. علامه طباطبائي در اين زمينه مي فرمايد : سياق اين روايات إبا دارد بگوئيم : رفت و آمد و تغيير و تحولات جهان ما در آنها تأثير مي گذارد ، آنها زير گام هاي ما پايمال نمي شوند و حركت اجسام رخنه اي د ربدن آنها به وجود نمي آورد ،با آن كه زمين و هوا را پر كرده اند . ايشان در جاي ديگر پيرامون تجرد فرشتگان مي نويسد : از جمله نصوصي كه دلالت بر تجرد فرشتگان مي كند آيه 193 و 194 سوره شعراء و آيات 8 و 9 سوره انعام است . خلاصه آن چه مي توان مطابق با قرآن و سنت و عقل گفت اين است كه فرشتگان ( با همه تقسيمات و صنوف و نيز وظايف مشخص ) موجودات جسماني مادي نيستند بلكه مجردند و موجودات مجرد نيز ممكن است مجرد برزخي و يا مجرد عقلاني باشند و يا به حسب مراتب فرق كنند. برخي از آنها مجرد برزخي هستند ، يعني شكل و صورت دارند و خواص ماده را هم دارا مي باشند آن طور كه در روايات آمده ، نكير و منكر به صورتهاي مختلفي بر ديده ميت ظاهر مي شوند و برخي نيز مجرد تامند ( خالي از خواص ماده يعني شكل و صورت مي باشند ) علاوه بر دلائل قرآني و روائي كه بر وجود فرشتگان ذكر گرديد وجوه و دلائل عقلاني نيز بر وجود آنها اقامه شده است . صدرالمتألهين مي گويد : الف ) مقصود از فرشته ، آن زنده ناطقي است ميرا نيست . مي گوئيم ( اين نوع ) قسمت كردن عقلي ، اقتضاي وجود سه قسم ديگر را مي كند ، زيرا زنده يا هم ناطق و هم ميراست ، آن انسان است و يا اين كه ميراست ولي ناطق نيست و آن حيوان است و يا ناطق است و ميرا نيست و آن فرشته است ، شكي نيست كه پست ترين مراتب آن ، ميراي غير ناطق است و بين آن دو ناطق ميراست و برترين آن ناطقي است كه ميرانيست ، چون حكمت الهي اقتضاي ايجاد برترين مراتب و اشرف آن را نيز مي نمايد . ب) فطرت و سرشت گواهي مي دهند به اين كه جهان آسمان ها برتر از جهان سفلي و پست است و گواهي مي دهند كه حيات و عقل و نقل ، برتر از همه آنها و امور مقابل آنها است . لذا عقل بسيار بعيد مي داند كه به حيات و عقل و نطق در اين جهان ظلماني و همچنين در آن جهان كه سراسر نور است ،دست يافت . ت ) صاحبان مشاهدات و مجاهدات رياضت ها از جهت مشاهده و مكاشفه وجود آنها را ثابت نموده اند و صاحيان حاجات و نياز از جهت ديگر و آن ( جهت ديگر در مورد صاحبان حاجت و نياز ) چيزهائي است كه از شگفتي هاي آثار آنها در راهنمائي به درمان هاي عجيب و كمياب ، از تركيب معجون هاي داروئي و دست يابي به ساختن پادزهرهاي شگفت انگيز بدان گواهي مي دهد و از آن چه دلالت بر آن دارد ، خواب راست و صادقه است
اعتقاد به مذهب و يا دين خاصي منوط به وجود شرايطي است كه با تحقق آنها شخصي متدين به آن دين و مذهب ناميده مي شود ليكن درك صحيح از متون ديني و يا علم به تحريف كتب مقدس و يا عدم صيانت آن و نيز پذيرش اصل گفتمان ديني و فرا ديني و قبول خطا و تبيين مفاهيم و انتقال مفاهيم از جمله علل رويكرد مردم به يك مذهب و يا رويگرداني از آن مي باشد. گاهي از مواقع ،دلبستگي به يك مرام و يا شخصيت هاي تاريخي آن چنان در روح و جان مردم يك كشور و يا قومي رسوخ مي كند كه احتمال خطا در آن را روا نمي دانند و يا آن كه توجيهات اخلاقي و علمي از يك عمل و يا نظريه و يا پذيرش اصل خطا و تحريف در مقوله و يا واقعه ديني با حفظ اصول آن دين ،مانع از پذيرش نظام فكري جديد مي گردد. بسياري از مسيحيان و يهوديان به علل فوق حاضر به مطالعه در اسلام به عنوان دين خاتم و پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) به عنوان خاتم الانبياء نيستند ولو آنكه به غلط بودن بسياري از نوشته هاي كتب خود واقف هستند البته گاهي غرض ورزي روحانيون مسيحي و يهودي تأثير زيادي در عدم پذيرش اسلام از طرف مردم عادي ساير ملل دارد ، ولي كم كاري عالمان مسلمان در تبيين اسلام و نيز عملكرد غلط برخي مسلمانان در عدم پذيرش اسلام از طرف برخي يهوديان و مسيحيان را نبايد فراموش كرد.