قالَتْ (علیها السلام): مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. حضرت زینب (س): هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر مینماید
خداوند چون موجود غير مادي است و جسماني نيست قابل مشاهده نمي باشد و اگر قابل مشاهده بود بايد در مكاني جاي مي گرفت كه در نتيجه بايد جسماني و مادي مي شد و مادي و جسماني بودن براي خدا ، نقص و نيازمندي است كه با كمال مطلق خداوند كه عين بي نيازي است سازگار نيست .
در زمان پيامبر اسلام (ص) عده اي از جوانان نزديك به حضرت علي (ع) از طرف پيامبر شيعه علي خوانده مي شدند و پس از رحلت پيامبر اسلام (ص) جمعي از ياران و اهل بيت پيامبر (ص) خلافت و امامت را پس از حضرت (ص) حق حضرت علي (ع) مي دانستند تا اينكه در زمان امام صادق (ع) اين گروه توانست با موقعيت مناسب عقايد و نظرات خود را مدون و منسجم و به جامعه مسلمين عرضه كند، به اين معنا كه عقايد و احكام مربوط به شيعه در اين دوره تعريف شد .
اولين عامل خواست و اراده خداوند بود كه مي خواست آخرين دينش سريع و فوري در ميان مردم جهان گسترش يابد و در مرحله بعد اخلاق، رفتار و انديشه هاي جذاب پيامبر (ص) كه همواره با صبر و گذشت توأم بود و ايثارگري هاي ياران حضرت ، تعاليم متعالي و جذاب قرآن، معجزه بودن آن ، معجزات حضرت رسول (ص)، شرايط فرهنگي و اجتماعيعصر ظهور اسلام از آن جهت كه افكار و اعمال غلطي وجود داشت و مردم آمادگي زيادي براي قبول اسلام داشتند .
همه آزمون هاي الهي دراز مدت نيستند ولي گاهي امتحان الهي طولاني است تا آن شخص در مواجه با مشكلات پخته شود. اصولاً آزمايش براي اين است كه ما با استفاده از صبر و مقاومت در پي راه حل مشكلات خود باشيم نه اينكه بي توجه و بي كار بوده و فقط به دنبال نتيجه باشيم. اصولاً معناي آزمايش جز اين نيست كه انسان وقتي با مشكلي مواجه مي شد با صبر و توكل به خدا در پي حل مشكل خود باشد كه ان شاء الله به موفقيت خواهد رسيد و از يأس و نوميدي پرهيز كند.
در خداشناسي فلسفي، از راه عقل محض و استدلال ، وجود خدا و صفاتش به اثبات مي رسد در حاليكه در عرفان اثبات وجود خدا مطرح نيست بلكه ملاك رسيدن به اوست و احساس دروني و باطني به وجود خداست كه درك اين مطلب قوي تر از صورت اول است چون آنچه را كه انسان از باطن به آن مي رسد براي او قابل قبول تر است ولي راه عرفاني براي خود شخص مفيد است نه براي ديگران ولي از زمان سهروردي كه همان شيخ اشراق است رابطه فلسفه و عرفان با يكديگر آميخته شده و در زمان ملاصدرا شكل تازه اي به خود گرفته كه به مكتب تركيب مشهور است. مفهوم اين نظريه اين است كه باطن قرآن، برهان و عرفان يكي است و همه انسان را به يك حقيقت مي رساند.
خداوند موجود مادي و طبيعي نيست. پس نمي تواند از چيزي خلق شده باشد و اصولاً خلق شدن براي او نقص خواهد بود زيرا اگر مخلوق فرض شود ديگر خدا بودن او معنا ندارد بنابراين ما بايد از نظر عقلي يك موجودي را تصور كنيم كه او مخلوق نباشد و از ازل تا ابد وجود داشته باشد در غير اين صورت خداوند هم مخلوق خواهد بود. هستي را بايد تنها در عالم طبيعي منحصر نكرد. عالم طبيعت و ماده ابتدا دارد گرچه زمان آفرينش آن بسيار طولاني و قديمي است و به ميليارد سال مي رسد اما عالم غير مادي و طبيعي عالم ملكوت را نمي توان برايش ابتدايي تصور كرد .
عصمت، آنها را از ديگران كه معصوم نيستند ممتاز مي كند ولي اين امتياز بر اثر تلاش و زحمات خود آنها كسب شده و چنين امتيازي نه تنها اشكال ندارد كه لازم است و حق آنها محسوب مي شود و اگر نداشتند خلاف حق بود، مثل امتيازي كه افراد تحصيل كرده جامعه نسبت به طبقه عادي جامعه دارند .
امام زمان (عج) آخرين امام شيعيان و فرزند حضرت امام حسن عسگري (ع) مي باشد. وي در پنج سالگي به امامت رسيد و در سال دويست و شصت هجري قمري در شهر سامرا بدستور خداوند از نظر مردم غايب شدند و مدت شصت و نه سال (غيبت صغري) غايب بودند و در اين مدت بواسطه چهار تن از نواب با مردم در ارتباط بودند. وي بعد از غيبت صغري. تا به الآن در پرده غيبت بسر مي برند و تا هنگامي كه خداوند بخواهند، در اين حال باقي مي مانند آنگاه ظاهر خواهند شد و جهانيان را كه انتظار او را مي كشند پر از عدل و داد خواهند كرد.
در ماهيت روح مورد اختلاف است. به اعتقاد بعضي، روح امري مجرد و غير مادي است. بنابراين سير كردن براي آن مفهومي نخواهد داشت خواه كوچك باشد يا بزرگ. بنابراين با توجه به اينكه اشغال مكان مربوط به امور مادي و طبيعي، است تغيير مكان و سرگرداني در آن معنا ندارد
ايمان پايه افكار و اعتقادات ماست. هرچه كه اعتقاد و باور در زمينه أي بيشتر باشد در زمينه عمل، موفق تر خواهيم بود. مثلاً اگر باور مردم به معاد و آخرت و حساب و بررسي، بيشتر باشد سلامت آنها در عمل كردن بيشتر مي باشد. مطلب بعد اينكه، شما بايد آموزه هاي ديني را از هم تفكيك كنيد. بعضي اعتقادي و فكري است كه بايد درآنها هر فردي تحقيق و بررسي كند، مثل اثبات وجود خدا، معاد، نبوت و … در اين زمينه تقليد از مراجع معنا ندارد ولي مي شود از انديشه هاي متفكران مثل فلاسفه، مفسران، روايات الهام گرفت و با مطالعه به ايمان رسيد. اما بعضي از آموزه هاي ديني مربوط به عمل ماست كه اصول دين نيست بلكه فروع دين است. مثل: نماز، روزه، شكل روابط اجتماعي، و … كه در اين زمينه ما بايد تقليد كنيم و تحقيق لازم نيست گر چه احكام الهي داراي مصالح و مفاسدي است كه بعضي از آن مفاسد و مصالح براي ما نقل شده يا احتمال آن را مي دهيم، ولي علت اصلي آن براي ما معلوم نيست و به همه جوانب آن احاطه نداريم و حتي ممكن است مراجع نيز ندانند و بايد تعبداً به آنها عمل كنيم. مثلاً اينكه چرا نماز مغرب سه ركعت است و عشاء چهار ركعت. دليل اصلي آن معلوم نيست و ما موظف به انجام آن هستيم.
مورد سئوال شما از نوع محال وقوعي است يعني در خود فرض سئوال تناقض وجود دارد و امور متناقض هم محال و نشدني است و قدرت به امور ممكن و شدني تعلق مي گيرد نه امور نشدني. اما چرا اين فرض متناقض آميز است. چون از يك طرف شما قدرت الهي را مطلق فرض مي كنيد و از طرف ديگر عاجز. و اين دو امر متناقض در يك مورد مي باشد، لذا اين گونه سئوال غلط و مغالطه آميز است. بنابراين اگر اين امر نشدني است به قدرت مطلق خدا لطمه نمي زند چون قدرت خداوند مطلق و نامحدود است نسبت به امور شدني نه امور ناشدني. مشابه همين سئوال از حضرت اميرالمومنين (ع) شده است كه ايشان فرمودند: والذي ما لتني لايكون. يعني آنچه را كه از من سئوال كردي نشدني و واقع نمي شود گرچه خداوند عاجز نيست.
خداوند از ازل به همه امور از جمله كارهاي انسان آگاه است. اين علم با اختيار انسان منافات ندارد. چون خداوند ابتداء مي داند كه اين انسان مختار بر اساس اختيار خود چه عملي را مرتكب مي شود. پس خداوند با توجه به خصوصيات انسان از جمله اختيار او به كارهايش علم ازلي دارد. لذا تعارضي بين اختيار ما با علم خدا نيست.
عدم اجبار در پذيرش دين، مربوط به كسي است كه مسلمان نيست. اسلام او را مجبور به پذيرش اسلام نمي كند گرچه او را دعوت به اسلام مي كند. اما حكم ارتداد مربوط به كسي است كه با اختيار مسلمان شده است و اصولاً ارتداد يعني رد كردن اسلام و حكمت ارتداد اين بوده كه بعضي غير مسلمانان براي سست كردن عقايد مسلمين با برنامه ريزي اسلام مي آوردند سپس از اسلام روبرمي گرداندند و موجب تضعيف اعتقادات مسلمين مي شدند، لذا چنين حكمي در اسلام مطرح شد تا جلوي چنين توطئه اي براي هميشه گرفته شود.
از جمله اعتقادات اسلامي كه برگرفته از آيات قرآن مي باشد، عبارت است از: خاتميت دين و پيامبراسلام (ص)، دين خاتم، لزوماً بايد حاوي همه دستورالعملها و راهكارهاي كسب سعادت باشد، والا اگر ديني نتواند نيازهاي طبيعي انسان را در حوزه معرفت بشري پاسخ گويد، نمي تواند عنوان خاتميت را بر خود بگذارد، در عين حال مي بينيم كه قرآن به عنوان آخرين وحي و گفته هاي پيامبر (ص) و ائمه (ع) به عنوان ترجمان آن شامل راه هاي كسب سعادت فردي و اجتماعي است، عمل به موازين شريعت (انجام واجبات، ترك محرمات) و نيز رعايت اخلاق ديني، ما را به بهترين شكل، خوشبخت خواهد كرد.