قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
محيط مناسب و يا نا مناسب اشاره به تفاوتهايي دار دكه در زندگي انسانها مشاهده ميشود اين تفاوت دو گونه تصور ميشود . يك تفاوتهايي است كه بر اساس اختيار انسانها اين تفاوتها را ايجاد كردهاند مثل تفاوت در علم ، مال و نوع زندگي . در اين موارد محاسبه اخروي مطابق موازين شرعي ديني تفاوت خواهد داشت مثلاً در زندگي خود تمكن مالي بيشتري دارد حسابرسي او بيشتر و دقيقتر خواهد بود . دوم تفاوتهايي كه جنبه اختياري ندارد و به بعد وجودي و تكويني انسان بر ميگردد مثل اينكه انسانها در آفرينش خود متفاوت آفريده ميشوند يكي زيبا و يكي زشت ، يكي سالم و ديگري ناقص در اين مورد هم خداوند نسبت به افراد مختلف متناسب با شرائط وجودي و تكويني آنها برخورد خواهد كرد مثلاً كسي كهر نج نقص عضوي را در زندگي متحمل شده است در آخرت اين رنج دنيوي او جبران خواهد شد. و اما كساني ك هاز جهتهاي مختلف نتوانستهاند به عقايد حق و درست برسن داينها را اصطلاحاً قاصر و مستضعف گويند چون در انتخاب عقايد باطل خود عناد و تعمدي نداشتهاند و مغفرت و عفو الهي شامل آنها ميشود.
دو گروه خلود در جهنم دارند ۱-منکران خدا ۲ -کسانی که عمدا مرتکب قتل نفس محترم ومؤمنی شده باشند ،البته به شرطی که از کار خود توبه نکرده ،وبا این حال از دنیا رفته باشند ویا شفاعتی شامل حال آنان درقیامت نشود .به جهت آگاهی بیشتر به المیزان جلد 5صفحه 39و 40مراجعه شود.
مضمون حديث مورد اشاره به كرات از طرف معصومين (ع) طرح گرديده است و ناظر به لزوم شناخت امام و مقام امامت بعد از پيامبر (ص) و پيروي از آنها جهت نيل به اهداف دين و كمال مطلوب ميباشد . لكن با توجه به مفاد آيات قرآن كريم خصوصاً آيات 124 بقره – 26 و 28 زخرف – 73 انبياء – 23 و 24 سجده ميتوان نتيجه گرفت نه تنها پيامبراني كه صاحب شريعت بودهاند بلكه پيامبراني كه وظيفه آنها تبليغ اديان سابق بوده مقام امامت و پيشوايي امت خود را بر عهده داشتهاند . بنابراين در هر عصري مقام پيشوائي و امامت بر عهده شخصي با ويژگيهايي همچون علم ، عصمت نهاده شده و اين مسئله از زمان آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و بعد از ايشان تا عصر حاضر الي يوم القيامه ادامه مييابد و در حال حاضر امامت امر با حضرت حجت (عج) ميباشد
سلماً شيطان هم مخلوق خداوند است كه در اصل خدا را عبادت مي كرد و بعد منحرف شد و تسلط او بر مردم به شكل اجباري نيست بلكه بر كساني مسلط مي شود كه بواسطه وسوسههاي او لغزيده و او را برخود مسلط مي كنند در عين حال بسيار افرادي هم در مقابل او مقاومت مي كنند. « ليس له سلطان علي الذين آمنوا و علي ربهم يتوكلون انما سلطانه علي الذين يقولونه والذين هم به مشركون » ( سوره نحل 100 و 99 ) يعني شيطان بر مومنان و كساني كه بر خدا توكل مي كنند سلطه نداشته و بر كساني كه او را سرپرست خود قرار داده و مشركان سلطه دارد. در نتيجه شيطان مبداء مستقل در كنار خداوند به عنوان منشاء پيدايش شر و گناه نيست بلكه خود موجود ضعيف و مخلوق خدا است و انسانها بر اساس اختيار خود فريب او را مي خورند.
در مورد ازدياد اولاد حضرت آدم نظرات متفاوت وجود دارد . بعضي معتقدند در آن زمان حكم حرمت ازدواج برادر و خواهر وجود نداشت چون احكام و شرايع يكباره فرستاده نشده بلكه تدريجاً تكامل يافته است . با اين وصف ازدواج فرزندان آدم با يكديگر حرام نبود و از بعضي آيات قرآن همين نظر بدست مي آيد . آيه 1 سوره نساء « و از آن دو مردان و زنان فراواني منتشر ساخت » ولي بعضي معتقدند با توجه به اينكه حضرت آدم و حوا نخستين انسان نبوده و قبلاً هم انسانهايي بودند فرزندان آدم با بقاياي انسانهاي قبلي ازدواج كردند
در مورد حقيقت و ماهيت فرشتگان كه آيا روح بوده و كاملاً مجرد ( غير مادي ) هستند يا اينكه جسم لطيفي هستند كه برخي از خصوصيات جسم مثل شكل را دارند ، اختلاف وجود دارد در عين حال قطعاً در حالت عادي ، مشاهده حسي نخواهند شد . قطعاً بعضي از آنها داراي اسم هستند ، ولي همه آنها داراي وظيفه خاصي مي باشند مثل ابلاغ وحي ، قبض روح و وساطت در رساندن فيض ، و …. و بعضي در تحت نظر بعضي ديگر وظايف خود را انجام مي دهند و لذا مقامات آنها هم متفاوت است و در بين آنها جبرئيل ، ميكائيل ، اسرافيل و عزرائيل مقام بلند تري دارند.
با توجه به ظواهر آيات قرآن در آيه 33 و 37 سوره بقره و همچنين مقام پيامبري حضرت آدم چنين حرفي درست نيست
ينكه در اديان سابق و پيامبران گذشته به آمدن پيامبر بعدي اشاره يا تصريح شده باشد ربطي به عقايد پيرامون آنها ندارد . اگر مي خواهيم كسي را پيرو كس ديگر بدانيم بايد اولاً خود شخص چنين اعتقاد و ادعائي داشته باشد و نه اينكه دين او در اين باره چه گفته است . بنابراين ملاك پيروي حضرت در مرحله اول شهادت به وحدانيت خدا و رسالت آن حضرت خواهد بود.
در مورد موحد بودن حضرت آدم و حوا بحثي نيست و اما در مورد تعدد اديان مختلف در طول تاريخ از آن جهت است كه خداوند بر اساس شرائط و مقتضيات جامعه و انسان اديان را مي فرستاده به طوري كه هر يك قبلي را كامل ميكرده است . يعني با آمدن دين بعدي دوره دين قبلي به اتمام مي رسيده است و اگر در يك زمان اديان متعدد را در كنار هم مي بينيم ناشي از آن است كه آنها در پيروي از دين خود مقاومت كردند و روشن است كه روح و لب همه اديان آسماني توحيد و تسليم در برابر حق است كه بطور متوالي آمدهاند و همديگر را كامل كردهاند و با آمدن هر يك دوره حقانيت قبلي تمام شده است .
نظور از قبر ، عالم برزخ است . بايد توجه داشت كه انسان داراي روح و جسم است و جسم او هم دنيوي و مثالي ( شبيه و مثل بدن دنيوي ولي همه خصوصيات او را ندارد و سبك و لطيف است ) است در عالم برزخ منظور روح و بدن مثالي او باقي است كه اين دو مي توانند در اين عالم و در اين مرحله از زندگي متحمل عذاب و مشقت باشند يا متحمل لذت و شادي و آسايش
انسانها در عالم برزخ داراي ادراك و احساس هستند يعني اگر چه از نظر ما آنها از زندگي در اين جهان رخت بر بستهاند ولي اين مردن به معناي حيات نداشتن آنها و يا حالتي بين زنده بودن و زنده نبودن نيست بلكه حيات عالم برزخ و ادراكات آنجا ، چه ادراك خوشي ها و لذت ها و چه ادراك بديها و ناملايمات بسيار قوي تر است. البته خوشبخت بودن و بهرهمندي از خوشيها و لذتها يا در بدبختي و سختي به سر بردن بستگي به اعمال هر فرد دارد . كساني كه مؤمن بوده و كارهاي نيك انجام دادهاند در خوشي و نعمت اند مگر اينكه گناهاني در دنيا انجام داده باشند و موفق به تصفيه گناهان و توبه نشده باشند كه بنابر روايات در هنگام مرگ يا پس از آن در عالم برزخ به آنها سخت ميگذرد تا از گناهان پاك شده و با جاني پاك و پيراسته وارد بهشت شوند و كساني كه مؤمن نبوده و از عمل خوب و صالح برخوردار نباشند از لحظه مرگ گرفتاري و عذاب آنها شروع شده و در عالم برزخ در عذاب بسر ميبرند چنانكه پس از آن نيز گرفتار خواهند بود. در روايتي از معصوم (ع) نقل است كه : « القبر اما حفره من حفر النار و روضه من رياض الجنه » قبر ( عالم برزخ ) يا گودالي از گودالهاي آتش جهنم يا باغي از باغهاي بهشت است
عتقدان به اديان توحيدي كه دستور العملهاي آنها را نصب العين خود قرار ميدهند و نسبت به اسلام شناختي ندارند اهل نجات هستند و در پيشگاه خداوند معذور ميباشند و از برخي آيات قرآن استفاده ميشود جايگاه آنها در قيامت بهشت است و بخاطر صفاي باطن اين دسته از انسانها در عصر ظهور حضرت ولي عصر (عج) به ايشان ايمان مي آورند اما اينكه اين دسته جزء ياران خاص هستند از روايات استفاده نميشود و تنها در مورد عيسي (ع) گفته شده كه با ظهور امام مهدي (عج) وي از آسمان به زمين آمده و در كنار حضرت قرار ميگيرد و در پيشبرد اهداف امام زمان ( عج) كمك ميكند.